یکی از مهمترین مسائل در زندگی ما این است که بتوانیم روابط مثبت و طولانی با دیگران برقرار کنیم
اما بسیاری اوقات در واکنش به مسائل پیش آمده در رابطه ناراحتیهایی پیش میآید که رابطه را ممکن است کمی متزلزل کند.
جان بالبی به این موضوع پرداخت که بسیاری از مسائلی که در رابطه در بزرگسالی اتفاق میافتند به رابطهی ما در کودکی ارتباط دارند.
دلبستگی در نظریه دلبستگی به معنی نوعی پیوستگی یا گره احساسی میان فرد و موضوع دلبستگی که معمولا مراقب اولیه است، میباشد.
در بزرگسالان ممکن است این پیوستگیها متقابل باشد اما در رابطه کودک و مراقب اولیه، این پیوستگیها براساس مهمترین نیازهای کودک یعنی امنیت، اطمینان خاطر و حفاظت از او است.
اين پرسشنامه نوع رابطه و دلبستگيهاي شما را به ديگران (افراد نزديک مثل مادر، پدر، همسر و دوستان) توصيف ميکند.
پاسخهای آزمون بر روی مقیاس ۵ درجه ای (کاملاً موافقم، موافقم ، تا حدودی، مخالفم و کاملاً مخالفم) تنظیم شده است.
پیشنهاد میشود اگر از گوشی موبایل استفاده میکنید، گوشی را افقی بگیرید.
از دغدغههای اساسی هر قردی انتخاب یک شغل در زندگی برای امرار معاش میباشد. و بدیهی است که برای انتخاب و انجام یک شغل نیاز به آموزش و تحصیل در آن زمینه دارد.
پیشنیاز آموزش و انتخاب شغل، شناخت علایق، استعدادها و تواناییهای خود است تا فرد در زمینهای تحصیل و کسب مهارت کند که علاقه و استعداد دارد تا بتواند در زندگی شغلی خود موفق باشد.
آزمون استعدادیابی شغلی و تحصیلی هالند میتواند به افراد کمک کند که در زمینه شغل مورد علاقه خود فعالیت کنند و به سازمانها کمک کند که فرد مورد نظر برای شغل خاص را شناسایی کنند.
این آزمون، دارای ۲۲۸ انتخاب در مورد مهارت ، توانایی ، علاقه و شغل میباشد.
شش صفحه اول در خصوص فعالیتهایی که مایل و علاقمند به انجام آنها هستید میباشد. شش صفحه دوم در خصوص فعالیتهایی که تاکنون تجربه کردهاید و قادر به انجام آنها میباشید است.
شش صفحه سوم به بررسی احساسات و نگرشهای شما در خصوص مشاغل مختلف میپردازد. دو صفحه نهایی که گزینههایی برای امتیازدهی میباشند در خصوص مهارتها و تواناییهای شما در مقایسه با همسالانتان درجهبندی ارائه میکند.
کد هالند RIASEC بیانگر ۶ تیپ شخصیت «واقعگرا، محقق، هنرمند، اجتماعی، متهور، قراردادی» میباشد که کد برای هر فرد از کنار هم قرار گرفتن در نهایت ۳ حرف مثل (RSE) به معنای شخصیت شغلی فردی (واقعبین، اجتماعی، متهوز ) خواهد بود.
انجام آزمون به حدود 20 دقیقه زمان نیاز دارد. اکنون آزمون را در آرامش آغاز کنید.
شخصیت یک سری از ویژگی های آدمی است که در طول زمان پایدار می ماند. وقتی می گوییم فلانی شخصیت مهربانی دارد منظورمان این است که او در بیشتر زمان ها و تقریبا همیشه مهربان است.
پرسشنامه NEOPI-R یکی از آزمون های شخصیتی است که بر اساس تحلیل عوامل ساخته شده است و از جدیدترین ابزارها در زمینه شخصیت است که توسط مک کری و کوستا در سال ۱۹۸۵ تحت عنوان پرسشنامه شخصیتی NEO معرفی شد.
این آزمون، فرم کوتاه 60 سوالی می باشد که 5 عامل شخصیت را می سنجد.
پنج عامل اصلی شخصیت عبارتند از : روان نژندی ، برونگرایی ، انعطاف پذیری ، دلپذیر بودن ، مسئولیت پذیری و با وجدان بودن.
یادتان باشد که معمولا هر چه نمره شما و همسرتان به هم شبیه تر باشد، شما بهتر با هم کنار می آیید. البته مسلما همیشه هم این طور نیست!
پاسخهای آزمون بر روی مقیاس ۵ درجه ای (کاملاً موافقم، موافقم ، تا حدودی، مخالفم و کاملاً مخالفم) تنظیم شده است.
انجام آزمون حدود 15 دقیقه زمان میگیرد و لازم هست به همه سوالات پاسخ دهید.
پیشنهاد میشود اگر از گوشی موبایل استفاده میکنید، گوشی را افقی بگیرید.
طرحوارهدرمانی، یک شیوهی درمانی است که توسط جفری یانگ برای درمان اختلالات شخصیتی و نیز دیگر اختلالات مزمن ذهنی توسعه پیدا کرده است.
چهار مفهوم اساسی در تکنیکهای طرحوارهدرمانی شامل "طرحوارهی ناسازگار اولیه"، "سبک مقابلهکننده"، "احتیاجات هیجانی و احساسی" و "حالات خلقی متفاوت" میباشد.
اکنون از طرحوارهدرمانی در زوجدرمانی نیز استفاده میشود، به عنوان نوعی مشاوره در رابطه، به هر یک از شرکا کمک میکند تا تله ذهنی خود را بشناسند و ببیند چگونه باعث درگیری و بهم خوردن رابطه میشود.
این آزمون، دارای ۹۰ سوال است و 18 طرحوارهی ناسازگار را در 5 حوزه بررسی میکند.
لطفا هر جمله را با دقت بخوانید و ببینید تا چه حد توصیف درستی از شما به دست میدهد.
پاسخهای آزمون بر روی مقیاس 6 درجه ای (کاملاً درست، تقریبا درست، اندکی درست، بیشتر درست است تا غلط، تقریبا غلط و کاملاً غلط) تنظیم شده است.
انجام آزمون حدود ۲۰ دقیقه زمان میگیرد و لازم هست به همه سوالات پاسخ دهید.
