گری واینرچوک پادشاه بازاریابی

گری واینرچوک را پادشاه بازاریابی در شبکه های اجتماعی لقب داده اند او سال‌ها برای رسیدن به شهرت تلاش شبانه روز کرده است. او یکی از اولین کاربران شبکه‌های اجتماعی است که تبدیل به اینفلوئنسر شد. این شغل امروزه بسیار پردرآمد و پرطرفدار است. گری تاجری باهوش است که در اوایل فهمید که رسانه‌های اجتماعی و بازاریابی دیجیتال برای ایجاد یک مدل تجاری سودآور چقدر اساسی هستند.

کودکی گری واینرچوک

گری واینرچوک در 14 نوامبر 1975 در بابرویسک، اتحاد جماهیر شوروی متولد شد و از نژاد یهودی‌های شوروی است. گری با خانواده‌اش پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به بلاروس معروف شد. او یکی از سه فرزند خانواده بود و در کنار یک خواهر و برادر بزرگ شد.

گری واینرچوک پس از گذراندن سه سال اول زندگی خود در بابرویسک، با خانواده‌اش به آمریکا رفت. پدرش یک تاجر بود و خانواده بزرگ در یک آپارتمان استودیویی در کوئینز، شهر نیویورک زندگی می‌کردند.

پدرش کار خود را در یک فروشگاه مشروبات الکلی در نیوجرسی آغاز کرد. فروشگاه متعلق به یکی از نزدیکان آنها بود. پدر گری واینرچوک فرزندانش را با خود برد تا در ادیسون، نیوجرسی زندگی کنند. گری همیشه ذهنیت کارآفرینی داشت و برای بدست آوردن درآمد اضافی هنگام تحصیل در مدرسه یک لیموناد برپا می کرد.

گری واینرچوک

گری واینرچوک حتی قبل از بزرگ شدن، همیشه علاقه‌مند به کسب درآمد بود. در نوجوانی، او از باغ های همسایه‌اش گل برداشت و آنها را در خیابان‌ها فروخت و این اولین فعالیت تجاری او بود. جذابیت طبیعی او به رشد تجارت وی کمک کرد. دکه لیمونادی که او در نوجوانی باز کرد یک حق رأی در هیئت آنها شد و در نتیجه مدیریت بسیاری از غرفه‌های لیموناد را در شهر به دست گرفت.

او همچنین با کارت‌های مسابقات بیسبال تجارت می‌‌کرد و هر هفته هزاران دلار درآمد بدست می‌‌آورد. پدر گری واینرچوک تا آن زمان کنترل کامل مشروبات الکلی را به دست گرفته بود و در نهایت از گری خواست که به کار او بپیوندد. گری نتوانست این پیشنهاد را رد کند و همه فعالیت‌های مستقل خود را متوقف کرد.

گری دبیرستان خود را در دبیرستان North Hunterdon به پایان رساند. در سال 1998، واینرچوک با مدرک لیسانس از کالج Mount Ida در نیوتن، ماساچوست فارغ التحصیل شد.

زندگی کاری گری واینرچوک

در 14 سالگی در سال 1990 به تجارت خرده فروشی شراب خانواده اش پیوست. کنترل فروشگاه آن‌ها “Shopper’s Discount Liquors”، واقع در اسپرینگفیلد، نیوجرسی، به او داده شد. با این حال، گری واینرچوک می‌دانست که تجارت الکترونیکی صنعتی است كه به سرعت در حال رشد است و می‌خواست از مزایای این صنعت بهره ببرد. این ایده منجر به تحول بزرگی در صنعت شراب پدرش شد.

گری فروشگاهی آنلاین راه اندازی کرد و نام آن را به “کتابخانه شراب” تغییر داد. برای تبلیغات بیشتر، یک کانال “YouTube” به نام “Wine Library TV” را راه اندازی کرد، و با پخش اینترنتی روزانه در آن انواع مختلف شراب را مورد بحث قرار داد.

در اواسط دهه 2000 با نام تجاری جدید، تجارت خانوادگی آن‌ها با سرعت بسیار بالایی رشد کرد. در حالی که ارزش آن پیش از این 3 میلیون دلار بود، اما تا سال 2005 ارزش این تجارت 60 میلیون دلار رسید. گری واینرچوک همچنین به این معروف است که تجارت شراب خانوادگی خود را از یک شرکت 3 میلیون دلاری به یک امپراتوری 60 میلیون دلاری تبدیل کرده است. او یکی از بنیان گذاران شراب سازی Empathy Wines است که در سال 2020 توسط شرکت‌های مارک‌های Constellation خریداری شد.

گری واینرچوک و پدرش

در سال 2006، گری یک وبلاگ ویدیویی در “YouTube” به نام “Wine Library TV” راه اندازی کرد. در آن وبلاگ گری برای بیان نظرات خود، طعم انواع شراب‌ها را می‌چشید و توصیه‌های خود را با مخاطبانش به اشتراک می‌گذاشت. در سال 2011، این نمایش 1000 قسمت را به پایان رساند. سپس پادکست روزانه‌ای را با عنوان “The Daily Grape” جایگزین آن کرد. برخی معتقدند که این مجموعه پادکست ویدیویی نقش بسیار زیادی در افزایش محبوبیت تجارت شراب گری داشته است.

با خوشحالی از موفقیت این کار، گری واینرچوک متوجه شد که بازاریابی آنلاین راهی است که باید دنبال کرد. در سال 2009، وی بنیان “VaynerMedia” را با مشارکت برادر کوچک خود AJ بنیان کرد. سرمایه گذاری در این کار در ابتدا با سرمایه‌ی بسیار کوچکی آغاز شد و سپس به یک شرکت چند میلیاردی تبدیل شد.

“VaynerMedia” خدمات مربوط به رسانه های پولی، استراتژی‌های رسانه‌ای، بازاریابی تأثیرگذار، استراتژی‌های تجارت الکترونیکی، نام تجاری شخصی و بازاریابی SMB را ارائه می‌دهد. در واقع تمام جنبه‌های بازاریابی آنلاین را پوشش می‌دهد. این شرکت با مشتریانی مانندPepsiCo” ، “General Electricو “Johnson & Johnson” خود را به عنوان یکی از برترین بازیکنان بین المللی در این بخش تثبیت کرده است.

در عرض چند سال از تأسیس، شرکت”VaynerMedia” در سال 2015 به لیست آژانس‌های Alist AAge راه یافت. سال بعد، این شرکت با درآمد ناخالص سالانه 100 میلیون دلار و 600 کارمند رشد فوق العاده‌ای داشت. این شرکت همچنین با “Vimeo” همکاری کرده است تا فیلمسازان و مارک‌ها را برای محتوای آنلاین متصل کند.

گری واینرچوک در سال 2017 شرکتی به نام “PureWow” را تصاحب کرد و نام آن را “The Gallery” تغییر داد. بنابراین یک شرکت جدید پس از افزودن چندین عنصر به “PureWow” تشکیل شد.

Gary Vaynerchuk

گری جدا از اداره شرکت‌های شخصی خود، برای پیشرفت ده‌ها شرکت تازه کار و تاسیس شده سرمایه گذاری کرده است. برخی از شرکت‌های بزرگی که وی در آنها سرمایه گذاری کرده Facebook” ، “”Venmo و “Twitter” می‌باشند. “Entrepreneur”، یک مجله معتبر آمریکایی، دارایی خالص گری واینرچوک در سال 2017 را 160 میلیون دلار تخمین زده است.

چند سرمایه گذاری دیگری که به گری اعتبار داده است شامل VaynerRSE” “، “”BRaVe Venturesو “VaynerSports” می‌باشد.

گری همچنین علاقه مندی فعالانه ای به رسانه‌های جمعی نشان داده است. او در سال 2017 در برنامه تلویزیونی “Planet of the Apps” ظاهر شد. این مجموعه متمرکز بر توسعه دهندگان جوان برنامه بود. گری یکی از اعضای دوره‌های بازیگران بود که شرکت کنندگان را قضاوت و راهنمایی می‌کرد.

در سال 2014، گری مجموعه ای از YouTube را راه اندازی کرد با عنوان “The #AskGaryVee Show” نام گذاری شده بود. گری برای ایجاد افراد حرفه‌ای استخدام نکرد و از افراد تیم داخلی خود استفاده کرد. سوالات برنامه از اینستاگرام و توییتر گرفته می‌شد و گری به آنها پاسخ می‌داد.

گری

در سال 2015، گری واینرچوک ساخت یک سری فیلم مستند ویدئویی را به نام “DailyVee” شروع کرد. این سریال زندگی گری را به عنوان یک تاجر به تصویر کشید. او خودش را به صورت زنده ضبط کرد، با دیگران مصاحبه می‌کرد و جلسات سرمایه گذاران را به اشتراک گذاشت. گری می‌خواست کارهای شرکت خود را تا آنجا که می‌تواند برای عموم مردم شفاف کند و این نمایش به او در انجام این کار کمک کرد.

گری تاکنون شش کتاب نوشته است. در سال 2009 ، او برای نوشتن 10 کتاب با “HarperStudio” قرارداد بست. اولین کتاب او، “آن را له کنید! چرا که اکنون وقت آن است که از اشتیاق خود لذت ببرید”، به یک کتاب پرفروش تبدیل شد. پنج کتاب باقی‌مانده که مبتنی بر کارآفرینی بودند، تا حدودی موفق شدند. علاوه بر این همه‌ی کتاب‌های او از پرفروش‌ترین‌های نیویورک تایمز و آمازون هستند.

سخن آخر

گری واینرچوک نمونه‌ی بارز فرد موفقی است که از صفر شروع کرده. زمانی بوده که تنها دو دلار حقوق می‌گرفت و حالا دارایی او 160میلیون دلار تخمین خورده و هر روز نیز بر آن افزوده می‌شود. برای آشنایی با زندگی دیگر بزرگان کسب و کار ایران و جهان به compro مراجعه کنید.

استیو وزنیاک؛ جادوگر عصر رایانه!

استیو وزنیاک؛ جادوگر عصر رایانه!

استیو وزنیاک، جادوگر عصر رایانه، کسی است که با اختراع کامپیوترهای نسل یک و دو اپل انقلابی بزرگ در عرصه میکرو کامپیوتر در جهان به پا کرد. همزمان با رشد وزنیاک در عرصه فناوری رفتار و ویژگی های او نشان می داد که در عرصه تکنولوژی حرف‌های بسیاری برای گفتن دارد و به قله های بالاتری دست پیدا می کند.

او علاقه‌ای به تحصیلات نداشت؛ اما نسبت به اختراع وسایل در خانه و به صورت دست ساز مشتاق بود. دیری نپایید که این شوق و اشتیاق او به یک شغل تمام وقت تبدیل شد؛ چرا که استیو با یکی دیگر از جادوگران عرصه تکنولوژی به نام استیو جابز آشنا شد. این دو باهم تاریخ در حال ظهور دنیای رایانه‌های شخصی را بازنویسی کردند.

استیو وزنیاک و استیو جابز شرکت اپل را تاسیس کردند، که به یکی از با ارزش ترین شرکت های جهان تبدیل شد. وزنیاک کارهای مهندسی شرکت را بر عهده گرفت و جابز به بازاریابی برای شرکت اپل مشغول شد. در اواخر دهه ۱۹۷۰ وزنیاک به تنهایی نسل یک و دو کامپیوترهای اپل را اختراع کرد.

استیو وزنیاک؛ جادوگر عصر رایانه!

وزنیاک چهار ثبت اختراع داشته و در طراحی اولین کنترل از راه دور قابل برنامه ریزی جهانی، GPS بی سیم و چندین مورد دیگر نقش داشته است. استیو وزنیاک به عنوان یک شخص افسانه‌ای، جوایز و نشان های زیادی را به‌ خاطر سهم چشمگیر و برجسته خود در زمینه علم و فناوری دریافت کرده است.

دوران کودکی و جوانی

استیو وزنیاک استیفن گری وزنیاک در تاریخ ۱۱ آگوست ۱۹۵۰ در سن خوزه (کالیفرنیا آمریکا) به دنیا آمد. مادرش (مارگارت ایلین کرن) از نژاد ایرلندی و پدرش (جاکوب فرانسیس جری) بود. او نژاد ترکیبی لهستانی، آلمانی، ایرلندی و انگلیسی دارد. زندگی در شهری که یکی از مراکز تکنولوژی آمریکا بود سود زیادی برای استیفن داشت و علاقه او به فناوری را بیش از پیش تقویت کرد.

استیو وزنیاک در کودکی علاقه زیادی به ساخت وسایل مبتکرانه مثل ولت متر، رادیو، ماشین حساب و بازی ها داشت. با وجود هوش بالا به تحصیلات عادی، علاقه‌ای نشان نمی داد و یادگیری روزانه او را خسته می کرد. در دوران دانشجویی به دلیل شکست مالی و عدم پرداخت شهریه از دانشگاه کلرادو انصراف داد و وارد دانشگاه کالیفرنیا شد.

