تعیین هدف کسب و کار چه اهمیتی در پیشبرد کسب و کار دارد؟

مقدمه

اگر صاحب کسب و کار هستید باید بدانید که اهداف قدرتمند هستند زیرا هدف کسب و کار توانایی آن را دارد که توجه و تلاش شما را برای دستیابی به نتایج متمرکز کند. معمولا یکی از نتایج مطلوب که اکثر مالکین کسب و کار به دنبال آن هستند، سودآوری است. سودآوری نیز بدون افزایش فروش و مدیریت صحیح هزینه‌ها اتفاق نمی‌افتد. هم‌چنین کارمندان شما نیز مایل هستند بدانند که مدیریت از آن‌ها چه انتظاری دارد و هدف اصلی کسب و کار چیست.

نباید فراموش کرد که مغز انسان، توانایی‌های شگفت‌انگیزی برای حل مسئله دارد و تعیین اهداف مغز را به سمت یافتن راه‌حل هدایت می‌کند. در حقیقت کسب و کار شما بسیار شبیه به یک کشتی بادبانی است که در میان اقیانوس که همان بازار کار شما است به راه افتاده است و شما باید آن را به سمت ساحل مقصد که همان هدف کسب و کار است، هدایت کنید.

چرا تعیین هدف کسب و کار مهم است؟

اگر صاحب مشاغل تجاری هستید، مهم است که برای تعیین هدف خود و در صورت لزوم تغییر نگرش و بازنگری در کل کسب و کارتان وقت بگذارید. زمانی که شما اهداف واضح و مشخصی داشته باشید، می‌توانید:

  • اول: به رشد کسب و کار خود کمک کنید.
  • دوم: در کوتاه مدت یا بلندمدت به اهداف خود برسید.
  • سوم: کار تیمی و همکاری را در کسب و کارتان بهبود بخشید.

اگر صاحب یک کسب و کار قدیمی هستید، شروع هر سال جدید فرصتی عالی است که مدتی از کارهای اجرایی و عملیاتی فاصله بگیرید و مسیری که طی شده است و مسیر آینده را بررسی کنید. این بررسی می‌تواند به شما در ارزیابی اثربخشی استراتژی‌‌هایی که در سال قبل اتخاذ کرده‌اید، کمک کند. همچنین می‌تواند به شما در تعیین هدف برای سال آینده نیز کمک کند. اهداف شما باید قسمتی از برنامه کسب و کارتان باشد و همان مقصد نهایی در کسب و کار شما خواهند بود.

مسئولیت صاحب کسب و کار برای تعیین هدف

قبل از اینکه هدف خود را مشخص کنید، باید بدانید که در چه زمینه‌هایی باید کسب و کار خود را بهبود بخشید تا در این امر موفق باشید. برای دانستن این امر باید به ارزیابی کسب و کار خود بپردازید. در ادامه مطلب برخی از روش‌های علمی و موثر برای آشنایی بیشتر شما با فرآیند تعیین اهداف آمده است.

تجزیه و تحلیل نقاط ضعف و قدرت (تحلیل SOWT)

این نوع تجزیه و تحلیل ، ابزاری فوق‌العاده ساده اما در عین حال قدرتمند است که به شما کمک می‌کند استراتژی کسب و کار خود را ارزیابی کنید و آن را در راستای یک هدف کسب و کار یا اهداف مختلف توسعه دهید.

نقاط قوت و ضعف در هر کسب و کاری، جزو عوامل داخلی هستند و با شناسایی آن‌ها می‌توان، نقاط ضعف را کاهش داد یا برطرف کرد و بر نقاط قوت تمرکز کرد و تغییرات لازم را انجام داد. چون این عوامل داخلی هستند، توسط خود شما به عنوان مالک کسب و کار قابل تغییر و کنترل هستند.

فرصت‌ها و تهدیدها نیز عوامل خارجی هستند، مواردی که خارج از محدوده کنترل شرکت شما و در کل بازار  اتفاق می‌افتند و می‌توان از فرصت‌ها به نفع کسب و کار استفاده کرد و از آن در برابر تهدیدها، محافظت کرد. چون این عوامل خارجی هستند قابل‌تغییر نیستند اما می‌توان تمهیدات لازم را برای استفاده از فرصت‌ها و حفظ کسب و کار در برابر تهدیدها اتخاذ کرد.

معیارسنجی (Benchmarking)

شما باید در مورد سایر کسب و کارهای مشابه کسب و کار خود تحقیق کنید و میانگین درآمدها و هزینه‌های رقبا را با درآمدها و هزینه خود مقایسه کنید. این تحقیق می‌تواند به ارزیابی عملکرد کسب و کار شما کمک کند. دیکشنری کسب و کار فرآیند معیارسنجی را این‌گونه تعریف کرده است: «سنجش کیفیت خط‌مشی‌ها، محصولات، برنامه‌ها و استراتژی‌های یک کسب و کار و مقایسه آن‌ها با استانداردهای موجود یا مقایسه با میانگین این موارد در کسب و کارهای مشابه.