پیشنهاد میشود اگر از گوشی موبایل استفاده میکنید، گوشی را افقی بگیرید.
دوره ای که بتوان کارهای بزرگ را به تنهایی انجام داد، تمام شده است. این روزها موفقیت در گرو کارهای گروهی است. چرا که در گروه ها، برمبنای تخصص افراد به آنها وظایفی سپرده می شود. پس معمولا کیفیت انجام کارها در حد بالایی خواهد بود. زمانی که یک تیم برای انجام کاری با یکدیگر شروع به همکاری می کنند مهارت هایی برای ارتباط گروهی وجود دارند که رعایت آنها برای دستیابی به هدف ضروری است.
اغلب کارهای که در سازمان ها توسط مدیران به کارکنان شان محول می شود، نیازمند کار گروهی است. در این بین کیفیت ارتباط گروهی افراد تیم در رسیدن به موفقیت آنها بسیار موثر خواهد بود. بالطبع ضعف ارتباط گروهی باعث می شود کار گروهی، با ایجاد تنش و عصبانیت در بین کارمندان همراه شود.
ارتباط موثرمی تواند بخش زیادی از استرس و حس ناخوشایند افراد را در حین کار گروهی کاهش بدهد. در نتیجه مدیران سازمان ها نیز باید به ارتباط بین کارمندانشان که در قالب یک تیم فعالیت می کنند، اهمیت دهند. و آموزش های لازم در این زمینه را به آنان بدهند.
ارتباطاتی که با حمایت مدیر و سازمان از آن همراه باشد می تواند عاملی برای موفقیت تیم ها شود.. امروزه فناوری ارتباطات نیز برای این مهم تدابیری را تدارک دیده است. توسط ابزارها و امکانات پیشرفته موجود، موجب بهبود فرهنگ ارتباط گروهی در راستای افزایش عملکرد سازمان ها شده است.
هر چند شاهد دیدگاه منفی بسیاری از افراد نسبت به کار تیمی هستیم؛ چرا که اغلب افراد از کار تیمی خاطره خوبی ندارند و آن را سخت و پیچیده می دانند. چه بسا مواردی که در آن فردی مجبور شده به دلیل عدم انجام وظایف اعضای تیم به تنهایی کار تیم را به پایان ببرد و یا ناهماهنگی و بی مسئولیتی یک عضو باعث از هم پاشیدن گروه شده و… . اما واقعیت این است که در سازمان های امروزی به پایان بردن یک کار بدون مشارکت دیگران بسیار نزدیک به غیر ممکن است. در این نوشته به دنبال آنیم تا شاه کلید اصلی کارهای تیمی که همان ارتباط گروهی است را به شما معرفی کنیم. این راهکارها باعث بهبود ارتباط گروهی و در نتیجه موفقیت سازمانی خواهند شد.
راه های تقویت ارتباط گروهی
1- گوش دادن فعال
اولین کلیدی که به کیفیت ارتباط گروهی شما کمک می کند، گوش دادن فعال است. وقتی افراد به دلیل گوش ندادن به صحبت های یکدیگر به درستی متوجه منظور گوینده نمی شوند و ابهامات در جای خود باقی می مانند؛ پیامدهای ناگواری رخ می دهد. پیامدهایی که با یک توجه ساده و یا پرسیدن یک سوال از منظور گوینده قابل حل شدن هستند.
برای گوش دادن فعال کافی است هنگام صحبت فرد مقابل کار دیگری انجام ندهید. با نگاه کردن به چشمان گوینده توجه تان را به او نشان دهید. به موقع از آواها و یا کلمات تأیید کننده استفاده کنید. کلام طرف مقابل را قطع نکنید. و در پایان صحبت های او آنچه را از کلامش متوجه شده اید به او باز خورد دهید و یا از منظور اصلی او و یا کلمات ابهام دارش سوال کنید.
2- ابراز وجود
شما باید به درستی و با اعتماد به نفس کافی نظرات و یا احساستان را در مورد چیزی بیان کنید. افراد خجالتی و کم رو در ابراز وجود بیشترین مشکل را دارند. با استفاده از کلمات احترام آمیز عقیده تان را بیان کنید. و در ابراز احساس تان حتما در ابتدای جمله از کلمه “من” استفاده کنید؛ در ادامه علت احساستان را بیان کنید و در آخر کاری که از دیگران انتظار دارید را بیان کنید.
در این صورت جبهه گیری کمتری نسبت به شما صورت می گیرد و کمتر مورد قضاوت منفی قرار می گیرید. علاوه بر اینکه توانسته اید عقیده و حس تان را در درون خود نگه ندارید و از خود خوری نجات پیدا کنید.
3- نه گفتن
در ارتباط گروهی یکی از آفت هایی که باعث مورد سوء استفاد قرار گرفتن می شود عدم توانایی نه گفتن است. در چنین شرایطی فرد خواسته های دیگران را نیز قبول می کند. در پی آن باید به سختی تلاش کند و انرژی بیشتری بگذارد تا هم کارهای خودش را انجام بدهد و هم خواسته دیگران را اجابت کند. نه گفتن در مواردی که توانایی و یا مهارت انجام دادن کاری را ندارید بسیار حیاتی است.
نه گفتن یک راه ساده برای داشتن امنیت و خرسندی شما در ارتباط گروهی خواهد بود.
4- هدف ارتباط را روشن کنید
یکی از کارهای ابتدایی در هر ارتباطی خصوصا ارتباط گروهی، تعیین هدف ارتباط افراد با یکدیگر است. با برگزاری یک جلسه توجیهی که در آن به شرح وظایف افراد، جایگاه افراد نسبت به یکدیگر و سلسله مراتب پاسخگویی و انتقال اطلاعات در بین افراد مطرح می شود، می توان به راحتی ابهامات را برطرف کرد. هدف تشکیل گروه و لزوم برقراری ارتباط برای همه روشن می شود. در نتیجه از اشتباهات یا سوء تفاهمات بعدی جلوگیری می شود.
5- تنوع ارتباطی داشته باشید
در کنار روابط رسمی و کاری با یکدیگر، حتما به برقراری ارتباطات غیر رسمی و صمیمی بپردازید. ولی برای آن هم برنامه ریزی و حدود تعیین کنید. در ارتباطات غیر رسمی با یکدیگر بیشتر آشنا می شوید و اطلاعات بیشتری درباره روحیات یکدیگر به دست می آورید که می تواند شما را برای ارتباط گروهی بهتر توجیه کند. ضمنا در خلال این رابطه صمیمی عنصر بسیار مهم و حیاتی اعتماد نیز شکل می گیرد و یا تقویت می شود.