استیو وزنیاک؛ جادوگر عصر رایانه!

مسیر شغلی

در سال ۱۹۷۱ از طریق یک دوست مشترک با استیو جابز آشنا شد. جابز هم شبیه استیفن از مدرسه و دانشگاه متنفر بود. با این حال علاقه زیادی به الکترونیک داشت. این شباهت پیوند خوبی بین این دو ایجاد کرد. این دو حین کار در شرکت (هیولت پاکارد) HP با هم دوست شدند.

در همین زمان بود که استیو وزنیاک از دانشگاه کالیفرنیا انصراف داد. در این بازه زمانی افزایش تقاضا برای رایانه های شخصی باعث اوج گیری دنیای الکترونیک شده بود. بیشتر این تقاضاها به خاطر توسعه ریزپردازنده ها بود. از آنجایی که استیو توانایی خرید یک رایانه شخصی را نداشت، تصمیم گرفت یک رایانه بسازد. نتیجه این تصمیم ساخت نسل اول رایانه های اپل با عنوان Apple I بود.

نکته قابل توجه این است که استیو وزنیاک تمامی کارهای سخت افزار، طراحی مدار و سیستم عامل را به تنهایی انجام داد. نسل اول اپل به اولین کامپیوتر خانگی تبدیل شد که یک کاراکتر را روی صفحه نمایش نشان می‌داد. او و استیو جابز نسل اول کامپیوترهای اپل را به کلوب کامپیوتری (Homebrew) بردند. این کلوب متشکل از علاقه‌مندان به الکترونیک و رشته کامپیوتر و محاسبات بود.

استیو جابز مسئولیت بازاریابی دستگاه را برعهده گرفت. این در حالی بود که تمرکز وزنیاک روی بهبود و تقویت بیشتر این دستگاه بود. آنچه موجب برتری Apple I نسبت به محصولات موجود در بازار می شد، قابلیت دستیابی آسان به ویدئو بود که دیگر دستگاه ها از آن بی بهره بودند.

با فروش دارایی های شخصی از جمله دستگاه‌های الکترونیکی، مثل ماشین حساب علمی پیشرفته وزنیاک، فولکس‌واگن جابز، بازی‌های رایانه‌ای و … سرمایه ای حدود ۱۳۰۰ دلار جمع‌آوری کردند. با این سرمایه اولیه در اول آوریل سال ۱۹۷۶ استیفن و جابز شرکت کامپیوتری اپل را در پارکینگ خانه جابز تاسیس کردند. همزمان استیو وزنیاک از HP استعفا داد و مسئولیت بخش تحقیق و توسعه اپل را بر عهده گرفت.

برخلاف دستگاه Altair 8800 کامپیوتر نسل اول اپل اساسا برای سرگرمی طراحی شده بود. پس از موفقیت نسل اول کامپیوترهای اپل استیو وزنیاک نسل دوم کامپیوترهای اپل را با عنوان Apple II طراحی کرد. بر خلاف مدل قبلی کامپیوتر اپل II قابلیت نمایش گرافیک رایانه را داشت. و از زبان برنامه نویسی Basic هم پیروی می کرد. علاوه بر این، این کامپیوتر ۸ اسلات داشت. نظر استیو جابز این بود که این کامپیوتر با ۲ اسلات طراحی شود اما استیو روی ۶ اسلات تاکید داشت. نتیجه این بود که نسل دوم کامپیوترهای اپل با ۸ اسلات تولید شد.

نسل دو کامپیوترهای اپل یکی از رایانه‌های شخصی بود که به تولید انبوه رسید. با گذشت زمان محبوبیت شرکت اپل افزایش یافت این امر باعث گسترش شرکت شد و مهندسان دیگری نیز روی کار آمدند و به این مجموعه بزرگ اضافه شدند.

در سال ۱۹۸۰ ارزش سهام این شرکت به ۱۱۷ میلیون دلار رسید. در سال ۱۹۸۱ استیو وزنیاک دچار حادثه هوایی شد. در این حادثه او شخصاً خلبان بود. به سختی از مرگ نجات یافت و دو سال طول کشید تا بهبودی کامل خود را به دست بیاورد. در این زمان اسپانسر دو جشنواره در ایالات متحده شد و از آنها حمایت کرد تا پیشرفت روز افزون تکنولوژی را جشن بگیرند.

استیو بعد از یک وقفه کاری مجدداً به اپل برگشت و به عنوان الهام بخش دیگر کارمندان، کار مهندسی شرکت را به عهده گرفت. دذ آن زمان این شرکت بسیار گسترش یافته بود و ارزش سهام آن به ۹۸۵ میلیون دلار رسید.

در شش فوریه ۱۹۸۷ استیو وزنیاک بازنشسته شد. او در واقع به نوعی از کار کناره گیری کرد و همین اتفاق باعث به وجود آمدن شایعات زیادی در مورد شرکت اپل شد. استیو در یکی از مصاحبه‌هایش گفته بود: “کار من در شرکت اپل دیگر تمام شده است. کار مورد علاقه من مهندسی و کار با قطعات است این شرکت دیگر نیازی به من ندارد.”

استیو وزنیاک؛ جادوگر عصر رایانه!

با این وجود تا به امروز به عنوان کارمند شرکت اپل شناخته می‌شود و سالانه ۱۲۰ هزار دلار دریافت می‌کند در ضمن استیو وزنیاک یکی از سهامداران اپل است. استیو وزنیاک  پس از بازنشستگی از شرکت اپل، شرکت جدیدی به نام CL 9 تأسیس کرد. این شرکت اولین کنترل از راه دور  قابل برنامه ریزی  جهانی را به بازار عرضه کرد.

مدت زیادی بود که استیو وزنیاک به خاطر نقش مهمی که معلمان در زندگی دانش آموزان بازی می کنند دوست داشت وارد عرصه تدریس شود. او پس از بازنشستگی از شرکت اپل بود که  با آموزش کامپیوتر به دانش آموزان از کلاس پنجم تا نهم به آرزوی خود رسید.

در سال ۲۰۰۱، استیو وزنیاک  WOZ یا Wheels of Zeus را تاسیس کرد. کار این شرکت تولید GPS بی‌سیم بود تا به مردم کمک کند چیزهای روزمره را به راحتی و بدون هیچ زحمتی پیدا کند. این شرکت در سال ۲۰۰۶ به دلیل عدم سوددهی به کار خود پایان داد.

پس‌از تاسیس WOZ وزنیاک شرکت Acquicor Technology را تأسیس کرد که یک شرکت هلدینگ تکنولوژی بود و با هدف خرید شرکت‌های عرصه‌ی فناوری و توسعه‌ی آن‌ها فعالیت می‌کرد. در سال ۲۰۰۲، وزنیاک به عضویت هیئت ‌مدیره‌ی شرکت Ripcord Networks درآمد. بعد از کار مهندسی به نویسندگی روی آورد اولین اثر استیو وزنیاک زندگی نامه اش با نام (iWoz) بود. از دیگر کتاب های او می توان به کتاب های زیر اشاره کرد:

From Computer Geek to Cult Icon,

How I Invented the Personal Computer,

Co-Founded Apple

Had Fun Doing It

در سال 2014، استیو وزنیاک به عنوان دانشمند ارشد به Primary Data پیوست. این شرکت، شرکتی است که توسط مدیران سابق Fusion-io مانند لنس اسمیت، دیوید فلین و ریک وایت تأسیس شده است.

استیو وزنیاک؛ جادوگر عصر رایانه!

زندگی شخصی

استیو وزنیاک در لس گاتوس، کالیفرنیا زندگی می کند. همسر فعلی او جانت هیل است. استیو از ازدواج قبلی خود صاحب سه فرزند شده است. همسر سابق او کندیس کلارک بود. از نظر اعتقادی استیو یک آدم عرفانی و با ایمان است.

استیو وزنیاک  یکی از همکاران و خیرین اصلی موزه کمک به کودکان در سن خوزه بود. به مناسبت سهم برجسته او، خیابان روبروی موزه Woz Way نامگذاری شده است. این بنیانگذار شرکت اپل پس از بازنشستگی از این شرکت در سال 1986 ادامه تحصیل داد و لیسانس خود را در رشته علوم کامپیوتر و مهندسی برق گرفت. اگر کنجکاو زندگی‌نامه و موفقیت‌های دیگر پیشروان کسب و کار ایرانی و غیر ایرانی به compro نگاهی بیاندازید.

امی سداریس

با امی سداریس آشنا شوید!

امی سداریس یک بازیگر مشهور و کمدین آمریکایی است که با بازی در سریال محبوب غریبه ها با آب نبات (Strangers with Candy) در نقش (جری بلانک) به شهرت رسید.جدا از حرفه بازیگری، امی سداریس نویسنده نیز هست.  امی سداریس نویسنده چندین کتاب مثل (من تو را دوست دارم)/(I like you)، مهمان نوازی تحت تاثیر، (Hospitality under the Influence) و صنایع دستی برای فقرا، (Crafts for Poor People) است.

امی با برادر خود، دیوید سداریس که یک طنزپرداز معروف است رابطه ی صمیمانه ای دارد. او با همکاری برادرش دیوید سداریس چندین نمایشنامه نوشته است، از جمله: استامپ میزبان، (Stump the Host)، کفش یک زن، (One Woman Shoe) و خانواده تلنت، (The Talent Family).

امی سداریس در طول زندگی حرفه ای خود به خاطر اثر خاص و فوق العاده ای که روی صحنه تئاتر و تلویزیون از خود بجا گذاشت، مشهور شد. طنزپردازی در ذات امی  نهفته است و جملات و رفتار های او همواره با طنز و بداهه همراه هستند.

علاوه بر این او در نمایش های دیگری از جمله راهب، (Monk) و فقط به من شلیک کن، (Just Shoot Me) حضور داشت، امی سداریس در تعداد زیادی از فیلم های بزرگسالان و کودکان ایفای نقش کرد و محبوب تر شد. از جمله کارهای رده سنی کودکان که امی در آن صدا پیشگی کرد می توان به مدرسه راک، (School of Rock) که یک کمدی موزیکال بود و شرک ۳ (Shrek the Third) اشاره کرد. همکاری امی با کمپانی بزرگ والت دیزنی محبوبیت او را دو چندان کرد.

این بازیگر زیبا علاوه بر کار بازیگری و نویسندگی در اوقات فراغت خود مشغول به اداره یک آشپزخانه کاپ کیک و چیزبال است. یکی از کارهای او با نام در خانه با امی سداریس (At home with Amy Sedaris) که در سال ۲۰۱۷ کلید خورد بی ربط به این علاقه شخصی امی نیست.

افراد موفق

کودکی و جوانی

امی لوییس سداریس در نیویورک متولد شد، پدر و مادر او شارون و لو سداریس  هستند. پدر امی یونانی و مادر او از انگلیس-آمریكا بود. او با  خواهرها و برادرهایش به نام های دیوید، لیزا، گرتچن و تیفانی  در رالی، کارولینای شمالی بزرگ شد.

در نوجوانی مشغول به کار در سوپر مارکت (وین دیکسی) شد اما از سمت خود به عنوان صندوق دار اخراج شد. او از بلندگو اعلامیه های جعلی اعلام می کرد و رئیس صندوق بار ها او را به اخراج تهدید کرده بود و بالاخره این اتفاق افتاد.

پس از آن کار در یک باشگاه کمدی در شیکاگو را انتخاب کرد. امی در آنجا پیشخدمت کوکتل بود اما  به دلیل تاخیر برای حضور سر کار از این باشگاه نیز اخراج شد. امی در یکی از مصاحبه های خود گفته بود: “من دسته کلید رییس باشگاه را توی برف ها انداختم و شنیدم که بهار سال بعد این دسته کلید پیدا شد.”

در سال ۱۹۹۱ در یک فیلم تلویزیونی به نام معاملات بزرگ، (Big Deals) در نقش توپاس رادولویچ، (Topas Radulavitch) ظاهر شد. در این مدت عضو یک موسسه بداهه سازی و طنزپردازی مستقر در شیکاگو نیز بود و مطالب او در یکی از ستون های این مجله به چاپ میرسید.

مسیر شغلی

اولین درخشش او با بازی در کمدی  خروج ۵۷ (Exit 57) در سال ۱۹۹۵ اتفاق افتاد. این نمایش کمدی سه فصل داشت. در سال بعد امی سداریس در فیلم های رئیسان بد به جهنم می روند و زمان ها ظاهر شد. با کار در این مجموعه ها نام امی سداریس بر سر زبان ها افتاد.

امی سداریس تا سال ۱۹۹۷ با همکاری برادرش دیوید سداریس چندین نمایشنامه با نام های نمایش یک زن، (One Woman Show)، حادثه در دستگیره کفشدوزک (Incident at Cobbler’s Knob) و اسرار کوچک فریدا (Little Frieda Mysteries) را نوشت.

