گری وینرچاک کارآفرین اینترنتی و موسس شرکت VaynerMedia

گری وینرچاک کارآفرین اینترنتی و موسس شرکت VaynerMedia

گری وینرچاک نویسنده و کارآفرین شبکه های مبتنی بر اینترنت بلاروسی – آمریکایی است. وی در فضای بازاریابی دیجیتال و رسانه های اجتماعی به موفقیت چشمگیری دست یافته و شرکت های برتری مانند “VaynerMedia” و “VaynerX” را رهبری می کند.

گری وینرچاک همچنین کسب و کار خانوادگی خود را از یک شرکت ۳ میلیون دلاری به یک امپراتوری ۶۰ میلیون دلاری تبدیل کرده است. او در بابرویسک، اتحاد جماهیر شوروی (بلاروس کنونی) متولد شد و در ۳ سالگی به همراه خانواده به آمریکا مهاجرت کرد.

گری وینرچاک از نوجوانی خود شروع به مشارکت در چندین کسب و کار کوچک و پاره وقت، از جمله فروش کارت بیس بال و گل فروشی کرد و در نتیجه درآمد زیادی به دست آورد. سپس گری به کسب و کار خرده فروشی شراب خانواده اش پیوست و فعالیت خود در آن زمینه را آغاز کرد و متعاقب آن از “دانشگاه Mount Ida” در ماساچوست فارغ التحصیل شد.

او مدیریت شرکت خرده فروشی پدرش را به دست گرفت و در نهایت آن را به یک کسب و کار الکترونیکی بسیار موفق تبدیل کرد. او موسسات “Wine Library” ، “VaynerMedia ”  و “The Gallery” را بنیان نهاد. او به عنوان یک سرمایه گذار انجل، سرمایه گذاری های موفقیت آمیزی انجام داد و تخصص تجاری او به شکوفایی بسیاری از شرکت ها کمک کرد.

در سال ۲۰۰۹، گری به نویسندگی روی آورد و با HarperStudio قراردادی برای ۱۰ کتاب را امضا کرد. گری وینرچاک تاکنون شش کتاب نوشته است. او همچنین در طول این سال ها چندین بار در تلویزیون حضور داشته است.

بیوگرافی گری وینرچاک

دوران کودکی و اوایل زندگی گری وینرچاک

گری وینرچاک در ۱۴ نوامبر ۱۹۷۵ در بابرویسک، اتحاد جماهیر شوروی متولد شد، که پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به بلاروس معروف شد. وی یکی از سه فرزند خانواده بود و با یک خواهر و برادر خود بزرگ شد.
گری پس از گذراندن سه سال اول زندگی خود در بابرویسک، با خانواده اش به آمریکا مهاجرت کرد. پدرش تاجر بود و خانواده بزرگ وینرچاک در یک آپارتمان در محله کویینز، شهر نیویورک اقامت گزیدند. پدرش کار خود را در یک فروشگاه مشروبات الکلی در نیوجرسی آغاز کرد. فروشگاه متعلق به یکی از نزدیکان آنها بود. او فرزندانش را با خود برد تا در ادیسون، نیوجرسی زندگی کنند.

گری همیشه ذهنیت کارآفرینی داشت و برای بدست آوردن درآمد اضافی هنگام تحصیل در مدرسه لیموناد میفروخت. او حتی خیلی قبل تر از این، همیشه علاقه مند به کسب درآمد بود. در نوجوانی، از باغ های همسایه اش گل میکند و آنها را در خیابان ها فروخت. این اولین فعالیت تجاری گری وینرچاک بود.

جذابیت طبیعی گری به رشد کسب و کار او کمک کرد. دکه لیمونادی که وی در دوران نوجوانی راه اندازی کرد به سرعت به فروشگاه زنجیره ای تبدیل شد و سرانجام گری وینرچاک مدیریت بسیاری از غرفه های لیموناد را در شهر به دست گرفت. او همچنین کارت های بیسبال را خرید و فروش می کرد و هر هفته هزاران دلار درآمد کسب می کرد. پدرش تا آن زمان تجارت کامل مشروبات الکلی را به دست گرفته بود و خیلی زود از گری خواست تا به کسب و کار او بپیوندد. گری نتوانست این پیشنهاد را رد کند و همه فعالیت های مستقل و پراکنده او خیلی زود متوقف شد.

در همین حال، او دبیرستان را به پایان رساند و سپس در “کالج Mount Ida” واقع در ماساچوست ثبت نام کرد.

حرفه اصلی گری وینرچاک

گری در طول سال های دبیرستان و دانشگاه در مشروب فروشی پدرش کار می کرد. مدیریت فروشگاه آنها، “Shopper’s Discount Liquors” واقع در اسپرینگفیلد، نیوجرسی، به گری داده شد. با این حال، گری می دانست که کسب و کار الکترونیکی صنعتی است كه به سرعت در حال رشد است؛ بنابراین می خواست از مزایای آن بهره ببرد. این منجر به ایده ای شد که کسب و‌ کار پدرش را دگرگون کرد.

گری یک فروشگاه آنلاین راه اندازی کرد و نام آن را به “کتابخانه شراب” تغییر داد. برای تبلیغات بیشتر، او همچنین یک کانال “YouTube” به نام “Wine Library TV” را راه اندازی کرد. یک پخش اینترنتی روزانه که در آن انواع مختلف شراب را مورد بحث قرار می داد.

در اواسط دهه ۲۰۰۰ با نام تجاری جدید، تجارت خانوادگی وینرچاک به صورت جهشی رشد کرد. در حالی که ارزش آن پیش از این ۳ میلیون دلار بود، اما تا سال ۲۰۰۵ ارزش این کسب و کار به ۶۰ میلیون دلار رسید.

در سال ۲۰۰۶، گری وینرچاک همچنین یک وبلاگ ویدیویی منظم در “YouTube” به نام “Wine Library TV” راه اندازی کرد که در آن گری نظرات و‌ مشاوره ای درباره انواع شراب، طعم انواع مختلف شراب، ارائه می داد. در سال ۲۰۱۱، این نمایش ۱۰۰۰ قسمت را به پایان رساند. سپس با پادکست روزانه ای تحت عنوان “The Daily Grape” جایگزین شد. اعتقاد بر این است که این مجموعه پادکست ویدیویی نقش زیادی در افزایش محبوبیت کسب و کار شراب گری وینرچاک داشته است. او با موفقیت این سرمایه گذاری هیجان زده شد و گری متوجه شد که بازاریابی آنلاین راهی است که باید دنبال کند.

گری وینرچاک کارآفرین اینترنتی و موسس شرکت VaynerMedia

در سال ۲۰۰۹، وی بنیان “VaynerMedia” را با مشارکت برادر کوچک خود بنیان نهاد. این شرکت در ابتدا یک سرمایه گذاری با بودجه کم بود اما خیلی زود به یک شرکت چند میلیون دلاری تبدیل شد. “VaynerMedia” خدمات مربوط به رسانه های پولی، استراتژی های رسانه ای، بازاریابی تاثیرگذار، استراتژی های تجارت الکترونیکی، نام تجاری شخصی و بازاریابی SMB را ارائه می دهد. در اصل تمام جنبه های بازاریابی آنلاین را پوشش می دهد. این شرکت به واسطه همکاری با مشتریانی مانند ‘epsiCo، General Electric و Johnson & Johnson خود را به عنوان یکی از بهترین موارد بین المللی در این بخش معرفی کرده است.

در عرض چند سال بعد از تاسیس، این شرکت در سال ۲۰۱۵ به لیست آژانس های A-list AAge راه یافت. سال بعد، این شرکت با درآمد ناخالص سالانه ۱۰۰ میلیون دلار و ۶۰۰ کارمند رشد فوق العاده ای داشت. این شرکت همچنین با “Vimeo” همکاری کرده است تا فیلمسازان و برند ها را برای محتوای آنلاین معرفی کند.
گری در سال ۲۰۱۷ شرکتی به نام “PureWow” را خرید و نام آن را “The Gallery” تغییر داد. بنابراین یک شرکت جدید پس از افزودن چند مورد به شرکت “PureWow” تشکیل شد.

سرمایه گذاری در شرکت های تازه تاسیس

گری وینرچاک جدا از اداره شرکت های شخصی خود، به عنوان یک سرمایه گذار انجل برای ده ها شرکت تازه کار و تازه تاسیس عمل کرده است. برخی از شرکت های بزرگی که وی در آنها سرمایه گذاری کرده عبارتند از Facebook ، Venmo و Twitter است. یک مجله معتبر آمریکایی به نام Entrepreneur، دارایی خالص گری وینرچاک در سال ۲۰۱۷ را ۱۶۰ میلیون دلار تخمین زده است.

گری وینرچاک همچنین علاقه بسیاری به رسانه های جمعی نشان داده است. او در سال ۲۰۱۷ در برنامه تلویزیونی Planet of the Apps ظاهر شد. این مجموعه بر روی اپ های جوان متمرکز بود و گری به عنوان یکی از داوران، آن ها را ارزیابی و راهنمایی می کرد.

گری وینرچاک کارآفرین اینترنتی و موسس شرکت VaynerMedia

در سال ۲۰۱۴، گری مجموعه ای از یوتیوب را با نام The #AskGaryVee Show راه اندازی کرد. گری تیم حرفه ای استخدام نکرد و به جای آن از تیم داخلی خود استفاده کرد. گری به سوالات کاربران از اینستاگرام و توییتر پاسخ می داد. در سال ۲۰۱۵، گری یک سری فیلم مستند ویدئویی را به نام DailyVee شروع کرد. این سریال زندگی گری را به عنوان یک کارآفرین به تصویر می کشد. او از خودش به صورت زنده فیلم می گرفت، با دیگران مصاحبه می کرد و جلسات سرمایه گذاران را پخش می کرد. گری می خواست فعالیت های شرکت خود را تا آنجا که می تواند برای عموم مردم شفاف کند و این مستند به او در انجام این کار کمک کرد.

گری همچنین تاکنون شش کتاب نوشته است. در سال ۲۰۰۹، او برای نوشتن ۱۰ کتاب با HarperStudio قرارداد بست. اولین کتاب او، «آن را له کنید! چرا اکنون وقت آن است که از اشتیاق خود لذت ببرید» به یک کتاب پرفروش تبدیل شد. پنج کتاب باقیمانده او نیز که مبتنی بر کارآفرینی بودند، تا حدودی ​​موفق شدند.

جوایز و افتخارات گری وینرچاک

داستان موفقیت الهام بخش گری وینرچاک در نیویورک تایمز، وال استریت ژورنال، تایم و GQ منتشر شده است. در سال ۲۰۱۱، وال استریت ژورنال گری را در لیست موفقیت های کسب و کار های کوچک معرفی کرد. Bloomberg Businessweek وینرچاک را در لیست «20 نفری که هر کارآفرینی باید بشناسد» قرار داد. در سال ۲۰۱۴، او در لیست «۴۰ زیر ۴۰» فورچون نیز قرار گرفت.
زندگی شخصی
گری وینرچاک در سال ۲۰۰۴ با لیزی ازدواج کرد و از آن زمان این زوج با هم زندگی می کنند. آنها یک دختر به نام میشا اوا و یک پسر به نام ژاندر اوی دارند.

 

 

مریسا مایر مدیر فناوری اطلاعات و کارآفرین آمریکایی

مریسا مایر مدیر فناوری اطلاعات و کارآفرین آمریکایی

مریسا مایر مدیر فناوری اطلاعات، کارآفرین و سرمایه گذار آمریکایی است که از بنیانگذاران آزمایشگاه های لومی، رشد فناوری مبتنی بر فناوری اینترنت مصرف کننده است. او همچنین به عنوان مدیر ارشد اجرایی و عضو هیئت مدیره یاهو فعالیت داشته است.

مایر به مدت پنج سال و در این مدت او با راه‌اندازی و اصلاح مجدد این پلتفرم برای بهبود رابط کاربری موبایل، استفاده کاربران تلفن همراه را افزایش داد. با این حال، چون افت ارزش سهام شرکت در دوره مدیریت او ادامه پیدا کرد. در نهایت یاهو توسط شرکت ورایزون خریداری شد و شرکت جدید Oath (ورایزون مدیا فعلی) مریسا را در ترکیب کارمندان خود حفظ نکرد.

مریسا مایر به مدت ۱۳ سال در شرکت گوگل فعالیت کرد. او در آنجا صفحه اصلی گوگل را طراحی کرد و موتور جستجوی آن را بهبود بخشید. علاوه بر این مریسا در تصمیم گیری های اساسی مختلف برای تقریبا هر محصول ارائه شده توسط این سازمان، از جمله گوگل مپز، جیمیل و گوگل نیوز، مشارکت داشت.

رسانه های بسیاری در سال های مختلف از او در میان قدرتمندترین افراد در صنعت کسب و کار نام برده اند.

مریسا مایر مدیر فناوری اطلاعات و کارآفرین آمریکایی

دوران کودکی و اوایل زندگی مریسا

مریسا آن مایر در ۳۰ می ۱۹۷۵، در واوسو، ویسکانسین، ایالات متحده، از مادر فنلاندی به نام مارگارت که یک معلم هنر بود و پدری به نام مایکل مایر که به عنوان مهندس محیط زیست در شرکت های آب فعالیت می کرد، به دنیا آمد.

او برادر کوچکتری به نام میسون داشت و با او بزرگ شد. او از کودکی تحت تاثیر فعالیت های والدین خود در هنر و علم قرار گرفت و پدربزرگش را تحسین می کرد که با وجود ابتلا به فلج اطفال در سن ۷ سالگی، به مدت ۳۲ سال به عنوان شهردار جکسون، ویسکانسین خدمت کرد.