اعتماد به اعضای گروه باعث می شود تا به راحتی در شرایط مختلف بتوانید به یکدیگر تکیه کنید.
6- فرافکن نباشید
افراد فرا فکن، اشتباهات خود را نمی پذیرند و اغلب هر عامل دیگری غیر از خود را به عنوان مقصر شناسایی و معرفی می کنند. وقتی اشتباهی مرتکب شدید عاقلانه ترین کار این است که اشتباه خود را بپذیرید و مسئولیت کاری را که انجام داده اید به عهده بگیرید. سپس نهایت تلاشتان را برای جبران آن به کار بگیرید. این امر در حفظ جلوه منطقی شما در ارتباط گروهی بسیار حیاتی است. و روی قضاوت دیگران از شما بسیار تأثیر گذار است. ضمن اینکه باعث جلوگیری بسیاری از مشاجرات شما با دیگران خواهد شد.
7- با همه یکسان برخورد کنید
رعایت آداب معاشرت با همه یک امر بدیهی است. اما اینکه بخواهید قضاوت هایتان در مورد افراد را در نوع ارتباط گروهی تان دخیل کنید، وجهه شما را خراب می کند. ضمن اینکه موجب شکل گیری شایعاتی مخرب در مورد شما می شود که اصلا به نفع شما نیست. حتما به یاد داشته باشید که حضور افراد در سازمان و یا موقعیت آنها در سازمان دائمی نیست. جایگاه افراد تغییر می کند و افراد هیچ گاه دیدگاه دیگران در مورد خود را فراموش نمی کنند. زمانی که با همه به طور مساوی برخورد کنید نگه آن ها نسبت به شما نیز مثبت می شود. در نتیجه مصونیت بیشتری خواهید داشت.
8- در ارتباط گروهی از اعضای گروه بازخورد بگیرید
همواره به یاد داسته باشید که یک برنامه دائمی برای تغییر و پیشرفت خود داشته باشید. هم پیشرفت در زمینه شخصیت و رفتارتان و هم در زمینه حرفه و تخصص تان. در ارتباط گروهی شما یکی از راه هایی که نشان دهنده اهمیت دادن شما به اعضای گروه است پرسیدن نظر آنها در مورد عملکرد کاری تان است. چه بسا راهنمایی و نظرات آنها موجب حل نقاط ضعف و تقویت نقاط مثبت شما گردد. این کار در نشان دادن شما به عنوان یک کارمند مسئول و مشتاق به یادگیری موثر است.
البته به همان اندازه که بازخورد گرفتن از دیگران می تواند برای شما سود آور باشد، برای دیگران نیز اهمیت دارد. دادن بازخورد سازنده و واقع بینانه که با الفاظ مناسب و در شرایط مناسب صورت می گیرد، می تواند به ارتباط گروهی شما رنگ دیگری دهد؛ چرا که چنین امری حاکی از توجه و دلسوزی شما نسبت به همکارتان در گروه است. این کار را با دادن بازخوردی که انتظار دارید خودتان از همکارتان دریافت کنید به راحتی می توانید انجام دهید.
9- حقیقیت را شناسایی کنید
شاید گاهی برای شما پیش آمده باشد که دچار خطا در دید شده باشید و چیزی را برخلاف واقعیت آن تصور کنید. مثل اوقاتی که سایه چیزی باعث خطای دید شما در تخمین ارتفاع آن گردد.
این خطاها و یا تحریف ها در ارتباط گروهی مشکلات فراوانی می تواند به بار بیاورد. خطاهایی که ممکن است حاصل تفکر اشتباه و یا نوع نگاه غلط خودتان باشد. یا صحبت ها و شایعاتی که دیگران برای شما نقل می کنند. مثلا برخورد سرد یک کارمند شما را به این خطا بیندازد که او مغرور شده و یا با شخص شما مشکلی پیدا کرده است. در حالی که واقعیت حاکی از بروز یک مشکی شخصی در زندگی او است که کمی او را دچار تشویش نموده است.
در برخورد با صحبت هایی که از دیگران می شنوید، سعی کنید از اینکه در معرض چنین افرادی قرار بگیرید پرهیز کنید؛ چون ممکن است طرز صحبت آن ها باعث شود شما نیز همراهی کنید. در نتیجه صحبت هایی از جنس شایعه و یا غیبت را ناخواسته مرتکب شوید. در مرتبه بعد هم سعی نکنید بر طبق گفته های او عملی انجام دهید و یا تغییر موضعی اتخاذ کنید. حتما از راه های دیگری به کشف واقعیت بپردازید.
تا به حال به عنوان یک مدیر به میزان موفقیت خود اندیشیده اید؟ و یا آن را مورد بررسی قرار داده اید؟ نقش حیاتی یک مدیر موفق در سازمان خود به حدی تعیین کننده است که رفتار او برای همه کارمندان به عنوان یک الگوی عملی تلقی می شود. پس مدیریت موفق یا ناموفق او نیز به همه آنان سرایت خواهد کرد. همان گونه که کارمندان در یادگیری فرهنگ سازمانی به مدیر خود به عنوان یک الگو توجه می کنند.
در تعیین میزان موفقیت یک مدیر عواملی را می توان نام برد که برای داشتن چنین ویژگی هایی حتما نباید در ذات خود به دنبال آن ها بگردید. بلکه از طریق اکتسابی و با آموزش و تمرین قابل یادگیری اند. در ادامه این مقاله از نیک اندیشان له بیان این عوامل می پردازیم.
چگونه می توان یک مدیر موفق شد؟
1- زمینه کاری خود را درست انتخاب کنید
در ابتدای امر شما به عنوان مدیری که در حال راه اندازی یک کسب و کار هستید، باید به خاطر داشته باشبد میزان علاقه یا اطلاع و تخصص شما نسبت به حیطه کاری تان بسیار با اهمیت است. کاری را انتخاب کنید که از آن لذت می برید. به دنبال یافتن تازه های آن کار هستید. و استعداد خود را در آن کار می بینید. در این صورت مسیر کاری شما به مراتب هموارتر خواهد بود. چرا که میزان انگیزه بالای شما برایتان یک تقویت کننده خواهد بود. در نهایت برای سازمانتان سود آور خواهید بود و در پی این مدیریت موفق، لذت و علاقه شما به کارمندان نیز منتقل خواهد شد.