سال ۱۹۹۸ سال پر کاری برای امی سداریس بود. در این سال او در فیلم های چرخ های خشم، (Wheels of Fury)، غریبه ها با آبنبات، (Strangers with Candy)، تاخیر در یک جشن، (Retardation, a Celebration) و شش روز، هفت شب، (Six Days Seven Nights) بازی کرد. این سال قدم بعدی امی برای محبوبیت هر چه بیشتر او میان مردم و بینندگان بود.

از سال ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۰ برای نقش معروف جری بلانک در غریبه ها با آبنبات انتخاب شد. او نقش یک دانش آموز دبیرستانی را بازی می کرد و در 30 قسمت حضور داشت. سال بعد او در مجموعه های تلویزیونی پرتاب (Fling) و فقط به من شلیک کن (Just Shoot Me) دیده شد.

همان طور که اشاره شد امی سداریس جدا از بازیگری، نویسنده نیز هست. او در سال ۲۰۰۳ به همراه استیون کولبرت و پل دینلو رمان متن و تصویر ویگفیلد (Wigfield) را نوشت. در همان سال امی در فیلم های مدرسه راک، (School of Rock) و اِلف (Elf)  بازی کرد.

از سال ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۶ آثار نمایشی زیادی از خود به جای گذاشت و طی همین مدت در ماهنامه ای به نام (The believer) مشغول به نویسندگی بود.

امی سداریس

امی سداریس در مجموعه های تلویزیونی زیادی مثل اِد, (Ed), اسم من ارل است، (My Name is Earl)، خیابان کنجد، (Sesame Street)، و … بازی کرد. سال ۲۰۰۷ از سال های پرکار و شلوغ امی سداریس  بود زیرا او در فیلم های(فرشتگان برف)، (فداکاری)، (شرک ۳) و (بلوغ) بازی کرد، چندین نمایش تلویزیونی کار کرد و سال بعد در نمایش (Yo Gabba Gabba) نقش معروف پری دندان را بازی کرد.

از سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۱ چندین فیلم مثل مربی باشگاه، (Gym Teacher)، فیلم، (The Movie) و دوستان فضایی، (Space Buddies) بازی کرد. امی در این دوره زمانی کتاب صنایع دستی برای فقرا، (Crafts for Poor People) را نوشت. در این مدت به کار در نمایش هایی مثل پدر آمریکایی، (American Dad)، میانه، (The Middle)، باب اسفنجی شلوار مکعبی، (SpongeBob SquarePants) و چندین کار دیگر مشغول بود.

از سال ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۳ امی سداریس بیشتر مشغول به کار در تلویزیون بود، از جمله (30 Rock) و (The Heart She Holler). امی سداریس همکاری های زیادی با والت دیزنی داشته است و کار صداپیشگی خیلی از نقش های معروف این کمپانی را امی انجام داده است.

کار‌های اصلی

موثر‌ترین نقش امی سداریس، نقش اول نمایش غریبه ها با آبنبات یا همان جری بلانک بود. در واقع اکثر افراد امی را با نقش جری بلانک به یاد می‌آورند و جزء یکی از بهترین آثار اوست. اگر چه اجرای این برنامه بعد از سه فصل لغو شد ولی در بین ۳۰ فیلم برتر (TV Guide’s ‘Top Cult Shows Ever) قرار گرفت. میزان محبوبیت این نمایش به قدری بالا است که چندین اقتباس از این فیلم اتفاق افتاد.

امی سداریس

زندگی شخصی

امی سداریس با پاول دینلو همبازی خود در فیلم غریبه ها با آبنبات رابطه داشت. این رابطه هشت سال ادامه پیدا کرد و بعد از جدایی این دو دوست صمیمی باقی ماندند و بچه های پاول، امی را مادربزرگ خود میدانند. هر چند که او بارها ابراز کرده است که علاقه ای به ازدواج یا بچه دار شدن ندارد.

امی سداریس یکی از هواداران پر و پا قرص PETA (بنیاد مردمی رعایت اصول اخلاقی در برابر حیوانات) نیز هست. شعار او این است که “وقتی لباس خز دار میپوشید مردم به شما میخندند نه با شما.”

برای آشنایی با دیگر پیشروان کسب و کار ایرانی و غیر ایرانی از دیگر مطالب compro دیدن کنید.

الیکو دانگوت کارآفرین و از ثروتمندترین مردان قاره آفریقا

الیکو دانگوت کارآفرین و از ثروتمندترین مردان قاره آفریقا

الیکو دانگوت کارآفرین اهل نیجریه و یکی از ثروتمندترین مردان در قاره آفریقا است. او همچنین مالک شرکت دانگوت، بزرگترین تولید کننده سیمان آفریقا است. الیکو دانگوت در خانواده مسلمان ثروتمندی در کانو نیجریه متولد شد و تحصیلات خود را در رشته مدیریت کسب و کار در قاهره مصر گذراند و در سال ۱۹۷۷ شرکت کوچک خود را تاسیس کرد. الیکو دانگوت به تدریج تجارت شکر و تصفیه آن را شروع کرد و کسب و کار خود را به کشورهای همسایه گسترش داد. سپس در حوزه های متفاوتی سرمایه گذاری کرد و در آنها نیز به سرعت پیشرفت کرد.

در حال حاضر کمپانی دانگوت بر بازار کشورهایی از جمله بنین، اتیوپی، کامرون، آفریقای جنوبی، و غنا تسلط دارد. الیکو دانگوت اخیرا در لیست ثروتمندترین افراد دنیا که توسط مجله فوربز منتشر شد در جایگاه ۶۷ ام قرار گرفت. در سال ۲۰۱۴، او‌ در جایگاه ۲۳ ام این لیست قرار داشت و به ثروتمندترین فرد آفریقا در جهان تبدیل شد.

زندگی شخصی الیکو دانگوت نیز یکی از موضوعاتی است که مورد توجه رسانه ها قرار گرفته است. او ۴ بار ازدواج کرده و ۱۵ فرزند نیز دارد.

بیوگرافی الیکو دانگوت

کودکی و نوجوانی الیکو دانگوت

الیکو دانگوت در خانواده ثروتمندی که تاجر بودند در ایالت کانو نیجریه و آوریل ۱۹۵۷ به دنیا آمد. الیکو که در خانواده ثروتمندی به دنیا آمده بود، سبک زندگی مرفهی داشت. در دوران کودکی الیکو، کسب و کار خانواده او که توسط سانوسی دنتاتا پدر بزرگ او مدیریت می شد سوددهی خوبی داشت. سانوسی از سرمایه که به دست آورد به تجارت برنج، جو دوسر و بادام زمینی پرداخت. پدر پدربزرگ الیکو دانگوت نیز مرد ثروتمندی بود و در زمان مرگ خود در سال ۱۹۵۵، ثروتمندترین مرد آفریقا محسوب می شد.

الیکو دانگوت

پدر الیکو دانگوت خیلی زود از دنیا رفت و پدربزرگ الیکو سرپرستی او را برعهده گرفت. الیکو دانگوت خیلی زود به دنیای کسب و کار و تجارت علاقه نشان داد. اولین تجربه او در دوران راهنمایی بود که جعبه های شیرینی را خریداری می کرد و در مدرسه با سود جزئی به دوستان خود می فروخت.

الیکو دانگوت تحصیلات ابتدایی و راهنمایی خود را در مدرسه شیخ علی کوماسی و مدرسه راهنمایی پایتخت در کانو شهر خودشان گذراند. سپس برای تحصیل در مقاطع بالاتر به قاهره، مصر مهاجرت کرد. در نهایت الیکو دانگوت مدرک کارشناسی خود را در مدیریت کسب و کار از دانشکده الازهر مصر اخذ کرد. سپس در سال ۱۹۷۷ به نیجریه بازگشت و اولین سرمایه گذاری تجاری جدی خود را برنامه ریزی کرد.

از تصفیه شکر تا تاسیس کمپانی دانگوت

الیکو دانگوت برای راه اندازی کسب و کار مستقل خود مبلغی معادل ۲٫۵۰۰ دلار از پدربزرگ خود قرض کرد و قول داد که طی سه سال این مبلغ را برگرداند. این مبلغ در آن زمان پول زیادی بود. الیکو دانگوت از آن پول برای سکونت در لاگوس نیجریه استفاده کرد. او طی یک اقدام تجاری برنامه ریزی شده، واردات برنج و شکر از تایلند و برزیل را شروع کرد و سپس آنها را با سود کلانی در نیجریه فروخت. برای این محصولات خوراکی تقاضای زیادی وجود داشت. الیکو دانگوت در اولین سال تاسیس کسب و کار خود، سود خوبی کسب کرد.

او سه ماه پس از شروع کسب و کار خود توانایی بازپرداخت مبلغی را که از پدربزرگ خود قرض گرفته بود داشت. الیکو دانگوت با گسترش و رشد تجارتی که به آن مشغول بود، متوجه شد تولید محصولات نسبت به واردات آنها ایده بهتری است. او همه رقبای خود را کنار زد و اواخر دهه ۹۰ چندین واحد تولیدی را به تنهایی راه اندازی کرد. دانگوت تولیدات خود را با شکر، پاستا و آرد شروع کرد. الیکو خیلی زود به عنوان یکی از معدود میلیاردرهای نیجریه شناخته شد. هرچند دولت فدرال آنقدر به الیکو دانگوت اعتماد داشت که یک کارخانه سیمان به او هدیه داد. در نهایت گروه دانگوت با مشتری های متنوعی از جمله تولید کننده های نوشیدنی، شیرینی پزی ها، و کارخانه های آبجوسازی به بزرگترین تامین کننده شکر کشور تبدیل شد. ورود الیکو دانگوت به صنعت تولید سیمان نیز به سرمایه او اضافه کرد.

الیکو دانگوت در سال ۲۰۱۲ درخواستی مبنی بر مالکیت یک زمین متروکه به سازمان بنادر نیجریه ارائه داد. پس از اینکه درخواست او تایید شد، الیکو دانگوت تاسیسات تولید آرد خود را ساخت.

الیکو دانگوت کارآفرین و از ثروتمندترین مردان قاره آفریقا

کمپانی دانگوت حدود ۷۰ درصد از بازار فعلی شکر نیجریه را کنترل می کند و به عنوان سومین تصفیه کننده شکر جهان و بزرگترین تصفیه کننده شکر آفریقا فعالیت می کند. مطابق تخمین های اعلام شده حدودا ۸۰۰۰۰۰ تن شکر سالانه توسط کمپانی دانگوت تولید می شود.

علاوه بر این الیکو دانگوت در کارخانه نمک ملی نیجریه سرمایه گذاری کرده و واحدهای تولید نمک خود را در کشور دارد. او همچنین یک کارخانه تولید کیسه پلی پروپیلن تاسیس کرده که کیسه هایی برای بسته بندی مناسب محصولات تولیدی کارخانه دانگوت تامین می کند.

شبکه متشکل از ۶۰۰ تریلی برای توزیع محصولات شرکت از محل صادره به بخش های مختلف کشور و بنادر کار می کنند. گروه دانگوت  یک شرکت لیزینگ وسیله نقلیه با بیش از صد اتوبوس مجهز به سیستم تهویه هوا دارد، و قصد دارد از این تعداد نیز فراتر رود.

فعالیت های خیرخواهانه و جوایز الیکو دانگوت

بنیاد دانگوت با هدف جهت دهی به تلاش های انسان دوستانه کمپانی توسط الیکو دانگوت تاسیس شده است. سالانه میلیون ها دلار توسط این بنیاد برای بهبود تحصیل و سیستم درمانی کشور خرج می شود. این بنیاد همچنین برای بازسازی جاده ها و خانه ها و اهدای بورس تحصیلی به دانش آموزانی که شرایط مالی مناسبی ندارند نیز تلاش می کند.

 

الیکو دانگوت فعاالیکو دانگوت کارآفرین و از ثروتمندترین مردان قاره آفریقالیت شرکت خود را به واردات پنبه، کاکائو، دانه کنجد و بادام زمینی توسعه داد و در زمینه املاک و مستغلات، نفت، گاز و حمل و نقل نیز سرمایه گذاری کرده است. کمپانی دانگوت بزرگترین شرکت تجاری در تمام منطقه غرب آفریقا است.

الیکو دانگوت اواخر دهه ۲۰۰۰ شروع به فعالیت در بخش ارتباطات کرد، برای این هدف ساخت شبکه کابلی فیبر نوری ۱۴۰۰۰ کیلومتری را برای پاسخ دهی در کل کشور آغاز کردند.

تلاش های الیکو دانگوت از دید دولت این کشور پنهان نماند و از او به عنوان بزرگترین کارآفرین کشور تقدیر شد. الیکو دانگوت در این رابطه گفته که اجازه نمی دهد کشوری به غیر از نیجریه از درآمد او سود ببرند و تمام دارایی خود را در نیجریه سرمایه گذاری خواهد کرد.