مریسا مایر مدیر فناوری اطلاعات و کارآفرین آمریکایی

اگرچه مریسا به طرز وحشتناکی خجالتی‌ بود. اما مادرش او را تحت فشار قرار می داد تا با یادگیری باله، اسکیت روی یخ، پیانو، شنا و مناظره فرصت های مختلفی را تجربه کند. همچنین تابستان در مشاغل پاره وقت مانند فروشنده مواد غذایی فعالیت می کرد. او در دروس علمی در مقطع دبیرستان عملکرد بی نظیری داشت. علاوه بر این مریسا در آن سال ها به عنوان کاپیتان تیم مناظره، قهرمانی ایالت ویسکانسین را به دست آورد و تیم پوم پوم را به مقام نایب قهرمانی ایالت هدایت کرد.

مریسا مایر پس از اتمام تحصیلات دبیرستان خود در سال ۱۹۹۳، به عنوان یکی از دو نماینده انتخاب شده توسط فرماندار تامی تامپسون، نماینده ویسکانسین در اردوگاه ملی علوم جوانان در ویرجینیای غربی بود.

مریسا در ۱۰ دانشگاه از جمله هاروارد، ییل، ​​دوک و نورث وسترن پذیرفته شد. اما سرانجام دانشگاه استنفورد را با هدف تبدیل شدن به جراح مغز و اعصاب كودكان، برای گذراندن دوره های پیش پزشکی انتخاب كرد.

مریسا مشتاق جستجوی چیزی بود که او را به فکر فرو ببرد. به همین دلیل کلاس مقدماتی علوم کامپیوتر را توسط اریک رابرتز گذراند و متعاقب آن رشته تحصیلی خود را به سیستم های نمادین تغییر داد که فلسفه، روانشناسی شناختی، زبان شناسی و علوم کامپیوتر را با هم ترکیب می کرد.

رابرتز او را راهنمایی کرد و در نهایت موفق شد او را برای شرکت در برخی کلاس های سیستم های نمادین متقاعد کند که مورد استقبال خوبی قرار گرفت و مریسا مایر مدرک لیسانس خود را با معدل ممتاز در سال ۱۹۹۷ با پایان نامه خود در مورد نرم افزار پیشنهاد سفر اخذ کرد.

مایر برای گذراندن دوره کارشناسی ارشد خود در علوم کامپیوتر با تمرکز ویژه در هوش مصنوعی تحصیلات خود در استنفورد را ادامه داد. در این دوره، او ۹ ماه را به عنوان کارآموز در Ubilab در زوریخ، سوئیس، و سپس شرکت سرمایه گذاری، UBS و SRI International، در منلو پارک  کالیفرنیا، که بازوی تحقیقاتی سوئیس بود گذراند.

مریسا مایر مدیر فناوری اطلاعات و کارآفرین آمریکایی

همکاری مریسا مایر با گوگل

پس از فارغ التحصیلی، مریسا مایر مجبور شد از بین ۱۴ پیشنهاد شغلی از جمله Oracle ، McKinsey & Company و دانشگاه Carnegie Mellon بین موقعیت تدریس تمام وقت و کار در صنعت فناوری یکی را انتخاب کند. او گوگل را انتخاب کرد تا خود را با افراد باهوشی که رشد او را به چالش می کشند احاطه کند و در ۲۳ ژوئن ۱۹۹۹ به عنوان بیستمین کارمند آنها و اولین مهندس زن به این شرکت پیوست. او به عنوان یک رمزگذار که ناظر تیم های کوچک مهندسان بود فعالیت خود را شروع کرد، خیلی زود به علت توجه خود به جزئیات هنگام توسعه و طراحی مورد توجه مدیران این سازمان قرار گرفت و در جولای ۲۰۰۱ به سمت مدیر محصول ارتقا یافت.

در سال ۲۰۰۲، او پلتفرم راهنمایی ابتکاری را به نام Associate Product Manager (APM) راه اندازی کرد، که این برنامه یک دوره شبانه دو ساله بود که از طریق آن تعدادی از کارمندان ارشد را انتخاب کرد تا در وظایف رهبری با تکالیف فوق برنامه فشرده نظارت شوند.

مریسا مایر در مارس ۲۰۰۳ مدیریت خدمات وب مصرف کننده را برعهده گرفت و در نوامبر ۲۰۰۵ به عنوان معاون جستجوی محصولات و تجربه کاربری منصوب شد. وی در این سمت بر فعالیت ۲۰۰ مدیر محصول نظارت داشت. در اکتبر ۲۰۱۰، اریک اشمیت مدیر عامل شرکت از او خواست که به عنوان معاون موقعیت یابی، نقشه و خدمات موقعیت مکانی فعالیت کند و علاوه بر این به کمیته عملیاتی تصمیم گیرندگان برتر گوگل نیز منصوب شد.

مایر عضو تیم سه نفره موسس Google AdWords، یک بستر تبلیغاتی که از طریق آن مشاغل می توانند مشتریان بالقوه را جذب کنند، بود که ۹۶٪ درآمد شرکت در سه ماهه اول سال ۲۰۱۱ را به دست آورد. همچنین در آن سال، او در خرید نظرسنجیGoogle Zagat به قیمت ۱۲۵ میلیون دلار برای گوگل نقش مهمی داشت.

مریسا مایر مدیر فناوری اطلاعات و کارآفرین آمریکایی

یاهو و سایر مشاغل

مریسا مایر در ۱۶ جولای ۲۰۱۲ پس از انتصاب به عنوان رئیس و مدیرعامل یاهو، سرانجام گوگل را ترک کرد. او زمانی به یاهو پیوست که این سازمان با رقبا و مشکلات مدیریت خود دست و پنجه نرم می کرد.

مایر برنامه PB&J را برای جمع آوری نظر کارمندان شرکت در معرفی حوزه های مشکل ساز ارائه داد. او در اوایل سال ۲۰۱۳ پس از به دنیا آوردن فرزند خود، به عنوان مشهورترین مادر شاغل آمریکا شناخته شد، و با تغییر سیاست ممنوعیت کار از راه دور، که بسیار مورد انتقاد قرار گرفت، از خانه به دفتر خود بازگشت.

او مرخصی زایمان و پاداش نقدی کارمندان را افزایش داد، اما به دلیل معرفی سیستم بررسی عملکرد بر اساس رتبه بندی منحنی زنگی، به تبعیض جنسیتی علیه کارمندان مرد متهم شد.

با ادامه افت سهام شرکت یاهو، سهامداران به شدت از عملکرد مریسا مایر انتقاد می کردند. تعداد کارمندان ۵۰٪ کاهش یافت و در حالی که گوگل به طور مداوم ارتقا می یافت، مایر نتوانست روند کاهش کاربران را تغییر دهد. در نهایت یاهو در ژوئن ۲۰۱۷ توسط ورایزون خریداری شد. سپس مریسا مایر استعفای خود را، با ذکر برخی از دستاوردهایی که در طول ۵ سال فعالیت به عنوان مدیرعامل شرکت داشت، اعلام کرد.

بعد از استعفای خود مریسا مایر دفتر پالو آلتو، کالیفرنیا را اجاره کرد. جایی که ابتدا برای گوگل فعالیت می کرد و سپس با همکاری انریکه مونوز تورس همکار سابق خود، شرکت هوش مصنوعی و رسانه های مصرفی Lumi Labs را تاسیس کرد.

ماریسا مایر عضو هیئت مدیره شرکت هایی مانند Walmart و Jawbone می باشد و در شرکت های مختلف فناوری مانند Minted ،Airtime.com ،uBeam ،Square ، One Kings Lane ، Natera و Nootrobox سرمایه گذاری کرده است.

خانواده و زندگی شخصی

مریسا مایر، با زک بوگ، وکیل و سرمایه گذار اینترنتی در دسامبر ۲۰۰۹ ازدواج کرد. او یک پسر و دو دختر دوقلو به نام های ماریل و سیلوانا دارد. او در پنت هاوس لوکس ۵ میلیون دلاری در بالای هتل Four easons در سانفرانسیسکو اقامت دارد. او کلکسیون دار هنر، علاقه مند به کاپ کیک است و به طور فعال در ماراتن ها شرکت می کند. و ارزش خالص دارایی او حدود ۶۰۰ میلیون دلار تخمین زده شده است.

جان کوم بنیانگذار برنامه واتس‌اپ

جان کوم بنیانگذار برنامه واتس‌اپ و کارآفرین فناوری

جان کوم یکی از کارآفرینان تکنولوژی آمریکا و متولد اوکراین است. او با همکاری برایان اکتون، برنامه پیام رسانی تلفن همراه واتس‌اپ (WhatsApp) را تاسیس کرد. این اپلیکیشن بسیار محبوب تلفن همراه توسط شرکت فیس‌بوک در سال ۲۰۱۴ با هزینه ای بالغ بر ۱۹ میلیارد دلار خریداری شد.

جان کوم که امروز یک میلیاردر است، از ثروتمندترین کارآفرینان آمریکایی محسوب می شود. اما تا همین چند سال پیش به حدی فقیر بود که برای گذران زندگی مجبور بود از برنامه کمک غذایی آمریکا(استمپ فود) استفاده کند. وی در خانواده ای متواضع در اوکراین متولد شد و در نوجوانی به همراه مادر و مادربزرگش به ایالات متحده مهاجرت کرد. سال های ابتدایی زندگی جان در کشور جدید بسیار دشوار بود. این خانواده به شدت برای تامین هزینه های زندگی تلاش می کردند.

وضعیت آنها زمانی بدتر شد که مادر جان به سرطان مبتلا شد و در نهایت از دنیا رفت. جان کوم با روحیه شکست ناپذیری که داشت دبیرستان رفت و در حالی که هنوز در دانشگاه تحصیل می کرد، در یاهو به عنوان مهندس زیرساخت شغلی شروع به فعالیت کرد. وی با برایان اکتون، یکی دیگر از کارمندان یاهو آشنا شد که در سال های بعدی با یکدیگر همکاری طولانی مدتی را آغاز کردند.

پس از چندین سال فعالیت در یاهو، جان کوم و اکتون شغل خود در یاهو را رها کردند تا مسیرهای جدیدتری را در شبکه های اجتماعی کشف کنند. سرانجام علاقه آنها به شبکه های اجتماعی باعث شد تا واتس‌اپ را به عنوان یک برنامه پیام رسان تلفن همراه تاسیس کنند، برنامه ای که به محبوب ترین پلتفرم پیام رسانی در جهان تبدیل شد.

جان کوم بنیانگذار برنامه واتس‌اپ و کارآفرین فناوری

دوران کودکی و سال های ابتدایی زندگی

جان كوم در ۲۴ فوریه ۱۹۷۶ در كیو، اتحاد جماهیر شوروی اوکراین، از پدر و مادری یهودی به دنیا آمد و‌‌ تک فرزند بود. آنها در شهری کوچک زندگی ساده ای داشتند، شهری که خانواده کوم در آن اقامت داشتند به دلیل فضای بی نظم سیاسی و یهود ستیزی در کشور بهم ریخته بود.

خانواده او برای فرار از شرایط نامساعد در سرزمین مادری خود، تصمیم گرفتند به ایالات متحده مهاجرت کنند. جان به همراه مادر و مادربزرگش در سال ۱۹۹۲ به آمریکا نقل مکان کردند و پدرش قصد داشت بعداً به خانواده بپیوندد. با این حال، پدر جان در اوکراین بیمار شد و نتوانست در ایالات متحده به خانواده خود بپیوندد و در سال ۱۹۹۷ درگذشت.

جان در زمان مهاجرت تنها ۱۶ سال سن داشت. او برای سازگاری با شرایط زندگی در کشور جدید با چالش های قابل توجهی روبرو شد. مادر جان برای کسب درآمد به پرستاری از کودکان پرداخت و خود جان کوم نیز به عنوان نظافتچی در یک فروشگاه مواد غذایی شروع به کار کرد.

او در دوران دبیرستان به حرفه برنامه نویسی علاقه مند شد و متوجه شد که استعداد ذاتی آن را دارد. زمانی که تحصیلات خود را در ۱۸ سالگی به پایان رساند، یک مهندس ماهر شبکه کامپیوتر بود که تنها با تلاش خود و بدون هیچ مربی مبانی آن را آموخته بود.

جان کوم در دانشگاه ایالتی سن خوزه ثبت نام کرد. در حالی که هنوز دانشجو بود، با شرکت حسابداران جهانی ارنست و یانگ به عنوان یک آزمایشگر امنیت شغلی شروع به همکاری کرد تا با درآمد آن از عهده هزینه های تحصیل خود بر بیاید.

جان کوم بنیانگذار برنامه واتس‌اپ

حرفه اصلی جان کوم

جان در ادامه مسیر حرفه ای خود به موتور جستجوی جدید یعنی شرکت یاهو پیوست تا سطح امنیتی را در سیستم تبلیغاتی این شرکت بررسی کند. در حالی که بر روی این موضوع کار میکرد، با برایان اکتون، یکی از کارمندان قدیمی یاهو آشنا شد. این دو مرد شباهت های زیادی با هم داشتند و به سرعت با یکدیگر صمیمی شدند .زیرا هر دو رویکرد غیرمنطقی مشابهی در کار داشتند.

بعد از چند ماه كوم در حالی كه هنوز در دانشگاه ایالتی سن خوزه تحصیل می کرد به عنوان مهندس زیرساخت به یاهو پیوست. چند روز پس از اینکه جان فعالیت خود را در یاهو آغاز کرد، سیستم این شرکت دچار خرابی شد و کوم که در همان زمان در کلاس درس حضور داشت، بلافاصله برای حل این مشکل فراخوانده شد. در این مقطع كوم متوجه شد كه باید بین تحصیل در دانشگاه یا فعالیت در یاهو یکی را انتخاب كند و دومی را انتخاب كرد.