برخی از اهداف معیارسنجی عبارت‌اند از:

  • پیشرفت‌ها و بهبودها چگونه و در چه بخشی از کسب و کار باید انجام شوند تا به هدف خود برسیم
  • تجزیه و تحلیل اینکه کسب و کارهای دیگر چگونه به سطح عملکرد بالا رسیده‌اند
  • استفاده از اطلاعات به‌دست آمده جهت بهبود عملکرد کسب و کار خود

تحقیقات بازار (Market research)

تحقیقات بازار فرآیندی سیستماتیک برای جمع‌آوری اطلاعات در مورد بازارهای کسب و کار شما، مصرف‌کنندگان و رقبا  است و پس از به دست آوردن این اطلاعات، به تجزیه و تحلیل و تفسیر اطلاعات موجود پرداخته می‌شود. تحقیقات بازار پایه و اساس عملکرد هر شرکت موفق است و می‌تواند برای اهداف مختلفی از آن استفاده کرد. انجام تحقیقات بازار به صاحبان کسب و کار کمک می‌کند تا تصمیمات آگاهانه‌ای بگیرند و حدس و گمان خود را بر اساس واقعیت‌ها بنا کنند. کسب و کارها در مراحل مختلف رشد، به دلایل مختلف تحقیقات بازار را انجام می‌دهند و در نهایت هدف خود را بر مبنای اطلاعات به دست‌آمده از تحقیقات بازار مشخص می‌کنند.

تعیین هدف کسب و کار چگونه انجام شود؟

هدف یکی از عوامل اساسی موفقیت هر کسب و کاری است. در سال‌های اخیر تعیین هدف با استفاده از چارچوبی موسوم به سیستم هدفگذاری اسمارت (SMART) انجام می‌شود. تعیین هدف کسب و کار به روش اسمارت به این معنی است که باید ایده‌های خود را روشن کنید، تلاش خود را متمرکز نمایید، از زمان و منابع خود به‌طور مؤثر استفاده کنید و شانس خود را برای دستیابی به آنچه که در کسب و کار می‌خواهید افزایش دهید. آیا می‌دانید SMART مخفف چیست؟

S (Specific) – واضح و مشخص

یعنی هدف باید روشن و مشخص باشد و آن را از پیش تعیین کرده باشید. شما باید اهداف را با نیازهای خود تطبیق دهید و همگام سازید. این نوع تعیین هدف کسب و کار بسیار ارزشمند است. اینکه همه افراد می‌خواهند در کسب و کار خود موفق باشند، تنها یک هدف کلی است، اما به صورت یک هدف خاص، شفاف و مشخص نیست. اهداف نباید گنگ و مبهم باشند، زیرا گنگ بودن هدف، موجب سردرگمی می‌شود.

M (Measurable) – قابل اندازه‌گیری

یعنی هدف کسب و کار باید قابل اندازه‌گیری باشد. یک هدف قابل اندازه‌گیری به شما این امکان را می‌دهد بدانید چه زمانی به هدف خود می‌رسید، یعنی آنچه را که می‌خواهید به‌عنوان نتیجه نهایی به دست آورید را تشخیص می‌دهید. پس شرط قابل اندازه‌گیری‌بودن هدف به صاحب کسب و کار این اطمینان را می‌دهد که می‌توانند فاصله خود با رسیدن به هدف را بسنجد و تشخیص دهد که چه زمانی به هدف خود می‌رسد.

A (Achievable) – دست‌یافتنی

یعنی هدف باید قابل دستیابی باشد. مقصود از ایجاد هدف این است که خود را به چالش بکشید تا انگیزه لازم ایجاد شود. اگر هدف خود را بیش از حد بلندپروازانه در نظر بگیرید، باعث استرس شما خواهد شد و شانس دستیابی به هدف کاهش می‌یابد. به همین ترتیب اگر تعیین هدف خیلی آسان انتخاب شود، شما را از فشار به خود و انجام کارهای بیشتر باز می‌دارد. تعیین هدف منطقی بسیار مهم است. هنگام تعیین هدف باید منابع در دسترس مانند منابع مالی، زمان و دیگر منابع را نیز در نظر داشت. یعنی هدف بایدواقع‌بینانه باشد. هدفی را در کسب و کار خود تعیین نکنید که بیشتر شبیه رؤیا باشد تا واقعیت.

R (Relevant)

یعنی هدف کسب و کار باید مناسب و مرتبط با فرآیند کاری شما باشد. هدفی که تعیین می‌کنید باید شما را به سمت مسیری که می‌خواهید کسب و کارتان برود، هدایت کند. به عنوان مثال می‌توان به اهدافی مثل افزایش سود، اشتغال بیشتر کارکنان، تولید یک محصول نوآورانه مورد نیاز جامعه و یا افزایش آگاهی عمومی از برند اشاره کرد.