در حال حاضر گروه دانگوت بیش از ۱۲۰۰۰ کارمند اهل نیجریه دارد.طبق برآوردهای به دست آمده پس از تکمیل تمام پروژه های فعلی این کمپانی، تعداد کارمندان آن به ۲۲۰۰۰ نیز خواهد رسید. الیکو دانگوت برای تلاش خود در جهت توسعه کشور مفتخر به کسب دومین نشان افتخار نیجریه شده است.

علاوه بر این مجله فوربز در سال ۲۰۱۴ الیکو دانگوت را تحت عنوان بهترین چهره سال آفریقا معرفی کرد. الیکو دانگوت در سال ۲۰۱۵ جایزه شهروند جهانی کلینتون را دریافت کرد.

در سال ۲۰۱۴ گزارشی توسط دولت نیجریه مبنی بر کمک مالی الیکو دانگوت به مبلغ ۷۵۰۰۰۰ دلار برای مبارزه با گسترش ویروس ابولا منتشر شد. در سال ۲۰۱۵ نیز خبری منتشر شد که الیکو دانگوت قصد خریداری باشگاه آرسنال را دارد. همچنین خود الیکو اعلام کرد که به شدت با عقاید مدیر تیم مخالف است و در صورت خرید این باشگاه مدیر وقت تیم را اخراج می کند.

زندگی شخصی

زندگی خصوصی الیکو دانگوت همواره مورد کنجکاوی رسانه بوده، چرا که او چهار مرتبه ازدواج کرده و حاصل آنها ۱۵ فرزند است. او اکنون به همراه همسر چهارم خود در نیجریه زندگی می کند.

ایندرا نویی مدیرعامل شرکت پپسی کو

ایندرا نویی کارآفرین دورگه آمریکایی هندی است که در حال حاضر به عنوان مدیرعامل و رئیس هیئت مدیره پپسی کولا، یکی از بزرگترین کمپانی های نوشیدنی جهان فعالیت می کند.

نویی یکی از برترین مدیران زن ایالات متحده است و علاوه بر این نام او در لیست ۱۰۰ زن قدرتمند جهان قرار گرفته است. ایندرا نویی در تنوع و توسعه برند پپسی که قبل از این روی نوشیدنی های غیر الکلی تمرکز داشت، نقش مهمی ایفا کرد. نویی که به عنوان زنی خلاق، پر انرژی و سخت کوش شناخته معروف است، با این وجود که موقعیت اقتصادی متوسطی داشت، اما به حدی پیشرفت کرد که اکنون به عنوان یکی از بهترین مدیران زن جهان شناخته می شود. نویی که در خانواده طبقه متوسط جامعه به دنیا آمده، هیچگاه به هنجارهای سنتی جامعه و قبول بی چون و چرای آنها تن نداده است. او که دانش آموز باهوشی بود، مدرک کارشناسی مدیریت کسب و کار خود را از دانشکده مدیریت هند در کلکته دریافت کرد و سپس با شرکت تولید کننده تجهیزات پزشکی جانسون همکاری کرد.

نویی برای ادامه تحصیلات خود به دانشکده مدیریت ییل پیوست و با گروه مشاوره بوستون، شرکت موتورولا، و شرکت براون و باوری همکاری کرد. ایندرا نویی در تعیین استراتژی شرکت تجربه بیشتری کسب کرده بود و پیشنهادهای شغلی از چند شرکت معتبر مانند جنرال الکتریک و پپسی کو‌ دریافت کرد. او در سال ۱۹۹۴ تصمیم گرفت به پپسی کو بپیوندد و با عملکرد درخشانی که داشت در سال ۲۰۰۶ به عنوان مدیر عامل این شرکت منصوب شد.

ایندرا نویی مدیرعامل شرکت پپسی کو

کودکی و نوجوانی ایندرا نویی

ایندرا نویی در اکتبر ۱۹۵۵ در هند و خانواده ای از طبقه متوسط جامعه متولد شد. پدر او کارمند بانک بود و نویی در مدرسه عالی آنجلو هند دوران راهنمایی خود را گذراند. او در کالج مادراس کریستین در رشته های فیزیک، شیمی و ریاضی تحصیل کرد و در سال ۱۹۷۴ از این کالج فارغ التحصیل شد. ایندرا نویی دختر جوان سرکشی بود و از سنت های جامعه پیروی نمی کرد. او در گروهی گیتار می نواخت و همچنین عضو یک تیم کریکت بود. در واقع دختران جامعه به ندرت در این فعالیت ها شرکت می کردند.

ایندرا نویی مدیرعامل شرکت پپسی کو

ایندرا نویی که دانش آموز باهوشی بود، در یکی از دانشکده های برتر هند به نام دانشکده مدیریت کلکته قبول شد و سال ۱۹۷۶ مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته مدیریت کسب و کار دریافت کرد.

مدیریت پپسی کو

اولین تجربه کاری ایندرا نویی با توتال شرکت نساجی انگلیسی بود که چندین شعبه در هند داشت. پس از آن به شرکت جانسون و جانسون پیوست و به عنوان مدیر محصول کار خود را آغاز کرد.

ایندرا نویی کار پر چالشی را در جانسون و جانسون بر عهده داشت زیرا مسئولیت مدیریت معرفی محصولات بهداشتی Stayfree به هند را برعهده داشت. در آن زمان تبلیغ محصولات بهداشتی زنانه در کشور هند ممنوع بود و این برند سعی داشت در بازار هند شناخته شود. نویی با بازاریابی مستقیم در مدارس و دانشگاه ها، معرفی این محصول به خانم های جوان را مدیریت کرد.

تجربه کار در جانسون و جانسون به ایندرا نویی نشان داد که هنوز برای دنیای تجارت و کسب و کار آمادگی کافی ندارد، و بنابراین تصمیم گرفت تحصیلات خود‌ را ادامه دهد. او به ایالات متحده مهاجرت کرد و در سال ۱۹۷۸ به دانشکده مدیریت ییل پیوست و تحصیلات کارشناسی خود را در رشته مدیریت ادامه داد. نویی از تجربه یادگیری خود در این دانشکده لذت برد و در سال ۱۹۸۰ فارغ التحصیل شد. پس از اینکه ایندرا نویی مدرک خود را دریافت کرد به گروه مشاوره بوستون پیوست و به عنوان مدیر پروژه های استراتژی بین المللی شرکت کار خود را آغاز کرد. او به مدت ۶ سال در این موقعیت روی انواع پروژه های استراتژی کار کرد.

ایندرا نویی در سال ۱۹۸۶ به عنوان مدیر ارشد اجرایی در تیم توسعه بخش اتوماتیک به شرکت موتورولا پیوست. او‌ به سرعت پیشرفت کرد و در سال ۱۹۸۸ به سمت معاون و مدیر برنامه ریزی و استراتژی شرکت ارتقا یافت.

ایندرا نویی مدیرعامل شرکت پپسی کو

ایندرا نویی در سال ۱۹۹۰ مجددا تغییر شغل داد و این بار سمت معاون ارشد و‌ مدیر بازاریابی استراتژیک و استراتژی شرکت براون و باوری را پذیرفت. نویی در این شغل باید ۱۵ کسب و کار مختلف را در یک عمل منسجم ادغام می کرد. او به خوبی از پس این وظیفه بر آمد و اواسط ۱۹۹۰ مورد توجه شرکت های معتبر قرار گرفت و موقعیت های شغلی خوبی در بزرگترین کمپانی های جهان به او پیشنهاد شد.

در سال ۱۹۹۴، جک ولش مدیرعامل شرکت جنرال الکتریک و وین کالووی مدیرعامل پپسی کو به ایندرا نویی پیشنهاد کردند تا در شرکت های معروف آنها به فعالیت حرفه ای خود ادامه دهد.

ایندرا نویی در سال ۱۹۹۴ به عنوان معاون ارشد استراتژی و توسعه شرکت به پپسی کو پیوست. در سال های بعدی با راجر انریکه مدیرعامل جدید پپسی کو همکاری کرد و به این ترتیب روی شکل دهی استراتژی رشد و توسعه آینده شرکت کار کردند.

پپسی کو در آن زمان مالک رستوران های زنجیره ای KFC، پیتزا هات و تاکو بل بود. ایندرا نویی نقش مهمی در واگذاری این رستوران ها در سال ۱۹۹۷ ایفا کرد. این واگذاری منجر به شکل گیری شرکت رستوران های بین المللی تریکون شد که اکنون به یام تغییر نام داده است. برندی که اکنون یکی از بزرگترین شرکت های رستوران زنجیره ای فست فود جهان است.

ایندرا نویی با توجه به تغییر ذائقه غذایی مشتریان احساس کرد که توسعه فعالیت های پپسی کو در زمینه میان وعده های سالم حائز اهمیت است. عقیده او در این زمینه موجب شد پپسی کو تراپیکانا را خریداری کند و آن را با شرکت کواکر ادغام کند. هر دو این سرمایه گذاری برای پپسی کو سود بسیار زیادی داشت.

ایندرا نویی مدیرعامل شرکت پپسی کو

ایندرا نویی به جهت اقدامات تاثیر گذار خود در این شرکت به سمت مدیر ارشد مالی در سال ۲۰۰۰ ارتقا یافت. استیو ریموند مدیرعامل پپسی کو در سال ۲۰۰۶ بازنشسته شد و سرانجام ایندرا نویی به عنوان پنجمین مدیرعامل تاریخ ۴۴ ساله پپسی کو معرفی شد.

ایندرا نویی همچنین به عنوان یکی از اعضای هیئت مدیره مجمع جهانی اقتصاد، کمیته نجات بین الملل، انجمن کاتالیست و مرکز هنرهای نمایشی لینکلن خدمت می کند.

فعالیت های مهم ایندرا نویی

ایندرا نویی به دلیل مدیریت استراتژی جهانی شرکت پپسی کو و هدایت آن به سوی توسعه گسترده و بازسازی از جمله واگذاری رستوران ها مورد توجه قرار گرفته است. او در خرید تروپیکانا توسط پپسی کو و ادغام با کمپانی کواکر نقش مهمی ایفا کرده است.

جوایز و دستاوردها

ایندرا نویی همواره در لیست ۱۰۰ زن قدرتمند جهان فوربز قرار می گیرد. مجله فورچون ایندرا نویی را برای پنج سال پیاپی ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۰ به عنوان قدرتمندترین زن جهان در زمینه کسب و کار معرفی کرده است.  او در سال ۲۰۰۷ نشان پادما بوشن را از رییس جمهور هند دریافت کرد. ایندرا نویی همچنین در سال ۲۰۰۹ به عنوان مدیر عامل سال لقب گرفت. ارزش خالص دارایی ایندرا نویی ۸۰ میلیون دلار اعلام شده است.

چاد هارلی کارآفرین و بنیانگذار پلتفرم محبوب یوتیوب

چاد هارلی کارآفرین و بنیانگذار پلتفرم محبوب یوتیوب

چاد هارلی کارآفرین و یکی از سرمایه گذاران آمریکایی در حوزه رسانه است که یوتیوب وب سایت اشتراک گذاری ویدیو را تاسیس کرد. او چندین سال به عنوان مدیرعامل یوتیوب فعالیت داشت. چاد هارلی علاوه بر این موسس و مدیرعامل یکی از برنامه های اشتراک ویدیو به نام میکس بیت بود. هارلی پس از دوره کالج و فارغ التحصیلی به بخش پی پال وب‌سایت ای‌بی پیوست و روی رابط کاربری آن تمرکز کرد.

او در طراحی لوگوی اصلی پی پال مشارکت داشت و سپس در فوریه با استیو چن و جاوید کریم، همکاران خود در پی پال برای راه اندازی وب سایت اشتراک ویدیو یوتیوب همکاری کرد و به عنوان اولین مدیر عامل یوتیوب به توسعه جنبه های اشتراک گذاری ویدیو یوتیوب پرداخت.

چاد هارلی در ژوئن ۲۰۰۶ در لیست ۵۰ فرد مهم کسب و کار در جایگاه ۲۸ ام قرار گرفت. چند ماه بعد شرکت گوگل برای خرید یوتیوب مبلغ ۱.۶۵ بیلیون دلار پرداخت کرد و در حال حاضر یوتیوب به عنوان یکی از زیر مجموعه های گوگل فعالیت می کند. با این وجود چاد هارلی تا اکتبر ۲۰۱۰ به عنوان مدیر عامل یوتیوب باقی ماند و سپس در آگوست ۲۰۱۳ برای راه اندازی سرویس اشتراک ویدیو میکس بین با استیو چن همکاری کرد. میکس بیت اکنون به عنوان Zeen معروف است و در آگوست ۲۰۱۸ توسط بلو جینز خریداری شد. او همچنین یکی از مالک های باشگاه فوتبال لس آنجلس لیگ برتر فوتبال آمریکا و گلدن استیت واریرز است.