كوم و اكتون به مدت نه سال در یاهو با هم كار كردند. در این مدت آنها نه تنها دوستان خوبی بودند، بلکه به علاقه متقابل خود در دنیای رسانه اجتماعی که به سرعت در حال رشد بود، پی بردند. با این حال، یاهو فرصتی برای کاوش در رسانه های اجتماعی به آنها نداد، بنابراین این دو در سال ۲۰۰۷ شغل خود را ترک کردند تا مسیر های جدیدتری را کشف کنند.

جان کوم و اکتون هر دو یک سال مرخصی گرفتند و به آمریکای جنوبی سفر کردند. در بازگشت به ایالات متحده، هر دو به طور جداگانه درخواست همکاری در فیس بوک و توییتر را دادند و هر دو توسط این دو شرکت رد شدند. در سال ۲۰۰۹، جان کوم یک آیفون جدید خریداری کرد. در بازدید از یکی از اولین اپ‌استپر هایی که افتتاح شد، متوجه پتانسیل ارائه شده توسط بازار برای برنامه های سازگار با آیفون شد.

به این صورت ایده برنامه ای برای ارتباط راحت و ارزان قیمت در ذهن جان جرقه زد. او که از این ایده هیجان زده شده بود، موضوع را با اکتون در میان گذاشت و این دو نفر در تولد کوم، یعنی ۲۴ فوریه ۲۰۰۹، شرکت جدید خود را، به نام WhatsApp Inc، تاسیس کردند. یکی از اصول اساسی آنها این بود که شرکت آنها هرگز به هیچ وجه درآمد تبلیغاتی را نمی پذیرد.

این دو در اوایل سال ۲۰۱۰ پیام رسان واتس‌اپ (WhatsApp) را راه اندازی کردند. پیام رسان اولیه آنها دائماً خراب می شد و جان کوم و اکتون در تبلیغ این برنامه با چالش های زیادی روبرو می شدند. کوم پس از چند ماه تلاش ناامید شد. او در آستانه تسلیم شدن بود که اکتون او را متقاعد کرد تا به پیام رسان واتس‌اپ فرصت بیشتری برای موفقیت بدهد.

در آن زمان تعداد زیادی پیام رسان وجود نداشت و به تدریج واتس‌اپ در بین کاربران به محبوب دست یافت. افزایش محبوبیت این برنامه بنیانگذاران را متقاعد کرد تا سرمایه بیشتری ارائه دهند. رابط کاربری واتس‌اپ طی چندین ماه به طور پیوسته رشد کرد و بهبود یافت، و تا فوریه ۲۰۱۳، حدود ۲۰۰ میلیون کاربر فعال داشت.

محبوبیت فزاینده واتس‌اپ توجه غول رسانه های اجتماعی فیس‌بوک را به خود جلب کرد و در نهایت پیام رسان واتس‌اپ را با ۱۹ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۴ خرید. تا سال ۲۰۱۶ واتس‌اپ با داشتن یک میلیارد کاربر به محبوب ترین برنامه پیام رسانی تبدیل شد.

جان کوم بنیانگذار برنامه واتس‌اپ

کارهای عمده جان کوم

جان کوم به همراه برایان اکتون پیام رسان واتس‌اپ (توسعه یافته توسط WhatsApp Inc) را راه اندازی کرد که در ابتدای سال ۲۰۱۰ منتشر شد. این برنامه پیام‌رسان فوری برای تلفن های هوشمند، به محبوب ترین نرم افزار پیام‌رسانی در سال ۲۰۱۶ شد.

جوایز و دستاوردها

جان کوم و برایان اکتون در هشتمین دوره جوایز سالانه Crunchies در سال ۲۰۱۵ در گروه بنیانگذار سال موفق به کسب جایزه شدند.

ارزش خالص دارایی

دارایی خالص جان کوم ۹.۷ بیلیون برآورد شده است.

گوردون مور بنیانگذار شرکت اینتل و از پیشروان صنعت فناوری

گوردون مور بنیانگذار شرکت اینتل و از پیشروان صنعت فناوری

گوردون مور که بیشتر به عنوان بنیانگذار شرکت اینتل “Intel” شناخته می شود، در حال حاضر رئیس هیئت مدیره بازنشسته این شرکت است. گوردون مور بنیانگذار شرکت اینتل در حیطه فناوری و سازمان گوردون و بتی مور در زمینه حفاظت محیط زیست است.

مور چهره ای شناخته شده در دنیای فناوری است. او با تلاش های فراوان خود به افتخارات زیادی دست یافته است. مور تحصیلات خود را در رشته شیمی دنبال کرد و همچنین در فیزیک نیز مطالعاتی داشت.

درباره کودکی و او اطلاعات زیادی در دست نیست. با این حال، او به عنوان یک دانشجو علاقه زیادی به کارهای تحقیقاتی داشت و حتی مدرک دکترای خود را از موسسه فناوری کالیفرنیا “Caltech” اخذ کرد.

او هنگامی که توسط ویلیام شاکلی فیزیکدان از میان هشت نفر برای همکاری انتخاب شد، روی نیمه هادی ها مطالعاتی انجام داده بود. او مدتی با شاکلی همکاری کرد، اما نقطه عطف زندگی مور زمانی بود که تصمیم گرفت از او جدا شود و به شرمن فیرچایلد در شرکت فیرچایلد سمی کانداکتر پیوست.

ابتکار گوردون مور برای تاسیس  شرکت اینتل “Intel” و تلاش در زمینه کسب و کار در کنار مهارت های علمی وی، یک نقطه عطف مهم در زندگی این کارآفرین بود. با این حال، حتی قبل از راه اندازی این شرکت، مور به دلیل مشاهدات خود به عنوان «قانون مور» مشهور شد. این سهم مهمی بود که گوردون در دنیای فناوری داشت. جدای از این، مور به پیشرفت های دیگری از طریق فعالیت در شرکت اینتل رسیده است و در راه ارائه اختراعات بیشتر به جهان است.

گوردون مور بنیانگذار شرکت اینتل و از پیشروان صنعت فناوری

بیوگرافی گوردون مور، بنیانگذار شرکت اینتل

دوران کودکی و اوایل زندگی گوردون مور

در ۳ ژانویه ۱۹۲۹، گوردون ارل مور در فرانسیسکو، کالیفرنیا متولد شد. گوردون تحصیلات خود را در دبیرستان سكویا واقع در شهر ردوود به پایان رساند و سپس در دانشگاه ایالتی سن‌خوزه ثبت نام كرد. در نهایت مور تحصیلات خود را در مقطع کارشناسی ارشد رشته شیمی در دانشگاه کالیفرنیا برکلی و در سال ۱۹۵۰، به پایان رساند.

بلافاصله بعد گوردون مور به موسسه فناوری کالیفرنیا (Caltech) پیوست و در آنجا دکترای شیمی را با یک استاد فیزیک دنبال کرد.

در طی سال های ۱۹۵۳ تا ۱۹۵۶، گوردون مشغول تحقیقات پسا دکتری بود که در آزمایشگاه فیزیک کاربردی دانشگاه جان هاپکینز واقع در بالتیمور به تحقیقات خود پرداخت. در سال ۱۹۵۴ دکترای خود را از موسسه فناوری کالیفرنیا (Caltech) کسب کرد.

حرفه گوردون مور

او با ویلیام شاکلی فیزیکدان همکاری کرد و با او در آزمایشگاه نیمه هادی شاکلی که بخشی از شرکت “Beckman Instruments” بود همکاری کرد. با این حال در سال ۱۹۵۷، گروهی متشکل از هشت نفر که توسط شاکلی به آزمایشگاه منتقل شدند، از آزمایشگاه جدا شدند و مور یکی از آنها بود. این گروه متشکل از هشت فارغ التحصیل با استعداد دوره دکتری به نام «هشت خائن» شناخته شدند. این هشت خائن توسط مخترع و کارآفرین آمریکایی شرمن فیرچایلد حمایت شدند.

شرکت Fairchild Semiconductor به سرپرستی شرمن فیرچایلد تشکیل شد و این هشت نفر در این شرکت مشغول به کار شدند. مور در سال ۱۹۶۵ به عنوان مدیر تحقیق و توسعه  Fairchild Semiconductorمنصوب شد. در همان زمان، مور با مجله الکترونیک مصاحبه کرد و در پاسخ به سوالی در مورد آینده اجزای نیمه هادی، مشاهده ای را انجام داد که به عنوان «قانون مور» مشهور شد.

این مشاهدات در ۱۹ آوریل ۱۹۶۵ در مجله Electronics منتشر شد. در این نسخه از مجله، مور گفت: از زمان اختراع مدار مجتمع هر ساله تعداد ترانزیستورها در هر اینچ مربع در مدارهای مجتمع دو برابر شده است. مور همچنین مشاهده کرد که این روند حداقل تا ده سال آینده به همین روال ادامه خواهد داشت.

با این حال، یک دهه بعد مور در مشاهدات خود تغییراتی ایجاد کرد و اظهار داشت که این روند به جای یک سال هر دو سال یکبار دنبال می شود. این مشاهدات قابل توجه بوده و به طور گسترده به صنعت نیمه هادی کمک کرده است.

گوردون مور بنیانگذار شرکت اینتل و از پیشروان صنعت فناوری

او “NM Electronics” را در کنار شخصیت تجاری رابرت نویس در سال ۱۹۶۸ تاسیس کرد. این شرکت بعداً به “Intel Corporation” مشهور تبدیل شد. مور قبل از اینکه به عنوان رئیس هیئت مدیره شرکت اینتل در سال ۱۹۷۵ معرفی شود، سمت معاون اجرایی را بر عهده داشت.

از آوریل ۱۹۷۹، این دانشمند با استعداد به عنوان مدیر ارشد اجرایی شرکت خدمت کرد و تا سال ۱۹۸۷ این سمت را در اختیار داشت. گوردون مور همچنین در همان زمان ریاست اجرایی شرکت را بر عهده داشت و همچنین عضو هیئت مدیره موسسه فناوری “Caltech” بود.

مور از سال ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۶ به عنوان عضو هیئت مشاوره بازرگانی با شرکت بیوتکنولوژی “Gilead Sciences” شروع به همکاری کرد. مور سپس به عنوان یکی از اعضای هیئت مدیره شرکت منصوب شد. در سال ۱۹۹۳، مور به عنوان رئیس هیئت امنای موسسه فناوری کالیفرنیا (Caltech) انتخاب شد. در حال حاضر، او معتمد موسسه فناوری کالیفرنیا است.

گوردون مور تا سال ۱۹۹۷ به ریاست مدیران اجرایی شرکت اینتل  ادامه داد و پس از آن به عنوان رئیس هیئت مدیره شرکت منصوب شد. در سال ۲۰۰۰، مور و همسرش بتی بنیانگذار سازمانی به نام «بنیاد گوردون و بتی مور» بودند. این سازمان عمدتا بر حفظ محیط زیست تمرکز دارد. این شخصیت برجسته همچنین چند سال با سازمان غیردولتی موسوم به Conservation International همکاری کرد.

فعالیت های تاثیرگذار گوردون مور

او یکی از بنیانگذاران غول فناوری، شرکت اینتل Intel Corporation است و در پیشرفت های مختلف فناوری منصوب به این شرکت از بدو تاسیس تاکنون، نقش مهمی داشته است. با این حال، یکی از مهمترین فعالیت های گوردون مور در دنیای فناوری مشاهدات او است که به عنوان قانون مور معروف است. قانونی که تأثیر خارق العاده ای در کوچک سازی صنعت نیمه هادی دارد. این قانون پیش بینی می کند که در یک مدار مجتمع، هر دو سال تعداد اجزای الکترونیکی به دو برابر افزایش می یابد.

Gordon Moore

جوایز و دستاوردها

در سال ۱۹۷۶، مور به عضویت آکادمی ملی مهندسی درآمد. رئیس جمهور جورج دبلیو بوش با مدال ملی فناوری و نوآوری در سال ۱۹۹۰ مور را مفتخر کرد. او در سال ۱۹۹۸ به عنوان عضو موزه تاریخ کامپیوتر معرفی شد. به دلیل کمک ها و پیشرفت های استثنایی خود در زمینه شیمی و علوم، گوردون مور در سال ۲۰۰۱ با مدال طلای Othmer مفتخر شد.

در سال ۲۰۰۲، به او مدال آزادی ریاست جمهوری اعطا شد و در همان سال، جایزه Bower را برای رهبری کسب و کار دریافت کرد.سال بعد، گوردون مور عضو “انجمن آمریکایی پیشرفت علم” شد. در سال ۲۰۰۸، مور نشان افتخار IEEE را دریافت کرد و دو سال بعد به دلیل کارهای برجسته خود در زمینه ارتباطات از راه دور، جایزه “Future Dan David Prize” را دریافت کرد.

زندگی شخصی و میراث

مور در ۹ سپتامبر ۱۹۵۰، با بتی ویتاکر ازدواج کرد و این دو فرزندانی به نام های استیو مور و کنت مور دارند. مور در بسیاری از فعالیت های خیرخواهانه نقش موثری داشته و کمک های قابل توجهی به بسیاری از سازمان ها مانند موسسه فناوری کالیفرنیا و دانشگاه کالیفرنیا کرده است. دومین تلسکوپ نوری بزرگ جهان به نام تلسکوپ سی متری با کمک مالی این دانشمند برجسته ساخته شد.