2- چشم انداز و مأموریت طراحی کنید
وقتی بدانید مسیر حرکت شما چیست و اکنون در چه فاصله ای از هدف تان ایستاده اید، برای برنامه ریزی و تخصیص منابع، بهتر تصمیم گیری خواهید کرد.
یک مدیریت موفق ایجاب می کند که از هدر رفتن وقت و سرمایه سازمان خود جلوگیری کرده و از آن حداکثر استفاده را بنماید. تدوین یک چشم انداز که برای کارمندان شما هم راهگشا است. و هم ابهامات کاری آنان را رفع می کند.
3- کارمندان را درست استخدام و یا اخراج کنید
یک مدیر موفق برای استخدام کردن باید با استفاده از خصوصیات خاص هر شغلی به دنبال فرد مناسب، هم از نظر تخصص و مهارت و هم از نظر توانمندی های روانشناختی و فیزیولوژیک متناسب و کافی باشد.
یک مدیر موفق به خوبی جایگاه های شغلی سازمان خود را می شناسد. و با استفاده از هوش هیجانی بالایی که دارد انسان شناس خوبی نیز برای انتخاب افراد است و یا حداقل از دیگران برای تشخیص صحیح خود یاری می جوید.
روی دیگر این قضیه شهامت در اخراج کردن است. زمانی که تشخیص شما به شما این اطمینان را بدهد که حضور یک کارمند در سازمان فرسایشی شده و کارایی لازم را از دست داده است. یا با ترک این کار موقعیت های بهتری را می تواند تجربه کند. باید بدون هیچ ترسی به فکر جایگزین برای آن کارمند باشد و یا جایگاه شغلی کارمند خود را تغییر دهد تا به نتایج مطلوب خود برسد.
4- کارمندان سازمان را به مشارکت کردن در تصمیم گیری و اظهار نظر تشویق کنید
مدیر موفق کسی است که کارمندان خود را صاحب نظرانی می بیند که گاهی می توانند بهتر از او درباره یک موضوع نظر بدهند. خود را دانای کل نمی داند. و خوب می داند که این مشارکت دادن کارمند خود را نسبت به کار و سازمانش متعهدتر می کند و شوق او را می افزاید.
وقتی یک محیط دوستانه در سازمان ایجاد شود که در آن همه فکر کنند و راه حل ارائه بدهند؛ موفقیت های بیشتری برای سازمان به دست خواهد آمد. چون فکر کردن فقط کار مدیر نیست. در یک سازمان همه باید فکر کنند و برای رشد سازمان تلاش کنند و سهیم باشند. این یکی از اصلی ترین اصول مدیریت موفق در سازمان است.
5- به ارتباطات درون سازمانتان اهمیت بدهید
یکی از ارتباطات مهم در هر سازمانی، ارتباطات انسانی آنها است. کارمندان هم مانند مدیر، یک انسان با دغدغه های خاص خودشان و نگرانی ها و علایق و احساسات متفاوت اند. آنها هم خانواده دارند و مسئولیت هایی در آن بر عهده دارند. با مسائلی درگیرند و منافعی را برای خودشان در نظر دارند.
نگاه مدیر موفق به کارمندان خود به عنوان یک انسان، آن ها را به ایجاد یک رابطه خوب با آنها تشویق می کند. مدیر موفق می تواند در برخی ساعات غیرکاری، یک فضای صمیمی با کارمندان خود ایجاد کند و صمیمیت را ایجاد کند. در چنین شرایطی کارمندان اعتمادشان جلب می شود و راحت تر می توانند حرف هایشان را با مدیر در میان بگذارند.
6- مسئولیت پذیر باشید
مدیر نیز انسانی است مانند بقیه. پس ممکن است او هم گاهی مرتکب اشتباه شود. اما مسأله در این است که نباید آن را مخفی کند و یا به گردن دیگران انداخته و مسئولیت خود را فراموش کند.
مدیر موفق با جسارت تمام، وقتی اشتباهی رخ می دهد؛ قدم به جلو می گذارد و مسئولیت آن را می پذیرد. و تا جایی که بتواند برای تغییر شرایط و یا جبران اشتباه خود تلاش می کند.
در چنین حالتی که مدیر نسبت به اشتباهات خود واقع بینانه رفتار می کند، فرهنگ پاسخگویی و مسئولیت پذیری را نیز در سازمان خود و در بین همکاران رواج می دهد و کارمندان را متوجه اهمیت مسئولیت اقدامات و تصمیم های خود می شوند.
7- ریسک کنید ولی قبل از آن حتما محاسبه کنید
ریسک کردن جزء اقدامات لازم برای پیشرفت است. اما بسیار حساس و گاهی مخاطره آمیز است. یک مدیر موفق اهمیت ریسک کردن را می داند. ولی بی مهابا و بی پروا دست به آن نمی زند. هر ریسکی ارزش تجربه کردن ندارد. اشتیاق کسب تجربه ریسک زمانی که با دستاوردها و تجارب گذشته مدیر همراه شود و صورت حساب شده ای به خود بگیرد علاوه بر نداشتن خطر، می تواند بسیار سازنده و پیش برنده باشد.
8- خود را بهتر بشناسید و ویژگی های شخصیتی لازم را به دست آورید
برخی ویژگی های رفتاری و شناختی وجود دارد که برای هر مدیر موفق اجتناب ناپذیرند. ایجاد این ویژگی ها در خود، می طلبد که ابتدا یک شناخت همه جانبه و بی طرفانه از خودتان داشته باشید. نقاط ضعف و قوت خود را شناسایی کنید و سپس خلأهای موجود برای صفاتی که می گوییم را پر کنید.
صفاتی مثل: خودانگیزی به معنی انگیزه دادن به خود، صداقت، قابل اعتماد، خوش بینی، دارای اعتماد بنفس، آرامش، انعطاف پذیری، صبوری و گشودگی از جمله ویژگی هایی اند که شخصیت یک مدیر موفق را تشکیل می دهند.