چاد هارلی کارآفرین و بنیانگذار پلتفرم محبوب یوتیوب

بیوگرافی چاد هارلی کارآفرین و بنیانگذار پلتفرم محبوب یوتیوب

نوجوانی چاد هارلی

چاد هارلی ژانویه ۱۹۷۷ در ایالات پنسیلوانیا به دنیا آمد و بزرگترین فرزند یک خانواده ۵ نفره بود. او در کودکی به هنر علاقه مند بود و به مرور مهارت هنری قابل توجهی نیز از خودش نشان داد. بنابر اطلاعاتی که از زندگی او در دسترس است، حتی در مقطع راهنمایی طراحی ها و سایر آثار هنری خود را فروخته و نهایتا در پیاده رو نزدیک خانه یک غرفه برای فروش آثارش باز کرد. این کار چاد تمایل او به کارآفرینی، از همان سن کودکی را نشان می دهد. او همچنین در دوره راهنمایی به علوم کامپیوتر و رسانه الکترونیکی علاقه مند شد.

چاد هارلی در مقطع دبیرستان دونده موفقی بود و در چند مسابقه کشوری، که بین مدرسه ها برگزار می شد، مقام کسب کرد. علاوه بر این هارلی عضو موسسه فنی حرفه ای دانش آموزی مدرسه نیز بود. او سپس در دانشگاه ایندیانا پنسیلوانیا پذیرفته شد و در سال ۱۹۹۹ مدرک کارشناسی خود را در رشته هنر اخذ کرد.

از پی پال تا راه اندازی یوتیوب

هارلی پس از فارغ التحصیلی، در بخش پی پال وبسایت ای‌بی شروع به کار کرد که شرکتی آمریکایی و سیستم پرداخت آنلاین بین المللی است. او بر رابط کاربری این سایت تمرکز کرد و در طراحی لوگوی پی پال نیز مشارکت داشت.

چاد هارلی در سال ۲۰۰۵ برای راه اندازی و تاسیس وبسایت یوتیوب با استیو چن و جاوید کریم دو نفر از همکاران خود در پی پال همکاری کرد. برخی معتقدند که هارلی و چن ایده یوتیوب را از وب سایت نظردهی هات او نات الهام گرفته اند. همچنین طبق گفته برخی هارلی و چن برای منتشر کردن ویدیو مهمانی که در آپارتمان چن برگزار شده بود، با مشکل مواجه شدند و ایده راه اندازی یوتیوب نیز از همین جا به ذهن آن دو رسید.

چاد هارلی کارآفرین و بنیانگذار پلتفرم محبوب یوتیوب

اگرچه جاوید کریم می گوید ایده یوتیوب زمانی به ذهن این تیم رسید که او نتوانست ویدیو مورد نظر خود مربوط به سال ۲۰۰۴ را در اینترنت پیدا کند. نام دامنه یوتیوب در فوریه ۲۰۰۵ فعال شد و وب سایت آن نیز در ماه های بعد توسعه یافت. یوتیوب به عنوان استارتاپ فناوری با سرمایه گذاری کارآفرینی و سرمایه اولیه تقریبا ۱۱.۵ میلیون دلار از شرکت سرمایه گذاری آمریکایی سکویا کپیتال و ۸ میلیون دلار از آرتیس کپیتال شروع به کار کرد. ابتدا دفتر مرکزی آن بالای رستوران ژاپنی و پیتزا فروشی در کالیفرنیا قرار داشت. چاد هارلی به عنوان اولین مدیرعامل یوتیوب در فوریه ۲۰۰۵ کار خود را شروع کرد. وظیفه اصلی او توجه به توسعه جنبه های مختلف اشتراک گذاری ویدیو وب سایت بود.

در ژوئن ۲۰۰۶ چاد هارلی به عنوان کارآفرین موفق در لیست ۵۰ فرد مهم ماهنامه کسب و کار Bussiness 2.0 در جایگاه ۲۸ ام قرار گرفت. در اکتبر همان سال هارلی و چن یوتیوب را با قیمت ۱.۶۵ بیلیون دلار به شرکت گوگل فروختند.

چاد هارلی سرمایه گذار تیم F1 آمریکا بود که توانست در سال ۲۰۱۰ به مسابقات اتومبیل رانی فرمول یک راه یابد، اما در نهایت مسابقه نداد. پرسنل آن همان سال از کار برکنار شده و تیم برای همیشه منحل شد. روزنامه شارلوت بیزینس ژورنال علت ناکامی این تیم را چالش های جدی اقتصادی و مالی مطرح کرد. اگرچه هارلی و کن اندرسون سرپرست تیم و پیتر ویندسور مربی آن هیچ گاه در این مورد صحبت نکردند.

چاد هارلی تا اکتبر ۲۰۱۰ مدیریت یوتیوب را برعهده داشت؛ سپس سالار کمانگر جایگزین او شد. البته هارلی اعلام کرد که به عنوان مشاور به فعالیت خود در یوتیوب ادامه خواهد داد. او همچنین به همراه چین و ویجی کارونامورتی شرکت اینترنتی Avos System را راه اندازی کرد. سپس چاد هارلی و استیو چن در آگوست ۲۰۱۳ شرکت اشتراک ویدیو میکس بیت را تاسیس کردند. وب سایت این شرکت به کاربران امکان اشتراک گذاری ویدیو را می دهد. میکس بیت با برنامه هایی چون اینستاگرام و واین رقابت می کرد. سپس Avos نیز به توسعه میکس بیت پرداخت که به گفته چن انتقال به میکس بیت ایده هارلی بوده است. در آگوست ۲۰۱۸ میکس بیت توسط بلو جینز خریداری شد و اکنون تحت عنوان Zeen فعالیت می کند.

چاد هارلی همچنین در تیم فوتبال لس آنجلس کلاب لیگ فوتبال آمریکا و تیم بسکتبال گلدن استیت واریرز سرمایه گذاری کرده و مالک هر دوی آنها است.

چاد هارلی کارآفرین و بنیانگذار پلتفرم محبوب یوتیوب

زندگی شخصی و دارایی چاد هارلی

او در سال ۲۰۰۰ با کتی کلارک ازدواج کرد. کلارک دختر جیمز کلارک سرمایه گذار مشهور آمریکایی و دانشمند علوم کامپیوتر است که شرکت های مهم سیلیکون ولی، نت اسکیپ و سیلیکون گرافیک را تاسیس کرده است. ارزش خالص دارایی چاد تقریبا ۴۰۰ میلیون دلار اعلام شده است.

توصیه های مهم چاد هارلی به کارآفرینان

چاد هارلی به افرادی که مشتاق کارآفرینی هستند توصیه می کند از کار تیمی و ارزیابی مجدد برنامه کسب و کار خود نترسند. به علاوه او به نکات مهمی دیگری نیز اشاره کرده که در ادامه مطرح می کنیم:

خود را با افراد موفق و فوق العاده محاصره کنید. من معتقدم شما به افرادی نیاز دارید که به کار آنها اعتماد داشته باشید، چرا که گاهی اوقات یک محصول و یا ایده ممکن است در صورت کنترل شدید شما از بین برود. آماده تغییر باشید و سعی کنید توانایی سازگاری و انعطاف پذیری خود را بالا ببرید. همچنین میانه رو بودن به شما کمک می کند کارایی بیشتری داشته باشید. شما ممکن است ایده های نوآورانه ای در مورد ابزار و یا کارکردی ارائه دهید، اما باید به این نکته نیز توجه کنید که شما و جامعه در حال حاضر چگونه از آن می توانید استفاده می کنید و بیشترین بهره را ببرید. بنابراین از تغییر دادن نتیجه در میانه راه نترسید.

عظیم پرمجی کارآفرین هندی و مدیر شرکت ویپرو

عظیم پرمجی کارآفرین هندی و مدیر شرکت ویپرو

عظیم پرمجی کارآفرین و سرمایه دار هندی است که ریاست ویپرو را برعهده دارد که یک شرکت مشاوره فناوری اطلاعات و یکپارچه سازی سیستم است. ویپرو در حال حاضر یکی از بزرگترین شرکت های فناوری اطلاعات در جهان محسوب می شود. پرمجی حدود نیم قرن پیش، پس از فوت پدرش مدیریت این شرکت را به عهده گرفت و طی این سال ها با توسعه ویپرو، آن را به عنوان یکی از بزرگترین شرکت های تجاری هند معرفی کرد.

ویپرو در اصل به عنوان یک شرکت فرآورده های گیاهی و روغن تصفیه شده توسط پدر پرمجی تاسیس شده بود. این شرکت در دهه ۱۹۷۰ با رهبری عظیم پرمجی به حیطه رایانه و فناوری اطلاعات وارد شد. طولی نکشید که ویپرو در بازار نرم افزار جایگاه خوبی را به دست آورد و پرمجی به یکی از رهبران جهانی در صنعت نرم افزار تبدیل شد.

عظیم پرمجی فرزند یک تاجر موفق بود و دوران کودکی ایده آلی داشت. او پس از پایان دوره دبیرستان برای تحصیل در رشته مهندسی به دانشگاه استنفورد رفت. با این حال، مرگ ناگهانی پدرش موجب شد پرمجی به خانه برگردد و مسئولیت های پدرش را در دنیای کسب و کار به عهده بگیرد. عظیم پرمجی نه تنها به عنوان یک کارآفرین موفق شناخته می شود، بلکه همواره برای رعایت استانداردهای اخلاقی بالا در شرکت خود و تعهد او برای کمک به جامعه مورد احترام بوده است.

بیوگرافی عظیم پرمجی کارآفرین هندی و مدیر شرکت ویپرو

دوران کودکی و نوجوانی عظیم پرمجی

عظیم پرمجی در ۲۴ ژوئیه ۱۹۴۵، در بمبئی هند متولد شد. پدرش محمد هاشم پرمجی تاجر معروفی بود که وسترن پروداکت را تاسیس نمود، شرکتی که در زمینه محصولات گیاهی و روغن های تصفیه شده فعالیت می کرد. یکی از معروف ترین محصولات آن واناسپاتی یک روغن جامد خوراکی بود.

عظیم پرمجی پس از پایان دوره دبیرستان خود برای تحصیل در رشته مهندسی در دانشگاه استنفورد به آمریکا مهاجرت کرد. با این حال، پدرش اندکی پیش از فارغ التحصیلی پرمجی در سال ۱۹۶۶ به طور غیر منتظره درگذشت و در نتیجه او مجبور شد برای مدیریت شرکت به هند برگردد. عظیم پرمجی سال ها بعد موفق شد مدرک کارشناسی خود را در رشته مهندسی برق دریافت کند.

عظیم پرمجی کارآفرین هندی و مدیر شرکت ویپرو

کسب و کار عظیم پرمجی

عظیم پرمجی در سال ۱۹۶۶ زمانی که تنها ۲۱ سال داشت، مدیریت شرکت پدرش را برعهده گرفت. در آن زمان شرکت وسترن پروداکت منحصرا در زمینه تولید روغن جامد فعالیت می کرد. پس از اینکه عظیم پرمجی مدیریت شرکت را به دست گرفت. طولی نکشید که به جستجوی فرصت های متنوع و تلاش برای گسترش تولیدات شرکت فراتر از روغن های تصفیه شده جامد پرداخت.

شرکت وسترن پروداکت به سرعت گسترش یافت و محصولات متنوعی از جمله لوازم بهداشتی، لامپ، محصولات مراقبت از مو و سیلندرهای هیدرولیک تولید کرد. از آنجا که این شرکت دیگر فقط به محصولات گیاهی منحصر نبود، عظیم پرمجی نام آن را در سال ۱۹۷۷ به ویپرو تغییر داد. در سال ۱۹۷۹ دولت هند فعالیت شرکت فناوری آی‌بی‌ام را ممنوع کرد. عظیم پرمجی این موضوع را فرصتی ایده آل برای دستیابی به بازار سخت افزار و نرم افزار رایانه ای می دانست و بدین ترتیب ویپرو به حیطه فناوری و رایانه نیز وارد شد.

طی دهه ۱۹۸۰ این شرکت با چند کسب و کار دیگر در زمینه کامپیوتر از جمله یک شرکت آمریکایی به نام شرکت سنتینل به منظور مشارکت توافق کرد و ویپرو به عنوان تولید کننده سخت افزار کامپیوتر فعالیت خود را ادامه داد. مدتی بعد نیز فعالیت خود‌ را در زمینه نرم افزار شروع کرد.

عظیم پرمجی که اهمیت زیادی برای تحقق استاندارد های سطح بالای کیفیت قائل بود، بهترین و باهوش ترین مهندسان نرم افزار را استخدام و همچنین برای پرسنل خود دوره های آموزش جهانی را فراهم می کرد تا مهارت های خود را ارتقا دهند. این استراتژی عظیم پرمجی به ویپرو کمک کرد تا در مقایسه با شرکت های آمریکایی، نرم افزار با کیفیت بالا و هزینه های قابل توجه کمتری تولید کند و همچنین نرم افزار های سفارشی را به ایالات متحده صادر کند.