گوردون مور در پروژه های حفاظت از محیط زیست مشارکت داشته و در سال ۲۰۰۲ توسط شاهزاده برنهارد هلند به جهت کمک به حفاظت از محیط زیست به او نشان صندوقچه طلایی اعطا شد. او در این افتخار با کلود گاسکون، معاون ارشد سازمان غیر دولتی حفاظت بین المللی او، سهیم بود. بسیاری از موسسات مانند انجمن الکتروشیمیایی و انجمن صنایع شیمیایی جوایز و مدال هایی را به نام این دانشمند مشهور اهدا کرده اند. همچنین پلتفرم ژنوم شخصی از یون تورنت توالی ژنوم مور را تعیین کرد که اولین ژنوم انسانی بود که در این سیستم عامل توالی یابی شد.

ارزش خالص دارایی

طبق گفته فوربز دارایی خالص این کارآفرین مشهور از ژوئن ۲۰۱۵ ۶.۸ میلیارد دلار تخمین زده شد.

جان جانسون کارآفرین و ناشر آفریقایی تبار

جان جانسون کارآفرین و ناشر آفریقایی تبار

جان هارولد جانسون کارآفرین و ناشر آفریقایی-آمریکایی است که شرکت انتشارات جانسون را تأسیس کرد. جان پدرش را در شش سالگی از دست داد، و سپس توسط مادر و ناپدری اش ابتدا در شهر آرکانزاس و سپس در شیکاگو بزرگ شد. او که از همان کودکی مجبور به مبارزه با مشکلات زندگی بود، به خودش قول داد که روزی در زندگی موفق خواهد شد.

او به گفته خود وفادار ماند و “Negro Digest”، یک مجله محبوب آفریقایی-آمریکایی را در سن ۲۴ سالگی و بدون استفاده از هیچ گونه وام بانکی یا سرمایه گذاری راه اندازی کرد. با استفاده از یک تکنیک بازاریابی که قبلاً هیچ کس به آن فکر نکرده بود، درآمد کافی کسب کرد تا بتواند در مدت سه سال دومین انتشارات خود را با عنوان “Ebony” تاسیس کند.

پس از آن، او «جت» را راه اندازی کرد و به آرامی به سمت ایستگاه رادیویی، انتشار کتاب و تهیه کنندگی تلویزیون تغییر مسیر داد. جانسون ضمن ایجاد امپراطوری خود، نسلی از عکاسان، تبلیغ کنندگان، بازاریاب ها و متخصصان تیراژ را از جامعه آفریقایی-آمریکایی تربیت کرد و پتانسیل پنهان خود را به نمایش گذاشت. تا سال ۱۹۸۲، او به اندازه کافی ثروتمند شده بود و به اولین آفریقایی-آمریکایی تبدیل شد که در لیست ۴۰۰ ثروتمند جهان فوربز قرار گرفت.

جان جانسون کارآفرین و ناشر آفریقایی تبار

کودکی و سال های ابتدایی زندگی جانسون

جان جانسون در ۱۹ ژانویه ۱۹۱۸ به عنوان جانی جانسون در شهر آرکانزاس آمریکا متولد شد. پدرش، لروی جانسون، پسر یک برده، در حالی که جانی شش ساله بود، طی حادثه ای در یک کارخانه چوب بری درگذشت. پس از آن، او توسط مادرش گرترود جانسون، که به عنوان آشپز اردوگاه کار می کرد، بزرگ شد. مرگ پدرش جانسون را مجبور کرد که از کودکی شروع به کار کند. او بعداً در مصاحبه ای با جیم هوسکین، نویسنده کتابستارگان سیاه: کارآفرینان آفریقایی-آمریکایی گفت: «من یک کودک کار بودم. قبل از اینکه یاد بگیرم چگونه بازی کنم، کار کردن را یاد گرفتم.»

مادرش علیرغم سختی زندگی، کاملاً از اهمیت تحصیل آگاه بود. بنابراین، او اصرار داشت که جانسون به مدرسه برود. بنابراین او را در یک مدرسه ابتدایی ثبت نام کرد که مخصوص دانش آموزان سیاه پوست بود. در همین حال، در سال ۱۹۲۷، او با جیمز ویلیامز ازدواج کرد.

جان جانسون کارآفرین و ناشر آفریقایی تبار

مدرسه ای که جانسون در آن تحصیل میکرد فقط تا کلاس هشتم داشت. از آنجا که در آرکانزاس مدرسه دیگری برای سیاه پوستان وجود نداشت، گرترود تصمیم گرفت به شمال مهاجرت کند جایی که چشم انداز بهتری را برای سیاه پوستان متصور بود. بنابراین، در حالی که جانسون کلاس هشتم خود را برای بار دوم گذراند، مادرش بر کسب درآمد بیشتر تمرکز کرد.

در سال ۱۹۳۳، جان جانسون و مادرش به شیکاگو سفر کردند و از نمایشگاه کسب و کار جهانی که در آنجا برگزار می شود بازدید کردند. ناپدری وی، جیمز ویلیام نیز در شیکاگو به آنها پیوست. متاسفانه، اواسط رکود مالی بزرگ بود. در حالی که جانسون به دبیرستان وندل فیلیپس می رفت، مادر و ناپدری اش شروع به جستجوی کار کردند. اما بدون هیچ موفقیتی در نهایت برخلاف میل باطنی خود از بهزیستی درخواست کمک کردند.

نه جانسون و نه مادرش زندگی در شرایط رفاهی را که برای مدت دو سال اعطا شده بود، دوست نداشتند. در عین حال جانسون از وندل فیلیپس به دبیرستان DuSable نقل مکان کرد. در هر دو این مدارس، او در گروه سیاه پوستان طبقه متوسط ​​تحصیل کرد. او نه تنها به خاطر لباس های فرسوده، بلکه برای کشورش نیز مورد تحقیر قرار گرفت. جانسون به علت تمسخر هایی که باید تحمل می کرد، تصمیم گرفت تا خودش را تثبیت کند. بنابراین شروع به مطالعه کتاب های خودسازی در شب کرد. تلاش های او هنگامی که به عنوان مدیر کلاس انتخاب شد، نتیجه داد و او را از نظر کیفیت رهبری متمایز کرد.

او همچنین به عنوان سردبیر روزنامه مدرسه و مدیر سالنامه کلاس انتخاب شد. بعداً به باشگاه فرانسوی پیوست و رئیس شورای دانش آموزی شد. همزمان، او شغل خود را در اداره ملی جوانان، یک پروژه جدید تضمین کرد. در سال ۱۹۳۶، جانسون از دانشگاه شیکاگو ۲۰۰ دلار بورس تحصیلی دریافت کرد. با این حال او که نمی دانست چگونه سایر هزینه ها را تامین کند، تصمیم گرفت تحصیل در دانشگاه را رها کند.

اما سرنوشت چیز دیگری می خواست. اندکی پس از مراسم فارغ التحصیلی، جانسون و برخی دیگر از دانش آموزان توسط یک سازمان حقوق مدنی مستقر در نیویورک، به یک شام دعوت شدند. در آنجا از جانسون درخواست شد تا سخنرانی کند. هری اچ پیس، رئیس شرکت بیمه زندگی (SLL)، یکی از دعوت شدگان بود. او چنان تحت تاثیر سخنان جان جانسون قرار گرفت که به او پیشنهاد کار داد تا بتواند از بورس تحصیلی ۲۰۰ دلاری خود استفاده کند و به تحصیل ادامه دهد. جانسون کار نیمه وقت خود را در دفتر کار SLL در اول سپتامبر ۱۹۳۶ آغاز کرد و همزمان تحصیلات خود را در دانشگاه شیکاگو ادامه داد.

جان جانسون کارآفرین و ناشر آفریقایی تبار

زندگی حرفه ای جان جانسون

در ابتدا کار جان جانسون خواندن تمام نشریات دوره ای موجود، و انتخاب مقالاتی بود که ممکن است مورد توجه مشتریان SLL که بیشتر متعلق به جامعه آفریقایی-آمریکایی بودند، قرار گیرد. سپس پیس آن مقالات را مرور می کرد و چاپ آنها را در مجله ماهانه شرکت، “گاردین” انجام می داد. به تدریج جانسون با یادگیری فنون کسب و کار بیش از پیش به او نزدیکتر شد. در سال ۱۹۳۹، هنگامی که به سمت سردبیر ماهنامه گاردین ارتقا یافت، تحصیل در دانشگاه را رها کرد تا تمام وقت در SLL کار کند و ترجیح داد در حین کار یاد بگیرد.

هنگام کار به عنوان سردبیر، به ذهن جان جانسون رسید که آفریقایی-آمریکایی ها ممکن است از یک مجله انحصاری لذت ببرند که فقط نیازهای آنها را تامین کند. جان جانسون سپس تصمیم گرفت یک نسخه آفریقایی-آمریکایی از “Readers Digest” ایجاد کند، و به طور موقت آن را “Negro Digest” نامید. اخبار در “Negro Digest” به صورت خلاصه منتشر می شد. جانسون خیلی زود متوجه شد که خوانندگان همچنین می خواهند اخبار را ببینند و بسیاری از آنها دنبال کننده مجله هایی مانند “Life” و “Look” هستند. با توجه به این موارد “Ebony” متولد شد، همسرش به او گفت ابونی نام یک چوب سیاه خوب آفریقایی است.

اولین شماره در نوامبر ۱۹۴۵ منتشر شد. ابونی از همان ابتدا موفق بود و وقتی ۲۵۰۰۰ نسخه در چند ساعت اول به فروش رسید، ۲۵۰۰۰ نسخه دیگر چاپ شد. در ابتدا او مجبور بود بدون تبلیغات پیش برود، اما در سال ۱۹۴۶، تبلیغات را نه تنها از طریق SLL، بلکه از سوی غول های سفید پوست رسانه مانند Armour Foods ، Quaker Oats ، Chesterfield ، Elgin Watch و Zenith گرفت.

در اواخر دهه ۱۹۵۰، جان جانسون از مارتین لوتر کینگ دعوت کرد تا ستونی در Ebony بنویسد و بدین ترتیب از طریق بستری که جانسون فراهم کرد توانست حمایت از جنبش خود را به دست آورد. سپس جان بخش خاصی را برای مقالات مربوط به جنبش استقلال آفریقا در هر شماره ذخیره کرد.

در سال ۱۹۴۹ جان جانسون نام انتشارات Negro Digest را به انتشارات جانسون تغییر داد. پس از آن، او مجلات دیگر، “Tan”، یک نوع مجله با اعتراف واقعی و در سال ۱۹۵۱، خلاصه اخبار هفتگی، «جت» را تاسیس کرد.  او همچنین «ستاره های آفریقایی آمریکایی» و «ابونی جونیور» را تاسیس کرد، که دومی یک مجله اختصاصی برای کودکان است. در سال ۱۹۵۸، او با ایجاد «نمایشگاه مد ابونی» به سمت هدف جدیدی حرکت کرد.

جان جانسون کارآفرین و ناشر آفریقایی تبار

موفقیت آن باعث شد که او خط تولید لوازم آرایشی خود را در سال ۱۹۷۳ راه اندازی کند. در سال ۱۹۷۰، او نام Negro Digest را به دنیای سیاه تغییر داد. پس از آن، او سه ایستگاه رادیویی خریداری کرد، یک شرکت چاپ کتاب و یک شرکت تلویزیونی راه اندازی کرد. در اوایل دهه ۱۹۸۰، وی به یکی از ثروتمندترین رهبران کسب و کار جهان تبدیل شده بود.

فعالیت های عمده جانسون

جان جانسون را بیشتر به خاطر تاسیس “Ebony”، مجله ای که از سال ۱۹۴۵ به طور مداوم در حال انتشار است، به یاد می آورند. در ابتدا با هدف به تصویر کشیدن دیدگاه جامعه آفریقایی-آمریکایی، بر موفقیت های افراد آفریقایی-آمریکایی تبار تاکید کرد، اما بعداً شامل سایر موضوعات مهم برای جامعه آفریقایی-آمریکایی شد.

Ebony همچنین مورخان حرفه ای را برای مستند کردن سهم جامعه سیاه پوستان در تاریخ ایالات متحده استخدام كرد. همچنین فرهنگ آفریقایی- آمریکایی را مثبت نشان داد و از مدل های آفریقایی- آمریکایی در تبلیغات خود استفاده کرد. همچنین به پیشرفت آگاهی در جامعه سیاه پوستان نیز کمک کرد.

جوایز و دستاوردهای جان جانسون

در سال ۱۹۵۱، جان جانسون توسط اتاق بازرگانی ایالات متحده به عنوان مرد جوان سال انتخاب شد. او اولین آفریقایی-آ مریکایی بود که چنین افتخاری را دریافت کرد. در سال ۱۹۶۶، به دلیل مشارکت خود در حوزه روابط نژادی، توسط انجمن ملی پیشرفت افراد رنگین پوست، مدال اسپینگارن را دریافت کرد. در سال ۱۹۹۵، جانسون به مناسبت پنجاهمین سالگرد مجله ابونی جایزه ارتباطات را دریافت کرد. وی در سال ۱۹۹۶ از رئیس جمهور بیل کلینتون نشان آزادی را دریافت کرد.

جان جانسون در ۸ آگوست ۲۰۰۵ بر اثر نارسایی قلبی درگذشت و در گورستان اوک وود در شیکاگو دفن شد. در مراسم تشییع جنازه وی بیش از ۱۰۰۰ نفر از جمله رئیس جمهور آینده ایالات متحده، باراک اوباما، فعال الشارپتون و کارول مسیلی براون، سیاستمدار حضور داشتند.