9- بهترین تصمیم را در بهترین زمان بگیرید
یکی از وظایف مهم مدیر موفق، تصمیم گیری در شرایط متنوع است. بسته به اینکه چه شرایطی پیش آمده است. چقدر زمان وجود دارد. قوانین موجود تا چه حدی راهگشا هستند. منابع و امکانات چیست؟ و تصمیم گیری بر عهده کیست؟ تصمیم های متفاوتی را می توان اتخاذ کرد.
برخی می گویند مدیر واقعی به طور متناوب می تواند 30 تصمیم را در 30 دقیقه اتخاذ کند. اما سوال مهم در مورد درستی این تصمیمات است. تصمیمات در جهت اهداف استراتژیک نهایی باید اتخاذ شوند. و کمترین خطا را داشته باشند.
10- با رفتارتان دیگران را هدایت کنید
از لحاظ الگو بودن مدیر برای کارکنان خود، این وظیفه سنگین و مهمی برای مدیر خواهد بود که همواره مراقب رفتار و اخلاق خود باشد. چرا که تأثیر یک مدیر در رعایت عملی آنچه که خود از کارمندان توقع دارد، به مراتب بسیار زیاد است. اغلب افراد سازمان منتظرند که خطایی از مدیر سر بزند. به همین دلیل به شدت او را تحت نظر قرار می دهند. مدیر موفق به آنچه می گوید، عمل می کند و مراقب رفتار خود است.
11- مدیر موفق همه کارها را خودش انجام نمی دهد
اینکه مدیر عادت داشته باشد همه کارها را خودش انجام دهد و یا همه آنها را منوط به حضور و یا دخالت خود کند، هم سرعت عملکرد سازمان و کارکنان را پایین می آورد. هم فرصت ها و زمان را تلف می کند.
از طرفی لا این کار، کارکنان را دچار خمودگی و عدم استقلال در انجام کارهایشان می کند. و در پی آن بهره وری آنان را کاهش می دهد. مدیر موفق می داند که بعضی وظایف باید به دیگران محول شود و فقط کارهایی که در حد مدیریت اند باید توسط مدیر انجام بگیرد.
مدیر در صورت واگذاری کار به دیگران می تواند گاهی نقش راهنما را داشته باشد که برخی نکات را یادآوری می کند. این اقدام به کارمندان این باور را می دهد که می توانند از پس کارهایشان بربیایند و خلاقیت خود را به کار بگیرند.
12- همیشه در حال یادگیری باشید
با تخصصی شدن کارها و علوم، و نیز تغییرات همیشگی علم و تکنولوژی، یادگیری امری اجتناب ناپذیر است. که تاثیر زیادی بر موفقیت سازمانی و حتی بقای شما در شغلتان اثرگذار باشد. مدیر موفق باید دائما اطلاعات و مهارت هایش را به روز کند به همین دلیل باید به دنبال یادگیری باشد. از طرفی این ضرورت را برای کارکنان خویش نیز لازم بداند و برای آموزش آنها برنامه ریزی و هزینه کند.
مدیریت تجربه ی ویژه ای است. شما را در راه هایی قرار می دهد که تا کنون در آن ها نبوده اید شرایطی را تجربه می کنید که خاص و ویژه اند. پس همین حالا مهارت های لازم را یاد بگیرید و با تلاش و تمرین در آنها به مدیر موفق تبدیل شوید.
موفقیت در کسب و کار و استارتاپ به عوامل بسیاری بستگی دارد. قبلا در مقاله ای با عنوان ده نکته طلایی از برایان تریسی برای موفقیت در کسب و کار به بیان چند نکته مهم پرداختیم. اکنون در این مقاله نیز قصد داریم به 20 نکته کلیدی برای موفقیت در کسب و کارتان اشاره کنیم.
بخش بسیار مهمی از زندگی و فعالیت در استارتاپ، یادگیری از اشتباهات خود و دیگران است. برای موفقیت در کسب و کارتان، شما این شانس را دارید که ببینید چه چیزی باعث میشود که برخی کسب و کارها موفق شوند و برخی دیگر در کار خود شکست بخورند.
شما می توانید درس ها را قبل از انجام همان اشتباهات فرا بگیرید. هیچ دلیلی برای به اشتراک نگذاشتن خرد جمعی در تجارت وجود ندارد. هدف نهایی این مجموعه پرهیز از اشتباهاتی است که نه تنها به بنیانگذاران صدمه وارد می کند، بلکه به معیشت کسانی که تصمیم می گیرند از آن خرد پیروی کنند نیز آسیب میزند.
20نکته کلیدی برای موفقیت در کسب و کارتان
بنابراین موفقیت در کسب و کار سخت نیست. فقط نیازمند رعایت برخی اصول حرفه ای است. در ادامه این مقاله به بررسی عوامل موثر برای موفقیت در کسب و کار و استارتاپ می پردازیم.
1- برای کسب موفقیت در کسب و کارتان یک مشکل واقعی را شناسایی کنید
شما می توانید یک اختراع یا محصولی خلاقانه و هیجان انگیز در تخیل داشته باشید. اما مهمترین اقدام که سبب موفقیت در کسب و کار شما می شود، رفع نیاز واقعی بازاری است که قصد ارائه خدمت در آن را دارید. بهترین شرکت ها، شرکت هایی هستند که نیازهای مصرف کنندگان را به خوبی برآورده می سازند و قادرند که با تغییر این نیاز ها تغییرات لازم را انجام دهند.
2- به یاد داشته باشید که رهبر بودن چیزی بیش از یک نگرش است
رهبرییک تیم با توجه به ایده و مسیری که برای کسب و کار شما اساسی است شروع می شود. اما موفقیت در کسب و کار شما در نهایت به نوع سکان داری شما مربوط می شود. شما با نوع نگرش، اخلاق، کار و اراده خود برای سایر شرکت ها الگو و نمونه می شوید.
3- تیم مناسب خود را انتخاب کنید
چشم انداز و هدف نهایی شما ممکن است مختص شما باشد. اما برای رسیدن به موفقیت در کسب و کار به کمک نیاز دارید. برای رسیدن به اهداف نهایی خود در کسب و کار، باید خود را با افرادی که دید شما را درک می کنند و در فرهنگ و طرز فکر با شرکت شما همسو هستند همراه کنید.