شرکت ویپرو موفقیت چشمگیری کسب کرد و ارزش آن در اواخر دهه ۱۹۹۰ به اوج خود رسید. ثروت رو به رشد این شرکت همچنین عظیم پرمجی را در لیست ثروتمندترین تاجران جهان قرار داد.

اقدامات قابل توجه عظیم پرمجی

عظیم پرمجی، شرکت وسترن پروداکت هندوستان که در زمینه تولید روغن جامد فعالیت داشت را به ارث برد. اما او هدف های بزرگ تری در ذهن داشت. بنابراین آن را به ویپرو، یک شرکت خدمات نرم افزار تبدیل کرد که امروزه یکی از بزرگترین شرکت های خدمات فناوری اطلاعات در جهان است. ویپرو در ۶۷ کشور فعالیت دارد و ارزش بازار آن در تاریخ مارس ۲۰۱۵ حدود ۳۵ میلیارد دلار بود.

عظیم پرمجی کارآفرین هندی و مدیر شرکت ویپرو

جوایز و دستاوردها

عظیم پریمجی دریافت کننده چندین جایزه افتخاری است. در سال ۲۰۰۰، از طرف آکادمی آموزش عالی مانیپال به او دکترای افتخاری اعطا شد و در سال ۲۰۰۹ نیز به دلیل فعالیت های خیرخواهانه گسترده خود، از دانشگاه وسلیان در کنتیکت دکترای افتخاری دریافت کرد.
عظیم پرمجی در سال ۲۰۰۵، به دلیل اقدامات قابل توجه خود در تجارت و بازرگانی موفق به دریافت پادما بوشن جایزه عالی هندوستان شد. در سال ۲۰۱۱ نیز جایزه پادما ویبوشان، دومین جایزه عالی غیر نظامی دولت هندوستان را دریافت کرد.

زندگی شخصی

پرمجی دو فرزند به نام های ریشاد و طارق دارد. ریشاد در حال حاضر مدیر ارشد استراتژی تجارت آی‌تی ویپرو است.

فعالیت خیرخواهانه پرمجی

عظیم پرمجی اهمیت زیادی برای کمک به جامعه قائل است. او بنیاد عظیم پرمجی یک سازمان غیردولتی را در سال ۲۰۰۱ تاسیس کرد. پرمجی از طریق این بنیاد قصد دارد تا آموزش با کیفیت را برای همه افراد در روستاهای هند به منظور ایجاد یک جامعه عادلانه فراهم کند. این بنیاد در چندین ایالت از جمله کارناتاکا، راجستان، پوندیچری، آندرا پرادش و بیهار فعالیت می کند.

عظیم پرمجی اولین هندی است که در کمپین بخشش ثروت ثبت نام کرده است، کمپینی به رهبری وارن بافت و بیل گیتس که ثروتمندترین افراد جهان را تشویق می کنند متعهد به صرف بیشتر ثروت خود برای  اهداف بشردوستانه شوند.

ثروت عظیم پرمجی

دارایی عظیم پریمجی تا تاریخ آگوست ۲۰۱۵ معادل ۱۷.۱ میلیارد دلار اعلام شده است.

۵ درس زندگی عظیم پرمجی

5 درس زندگی از زبان عظیم پرمجی که هر کارآفرین تازه کاری باید بداند:

عظیم پرمجی کارآفرین هندی و مدیر شرکت ویپرو

نقاط قوت خود را بشناسید

اگرچه شناخت نقاط ضعف مهم است، اما شناخت نقاط قوت فرد نیز به همان اندازه اهمیت دارد. عظیم پرمجی در طول زندگی خود این نکته را دنبال کرده است. در رویدادی که توسط AIMA و انجمن مدیریت بمبئی ترتیب داده شده بود، او توضیح داد كه باید برای ویژگی های مثبت خود نیز اهمیت قائل شویم. زیرا فقط نقاط قوت ما هستند كه به ما كمک می كنند نقاط ضعف خود را اصلاح کنیم.

از شکست نترسید

هر کارآفرینی می تواند موفق شود. اما آنچه مهم است این است که اجازه ندهید ذهن شما فقط به موفقیت فکر کند. او همواره به کارآفرینان جوان توصیه می کند که شکست و احتمال آن را پیش بینی کنند. زیرا دقیقا زمانی که از موفقیت خود مطمئن هستید شکست خواهید خورد. شکست همانند موفقیت یک پدیده طبیعی محسوب می شود. بنابراین، وقتی با شکست مواجه شدید، درس بگیرید و به مسیر خود ادامه دهید.

آینده نگر باشید

عظیم پرمجی معتقد است که تغییر اجتناب ناپذیر است. و بنابراین او همواره توصیه می کند که درباره آینده نزدیک خود برنامه ریزی کنید. اگر آمادگی کافی داشته باشید از تغییرات غافلگیر نخواهید شد.

به ارزشهای خود پایبند باشید

او معتقد است که سیستم ارزش فرد، هسته اصلی کسب و کار او را تشکیل می دهد. پرمجی بارها و بارها بر لزوم پایبندی به ارزش ها تاکید کرده است. هرگاه برای باور خود ارزش قائل شوید و تحت هیچ شرایطی آن را تغییر ندهید و از ارزش های خودتان دست نکشید، یاد می گیرید که در بحران ها مقاومت به خرج دهید. ویژگی که در کارآفرینان مطرح قابل ستایش است.

به عقاید خود ایمان داشته باشید

عظیم پرمجی معتقد است که باید به عقایدتان ایمان داشته باشید، حتی وقتی که اطرافیان به شما می گویند این کاری غیرممکن است. همین ایمان است که به او کمک کرد تا ویپرو را گسترش دهد و آن را به یکی از غول های فناوری اطلاعات نه تنها در کشور بلکه در سراسر جهان تبدیل کند.

لی یاکوکا کارآفرین و مدیر عاملی که کمپانی کرایسلر را نجات داد

لی یاکوکا کارآفرین و مدیر عاملی که کمپانی کرایسلر را نجات داد

لی یاکوکا کارآفرینی است که با احیای ثروت کمپانی خودروسازی کرایسلر که در آستانه ورشکستگی قرار داشت، به شهرت رسید. پیش از این، یاکوکا در کمپانی فورد موتور کار کرده بود. او طراحی چند مدل خودرو محبوب فورد را در کارنامه خود داشت که از جمله مشهورترین آنها می توان به فورد موستانگ، فورد اسکورت، مرکوری کوگار و مرکوری مارکیز اشاره کرد. لی یاکوکا یکی از کارمندان درخشان فورد بود که سرانجام به سمت مدیریت اجرایی این کمپانی نائل شد.

با این حال ایده های تجاری غیر معمول و سبک مدیریتی که داشت موجب اختلاف او با هنری فورد دوم و اخراج او از کمپانی فورد شد. یاکوکا با وجودی که از این تصمیم فورد شوکه شده بود، اما مدت زیادی از صنعت خودروسازی دور نماند. بعد از مدتی شرکت کرایسلر که عملکرد بسیار ضعیفی در بازار داشت و متحمل خسارات زیادی شده بود از لی یاکوکا دعوت به همکاری کرد.

ضرر فورد سود کرایسلر را به ارمغان آورد. زیرا لی یاکوکا این شرکت را که در آستانه ورشکستگی قرار داشت و بدهی زیادی به بار آورده بود، نجات داد و یکی از مشهورترین تحولات در تاریخ صنعت خودروسازی آمریکا را رقم زد. لی یاکوکا به عنوان هجدهمین مدیرعامل تاثیرگذار آمریکایی در طول تاریخ انتخاب شده است.

بیوگرافی لی یاکوکا

دوران کودکی و نوجوانی لی یاکوکا

لی یاکوکا از پدری و مادری به نام های نیکولا یاکوکا و آنتونیتا پروتا متولد شد. والدین او مهاجران ایتالیایی بودند و مدیریت رستورانی را برعهده داشتند. پدرش لی بازرگان زیرکی بود که علاوه بر این یک سالن تئاتر و آژانس اجاره اتومبیل نیز داشت. لی عشق به اتومبیل را از پدرش به ارث برد. او همچنین مهارت های اداره مشاغل را نیز از پدر خود یاد گرفت.

لی یاکوکا از دبیرستان آلنتون فارغ التحصیل شد و در دانشگاه لهیق دوران کارشناسی خود را سپری کرد. او مدرک کارشناسی مهندسی صنایع خود را از این دانشکده کسب کرد. لی برای تحصیل در دانشگاه پرینستون موفق به دریافت بورسیه یادبود والاس شد و در طول جنگ جهانی دوم به دلایل معافیت پزشکی به سربازی نرفت.

شروع فعالیت حرفه ای لی یاکوکا

لی در سال 1946 به عنوان مهندس به شرکت فورد موتور پیوست. با این حال او خیلی زود به بخش فروش و بازاریابی این شرکت منتقل شد و در آنجا نیز عملکرد بسیار خوبی داشت. او به عنوان دستیار مدیر فروش در منطقه فیلادلفیا منصوب شد و در آنجا کمپین 56 برای 56 را راه اندازی کرد. این کمپین پرداخت وام و گزینه های پیش پرداخت برای خرید ماشین های 1956 از جمله خدمات این برنامه بود. عملکرد موفق لی یاکوکا او را به یک قهرمان ملی تبدیل کرد. او در سال 1960 به عنوان معاون گروه ماشین و کامیون فورد معرفی شد و در سال 1967 به سمت معاون اجرایی این شرکت دست یافت.
او معاونت طراحی در مدل سازی اتومبیل لینکلن کانتیننتال مارک سه که از سال 1969 تا 1971 در ایالات متحده آمریکا فروخته شد را برعهده داشت. این خودرو یک اتومبیل لوکس شخصی بود که تحت عنوان سری لینکلن توسط فورد معرفی شد.
لی یاکوکا در سال 1970 به عنوان مدیر شرکت فورد منصوب شد. با این حال، سبک مدیریت و رفتار نامتعارفی که داشت موجب اختلاف او با هنری فورد دوم مدیر عامل شرکت فورد شد. پس از سال ها تنش میان این دو، سرانجام یاکوکا در سال 1978 از فورد اخراج شد. در آن زمان شرکت خودروسازی کرایسلر در آستانه ورشکستگی قرار داشت و از یاکوکا دعوت کردند تا به عنوان مدیر این مجموعه که با بدهی زیادی مواجه بود، همکاری کند. لی یاکوکا با پیوستن به کمپانی کرایسلر و کاهش و فروش بخش زیان ده و دعوت از همکاران سابق خود کار خود را آغاز کرد. در سال 1979، یاکوکا برای ضمانت و درخواست وام به کنگره ایالات متحده مراجعه کرد. زیرا کرایسلر برای سرمایه گذاری به سرمایه زیادی نیاز داشت. او با اینکه بسیاری معتقد بودند اقدامی بی سابقه و غیرممکن است، ضمانت وام را از دولت دریافت کرد.

سایر فعالیت های لی یاکوکا

با راهنمایی لی یاکوکا، كرایسلر در سال 1981 دوج آریس و پلیموث رلیانت را در خط تولید کی کار به بازار معرفی كرد. این اتومبیل های جمع و جور بر اساس پیشنهادهای طرح یاکوکا ساخته شده بودند که فورد آنها را رد کرده بود. او همراه با هال اسپرلیش همكار سابق خود در کمپانی فورد، پروژه مینی مكس را در خودروسازی کرایسلر اجرا کرد. این پروژه منجر به تولید موفق دوج كاراوان و پلیموث ویجر در سال 1983 شد.

موفقیت این دو خودرو و استقبال از آنها به همراه سایر اصلاحات اساسی كه یاكوكا ایجاد كرد، كرایسلر توانست از بحران ورشکستگی نجات یابد و نه تنها تمام بدهی های خود را پرداخت کرد، بلکه سود بسیاری نیز کسب کرد.

لی یاکوکا در سال 1987 كرایسلر را برای خرید ای ام سی متقاعد كرد و برند جیپ نیز به عنوان یکی از زیرمجموعه های کرایسلر قرار گرفت. جیپ به عنوان یکی از سودآورترین برندهای صنعت خودروسازی در نظر گرفته می شود. این تصمیمات هوشمندانه لی یاکوک را به یک چهره مشهور تبدیل کرد که در تعدادی از تبلیغات تجاری این شرکت نیز ظاهر شد. در پایان سال 1992 لی به عنوان مدیرعامل کمپانی کرایسلر بازنشسته شد.
او همچنین نویسنده چند کتاب است که یکی از پرفروش ترین آنها زندگی نامه خود او به نام زندگی نامه یاکوکا است که در سال 1984 منتشر شد.