گرت کمپ کارآفرین آمریکایی و خالق پلتفرم اوبر

گرت کمپ یک کارآفرین جوان کانادایی است که استامبل آپن (StumbleUpon) پلتفرم کشف وب، و پلتفرم اوبر (Uber)، یک سرویس کرایه اتومبیل آنلاین است را تاسیس کرده است. کمپ فرد خلاقی است که قصد دارد در آینده شرکت های بیشتری را پایه گذاری کند و Expa را نیز به عنوان یک بستر جدید برای شرکت های آینده ایجاد کرده است.

پدر و مادر کمپ برای سرمایه‌گذاری و راه‌اندازی کسب و کار مورد علاقه خود، شغل خود را ترک کردند و در زمینه یک حرفه جدید به عنوان تیم طراحی و ساخت مشغول به کار شدند. کمپ معتقد است که برای رشد به عنوان یک کارآفرین، باید خطرات حساب شده ای را در نظر گرفت. او بعد از به پایان رساندن تحصیلات خود در یک مدرسه کوچک، برای اخذ مدرک مهندسی برق به دانشگاه کلگری رفت.  زمانی که گرت کمپ در حال تحصیل در دانشگاه بود، تصمیم به تاسیس یک شرکت گرفت و همکاری خود را با سه دوست هم فکر خود شروع کرد. آنها با چندین ایده فعالیت خود را شروع کردند و در نهایت تصمیم گرفتند تا در زمینه مفهوم موتور اکتشافی که محتوای وب مناسب کاربران را پیدا می کند، فعالیت خود را ادامه دهند. بدین صورت شرکت استامبل آپن (StumbleUpon) متولد شد.

گرت کمپ با موفقیت اولیه ای که از این شرکت کسب کرد، موفق به اخذ بودجه کافی از سرمایه گذاران انجل شد. کمپ در حالی که به عنوان مدیرعامل StumbleUpon مشغول به کار بود، ایده اوبر (Uber) که در سال ۲۰۰۹ آن را بنیانگذاری کرد، را مطرح کرد. اخیراً او Expa را تاسیس کرد. در نتیجه این اقدامات او به عنوان یکی از بهترین مبتکران فناوری در دوره های اخیر شناخته می شود.

گرت کمپ کارآفرین آمریکایی و خالق پلتفرم اوبر

کودکی و زندگی اولیه

گرت کمپ در ۴ اکتبر ۱۹۷۸ در کلگری، آلبرتا، کانادا متولد شد. مادرش هنرمند و پدرش اقتصاددان بود. این زن و شوهر تصمیم به تغییر شغل خود گرفتند و با هم در ایجاد یک تیم طراحی / ساخت که به بازسازی و ساخت خانه ها می پرداخت، همکاری کردند. گرت کمپ جوان روح کارآفرینی را از والدین خود به ارث برده است. او به یک مدرسه ابتدایی کوچک رفت که فقط ۱۵۰ دانش آموز داشت. دبیرستان او با حدود ۱٫۷۰۰ دانش آموز بزرگتر بود.

پس از اتمام دوره تحصیل، در سال ۱۹۹۶ در دانشگاه کلگری برای رشته مهندسی برق ثبت نام کرد. پس در پایان دوران تحصیلی خود، برای کارآموزی در نورتل نتورک به مونترال نقل مکان کرد و در آنجا بر فناوری تشخیص گفتار کار کرد. در مدت اقامت در مونترال، وی دوره هایی را نیز در دانشگاه کنکوردیا گذراند.

گرت کمپ کارآفرین آمریکایی و خالق پلتفرم اوبر

کمپ در سال 2000 برای پایان تحصیلات به کلگری بازگشت. وی سپس کار خود را در کارشناسی ارشد مهندسی نرم افزار شروع کرد و به تحقیق در سیستم های مشترک ، الگوریتم های تکاملی و بازیابی اطلاعات پرداخت.

گرت کمپ در سال ۲۰۰۰ برای پایان تحصیلات دانشگاهی خود در مقطع ارشد به کلگری بازگشت. سپس کار خود را در کارشناسی ارشد مهندسی نرم افزار شروع کرد و به تحقیق در سیستم های مشترک، الگوریتم های تکاملی و بازیابی اطلاعات پرداخت.

حرفه گرت کمپ

در حالی که در دانشگاه تصمیم گرفت کسب و کار خود را آغاز کند به همراه سه نفر از دوستانش، با نام های جف اسمیت، جاستین لافرانس و اریک بوید، به گفتگو در مورد ایده های احتمالی کسب و کار پرداخت. آنها قبل از تصمیم گیری نهایی در مورد ایجاد موتور اکتشافی، پنج یا شش ایده احتمالی را مورد بحث قرار دادند. استامبل آپن (StumbleUpon) در سال ۲۰۰۲ راه اندازی شد. در حالی که کمپ هنوز در حال تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد بود، موتور اکتشافی به منظور کمک به افراد، در یافتن سایت هایی که مناسب اهداف آنها است -بیشتر از آنچه که با یک موتور جستجوی معمولی یافت می شود- ایجاد کرد.

این شرکت طی چند سال اول فعالیت خود موفق شد و محبوبیت روزافزون آن توجه سرمایه گذاران انجل Silicon Valley را به خود جلب کرد. استامبل آپن (StumbleUpon) پس از دریافت اولین دور بودجه خود از سرمایه گذاران دره سیلیکون، در سال ۲۰۰۶ به سانفرانسیسکو منتقل شد. کمپ و بنیانگذاران دیگر StumbleUpon را در سال ۲۰۰۷ با قیمت ۷۵ میلیون دلار به شرکت eBay فروختند. با این حال، آنها طی دو سال در سال ۲۰۰۹ دوباره این شرکت را خریدند. استامبل آپن اکنون یک استارتاپ مستقل و با حمایت سرمایه گذاران است.

در سال ۲۰۰۹ گرت کمپ یکی دیگر از مشاغل نوآورانه خود را راه اندازی کرد. ایده خدمات حمل و نقل از یک سال قبل در ذهن او شکل گرفته بود. او با Travis Kalanick همکاری کرد و در اوایل سال ۲۰۰۹ پلتفرم اوبر (در ابتدا UberCab) را راه اندازی کرد. اوبر  یک سرویس درخواستی ماشین است که از طریق یک برنامه تلفن همراه در دسترس است. این شرکت در همان اولین سال آغاز به کار خود ۲۰۰۰۰۰ دلار بودجه دریافت کرد و تا سال ۲۰۱۰،  ۱.۲۵ میلیون دلار بودجه اضافی جمع کرده بود.

با تاسیس اوبر در سانفرانسیسکو، تا سال ۲۰۱۲ به سایر شهرها از جمله نیویورک، شیکاگو و واشنگتن، D.C گسترش یافت. این یک موفقیت بزرگ برای کمپ بود و تا سال ۲۰۱۲ پلتفرم اوبر در سطح بین المللی گسترش یافت. به عنوان یک کارآفرینی که دو استارتاپ بسیار موفق را تأسیس کرد، گرت کمپ تصمیم گرفت از تجربه طولانی خود در زمینه استارتاپ برای ساخت شرکت جدید استفاده کند. او در سال ۲۰۱۳ شرکت Expa را برای پیگیری این اشتیاق تأسیس کرد. Expa یک استودیوی استارتاپی است که با بنیانگذاران همکاری می کند تا شانس موفقیت در استارتاپ آنها را افزایش دهد.

گرت کمپ کارآفرین آمریکایی و خالق پلتفرم اوبر

اکو

کمپ در حال حاضر بر روی رمزنگاری که Eco می نامد، کار می کند. کمپ در تلاش است تا آن را به یک ارز جهانی دیجیتالی تبدیل كند كه معاملات روزانه بین کسب و کار ها را به عنوان نوعی از پرداخت و به منظور بهبود موضوعات متداول در رابطه با سایر ارزهای دیجیتال تسهیل می کند. همچنین او تلاش می کند تا این ارز دیجیتال از لحاظ تایید معاملات و تولید توکن ها مقرون به صرفه ترین ارز باشد.

سرمایه گذاری

گرت کمپ در زمینه متنوعی از استارتاپ ها سرمایه گذاری کرده و در مورد سرمایه گذاری های جدید نیز توصیه کرده است. ، کمپ در Prism Skylabs ، یک پلتفرم تحلیلی ویدئویی که توسط استفان راسل تاسیس شده بود، SoundTracking، یک برنامه به اشتراک گذاری موسیقی است که توسط استیو جانگ بنیانگذاری شده است، WillCall یک برنامه خرید بلیط موسیقی زنده، و PSDept، یک برنامه خرید شخصی و BlackJet، یک سرویس حمل و نقل هوایی خصوصی، سرمایه گذاری کرده است.

دستاورد های مهم گرت کمپ

در سال ۲۰۰۲ او بخشی از تیمی بود که شرکت StumbleUpon، یک بستر کشف وب را تأسیس کرد. این یک موفقیت بزرگ برای او بود و در طی ده سال پس از شکل گیری آن، بیش از ۲۵ میلیون کاربر در پلتفرم او ثبت نام کرده بودند. استامبل آپن در لیست ۵۰ وب سایت برتر TIME ثبت شده است.

گرت کمپ استارتاپ اوبر (Uber) را تاسیس کرد، یک شرکت شبکه حمل و نقل که به مشتریان امکان می دهد هر زمانی که نیاز دارند درخواست سفر خود را از طریق برنامه Uber در تلفن های هوشمند خود ارسال کنند. خدمات این شرکت امروزه در ۳۰۰ شهر در ۵۸ کشور جهان در دسترس است. تخمین زده شده که اوبر در اواسط سال ۲۰۱۵، ۵۰ بیلیون دلار ارزش داشته است.

جوایز و دستاوردهای گرت کمپ

در سال ۲۰۰۷، کمپ در کنفرانس بررسی فناوری های نوظهور در MIT ، در لیست TR35 به عنوان یکی از مبتکران برتر زیر ۳۵ سال معرفی شد. وی توسط Bloomberg Businessweek به عنوان یکی از بهترین کارآفرینان جوان در زمینه فناوری در سال ۲۰۰۸ معرفی شد.

او در جوایز Tribeca Disruptive Innovation در سال ۲۰۱۳، به جهت موفقیت های خود در دو استارتاپ StumbleUpon و Uber مورد تقدیر قرار گرفت.

ارزش خالص دارایی

در سال ۲۰۱۵، دارایی گرت کمپ ۵.۳ بیلیون دلار اعلام شده است.

آنیتا رادیک کارآفرین انگلیسی

آنیتا رادیک کارآفرین انگلیسی و چهره مشهور دنیای محصولات آرایشی

آنیتا رادیک متولد اکتبر ۱۹۴۲ یک کارآفرین انگلیسی، فعال حقوق بشر و کمپین محیط زیست است. البته او بیشتر به عنوان بنیانگذار The Body Shop، یک شرکت تولید و فروش محصولات آرایشی و بهداشتی طبیعی که مصرف گرایی اخلاقی را شکل داده است، شناخته می شود. این شرکت از نخستین کسب و کار هایی بود که استفاده از مواد اولیه آزمایش شده روی حیوانات را ممنوع اعلام کرد. همچنین اولین شرکتی بود که معامله عادلانه را با کشورهای در حال توسعه ترویج کرد.

رادیک درگیر فعالیت و مبارزاتی در جهت مسائل زیست محیطی و اجتماعی از جمله درگیری با Greenpeace و The Big Issue بود. در سال ۱۹۹۰، رادیک یک سازمان خیریه را تاسیس کرد و به کودکان محروم در اروپای شرقی، آفریقا و آسیا کمک می کرد. او معتقد بود كه کسب و کاری که نوعی از رهبری اخلاقی را ارائه می دهد، نیرویی قدرتمندتر از جامعه یا مذهب در جامعه است.

آنیتا رادیک یکی از نام های مشهور در زمینه محصولات آرایشی و بهداشتی در سراسر جهان است. آنیتا فردی مبتکر و خالق است که برند تجاری مشهور سلامتی و آرایشی، The Body Shop را بنیان نهاد. جالب اینجا است که این فروشگاه به دلیل ضروریات اقتصادی، و برای رفع بحران نقدی و تامین امنیت مالی رادیک و خانواده او آغاز به کار کرد.

سفرهای آنیتا رادیک و قرار گرفتن در معرض نیازمندی بدن زنان و داشتن تجربه‌ی دست اول زندگی با جوامع ماهیگیری و کشاورزی و افراد غیر صنعتی بود که موجب برتری کسب و کار او نسبت به سایر رقبای خود شد. او این مسئله را با مادر خود در میان گذاشت. در نتیجه مفهوم ظروف قابل بازیافت و نمونه های عطری را که به محیط زیست صدمه نمی زنند، معرفی کرد.

این شرکت از نخستین کسب و کار هایی بود که استفاده از مواد اولیه آزمایش شده روی حیوانات را ممنوع اعلام کرد. همچنین آنیتا رادیک اولین فردی بود که تجارت عادلانه را با کشورهای جهان سوم ترویج کرد. در کمترین زمان ممکن، برند رادیک با نام The Body Shop بسیار محبوب شد.

امروزه، این شرکت از طریق ۲۰۰۰ فروشگاه خود در مناطق مختلف جهان، به ۷۷ میلیون مصرف کننده خود خدمات مناسبی را ارائه می دهد. او به غیر از کارآفرینی، یک مبارز فعال محیط زیست و همچنین یک فعال حقوق بشر است.