4- مربی و مشاور های مورد نیاز خود را پیدا کنید
وقتی که شروع به توسعه کسب و کار خود می کنید، احتیاج به مشاور دارید تا شما را در راه موفقیت در کسب و کارتان کمک کنند. نترسید از دیگران بخواهید شما را راهنمایی کنند. اغلب آنها خوشحال می شوند که برای دریافت راهنمایی از آنها کمک بگیرید. در این صورت مشتاقانه به شما کمک خواهند کرد. درست مانند زمانی که توسط مربیان خودتان راهنمایی و هدایت می شدید.
5- فرهنگ خود را به عنوان پایه و اساس در نظر داشته باشید
در صورت عدم وجود راهنمایی مستقیم، این ویژگی فرهنگی یک شرکت است که در اطلاع رسانی به تصمیمات و کار افراد شرکت شما برنده می شود. فرهنگ شرکت شما نه تنها باید بگوید که شما چه کسی هستید، بلکه هدف شما و اینکه چه می خواهید باشید را توصیف می کند.
6- از خودتان با یک نهاد تجاری محافظت کنید
ممکن است در روزهای ابتدایی شروع کار، این موضوع به نظرتان مهم نباشد. اما راه اندازی یک کسب و کار بدون وجود یک نهاد تجاری می تواند دارایی های شخصی شما را در معرض خطر قرار دهد. مگر اینکه شما مایل باشید همه چیز را برای موفقیت در کسب و کار خود به خطر بیندازید. با یک متخصص صحبت کنید و یک نهاد تجاری برای حفاظت از کسب و کار خود ایجاد کنید.
7- به قرار داد هایی که امضا می کنید دقت کنید
هنگامی که در خارج از محیط اداری کار می کنید، ممکن است کارهای اداری از نظرتان خسته کننده و غیر ضروری به نظر برسد. اما آنها می توانند کسب و کار شما را خراب یا آباد سازند. هر توافقی که شما دارید باید با یک قرارداد منعقد شده رسمیت یابد تا از هر دو طرف در مقابل دعواهای حقوقی در آینده محافظت شود.
8- حواستان به ایده هایتان باشد
این یک عادت خوب است که ایده های خود را برای همه بازگو نکنید. اما در نهایت اگر امیدوار به رشد و پیشرفت و جمع آوری سرمایه برای کسب و کار خود هستید، باید در مورد ایده هایتان با برخی افراد صحبت کنید. وقتی در مورد ایده های خود در ملا عام صحبت می کنید، هوشمندانه است که همه افراد توافقنامه عدم افشای اسرار (NDAS) را امضا کنند تا از اطلاعات حساس و ایده های شما محافظت شود.
9- همواره از مالکیت معنوی خود محافظت کنید
از همان ابتدای کار، مالکیت معنوی یا همان ((IPبا ارزش ترین دارایی شما محسوب می شود. شناسایی و محافظت از تمام IP هایی که ایجاد می کنید برای موفقیت طولانی مدت و زنده ماندن سرمایه گذاری و استارتاپ شما بسیار مهم است.
10- برنامه ریزی هدفمند داشته باشید
هدف نهایی شما برای تجارت هر چه که باشد از ابتدا آن را در ذهن داشته باشید و برای رسیدن به آن تلاش فراوان کنید. با گذشت زمان همه چیز تغییر می کند. اما داشتن این هدف در ذهن شما در برنامه ریزی ها و تصمیم گیری ها برای رسیدن به آن کمک خواهد کرد.
11- اگر به دنبال موفقیت در کسب و کارتان هستید از رقابت نترسید
تنها بودن یک شرکت در بازار هدف خاص، می تواند کمی دلهره آور باشد. به خصوص که شما به دنبال جلب توجه هستید. اما اجازه ندهید که فضای رقابت شما را منفعل و خاموش سازد. رقابت اثبات این است که شما روی چیزی قرار دارید و می تواند شما را وادار به تمرکز و پیشرفت کند. برای موفقیت در کسب و کار داشتن رقابت سالم واجب است.
12- موفقیت در کسب و کار نیازمند تهیه نقشه راه است
کنار گذاشتن مسیرهای بحرانی در کسب و کار شما می تواند به شما کمک کند فراتر از برنامه ای که برای رسیدن به اهدافتان در نظر گرفته اید عمل کنید. و به جلوگیری از هرگونه انحراف و حواس پرتی غیر ضروری کمک می کند. ممکن است کار سختی باشد، اما آیا موفقیت کسب و کار شما ارزش آن را ندارد؟
13- تخصص خود را مشخص کنید
بخشی از موفقیت کسب و کارتان به اعتبار شما به عنوان یک متخصص در فضایی که کار می کنید بستگی دارد. از این گذشته، هیچ کس نمی خواهد چیزی را از کسی بخرد که اطلاعات کافی ندارد و نمی داند در مورد چه چیزی صحبت می کند. نوشتن و صحبت کردن در مورد تخصص خاص شما یک روش عالی برای جلوه دادن هر چه بیشتر نام شما و و ایجاد اعتبار و شخصیت برای شماست.
14- کلید موفقیت در کسب و کار امروزه، تولید محتوا است
محتوا در این عصر اینترنت مانند پادشاه است. با وبلاگ ها، فیلم ها، پادکست ها و هر محتوای دیگری که به شما امکان می دهد نام و ایده های خود را در مقابل مشتریان خود ارائه دهید. کلیک ها، و تعاملات و دیدگاه ها، مطمئن ترین راه برای معرفی خود به عنوان رهبر فکری در مورد یک موضوع است.
15- برای موفقیت در کسب و کارتان روابط خوبی شکل دهید
فرم موفقیت در کسب و کار این است که چه کسی شما را به اندازه آنچه انجام میدهید پیشبینی میکند. اما کلید روابط خوب ساختن یک طرفه آنها نیست. تا جایی که میتوانید به دیگران کمک کنید و یک شبکه قوی از افرادی را که میتوانید به آنها تکیه کنید، ایجاد کنید.
16- در صورت لزوم همه چیز را زیر سؤال ببرید!
ممکن است رد وضع موجود یا عقل متعارف ترسناک به نظر برسد. اما برای رسیدن به جایی که به عنوان هدف در کسب و کار خود در نظر گرفته اید، به دنبال پاسخ همه چیز باشید، و از حرف زدن نترسید.
17- به آرامی شروع کنید
شور و شوق اولیه در مورد کسب و کار جدید شما بسیار عالی است، اما باید احتیاط لازم را حفظ کنید. بهتر است کاملا عاقلانه در مورد شرایط تصمیم گیری کنید تا بتوانید تصور خود را از محصولی که هنوز وارد بازار نشده به خوبی عملی سازید.