اقدامات تاثیرگذار لی یاکوکا

یاکوکا به عنوان یکی از موفق ترین مدیران عامل های تاریخ آمریکا شناخته می شود، که عمده شهرت او به علت نجات شرکت خودروسازی کرایسلر از ورشکستگی است. با مدیریت و هدایت لی یاکوکا، این شرکت نه تنها تمام بدهی های خود را پرداخت کرد، بلکه به سوددهی نیز رسید.

لی یاکوکا پس از مرگ همسر اول خود بر اثر دیابت حمایت خود از تحقیقاتی که در زمینه دیابت انجام می شود را آغاز کرد. او یکی از حامیان اصلی تحقیقات دنیس فاوستمن در بیمارستان عمومی ماساچوست است.
جایزه لی یاکوکا که توسط بنیاد خانواده یاکوکا در سال 2006 ایجاد شد، جایزه معتبری است که به منظور تقدیر از فعالیت هایی برای تداوم صنعت خودروسازی آمریکا اهدا می شود.

در ادامه به برخی از مهم ترین نقل قول های لی یاکوکا درباره مدیریت و سوددهی کسب و کار می پردازیم:

1- من افراد با هوش تر از خودم را استخدام می کنم و به آنها فرصت می دهم

معمولا افراد باهوش، خلاق یا دارای ایده های مختلفی برای تغییر و نوآوری در فرایند استخدام نادیده گرفته می شوند، به دلیل اینکه تهدیدی برای سایر پرسنل و مدیران محسوب می شوند. اما استفاده و پرورش چنین استعدادهایی مهم است، باید به این افراد اجازه دهید در کسب و کار شما شکوفا شوند.

2- به عقیده من اگر شماره 1 نباشید، باید نوآوری کنید

نوآوری برای رشد کسب و کار ضروری است. صرف نظر از اندازه کسب و کارتان، نوآوری به شما امکان می دهد محصول و یا خدماتی منحصر به فرد به مشتریان ارائه دهید. گرچه تمایل به حفظ وضعیت موجود طبیعی است، اما موفقیت از آن افرادی است که آمادگی برهم زدن نظم فعلی را دارند و می توانند ایده نوآورانه ای ارائه دهند. ممکن است نوآوری همیشه کارساز نباشد، اما در مورد راه های دیگر پیشرفت بینشی ارائه می دهد.

موفق ترین کارآفرین فردی است که خدمات قدیمی را تا زمانی که کارآیی داشته باشد نگه می دارد و از خدمات جدید بهتر استقبال می کند. لی یاکوکا هنگامی که به کرایسلر پیوست و ایده مینی ون را ارائه داد، توانایی خود در استقبال از ایده های جدید را نشان داد.

3- ما به طور مداوم با فرصت های بزرگی روبرو می شویم که به عنوان مشکلات غیر قابل حل در نظر گرفته می شوند.

لی یاکوکا مجددا بر اهمیت نوآوری و خلاقیت در مورد حل مسئله تاکید می کند. گرچه نگرانی و منفی بافی کار ساده تری است، اما باید از این موانع به عنوان چالشی برای نوآوری استقبال کنید. رمز موفقیت مشاغل امروز در تغییر و سازگاری است، رکود شما را از بازار مصرفی خارج می کند. حتی اپل، یکی از موفق ترین شرکت های عصر ما، دائما با فناوری ها و ویژگی های جدید سازگار می شود تا نیازهای مصرف کنندگان خود را برآورده کند.

افراد مناسبی استخدام کنید، قوانینی وضع کنید و با کارمندان خود ارتباط خوبی برقرار کنید، به آنها انگیزه و پاداش دهید. اگر همه این کارها را به طور موثر انجام دهید، قطعا به سوددهی می رسید.

تیم کوک مدیرعامل اپل و جانشین استیو جابز

تیم کوک مدیرعامل اپل و جانشین استیو جابز

تیم کوک مدیر اجرایی است که در سال ۲۰۱۱ به عنوان جانشین استیو جابز و مدیر عامل شرکت اپل انتخاب شد. کوک حتی پیش از مرگ استیو جابز و قبل از اینکه عنوان مدیریتی را دریافت کند، در مدت مرخصی پزشکی طولانی جابز به عنوان مدیرعامل شرکت فعالیت داشت. استراتژی تیم کوک از زمانی که به عنوان معاون ارشد عملیات بین المللی در سال ۱۹۹۸ به اپل پیوست، در هدایت موفقیت آمیز این شرکت نقش مهمی داشته است. در واقع، زمانی که تیم کوک پیشنهاد همکاری با اپل را پذیرفت، این شرکت دوران بحرانی را سپری می کرد و نقش قابل توجهی در احیای مجدد آن داشت.

تیم کوک در خانواده ای متولد شد که وضعیت مالی معمولی داشتند و در شهر کوچکی زندگی می کردند. کوک فردی خود ساخته و دانش آموز خوبی در مدرسه بود. او قبل از تکمیل دوره کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی در دانشگاه دوک، رشته مهندسی صنایع در دانشگاه آبرن آلاباما را شروع کرد. او فعالیت خود را در حیطه فناوری کامپیوتر ادامه داد و در شرکت ماشین های بین المللی کسب و کار آی‌بی‌ام شروع به کار کرد.

تیم کوک که جوانی باهوش، خلاق و با عزمی راسخ بود، به سرعت در این شرکت پیشرفت کرد و سپس به کار در شرکت کامپک پیوست. اما همکاری او با این شرکت تولید کننده رایانه چندان طولانی نشد، زیرا کوک کامپک را ترک کرد و به اپل که دوران بحرانی خود را سپری می کرد ملحق شد. به کمک تیم کوک اپل از شرایط بحرانی نجات پیدا کرد و سود زیادی به دست آورد.

تیم کوک مدیرعامل اپل و جانشین استیو جابز

دوران کودکی و جوانی کوک

تیم کوک در تاریخ ۱ نوامبر ۱۹۶۰، در شهر کوچک رابرتسدیل آلاباما، ایالات متحده متولد شد. پدر او تیموثی دونالد کوک کارگر کشتی سازی بود و مادرش جرالدین در داروخانه کار می کرد و دو برادر دارد. کوک تحصیلات خود را در دبیرستان رابرتسدیل گذراند. سپس در دانشگاه آبرن ثبت نام کرد و مدرک کارشناسی مهندسی صنایع خود را در سال ۱۹۸۲ از این دانشگاه اخذ کرد.

تیم کوک مدیرعامل اپل و جانشین استیو جابز

شروع دوران حرفه ای تیم کوک

تیم کوک مدت کمی پس از اینکه فارغ التحصیل شد، در شرکت ماشین های بین المللی کسب و کار آی‌بی‌ام استخدام شد. او همواره تمایل داشت در زمینه فناوری کامپیوتر کار کند. بنابراین همکاری در این شرکت برای فردی به سن کوک موفقیت قابل توجهی بود.
تیم کوک علاوه بر اینکه کار می کرد، تحصیلات خود را نیز ادامه داد و در سال ۱۹۸۸ از دانشگاه دوک مدرک کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی را دریافت کرد. به دلیل فعالیت های درخشان تیم کوک، عنوان محقق دانشکده کسب و کار دوک به او اعطا شد.

او همواره در تلاش بود و با فعالیت سرسختانه خود در شرکت آی‌بی‌ام توانست موقعیت شغلی خود را ارتقا دهد. تا سال ۱۹۹۴، تیم کوک مدیر اجرایی شعبه آمریکای شمالی این شرکت شد و مدیریت تولید و توزیع شرکت رایانه های شخصی آی‌بی‌ام را در آمریکای شمالی و آمریکای لاتین بر عهده داشت. کوک با ۱۲ سال سابقه کار در آی‌بی‌ام، در سال ۱۹۹۴ به عنوان مدیر عامل (بخش فروشنده) به شرکت هوش الکترونیکی پیوست. تیم کوک قبل از اینکه پیشنهاد همکاری کامپک را بپذیرد، در این شرکت به عنوان معاون سازمانی به مدت سه سال همکاری کرد.

فقط چند ماه از فعالیت تیم کوک در کامپک نگذشته بود که استیو جابز مدیرعامل اپل از او دعوت به همکاری کرد. شرکت اپل اواخر دهه ۱۹۹۰ در وضعیت بحرانی قرار داشت و دوستان کوک به او توصیه کردند که پیشنهاد کاری استیو جابز را نپذیرد. با این حال، تیم کوک به شدت تحت تاثیر دیدگاه استیو جابز برای آینده اپل قرار گرفت و به این شرکت پیوست. کوک در مارس ۱۹۹۸ کار خود را به عنوان معاون ارشد فعالیت جهانی در اپل شروع کرد. این تصمیم او با انتقادات بسیاری مواجه شد؛ زیرا آینده شرکت در آن زمان نامشخص به نظر می رسید. با این حال، کوک می دانست که تصمیم درستی گرفته است.

مسئولیت مدیریت فروش و ارتباط بین المللی، از جمله خدمات و پشتیبانی به او داده شد. تیم کوک در توسعه استراتژی های ارتباط با تامین کننده نقش مهمی داشت و همچنین بخش مکینتاش را مدیریت می کرد. یک سال پس از شروع فعالیت تیم کوک، اپل از خسارات سنگین به سوددهی رسید.

تیم کوک مدیرعامل اپل و جانشین استیو جابز

کوک به دنبال ساده سازی زنجیره تامین و عملکرد شرکت بود. او کارخانه ها و انبارهای شرکت را تعطیل و تولیدکنندگان قراردادی را جایگزین آنها کرد. کوک تدابیری برای کاهش هزینه ها اجرا کرد. این اقدامات او همراه با نوآوری در بازاریابی اپل به چرخش سرمایه شرکت کمک کرد. سپس اپل محصولات جدیدی مانند آیپاد، آی مک و آیفون را روانه بازار کرد.

به کمک تیم کوک اپل به جایگاه واقعی خود دست یافت و در موقعیتی قرار گرفت که قیمت محصولات خود را افزایش دهد، در حالی که هزینه های تولید را نیز به حداقل رسانده بود. کوک در ژانویه ۲۰۰۷ به سمت مدیر عامل اپل ارتقا یافت. در همین حال، استیو جابز مدیرعامل اپل در سال ۲۰۰۳ به سرطان مبتلا شد و در سال ۲۰۰۹ به دلیل بیماری و درمان مرخصی گرفت. در این دوره، کوک به عنوان مدیر عامل شرکت فعالیت داشت. وضعیت سلامتی استیو جابز به مرور وخیم شد و او نهایتا مجبور به اخذ مرخصی های مکرر شد. تیم کوک مسئول اغلب فعالیت های اپل در غیاب جابز بود. استیو جابز دیگر قادر به تحمل شرایط وخیم سلامتی خود و فشار سمت مدیرعاملی نبود، بنابراین از سمت خود به عنوان مدیرعامل استعفا داد و در آگوست ۲۰۱۱ به عنوان رئیس هیئت مدیره ادامه داد. تیم کوک در ۲۴ آگوست ۲۰۱۱ به عنوان مدیرعامل شرکت اپل و جایگزین استیو جابز انتخاب شد.

به واسطه مدیریت تیم کوک، اپل به پیشرفت خود ادامه داد. در ماه مه ۲۰۱۴، بیتس الکترونیکس و بیتس موزیک را به مبلغ ۳ میلیارد دلار خرید که تا به امروز بزرگترین سرمایه گذاری این شرکت محسوب می شود.

در سال ۲۰۱۶، اپل یک میلیارد دلار در دی‌دی شرکت شبکه حمل و نقل چینی سرمایه گذاری کرد. از دیگر سرمایه گذاری های مهم این شرکت در زمان مدیریت تیم کوک می توان به آکونیا هولوگرافیک و شرکت محاسباتی پول‌استرینگ اشاره کرد. علاوه بر این تیم کوک به بازار سرگرمی نیز وارد شد و شبکه اپل تی‌وی را راه اندازی کرد. این شبکه برنامه های مختلفی را با بازی هنرمندان مشهور تولید کرده و همچنان به تولید برنامه های خود خود ادامه می دهد.

تیم کوک مدیرعامل اپل و جانشین استیو جابز

در ژوئیه ۲۰۱۹، ا‌پل همکاری ۱ میلیارد دلاری خود با اینتل برای تجارت تولید مودم گوشی هوشمند با عنوان ارتباطات موبایل اینتل اعلام کرده است. علاوه بر این تیم کوک به عنوان مدیر انجمن مشاوره دانشکده اقتصاد دانشگاه تسینگ‌هوا به مدت ۳ سال انتخاب شد.

اقدامات خیرخواهانه تیم کوک

تیم کوک ۵۰ میلیون دلار به بیمارستان های استنفورد، از جمله ۲۵ میلیون دلار به یک بیمارستان جدید کودکان در سال ۲۰۱۲ اهدا کرده است. او همچنین مبلغ ۵۰ میلیون دلار نیز به موسسه خیریه پروداکت رد اهدا کرده است که در زمینه بیماری هایی مانند ایدز، سل و مالاریا فعالیت می کند. در مارس ۲۰۱۵، تیم کوک اعلام کرد که قصد دارد کل دارایی خود را به امور خیریه اهدا کند. او همچنین به دنبال توسعه رویکردی منظم در امور خیرخواهانه است.