آنیتا رادیک کارآفرین انگلیسی

آنیتا رادیک کارآفرین انگلیسی و چهره مشهور دنیای محصولات آرایشی

حرفه رسمی آنیتا رادیک

آنیتا رادیک کار خود را با کار در کتابخانه اینترنشنال هرالد تریبون در پاریس آغاز کرد. او سپس فعالیت خود را به عنوان معلم زبان انگلیسی و تاریخ در انگلیس دنبال کرد. وی بعداً در بخش حقوق زنان سازمان بین الملل (ILO) مستقر در سازمان ملل در ژنو شروع به فعالیت کرد. بعداً او با همکاری همسر آینده خود گوردون رادیک رستورانی افتتاح كرد. کسب و کار آنها رونق گرفت و این زوج خیلی زود هتلی را در منطقه Littlehampton تاسیس کردند.

در سال ۱۹۷۶ بود که آنیتا رادیک اقدام به تاسیس برند آرایشی و بهداشتی با نام “The Body Shop” کرد. او این کمپانی را به عنوان منبعی برای کسب درآمد برای حمایت از فرزندانش و گذراندن امور مالی زندگی، در حالی که همسرش در یک تور مسافرتی در آمریکا به سر می برد، آغاز کرد. این شرکت برای تامین پشتیبانی مالی تأسیس شد و به یکی از بزرگترین برندهای آرایشی و بهداشتی جهان که در جهت منافع محیط زیست عمل می کند، تبدیل شد.

با وجودی که رادیک آموزش و تجربه ای در زمینه کسب و کار و همچنین فعالیت بهداشتی و آرایشی نداشت، او به توصیه های همسر خود در زمینه فروش بیش از ۳۰۰ پوند در هفته پیروی کرد. هدف اصلی برند تجاری رادیک ارائه محصولات مراقبت از پوست با کیفیت در ظروف قابل بازیافت مجدد و در اندازه های نمونه بود.

شرکت بادی شاپ هنگامی که اروپا در حال آماده شدن برای مانترا “سبز رنگ” بود، راه اندازی شد. به این ترتیب، این برند به موقع تاسیس شد و به همین جهت بیشتر به دلیل محتوای دوستدار محیط زیست پذیرفته شد. همچنین این اولین کسب و کاری بود که مسئولیت اجتماعی و درباره محیط زیست دغدغه داشت.

آنیتا رادیک کارآفرین انگلیسی و چهره مشهور دنیای محصولات آرایشی

موفقیت فروشگاه اول آنیتا رادیک منجر به راه اندازی فروشگاه دوم او در یک بازه زمانی شش ماهه شد. همچنین همسر او گوردن رادیک که از سفر خود برگشته بود نیز به این کسب و کار پیوست. این شرکت در سال ۱۹۸۴ فعالیت رسمی خود را شروع کرد.

تا سال ۱۹۹۱، فروشگاه بادی شاپ بیش از ۷۰۰ شعبه داشت. در همان سال، کمپانی آنیتا رادیک موفق به دریافت جایزه World Vision برای توسعه خلاقیت شد. در سال ۱۹۹۷، او با طراحی یک عروسک، به نام روبی که شباهت زیادی به باربی داشت، یک کمپین موفق را برای فروشگاه The Body Shop راه اندازی کرد. این کمپین موفقیت بزرگی برای او به دنبال داشت.

تا سال ۲۰۰۴، فروشگاه بادی شاپ، ۱۹۸۰ فروشگاه داشت و به بیش از ۷۷ میلیون مشتری در سراسر جهان خدمت می کرد. کمپانی آنیتا رادیک به عنوان دومین برند معتبر انگلستان و بیست و هشتمین برند برتر دنیا انتخاب شد.

در سال ۲۰۰۶، L’Oreal مجموعه The Body Shop را به مبلغ ۶۵۲ میلیون پوند خریداری کرد. با توجه به اینکه کمپانی L’Oreal از آزمایشات حیوانات برای تولید محصولات خود استفاده می کرد و همچنین به دلیل مالکیت آن توسط شرکت Nestle که بخاطر برخورد نامناسب با تولیدکنندگان جهان سوم مورد انتقاد قرار گرفته بود، این تصاحب باعث ایجاد اختلاف نظر شدیدی شد.

فعالیت های خیرخواهانه

او به غیر از فعالیت به عنوان مدیر برند The Body Shop، به کارهای خیر و بشردوستانه زیادی مشغول بود. او عضو شورای مشاوره اتاق فکر Demos بود و به دلیل فعالیت های بسیار خود در زمینه های زیست محیطی شناخته شده بود. رادیک پس از بازدید از یتیم خانه های رومانی، ‘Children on the Edge (COTE) را تاسیس کرد. هدف اصلی این سازمان کمک به مدیریت بحران و کار کودکان در سال های اولیه زندگی آنها بود. هدف آنیتا رادیک کمک به درمان کودکان محروم بود.

آنیتا رادیک کارآفرین انگلیسی

تلاش های بشردوستانه رادیک شامل متوقف كردن ریختن زباله های سمی در دریای شمال، اقدام به مبارزه علیه صید نطفه های نهنگ ها، آلودگی باران اسیدی، انتشار اولین دفترچه سبز، بودجه سازمان ملل و فعالیت های انرژی مثبت و …بود.

علاوه بر این، آنیتا رادیک به عنوان متولی یا عضو هیئت مدیره در بسیاری از سازمان های مهم از جمله مجله مادر جونز، بنیاد پیشرفت ملی ایالات متحده، دیده بان حقوق بشر ایالات متحده، انجمن راکوس و بنیاد صلح عصر هسته ای ایالات متحده خدمت کرده است. او همچنین كتابی به نام «ن را شخصاً بفرست» منتشر کرد که برابری را ترغیب می کرد و از بهره برداری از كارگران و كودكان در کشورهای توسعه نیافته پایان انتقاد می کرد.

جوایز و دستاوردهای آنیتا رادیک

در سال ۱۹۸۸، مقام معتبر به سفارش امپراتوری بریتانیا (OBE) به جهت فعالیت های بشر دوستانه و همچنین اقدامات او در زمینه محیط زیست به وی اعطا شد. در سال ۲۰۰۳، رادیک توسط ملکه الیزابت دوم به لقب فرمانده خانم منصوب شد. جوایز قابل توجه دیگری که به آنیتا رادیک پیشنهاد شده است عبارتند از جایزه محیط زیست بنیاد بنکسیا، جایزه محیط زیست مکزیک، مدال انجمن ملی Audubon ، جایزه Botwinick در اخلاق کسب و کار، جایزه مرکز رهبری زنان، جایزه سالانه دانشکده میشیگان و جوایز محیط زیست و رسانه بریتانیا است.

همچنین برخی از جوایز دیگری که به وی اعطا شده است عبارتند از جایزه سالانه مرکز رشد کسب و کار زنان، جایزه بنیاد گلیسمن، جایزه روح جنگل های بارانی است. به علاوه آنیتا رادیک مدارک افتخاری از دانشگاه های مختلف سراسر جهان از قبیل دکترای افتخاری از دانشگاه ساسکس، مدرک افتخاری (دکترای حقوق) از دانشگاه باث و دکترای افتخاری خدمات عمومی از کالج سیج دریافت کرد.

زندگی شخصی و میراث آنیتا رادیک

او در سال ۱۹۷۰ با گوردن رادیک ازدواج کرد. در آن زمان، آنها صاحب یک فرزند دختر شدند و در همان سال فرزند دیگری نیز در راه داشتند. در سال ۲۰۰۴، او به سیروز کبدی مبتلا شد. سه سال بعد، مشخص شد که آنیتا رادیک به هپاتیت C مبتلا شده است، که به جهت انتقال خونی بود که او در زمان تولد دختر دوم خود انجام داده بود. وی پس از تجربه سردرد شدیدی، در بیمارستان سنت ریچارد، بستری شد. روز بعد، یعنی در ۱۰ سپتامبر ۲۰۰۷، آنیتا رادیک به دلیل خونریزی حاد درگذشت.

اریک اشمیت کارآفرین آمریکایی

اریک اشمیت کارآفرین آمریکایی و مدیر شرکت آلفابت

اریک اشمیت مهندس نرم افزار آمریکایی است که هم اکنون به عنوان مدیر اجرایی شرکت آلفابت فعالیت می کند. این شرکت هلدینگ فناوری آمریکایی چندین زیرمجموعه دارد که شرکت گوگل یکی از چند زیرمجموعه متعلق به این شرکت است. قبل از منصوب شدن به عنوان مدیر اجرایی آلفابت، اشمیت به مدت یک دهه به عنوان مدیر ارشد اجرایی (مدیر عامل) گوگل خدمت کرده بود. با مدیریت اشمیت گوگل توانست با تقویت فرهنگ نوآوری در زمینه مدیریت ارشد، دامنه محصولات خود را بسیار متنوع کند.

او که در خانواده تحصیل کرده و موفق متولد شده بود، از همان ابتدای جوانی به دنبال موفقیت بود. اریک اشمیت فردی باهوش، کنجکاو و مصمم بود. او نه تنها در دانشگاه و در زمینه تحصیل بلکه در ورزش نیز سرآمد بود. اشمیت در دوره دبیرستان دونده موفقی بود. اشمیت در ابتدا تمایل زیادی به معماری داشت؛ به همین جهت در دانشگاه پرینستون ثبت نام کرد. با این حال او خیلی زود متوجه شد که بیشتر به مهندسی برق علاقه مند است و رشته تحصیلی خود را تغییر داد.

اریک‌ اشمیت تحصیلات خود را در دانشگاه کالیفرنیا، برکلی ادامه داد و در ادامه مدرک دکترای خود را نیز اخذ کرد. اشمیت قبل از پیوستن به شرکت گوگل در سال ۲۰۰۱، به عنوان مدیرعامل در چندین شرکت از جمله سان میکروسیستمز فعالیت کرد. او همچنین از اعضای هیئت امنای دانشگاه کارنگی ملون و همچنین دانشگاه پرینستون است.

از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۱، اشمیت به عنوان مدیرعامل گوگل فعالیت داشت. وی در هیئت های مختلف در آکادمی و صنعت، از جمله هیئت امنای دانشگاه کارنگی ملون، پنسیلوانیا، و دانشگاه پرینستون، نیوجرسی خدمت کرده است.

اریک اشمیت کارآفرین آمریکایی

بیوگرافی اریک اشمیت کارآفرین آمریکایی

کودکی و اوایل زندگی

اریک امرسون اشمیت متولد ۲۷ آوریل ۱۹۵۵، در واشنگتن، D.C و فرزند النور و ویلسون امرسون اشمیت است. مادرش مدرک فوق لیسانس روانشناسی داشت در حالی که پدرش استاد اقتصاد بین المللی دانشگاه ویرجینیا تک و دانشگاه جان هاپکینز بود. اریک دو برادر دارد. او پسری باهوش و ورزشکار بود که در مدرسه عملکرد خوبی داشت و دونده خوبی بود.

وی در سال ۱۹۷۲ از دبیرستان یورک تاون در آرلینگتون، ویرجینیا فارغ التحصیل شد. در نوجوانی آرزو داشت معمار شود و در رشته معماری در دانشگاه پرینستون ثبت نام کرد. اما، اشمیت خیلی زود متوجه شد که بیشتر به مهندسی برق علاقه مند است، بنابراین از معماری انصراف داد و رشته خود را به مهندسی برق تغییر داد.

اریک اشمیت در سال ۱۹۷۶ در مقطع کارشناسی فارغ التحصیل شد. اریک سپس در دانشگاه کالیفرنیا، برکلی ثبت نام کرد، همان دانشگاهی که مدرک کارشناسی ارشد خود را در سال ۱۹۷۹ اخذ کرده بود. وی در زمان تحصیل در این دانشگاه، شبکه ای را ایجاد کرد که مرکز کامپیوتر دانشگاه را با بخش های CS و EECS مرتبط می کند.

او در دوره دکتری خود را پس از اتمام دوره کارشناسی ارشد از همان دانشگاه ادامه داد و مدرک خود را در سال ۱۹۸۲ در مهندسی برق و علوم کامپیوتر کسب کرد. پایان نامه اشمیت در مورد چالش های مدیریت توسعه نرم افزار توزیع شده، بود.

حرفه اریک اشمیت

یکی از فعالیت های  اریک، کار در شرکت بل بود. در آنجا او در کنار مایک لسک برای بازنویسی لكس، برنامه ای برای تولید آنالایزر لغوی برای سیستم عامل رایانه يونيكس كار می كرد. او بر توضیحات منظم کار کرد و آن را به ابزاری مهم برای ساخت کامپایلر تبدیل کرد. اشمیت در سال ۱۹۸۳ به شرکت سان مایکروسیستمز به عنوان اولین مدیر فناوری آن پیوست. او دارای دانش فنی عالی و درجه بالایی از مهارت های شغلی بود و در نتیجه رتبه این شرکت را توانست ارتقا دهد. وی قبل از اینکه به عنوان مدیر کل بخش محصولات فناوری فعالیت کند، به عنوان مدیر مهندسی نرم افزار منصوب شد.

اریک اشمیت سرانجام به عنوان نایب رئیس گروه سیستم های عمومی و رئیس بخش سرمایه گذاری شرکت سان مایکروسیستمز منصوب شد. در اواخر دهه ۱۹۹۰ او به عنوان مدیر اجرایی بسیار کارآمد بازرگانی شهرت پیدا کرد. در سال ۱۹۹۷ به عنوان مدیرعامل و رئیس هیئت مدیره شرکت نوول که یکی از شرکت های عرضه کننده زیرساخت های نرم افزاری است، منصوب شد. در سال ۲۰۰۱، اریک اشمیت با لری پیج و سرگئی برین، بنیانگذاران گوگل مصاحبه کرد. شرکت گوگل که در سال ۱۹۹۸ تأسیس شد، هنوز یک شرکت جوان بود و بنیانگذاران آن به دنبال یک فرد با تجربه برای اداره آن بودند.