18- برای کسب درآمد صبور باشید
وقتی تصمیم می گیرید برای کسب و کار خود پول جمع کنید، بدانید که این می تواند یک روند طولانی و چالش برانگیز باشد. می تواند اولین پیشنهادی که به دست شما می آید وسوسه انگیز باشد. اما مطمئن باشید که پیشنهاد خوبی است که می تواند به پیشرفت تجاری شما کمک کند.
19- تفریح و سرگرمی را فراموش نکنید
اگر تمام تلاشی که برای موفقیت در کسب و کار خود کردید بی فایده بوده. و هر روز در این شغل احساس ناراحتی می کنید، ممکن است این امر با دشواری در فروش محصولات شما همراه باشد. بهتر است که کار را تا زمانی انجام دهید که برای شما سرگرم کننده و جذاب باشد. پس سعی کنید که کارمندان تان نیز با کار سرگرم باشند. چون مطمئنا این کار از زجر کشیدن در یک اتاق بدون پنجره خوشایندتر است!
20- به رضایت مندی مشتریان تان اهمیت بدهید
فرقی نمی کند که مشتریان شما مردم عادی هستند یا سازمان ها و شرکت ها. رضایتمندی مشتری یکی از اصول مهم موفقیت در کسب و کارتان است.. توانایی شما در راضی نگاهداشتن مشتریان باید به آن حدی باشد که مشتری را ترغیب به خرید مجدد خدمات یا محصولات تان کند. اگر مشتری ناراضی دارید، ببینید مشکل از کجا است و آن را رفع کنید
واژه خلاقیت تعاریف متعددی دارد و برداشت های متفاوتی نیز از آن می شود. البته به دلیل ماهیت پیچیده آن، طبیعی به نظر می رسد. از نظر برخی، خلاقیت یعنی رسیدن به ایده های جدید به منظور حل مشکلات با صحیح ترین روش. یا مثلا برخی معتقدند:
تعریف خلاقیت
خلاقیت، به کارگیری توانایی های ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید است. خلاقیت عبارت است از طی کردن راهی تازه با پیمودن یک راه طی شده قبلی به طرز جدید. بدین ترتیب خلاقیت چیزی جز حل کردن مسائل، مشکلات، تعارضات با بن بست ها نیست.
تعریف خلاقیت از دیدگاه روانشناسی به عنوان یکی از جنبه های اصلی تفکر یا اندیشیدن است. بر این اساس، خلاقیت ارتباط مستقیمی با قوه ی تخیل یا توانایی تصویر سازی ذهنی دارد.
خلاقیت پیشتر در مواردی مثل انجام کارهای حرفه ای یا سرگرمی ها مطرح می شد. اما در حال حاضر در سراسر مسائل و موقعیت های جهان به ویژه در اداره ها و شرکت ها خصوصا در استارت آپ ها کاربرد دارند. خلاقیت هم برای مدیران و هم کارمندان به یک امر لازم تبدیل شده است. اما اینکه خلاقیت را تقویت کرد و آن را در کارهای تیمی و استارت آپ ها به کار بست نیازمند رعایت برخی نکات است که هم از طرف مدیران باید انجام بگیرد و هم از طرف کارکنان.
اهمیت خلاقیت در رشد و پیشرفت کسب و کارها
خلاقیت را می توان دور شدن از کلیشه های مرسوم و قالب های تکراری ذهنی متدوال و رسیدن به موارد جدید و معنادار دانست. در سال های اخیر آنقدر اهمیت خلّاقیت برجسته شده که استمرار حیات سازمان ها در گرو آن می باشد. چرا که از خلاقیت به عنوان هسته اصلی و مرکزی مزیت آفرینی و درآمدزایی یاد می شود.
اشتباهی که در بسیاری از افراد وجود دارد این است که آنها فکر می کنند خلاقیت در انحصار افراد خاصی است و آنها از آن بی بهره اند. حال آنکه این تصور بسیار اشتباه است.
خلّاقیت را می توان نوعی مهارت دانست که می توان با انجام برخی راه حل های علمی پرورش داد. آن موقع است که استعداد های نهفته و ناشناخته انسان بروز می کند. علاوه بر این خلاقیت هیچ گونه محدودیت سنی و جنسیتی ندارد. افراد در سنین مختلف می توانند خلاقیت خود را بروز دهند. چه بسا افراد بسیار کم سن و سال خلاقیتی در کار را نشان دهند که افراد با تجربه نتوانند تصور آن را کنند.
حتی نمی توان جنسیت افراد را به عناون عاملی در گسترش یا تضعیف خلاقیت برشمرد. عوامل دیگری نیز وجود دارد که به اشتباه در بین مردم به عنوان پارامتر سنجش خلاقیت نام برده می شود. یکی از آنها میزان تحصیلات افراد است. زیرا این امر در بروز و ایجاد خلاقیت جزء عوامل اساسی محسوب نمی شود. جوامعی که در آنها کارآفرینی و اشتغال پیشرو است، محیط را برای بروز خلاقیت در کار فراهم کرده اند.
در جاهای مختلف می خوانیم و می شنویم که خلاقیت و نوآوری را مترادف همدیگر بکار می برند. در صورتی که این دو دارای تعاریف متفاوتی هستند. تعریف خلاقیت و نحوه عملکرد آن در بالا ذکر شد، اما به راستی نوآوری و خلاقیت چه تفاوتی با همدیگر دارند؟
نوآوری چیست؟
تعریف جامعی که از نوآوری شده، این است که:
نوآوری به کارگیری و به عمل درآوردن ایده های خلّاقیت جهت ارائه یک محصول جدید یا خدمت جدید یا راه حل جدید انجام کارها است.
به عبارت دیگر می توان نوآوری را عرصه تجلی و تحقق یافتن خلاقیت دانست. نوآوری موجب به کارگیری خلاقیت برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید است. نوآوری موجب عملی کردن اندیشه های خلاق به محصولاتی است که موجب دستیابی به سود است. نوآوری موجب تغییر در بسیاری از پیشرفت های روز است . نوآوری می تواند به شکل ارائه مفاهیم نوین مدیریت خود را نشان دهد و گاهی نیز به شکل شیوه های تولید مدرن اطلاق می شود.