جوایز و دستاوردها

تیم کوک در سال ۲۰۱۱ به عنوان یکی از قدرتمندترین افراد جهان در مجله فوربس انتخاب شد. در سال ۲۰۱۵، کوک در آکادمی افتخار آلاباما، بالاترین افتخاری که آلاباما به شهروندان خود اعطا می کند پذیرفته شد. و در سال ۲۰۱۵ دکترای افتخاری خود را از دانشگاه جورج واشنگتن دریافت کرد. دکترای علمی افتخاری دانشگاه گلاسگو نیز در سال ۲۰۱۷ به کوک اهدا شد. ارزش دارایی تیم کوک در سال ۲۰۲۰، ۱ بیلیون دلار اعلام شده است.

استی لودر بنیان‌گذار کمپانی آرایشی استی لودر

استی لودر بنیان‌گذار کمپانی آرایشی استی لودر

استی لودر کارآفرین آمریکایی و بنیانگذار شرکت Estée Lauder، پیشگام در صنعت لوازم آرایشی و بهداشتی بود. استی لودر همچنین یکی از ثروتمندترین زنان کارآفرین آمریکا محسوب می شود. استی این شرکت را با توجه به رویای دخترانه خود برای داشتن ظاهری جذاب و زیبا تاسیس کرد. او همچنین به عنوان تنها زن لیست ۲۰‌ کسب و کار تاثیرگذار قرن بیستم در مجله تایم انتخاب شد. لودر همچنین افتخار دریافت مدال آزادی ریاست جمهوری ایالات متحده را پیدا کرد. کمپانی استی لودر یکی از معروف ترین برند های برتر لوازم آرایشی و بهداشتی در جهان است که در بیش از ۱۲۰ کشور به فروش می رسد.

استی لودر بنیان‌گذار کمپانی آرایشی استی لودر

کودکی و نوجوانی استی لودر

ژوزفین استر منتزر در کرونا، محله ای در منطقه کویینز شهر نیویورک متولد شد. او متولد یکم جولای ۱۹۰۸ میلادی است. پدر او ماکس منتزر، یک چک‌اسلواکی اهل هولیس بود. وی در دهه ۱۸۹۰ به ایالات متحده آمریکا مهاجرت کرد و به عنوان خیاط سفارشی کار خود را در این کشور آغاز کرد و سرانجام یک فروشگاه سخت افزاری طبقه پایین خانه خود تاسیس کرد.

مادر استی مجارستانی بود و در سال ۱۸۹۸ به همراه پنج فرزند خود به ایالات متحده آمد تا به همسر خود آبراهام روزنتال بپیوندد. سرانجام در سال ۱۹۰۵، با پدر استی که ده سال کوچکتر از خودش بود ازدواج کرد. اگرچه نام استی را ژوزفین گذاشتند، اما نام مستعار خود یعنی Estee را ترجیح می داد، که بعدا آن را به Estée تغییر داد.

مادر استی علی رغم اینکه مسئولیت اداره چنین خانواده پرجمعیتی را برعهده داشت، اما همیشه ظاهری آراسته و زیبا داشت، حتی از یک چتر برای محافظت از پوست خود در برابر اشعه خورشید استفاده می کرد. استی لودر نیز به تبعیت از مادرش به آرایش و زیبایی ظاهر اهمیت می داد. علاوه بر این از شیوه زندگی و مهاجرت خانواده اش خجالت می کشید و تمایل داشت آمریکایی به نظر برسد و در آینده فرد موفق و ثروتمندی شود.

استی لودر نوجوان علاوه بر تحصیل در دوره دبیرستان به پدرش نیز در کارهای مغازه کمک می کرد. در این حین اصول خرده فروشی را یاد گرفت و نه تنها در مورد اهمیت کمال گرایی، بلکه در مورد ظاهر بیرونی کالا و تبلیغ محصولات با کیفیت نیز تجربه کسب کرد.

استی و پدرش در کریسمس چکش و میخ هایی را بسته بندی می کردند و به مشتریان خود هدیه می دادند. سپس استی در کسب و کار خود نیز از همین روش برای جلب مشتری بیشتر استفاده کرد.

استی لودر بنیان‌گذار کمپانی آرایشی استی لودر

کارآموزی استی لودر

در سال ۱۹۱۴، کمی بعد از شروع جنگ جهانی اول، عموی مادری استی، برای زندگی به آنها پیوست. او یک شیمیدان حرفه ای بود و در یک اصطبل خالی پشت خانه آنها آزمایشگاهی تاسیس کرد. این آزمایشگاه با استفاده از مواد طبیعی، کرم، لوسیون، رژ و عطر تولید می کرد.
استی لودر که عاشق زیبایی بود، زمان زیادی را صرف تماشا و کمک در روند تولید این محصولات می کرد. همچنین این محصولات با نام شیشه های امید را به همکلاسی های می فروخت و روی هر کدام اسم منحصر به فردی می گذاشت. اما فعالیت جدی او بعد از فارغ التحصیلی شروع شد.

آغاز فعالیت حرفه ای لودر

یک روز استی لودر برای آرایش موهای خود به یک سالن آرایشی محلی رفت. موریس آرایشگر این سالن تحت تاثیر پوست شفاف و لطیف او قرار گرفت و راز آن را از استی پرسید. روز بعد، استی لودر با چهار محصول عمویش وارد شد. موریس که تحت تأثیر استعداد استی قرار گرفت، از او خواست که محصولات خود را در سالن بفروشد.

استی لودر که در این سالن آرایشی برخورد تحقیرآمیز بعضی مشتریان را تجربه کرد، به خودش قول داد به اندازه ای پول بدست آورد که بتواند هر آنچه خواست بخرد. به همین دلیل تلاش خود را دو برابر کرد و محصولاتش را در سالن ها و باشگاه ها نیز می فروخت. استی علی رغم ازدواج با جوزف لاوتر و تولد فرزند اول خود در سال ۱۹۳۳ به تلاش خود ادامه داد. او شب ها در آشپزخانه روی بهبود محصولات طبیعی کار می کرد و و برای مشتری میکاپ رایگان انجام می داد. همچنین نمونه محصول نیز به آنها هدیه می داد و مطمئن بود که آنها برای خرید بیشتر بر می گردند.

استی لودر بازار خود را گسترش داد و از مهمانان هتل های سراسر کلانشهر نیویورک بازدید کرد. اگرچه مشتری های استی افزایش یافتند، اما او از ازدواج خود غافل شد و در نتیجه در سال ۱۹۳۹ از همسر خود جدا شد.

مدتی پس از طلاق، استی به ساحل میامی فلوریدا نقل مکان کرد و پسرش لئونارد را نیز با خود برد. او دفتر خود را در هتلی در خیابان کالینز مستقر کرد و فروش محصولات خود به مسافران هتل را شروع کرد. برای گسترش بازار کار خود، استی کمپین جدیدی با نام «به یک زن بگویید» را آغاز کرد.

استی لودر بنیان‌گذار کمپانی آرایشی استی لودر

در سال ۱۹۴۲ پسر استی لودر مریض شد و همسر سابق او یعنی جوزف برای دیدن او آمد. آنها دوباره در همان سال ازدواج کردند. این بار جوزف کار خود را رها کرد تا به استی در کسب و کارش ملحق شود.
جوزف در حالی که مسئول توسعه و بازاریابی بود، کار تولید و امور مالی را نیز شروع کرد. در سال ۱۹۴۴، آنها اولین قدم بزرگ خود را برداشتند و اولین فروشگاه خود را در نیویورک افتتاح کردند و نام خانوادگی خود را از لوتر به لودر تغییر دادند. در سال ۱۹۴۶، استی لودر شرکت خود را با نام استی لودر تاسیس کرد و تصمیم گرفت محصولات شرکت فقط از طریق فروشگاه های بزرگ به فروش برسد.

در ابتدا آنها فقط چهار محصول روغن پاک کننده، لوسیون پوست، کرم فوق العاده همه کاره و پک کرم داشتند و تنها کارمندان این شرکت بودند. استی لودر ‌و همسرش شبانه در آشپزخانه یک رستوران منهتن محصولات را تولید می کردند. در سال ۱۹۴۷، شرکت استی لودر اولین سفارش عمده خود را دریافت کرد. یک فروشگاه بزرگ لوکس واقع در خیابان پنجم شهر نیویورک، سفارش ۸۰۰ دلاری برای محصولات استی لودر داد. این محموله ظرف دو روز به فروش رسید. اوایل دهه ۱۹۵۰، لوازم آرایشی استی لودر در چندین فروشگاه های معتبر فروخته می شد و برای گسترش کار خود فقط نیاز به تبلیغات بیشتری داشتند. متاسفانه بودجه آنها ۵۰۰۰ دلار بود و این برای آژانس های تبلیغاتی بزرگ بسیار کم بود و نمی توانستند نظر آنها را جلب کنند. استی لودر ایده جدید توزیع نمونه رایگان به خریداران فروشگاه ها را اجرا کرد و برخلاف نظر مدیران فروشگاه ها استی موفق شد.

خانم استی لودر پس از این موفقیت سفر به سراسر ایالات متحده آمریکا را آغاز کرد و در فروشگاه های بزرگ غرفه فروش استی لودر را راه اندازی می کرد. فروشندگان را خودش شخصا انتخاب می کرد و و به آنها آموزش می داد. در حالی که قبلا توزیع نمونه رایگان را آغاز کرده بود، این بار ایده محصول هدیه با هر خرید را اجرایی کرد.

شرکت استی لودر همچنین نمونه های رایگان محصولات را در خیریه ها و نمایش های مد لباس توزیع میکرد. زمانی که سرمایه کافی شرکت تامین شد به سراغ تولید محصولات بیشتر رفتند که محصول جدید استی لودر روغن حمامی بود که انقلابی در بخش عطر راه انداخت و منجر به سود بالای این شرکت شد.

استی لودر بنیان‌گذار کمپانی آرایشی استی لودر

موفقیت بین المللی استی لودر

با موفقیت این روغن حمام، استی لودر تصمیم گرفت در خارج از کشور سرمایه گذاری کند. در سال ۱۹۶۰، اولین شعبه بین المللی خود را در لندن و هنگ کنگ افتتاح کردند. همزمان، خانم لودر رایحه های محبوب دیگری را نیز معرفی کرد. در سال ۱۹۶۴، استی لودر عطر مردانه ای به نام آرامیس تولید کرد که اکنون به یک خط جداگانه برای آقایان تبدیل شده و شامل ۲۰ محصول مختلف است.

در سال ۱۹۶۸، این شرکت سومین برند تجاری خود را به نام کلینیک، خط تولید مواد آرایشی بدون عطر و غیر آلرژی‌زا راه اندازی كرد. این محصولات در آزمایشگاه‌های کلینیک ساخته شده و تحت نظارت مستقیم عروس استی، اولین لودر است. استی لودر به مشارکت تمام اعضای خانواده اش در رشد شرکتی که برای تاسیس آن تلاش کرده بود، افتخار می کرد.

در سال ۱۹۷۳، استی لودر از سمت خود به عنوان رئیس شرکت به نفع پسرش لئونارد استعفا داد، اما به عنوان رئیس هیئت مدیره باقی ماند. تا آن زمان، محصولات استی لودر در ۷۰ کشور در سراسر جهان به فروش می رسید.

اگرچه استی لودر دیگر درگیر فعالیت های شرکت نبود، اما همچنان به تولیدات خود ادامه داد و دو برند تجاری دیگر نیز تحت نظارت مستقیم او راه اندازی شد. در سال ۱۹۷۹، او محصولات آرایشی و بهداشتی پرسپکتیوز و در سال ۱۹۹۰ اوریجینز، اولین برند سلامتی در فروشگاه های ایالات متحده را معرفی کرد.
جوایز و دستاوردها
در سال ۱۹۶۷، او در لیست «۱۰۰ کارآفرین برتر آمریکایی» و در سال ۱۹۷۰ در لیست «ده زن تاثیرگذار در کسب و کار ایالات متحده» قرار گرفت.
استی لودر در سال ۱۹۶۸ جایزه روحیه موفقیت در کالج پزشکی آلبرت اینشتین را دریافت کرد. در ژانویه ۱۹۷۸، او اولین زنی بود که نشان افتخار (فرانسه) را دریافت کرد.
در سال ۱۹۸۸، وی به تالار مشاهیر کسب و کار ایالات متحده راه یافت. و در سال ۲۰۰۴، اندکی قبل از مرگ او، مدال آزادی ایالات متحده آمریکا را دریافت کرد.

در ۲۴ آوریل ۲۰۰۴، استی لودر در اثر ایست قلبی در خانه اش در منهتن درگذشت.