اریک اشمیت کارآفرین آمریکایی

پیج و برین ویژگی های نماینده خود را در اشمیت پیدا كردند و در آگوست همان سال، اریک اشمیت را به عنوان مدیر عامل گوگل منصوب كردند. به عنوان مدیرعامل، اشمیت در ابتدا فعالیت معاونان و سازمان فروش را تحت نظر داشت و بر زیرساخت های مورد نیاز برای حفظ روند رشد سریع گوگل متمرکز شد. این شرکت با رهبری اریک اشمیت شاهد رشد و تنوع سریعی شد. در نتیجه گوگل خیلی زود به یکی از موفق ترین شرکت های در حال رشد جهان تبدیل شد.

در سال ۲۰۱۱، پیج در سمت مدیر عاملی جایگزین اشمیت شد و اریک اشمیت به عنوان رئیس اجرایی شرکت به فعالیت خود ادامه داد. در تاریخ ۲۰ ژانویه ۲۰۱۱، گوگل اعلام کرد که اشمیت به عنوان مدیرعامل گوگل کناره گیری می کند، اما به عنوان رئیس اجرائی شرکت ادامه خواهد داد و به عنوان مشاور بنیانگذاران پیج و برین فعالیت می کند.  در ۴ آوریل ۲۰۱۱، پیج جایگزین اشمیت به عنوان مدیرعامل انتخاب شد. در این مقام اشمیت مسئولیت ایجاد مشارکت و روابط گسترده تر تجاری و دسترسی را بر عهده داشت. وی همچنین در زمینه کسب و کار و سیاست با مدیرعامل و رهبر شرکت مشاوره می کرد.

اشمیت در حین فعالیت در شرکت گوگل، مشغول فعالیت هایی بود که بعداً موضوع پرونده دادرسی ضد انحصار کارمندان با تکنولوژی بالا شد که منجر به تسویه ۴۱۵ میلیون دلار پرداختی توسطAdobe ، Apple ، Google و Intel به کارمندان شد.

در سال ۲۰۱۵، گوگل به دنبال تجدید ساختار شرکت های بزرگ، با تاسیس شرکت آلفابت به عنوان شرکت هلدینگ، به عنوان زیرمجموعه این هلدینگ قرار گرفت و چندین شرکت وابسته به آن نیز به این مجموعه پیوستند. اریک اشمیت نیز به عنوان مدیر اجرایی آلفابت منصوب شد. وی علاوه بر مسئولیت های سازمانی خود، عضو شورای مشاوران علوم و فناوری رئیس جمهور (PCAST) در دولت ریاست جمهوری باراک اوباما بوده است.

اریک اشمیت کارآفرین آمریکایی

جوایز و دستاوردها

اریک اشمیت در سال ۲۰۰۶، موفق به اخذ جایزه آکادمی ملی مهندسی شد و در سال ۲۰۰۷ به آکادمی علوم و هنر آمریکا به عنوان همکار معرفی شد.

اشمیت یکی از معدود افرادی است که براساس سهام دریافت شده به عنوان کارمند در شرکت هایی که نه بنیانگذار آنها بوده و نه بستگان بنیانگذاران، میلیاردر شده است.

مجله فوربز در فهرست «میلیاردرهای جهان» در سال ۲۰۱۱، اشمیت را به عنوان ۱۳۶ مین فرد ثروتمند جهان با ثروت تقریبی ۷ میلیارد دلار قرار داد. گوگل در سال ۲۰۱۱، هنگامی که اشمیت به عنوان مدیرعامل کناره‌گیری کرد، جایزه ۱۰۰ میلیون دلاری به او اهدا کرد. دارایی او در سال ۲۰۱۵، ۹.۱ میلیارد دلار اعلام شده است.

زندگی شخصی و میراث

اریک اشمیت در سال ۱۹۸۹ با وندی سوزان بویل ازدواج کرد. آنها دو دختر به نام سوفی و ​​آلیسون دارند. این زوج در سال ۲۰۱۱ از هم جدا شدند، اما طلاق نگرفتند.

فعالیت های بشردوستانه

اریک اشمیت به همراه همسرش وندی در سال ۲۰۰۶ بنیاد خصوصی موسسه خانواده اشمیت را ایجاد کردند تا به موضوعات مربوط به استفاده مسئولانه از منابع طبیعی و حفظ آن بپردازد. این بنیاد به چندین سازمان از جمله بنیاد انرژی، آکادمی علوم کالیفرنیا، پروژه احیا منابع طبیعی، مرکز کلمبیا برای بهداشت محیط کودکان و بهداشت محیط سبز برای همه، کمک های مالی اهدا کرده است.

این زوج یک برنامه مدرسه تابستانی دانشگاه شیکاگو برای دانشمندان مشتاق علم به نام «علم داده های اریک و وندی اشمیت برای کمک به امور اجتماعی خوب» ایجاد کردند. اشمیت همچنین ۲۵ میلیون دلار به عنوان کمک هزینه به صندوق فناوری قابل تحول اشمیت در دانشگاه پرینستون در سال ۲۰۰۹ اهدا کرد.

شریل سندبرگ کارآفرین و مدیر اجرایی فیسبوک

شریل سندبرگ کارآفرین و مدیر اجرایی فیسبوک

شریل سندبرگ مدیر اجرایی فناوری و نویسنده آمریکایی است که به عنوان مدیر عامل اصلی (COO) فیس بوک شناخته می شود. وی در حال حاضر به عنوان اولین عضو زن در هیئت مدیره فیس بوک فعالیت می کند. او همچنین بنیانگذار Leanin.org و مولف دو کتاب «تغییر مسیر: زنان، شغل، و پیشرفت» و «گزینه B: روبرو شدن با سختی، ارتقای حد تحمل و یافتن شادی» است. او پیش از پیوستن به فیس بوک، معاون فروش جهانی و عملیات آنلاین در گوگل بود و به راه اندازی بخش بشردوستانه Google.org کمک کرد.

شریل سندبرگ همچنین به عنوان رئیس ستاد خزانه داری لارنس سامرز، که استاد و مربی لو در هاروارد بود، خدمت کرد. سندبرگ به عنوان سخنران اصلی در رویدادهای مختلف دعوت شده است و تجربه سخنرانی TED با عنوان «چرا ما تعداد کمی رهبران زن داریم» برگزار کرده تست. در سال ۲۰۱۲، او در فهرست سالانه ۱۰۰ نفر از بانفوذترین افراد جهان در مجله Time معرفی شد و هم اکنون در رتبه چهارم در لیست قوی ترین زنان فوربز قرار دارد.

بیوگرافی شریل سندبرگ کارآفرین

کودکی و اوایل زندگی

شریل کارا سندبرگ در ۲۸ آگوست ۱۹۶۹ در واشنگتن D.C متولد شد. والدین او ژول سندبرگ، چشم پزشک و ادل سندبرگ، معلم زبان فرانسه هستند. والدین شریل شغل و تحصیلات خود در مقطع دکترا، برای بزرگ کردن فرزندانش ترک کردند. شریل و خواهر و برادرهای کوچکترش، دیوید و میشل، در ساحل شمالی میامی فلوریدا بزرگ شدند. جایی که خانواده، زمانی که شریل دو ساله بود به آنجا مهاجرت کردند.

شریل سندبرگ کارآفرین و مدیر اجرایی فیسبوک

او دوران راهنمایی خود را در مدرسه Highland Oaks در North Miami-Dade شرکت کرد و در دبیرستان نیز وارد مدرسه North Beach Miami Beach شد. شریل در سال ۱۹۸۷ فارغ التحصیل شد. در سال های دبیرستان، در انجمن ملی افتخارات، هیئت اجرایی بود. او همچنین ایروبیک آموزش می داد. در سال ۱۹۹۱، او با لیسانس اقتصاد از هاروارد فارغ التحصیل شد و به عنوان دانشجوی برتر فارغ التحصیل اقتصاد، John H. Williams را دریافت کرد. استاد شریل سندبرگ، لری سامرز پیشنهاد داد كه در مورد مقاله پایان نامه او مشاوره دهد.

وی حدود یک سال معاون تحقیقات سامرز در بانک جهانی بود و در این مدت روی پروژه های بهداشتی در هند که درمورد جذام، ایدز و نابینایی بود کار می کرد. او در سال ۱۹۹۳ وارد دانشکده بازرگانی هاروارد شد و دو سال بعد، فوق لیسانس خود را با بالاترین نمره بدست آورد.

حرفه شریل سندبرگ

اولین کار سندبرگ به عنوان مشاور مدیریت شرکت مک کینزی بود که حدود یک سال در سال های ۱۹۹۵-۱۹۹۶ انجام داد. در پنج سال بعدی، به لری سامرز که در آن زمان وزیر خزانه داری ایالات متحده در زمان ریاست جمهوری بیل کلینتون بود، کمک کرد. شریل سندبرگ پس از به قدرت رسیدن جمهوری خواهان در نوامبر ۲۰۰۰، شغل خود را ترک کرد و با انتقال به سیلیکون ولی، به شرکت گوگل پیوست.

از نوامبر ۲۰۰۱ تا مارس ۲۰۰۸، به عنوان معاون فروش و عملیات جهانی آنلاین، بر فروش و تبلیغات و انتشار محصولات، محصولات مصرفی و جستجوی گوگل نظارت داشت. در اواخر سال ۲۰۰۷، شریل سندبرگ که مشتاق مسئولیت پذیری بیشتری بود، تمایل خود را برای دریافت سمت مدیر اجرایی شرکت واشنگتن پست، به دونالد گراهام مدیرعامل آن اعلام کرد.

در ماه دسامبر، در مهمانی کریسمس به میزبانی دن روزنزویگ، او با مارک زاکربرگ، بنیانگذار و مدیرعامل فیسبوک ملاقات کرد و یک گفتگوی طولانی پس از معرفی خود با یکدیگر داشتند. در ماه های بعد، وی چندین ملاقات خصوصی با زاکربرگ داشت تا در مورد چگونگی سودآوری فیس بوک صحبت کند. پس از آن، زاکربرگ به او پیشنهاد سمت مدیر اجرایی فیس بوک (COO) را داد.

شریل سندبرگ با علم به اینكه شبكه های اجتماعی چشم انداز بهتری نسبت به روزنامه ها دارند، پیشنهاد دونالد گراهام و همچنین اریک اشمیت مدیرعامل گوگل را برای سمت مدیریت ارشد مالی، رد كرد.

شریل سندبرگ کارآفرین و مدیر اجرایی فیسبوک

شریل سندبرگ، که تمایل داشت نقش چالش برانگیزتری را برعهده بگیرد، پیشنهاد شغلی گوگل را رد کرد زیرا اشمیت و دو بنیانگذار آن، لری پیج و سرگئی برین، تصمیمات اصلی را در این شرکت گرفته بودند. در فوریه ۲۰۰۸، وی سرانجام تصمیم گرفت پیشنهاد زاکربرگ را بپذیرد و با وجود تلاش های فراوان مدیر گوگل برای ماندن او، آنجا را ترک کرد.

بلافاصله پس از پیوستن به فیسبوک در مارچ ۲۰۰۸، او با صدها نفر از کارمندان خود صحبت کرد تا رابطه صمیمی با آنها برقرار کند که زاکربرگ نتوانسته بود به آن دست یابد. در طی دو سال، او با ارائه تبلیغات هوشمندانه، فیسبوک را به یک شرکت سودآور تبدیل کرد. در سال ۲۰۱۲، وی به عنوان اولین زن، عضو هیئت مدیره فیسبوک انتخاب شد.

وی پیش از این در سال ۲۰۰۹ به عنوان عضوی از هیئت مدیره شرکت Walt Disney و Starbucks معرفی شده بود و همچنین در مرکز توسعه جهانی و V-Day مشغول فعالیت بود.

کتاب ها و فعالیت های انسان دوستانه شریل سندبرگ

شریل سندبرگ در کتاب خود با عنوان «تغییر مسیر: زنان، شغل و میل به پیشرفت» که در سال ۲۰۱۳ با نل اسکول همکاری داشت،  به مواردی چون نبود زنان در سمت های رهبری دولت و مشاغل مهم پرداخت. با وجود موفقیت بی حد و حصر این کتاب انتقاد هایی را نیز به جهت بیش از حد نخبه گرایی و بی توجهی به مبارزات پیش روی زنان متوسط ​​در محیط کار در پی داشت.

در سال ۲۰۱۳، با سود حاصل از فروش كتاب خود، موسسه غیرانتفاعی “Lean In” (به نام LeanIn.Org) را تاسیس کرد تا به طور مداوم الهام‌بخش زنان باشد و حمایت مداومی برای زنان ارائه دهد تا به آنها در رسیدن به اهدافشان کمک کند.

در سال ۲۰۱۶، آن را به «بنیاد خانوادگی شریل سندبرگ و دیو گلدبرگ» به عنوان یک سازمان اصلی برای LeanIn.Og تغییر داد و سازمان جدید دیگری بعد از انتشار کتاب «گزینه B» شکل گرفت.

شریل سندبرگ کارآفرین و مدیر اجرایی فیسبوک

آثار مهم

شریل سندبرگ به این معروف است که فیس بوک را به یک شرکت سودآور تبدیل کرده است. زیرا فیسبوک در ابتدا تنها به عنوان یک سایت جالب طراحی شده بود و تقریباً قبل از این که او به عنوان مدیر اجرایی آن فعالیت کند، درآمد دیگری نداشت. وی پیش از این به عنوان رئیس ستاد خزانه داری لارنس سامرز ایالات متحده خدمت کرده بود و در راه اندازی بخش خیرخواهانه Google.org نقش داشت.