نوآوری می تواند باعث تمایز سازمان ها نسبت به هم باشد. در سازمان هایی که نوآوری به عنوان هدف قرار گیرد قطعاً پایه های مستحکمی نسبت به سایر رقبا خواهد داشت و در نتیجه موفقیت سازمانی با این چنین سازمان هایی است.
علت توجه در سالیان اخیر به مقوله نوآوری به این دلیل است که دنیا از عصر صنعتی به سمت عصر دانش کوچ کرده است. حال در این مسیر بسیار ناپایدار، شرکت ها و سازمان هایی که بتوانند نوآوری را سرلوحه خود قرار دهند، می توانند به برتری استراتژیک وقدرت برسند. زیرا که آنها هستند که به سایرین برنامه خواهند داد، نه اینکه از برنامه دیگران پیروی نمایند.
با توضیحات داده شده میتوان به تفاوت بین خلاقیت و نوآوری رسید. خلاقیت عبارت است از آوردن چیزی جدید به مرحله وجود، درحالیکه نوآوری به آوردن چیزی جدید به مرحله استفاده عینیت پیدا میکند. با این اوصاف نوآوری مرحله بعد از خلاقیت است، یا به این شکل نیز می توان گفت که خلاقیت پیش زمینه نوآوری است.
استارتاپ چیست؟
تعریف دیگری که لازم است بدانیم استارت آپ است. استارت آپ واژه چندان قدیمی نیست. شاید کمتر از دو دهه از عمر این واژه در ایران و سایر نقاط جهان بگذرد. به علت جاذبه ای که این واژه دارد، بسیاری از شرکت ها و کسب و کارها نام استارت آپ را برای خود برگزیدند، اما غافل از آن که تنها یک اسم نمی تواند به آنها اعتبار ببخشد. قطعاً خلاقیت در کار و کار تیمی پر تلاش است که عنوان استارت آپ را به گروهی منتسب می کند.
استارت آپ به پروژه هایی اطلاق می شود که طی آن ایده خام ارائه شده، به واسطه تحقیق و تلاش یک گروه یا تیم به تولید محصول، خدمت و یا راه حل اصلاحی منجر می شود و زمینه برای ارائه آن فرام می شود.
نکته قابل توجه این است که لزوماً موفقیت در تمامی استارت آپ ها منوط بر کار پایه ای علمی پیچیده نیست. بلکه آنها توانسته اند در تولید یک محصول خاص و نحوه فروش به مشتری موفق تر از سایر رقبای خود عمل کرده اند.
حال می توان نتیجه گرفت که زمینه ایجاد یک استارت آپ موفق وجود یک ایده خلاقانه و به عرصه عمل آوردن آن است. این خلاقیت و نوآوری است که یک استارت آپ را از سایرین متمایز می کند.
امروزه یکی از موضوعات بسیار مهم در ارتباط با محیط های کاری به ویژه کارهای تیمی و استارت آپ ها، خلاقیت و اثرات آن در این محیط ها است. در تعاریف مختلفی که از کارهای تیمی آمده است، مهم ترین کارکرد یک تیم هم افزایی خلاق است که براساس آن تمام فعالیت های خلاقانه فردی در یک کار تیمی به نوعی باهم در ارتباط اند و برهم اثر می گذارند و نوعی هم افزایی خلاقانه شکل می گیرد. اما در بین توضیحات سوال ی پیش می آید که آیا نتایج اثر بخشی که از یک کار تیمی بیرون می آید حاصل خلاقیت فردی است؟ یا نه خلاقیت تیمی؟
خلّاقیت فردی یا نه خلاقیت تیمی؟
زمانی که تیمی تشکیل می شود، اهدافی را تعیین می کنند و سعی اعضا بر آن است که تمام تلاش خود برای رسیدن به آن اهداف را انجام دهند. در این بین باید به این نکته توجه کرد که هر کدام از این افراد با دیدگاه خود نسبت به آن اهداف نگاه می کنند و اینجا است که نوعی اختلاف دیدگاه پدیدار می شود.
هر کدام از افراد تیم با خلاقیت فردی که دارن سعی می کنند ایده ای خلاقانه را ارائه نمایند که به نفع کل تیم باشد. بدون شک تیم ها و استارت آپ هایی که اعضای آن از خلاقیت فردی بیشتری برخوردار باشد، خلاقیت گروهی و تیمی بیشتری نیز خواهند داشت. شما تیمی را در نظر بگیرید که اعضای آن بدون ایده و براساس کلیشه های مرسوم، تصمیم گیری می کنند. نتیجه این امر چه خواهد بود؟ شاید راه حلی که پیدا می کنند بتواند آنها را برای مدتی از مشکل پیش آمده رها کند، ولی بعد از گذشت چند وقت باز آنها باید به دنبال راه حل جایگزین باشند.
اکنون تیمی را در نظر بگیرید که با ایده های خلاقانه تصمیم می گیرد و آن ایده را به مرحله نوآوری می رساند. این تیم نه تنها به بن بست نمی رسد، بلکه به طور روز افزون شروع به پیشرفت و شکوفایی می کند.
نقش خلّاقیت و نوآوری در استارت آپ ها و کارهای تیمی آنقدر مهم است که بسیاری از این گروه ها براساس خلاقانه بودن تشکیل می شوند و به حیات خود ادامه می دهند.
قطعاً کارهای تیمی که در آنها خلاقیت پایه است بطور ذاتی سعی بر ارتقا روز افزون خود خواهد داشت. چرا که اگر این گونه نباشد، در بازار رقابتی امروزه از سایرین عقب مانده و زمان و منابع مالی خود را از دست خواهد داد.
نکته مثبت دیگری در ارتباط با کارهای تیمی که براساس خلاقیت و نوآوری تشکیل می شوند وجود دارد، این است که اگر فردی در این گروه سطح تفکر خلاقانه کمتری دارد می تواند با همفکری سایر اعضا و مطالبی که از آنها فرا می گیرد، خلاقیت خود را پرورش دهد و به شکوفایی هرچه بهتر استعداد و خلاقیت و منجر شود.
در نتیجه می توان نتیجه گرفت خلاقیت و نوآوری در استارت آپ ها و کار های تیمی به نوعی اثر متقابل مثبت دارند. از یک سو تولید محصول یا خدمت جدید و از یک سو موجب رشد و پرورش خلاقیت می شود.