جوایز و دستاوردها

شریل سندبرگ در گذشته توسط فوربز بارها در لیست قدرتمندترین زنان معرفی شده بود و در حال حاضر در رده چهارم این فهرست قرار دارد. در طول یک دهه گذشته، وی در فهرست های مختلفی با عناوین مختلف در مجلاتی چون Fortune، وال استریت ژورنال، Time،Business Week ،  The Jerusalem Post و … قرار گرفته است. در ژوئن ۲۰۱۲، او اولین زنی بود که به عنوان یکی از اعضای هیئت مدیره فیسبوک فعالیت کرد. در سال ۲۰۱۳، کتاب “Lean In” او در فهرست فایننشال تایمز قرار گرفت و جایزه کتاب کسب و کار سال را اخذ کرد.

زندگی شخصی و میراث

شریل سندبرگ در سال ۱۹۹۳ با برایان کراف ازدواج کرد، اما این زن و شوهر یک سال بعد طلاق گرفتند. در سال ۲۰۰۴، او با دیو گلدبرگ ازدواج كرد كه در آن زمان مدیر اجرایی یاهو بود و سپس مدیرعامل SurveyMonkey شد.

در اول ماه می سال ۲۰۱۵ گزارش شد که همسر شریل درگذشت. دلیل فوت او آسیب دیدگی ناحیه سر که به هنگام تعطیلات در مکزیک برای او رخ داده بود اعلام شد، اما بعداً مشخص شد که وی به علت ورم مفاصل فوت کرده است. شیل هم اکنون به همراه پسر و دخترش در منلو پارک کالیفرنیا زندگی می کند.

در سال ۲۰۱۵، شریل سندبرگ یکی از ۳۵ امضا کننده نامه‌ای بود که خطاب به آنگلا مرکل صدراعظم آلمان و رئیس اتحادیه آفریقا، نکوسازانا دلامینی-زوما، نوشته شده و خواستار برابری زنان در مرحله جهانی بود. او همچنین از کمپین جنجالی “Ban Bossy” در سال ۲۰۱۴ حمایت مالی کرد.

داستان موفقیت سارا بلیکلی کارآفرین و موسس شرکت اسپنکس

داستان موفقیت سارا بلیکلی کارآفرین و موسس شرکت اسپنکس

سارا بلیکلی یک کارآفرین آمریکایی و میلیاردری خودساخته است. او بنیانگذار کمپانی اسپنکس (Spanx) است. این کمپانی، یک شرکت تولید جوراب شلواری مستقر در آتلانتا، جورجیا است. سارا دستاورد های زیادی داشته و فوربس او را به عنوان یکی از قدرتمندترین زنان جهان در سال ۲۰۱۴ معرفی کرده است. سارا بلیکلی با روحیه کارآفرینی واقعی خود، اخیراً “نسل بعدی LEG-UP” را معرفی کرده است. برنامه ای که برای شناسایی کارآفرینان زن موفق و همفکر طراحی شده است.

بلیکلی از دانشگاه ایالتی فلوریدا فارغ التحصیل لیسانس ارتباطات است. وی قبل از این که ابتدا به عنوان فروشنده در شركت تأمین دنكا شروع به کار کند، شغل های مختلفی را در مدت سه ماه در والت دیزنی انجام داد. در مدتی که در این شرکت فعالیت می کرد مجبور بود از جوراب شلواری استفاده کند، برای اینکه راحت باشد تصمیم گرفت شلوار خود را ببرد و با ایده ای که داشت نوع جدیدی جوراب شلواری تولید کند که باعث شد لاغرتر به نظر برسد و بتواند همزمان از کفش های جلو باز استفاده کند، در نهایت متوجه شد که پوشاکی که تولید کرده است باب میل زنان بسیار دیگری است.‌

در سال ۲۰۰۰، سارا بلیکلی از ۵۰۰۰ دلار پس انداز شخصی خود برای بازاریابی ابتکارش استفاده كرد. او در طول روز در دانکا کار می کرد و شب ها را به تحقیق در مورد انواع پارچه، ثبت اختراعات و طرح های برند تجاری اختصاص می داد. او در نهایت یک کارخانه جوراب شلواری پیدا کرد که مایل به تولید جوراب خاص سارا بود.

سارا بلیکلی درخواست حق ثبت اختراع خود را نوشت و نام محصول را مشتاقانه “Spanx” گذاشت. سارا آرمی نیز با تصویر یک زن جوان بلوند که از خودش الگو گرفته بود، انتخاب کرد. بلیکلی به جای سرمایه گذاری در زمینه تبلیغات محصولاتش، به سراسر ایالات متحده آمریکا سفر کرد و برای معرفی آنها فروشگاه هایی مانندNeiman Marcus را متقاعد کرد تا به فروش محصولات او بپردازند.

داستان موفقیت سارا بلیکلی

دوران کودکی

سارا بلیکلی در ۲۷ فوریه ۱۹۷۱ در کلیرواتر، شهر ساحلی فلوریدا متولد شد. پدر وی وکیل دادگستری بود. او در دبیرستان کلیرواتر تحصیل کرده و در رشته ارتباطات از دانشگاه ایالتی فلوریدا فارغ التحصیل شد. سارا عضوی از انجمن FSU بود. او از همان کودکی مهارت های کارآفرینی خود را به نمایش گذاشت. او یک خانه خالی از سکنه برای هالووین در محله خود ساخت و از همسایگان بابت آن پول گرفت.

داستان موفقیت سارا بلیکلی کارآفرین و موسس شرکت اسپنکس

شروع فعالیت حرفه ای

سارا بلیکلی قصد داشت رشته حقوق و حرفه پدرش را دنبال کند، اما در آزمون پذیرش دانشکده حقوق حدنصاب نمره قبولی را کسب نکرد و به مدت چند ماه به دنیای والت دیزنی در اورلاندو، فلوریدا پیوست. او در این دوره به عنوان یک استندآپ کمدین مستقل فعالیت کرد.

سارا به عنوان یک فروشنده به فروش دستگاه های فکس در دانکا، یک شرکت تامین کننده وسایل دفتر کار، فعالیت می کرد. ایده اولیه شرکت اسپنکس در حالی که هنوز در این شرکت به فروشندگی مشغول بود، در ذهن سارا جوانه زد. سفر سارا برای تبدیل شدن به یکی از موفق ترین و ثروتمندترین کارآفرینان زن، به خودی خود الهام بخش است. این یک استاندارد است که سایر کارآفرینان برای دستیابی به آن تلاش می کنند. او اکنون برای راه اندازی برنامه LEG UP تلاش می کند. سارا قصد دارد به کمک این برنامه، زنان شاغل را به نمایش بگذارد و تشویق کند.

این موفقیت سارا ‌۱۵ سال طول کشید. او همچنان انقلابی را در نحوه لباس پوشیدن زنان به وجود آورد. سارا بلیکلی کمپانی پوشاکی را تاسیس کرد که شامل محصولاتی مانند، جوراب شلواری و لباس مناسب یوگا بود. تجربه شخصی سارا در محل کار به او انگیزه داد و وی را ترغیب کرد که شرکت اسپنکس (Spanx) را راه اندازی کند.

سارا در سن ۲۷ سالگی، به آتلانتا جورجیا نقل مکان کرد و پس اندازی که از فروش دستگاه فکس به دست آورده بود را برای اجرای ایده جوراب شلواری سرمایه گذاری کرد. سارا بلیکلی حق ثبت اختراع خود را نوشت، زیرا نتوانست هیچ وکیل زنی را پیدا كند كه همان كار را انجام دهد. کارخانجات تولید جوراب در کارولینای شمالی از ایده او استقبال نکردند.

اما مقاومت و سرسختی او، مسیر موفقیت را هموار کرد و خیلی زود اولین نمونه محصول خود را به پایان رساند. سارا با نوآوری و ماهیت مبتکرانه ایده خود، استانداردهای جدیدی را در بازار جوراب شلواری تنظیم کرد. او برای بسته بندی محصولات خود رنگ قرمز و جسورانه ای انتخاب کرد و از تصاویر متنوع زنان استفاده کرد.

سارا بلیکلی با نماینده گروه Neiman Marcus دیدار جنجالی و برنامه ریزی شده ای داشت که به عنوان نقطه عطف در حرفه او محسوب می شود. سارا نماینده گروه را بابت مزایای محصول طراحی شده خود قانع کرد. محصولات او در هفت فروشگاه Neiman Marcus برای فروش جایی پیدا کردند.

داستان موفقیت سارا بلیکلی کارآفرین و موسس شرکت اسپنکس

این تازه شروع ماجرا بود و برند های معتبر دیگری همچونBloomingdales ، Saksو Bergdorf Goodman با او همراه شدند. سارا به اپرا وینفری سبدی از محصولات خود را هدیه داد، با یادداشتی که ایده خود را توضیح می داد. این اقدام، موجب موفقیت بیشتر برند اسپنکس شد، زیرا وینفری Spanx را به عنوان کالای مورد علاقه خود معرفی کرد.

سارا صاحب ۱۰۰٪ برند اسپنکس است. دفتر مرکزی شرکت اسپنکس (Spanx) در آتلانتا، قرار دارد. Spanx در تقریباً ۵۰ کشور جهان نمایندگی دارد و مغازه های خرده فروشی نیز در ایالات متحده افتتاح کرده است. این برند شعار خود را با هدف درک زنان از ارزش واقعی خود حفظ کرده است.

سارا بلیکلی آرزویی مبنی بر طراحی راحت ترین کفش پاشنه بلند دارد. او در برنامه های مختلف تلویزیونی نیز حضور داشته است. او در The Rebel Billionaire، یک مجموعه تلویزیونی ریلیتی شو شرکت کرد و به جایگاه دوم دست یافت. سارا یکی از داوران ریلیتی شو تلویزیونی مخترعان آمریکایی بود.

فعالیت های بشردوستانه سارا بلیکلی

او بنیاد سارا بلیکلی را تأسیس کرد که به زنان آموزش تحصیلی و  کارآفرینی می دهد. این بنیاد بورس های تحصیلی را به زنان جوان در پردیس اجتماعات و انجمن توسعه فردی در آفریقای جنوبی اهدا می کند. سارا در برنامه اپرا وینفری ظاهر شد و درآمد خود را به آکادمی به رهبری اپرا وینفری برای دختران اهدا کرد. سارا اولین میلیاردر زنی بود که به “Giving Pledge” پیوست، جایی که یک شخص حداقل نیمی از ثروت خود را به امور خیریه اهدا می کند.

زندگی شخصی

سارا بلیکلی با خواننده رپ سابق آمریکایی Jesse Itzlerat ازدواج کرد. این عروسی در هتل و باشگاه گاسپاریلا در بوکا گراند، فلوریدا، ایالات متحده برگزار شد.

سارا در سال ۲۰۱۴ توسط فوربز در رتبه ۹۳مین زن قدرتمند جهان قرار گرفت. او اولین میلیاردر زنی بود که عضوی از Giving Pledge بود. تحت این تعهد، ثروتمندان حداقل نیمی از ثروت خود را برای فعالیت های بشردوستانه اهدا می کنند. مجله فوربز به دلیل دستاوردهای چشمگیر سارا بلیکلی، او را به عنوان جوانترین میلیاردر زن خود ساخته جهان معرفی کرد. او در مجله تایمز تحت عنوان ۱۰۰ نفر از بانفوذترین افراد جهان، معرفی شد.

داستان موفقیت سارا بلیکلی کارآفرین و موسس شرکت اسپنکس

۴ توصیه سارا بلیکلی برای موفقیت

۱) سارا یکی از طرفداران بزرگ بصری کردن هدف بزرگ خود از راه های خاص و مشخص است. او ۱۵ سال قبل از این اتفاق، خودش را به وضوح در برنامه تلویزیونی اپرا تصور می کرد. او می دانست که این اتفاق خواهد افتاد.

۲) پدر سارا به فرزندانش یاد داده بود که شکست نقطه عطفی در مسیر موفقیت فرد است. تمرکز بر شکست بزرگ به سارا این امکان را می دهد تا درک کند که شکست نتیجه نیست؛ بلکه به معنی عدم تلاش است. باید به اندازه کافی از منطقه راحتی خود دور شوید و سعی کنید بیشتر از آنچه روز گذشته بودید باشید. شکست بزرگ چیز خوبی است.

۳) خیلی زود ایده شکننده و تازه خود را با جهان به اشتراک نگذارید. سارا توضیح می دهد که ایده ها آسیب پذیر و شکننده هستند. صبر کنید تا کاملاً در مسیر اهداف خود پیش بروید قبل از اینکه آن را با مردم به اشتراک بگذارید. خوب، آنها شما را ناامید می کنند و تمام دلایلی را که باعث می شود ایده شما با شکست مواجه شود را ارائه می دهند. اما شما باید آمادگی مقابله با دلایل آنها را داشته باشید.

۴) باور کنید که شما توانایی اجرای ایده خود را دارید. سارا  بلیکلی مطلقاً چیزی در مورد لباس زیر زنانه، ثبت اختراع یک محصول جدید، تولید، بازاریابی، توسعه محصول، توسعه وب سایت، کسب و کار آنلاین و موارد دیگر نمی دانست. اما این مانع او نشد. او تحقیقاتی را در مورد آنچه نمی دانست انجام می داد، و برای آنچه كه نمی توانست انجام دهد افرادی را استخدام كرد و با تعهد و انرژی به راه خود ادامه داد. اجرای ایده خود را فقط به این دلیل که فکر می کنید توانایی اجرای آن را ندارید متوقف نکنید.