T (Timely)

یعنی هدف باید بازه زمانی مشخص داشته باشد. تعیین زمان برای رسیدن به هدف یکی از شروط لازم است. برای مثال اگر هدف شما طراحی یک محصول نوآورانه است، باید زمان رسیدن به این هدف را مشخص کنید زیرا اگر زمان زیادی صرف این کار شود، ممکن است زمانی به این هدف برسید که آن محصول دیگر یک محصول نوآورانه و جدید در بازار نباشد. در یک کلام برای تکمیل هدف خود یک مهلت واقعی تعیین کنید.

چگونه بدانم به هدف کسب و کار خود رسیده‌ام؟

پس از اینکه هدف کسب و کار خود را تعیین کردید، باید بدانید نحوه دستیابی به آن چگونه است. در آنچه می‌توانید به دست آورید واقع‌بین باشید و بهتر است اهداف بزرگ را به بخش‌های کوچک‌تر تقسیم کنید و رسیدن به هر یک از این بخش‌های کوچک را نشانه‌ای از موفقیت خود تلقی کنید. هنگام برنامه‌ریزی برای دستیابی به هدف، بازه زمانی، مسئولیت‌ها، منابع، اقدامات و نتیجه مطلوب را بسنجید.

سیستمی در کسب و کار خود قرار دهید تا به شما در سنجش اهداف کمک کند و شما را در مسیر درست نگه دارد. شما می‌توانید یک چک لیست ساده تهیه کنید یا از اندازه‌گیری نرم‌افزاری با توجه به نوع کسب و کار خود استفاده کنید. به خاطر داشته باشید هر بار که به یکی از اهداف خود رسیدید، به خود و کارمندانتان پاداش دهید.

نتیجه‌گیری

در هر کسب و کاری برای رسیدن به نتیجه مطلوب و موفق بودن، تعیین هدف بسیار مهم است. قبل از اینکه هدف را تعیین کنید، لازم است ابتدا ارزیابی‌های داخلی و خارجی مانند تحقیقات بازار انجام شود تا در تعیین هدف اشتباه نکنید و هدف را به شکل غیرواقع بینانه تعیین نکنید. تعیین هدف کسب و کار باید از چارچوب اسمارت پیروی کند که در این مقاله به آن پرداختیم. عدم تعیین هدف، حتی در کسب و کارهای کوچک نیز موجب شکست می‌شود و در عین حال زیاده‌روی کردن در تعیین اهداف مختلف کار درستی نیست و ممکن است رسیدن به هدف را غیرممکن سازد.

 

با همراهی پیشروان کسب و کار ؛ کشتی بادبانی کسب و کار خود را در تلاطم امواج بازار با انگیزه و لذت تا مقصد مطلوب رهبری کنید.

رهبران موفق چه ویژگی هایی دارند؟ چگونه می توان یک رهبر موفق شد؟

رهبران موفق چه ویژگی هایی دارند؟ چگونه می توان یک رهبر موفق شد؟

تعریف یک رهبر موفق چیست؟ وقتی شما برخی افراد را به عنوان رهبران  موفق در نظر می گیرید چه ویژگی هایی در نوع شخصیتش  رفتار ها و تعاملشان با دیگران وجود دارد؟ چرا شما با آنها راحت هستید، به گونه ای که آنها می توانند شما را به سمت هدف نهایی و مشترکی که در ذهن دارند سوق دهند؟

چگونه یک رهبر موفق باشیم؟

برای اینکه یک رهبر موفق باشید، شما در ابتدا به این نیاز دارید که بدانید چطور میشود به معنای واقعی یک رهبر موفق شد.؟ سپس باید زمان کافی برای افزایش مهارت های رهبری اختصاص دهید تا بتوانید ارزش ها و رسالت ها و اهداف سازمانی خود را منعکس کنید.

وقتی زمان خود را برای پیدا کردن تعریفی از موفقیت صرف میکنید. آنگاه در می بابید که تا چه حد به شما شباهت دارد و آن ویژگی های شخصیتی را در تیپ رهبری که دوست دارید شبیه آن شوید میگنجانید.

من به این اعتقاد دارم که موفقیت شما اجتناب ناپذیر و حتمی است.

اگرچه ممکن است  تعریف هرکس از موفقیت متفاوت باشد. من در زمان مربیگری خودم متوجه شدم که رهبران موفق اغلب در موارد زیر با هم اشتراک دارند.

5 ویژگی رهبران موفق

1- رهبران موفق با مثال رهبری می کنند

برای رهبری کردن به طور موفقیت آمیز باید به دقت در مورد اقداماتی که قصد دارید در شرکت یا سازمان خود انجام دهید فکر کنید. این کاری است که رهبران موفق انجام می دهند.  تشخیص دهید که دیگران به شما نگاه می کنند و رفتارها و عکس العمل های شما در حال مشاهده شدن توسط دیگران است.

رهبران موفق چه ویژگی هایی دارند؟ چگونه می توان یک رهبر موفق شد؟

به عنوان یک رهبر از ماموریت و رسالت های شرکت یا سازمان خود آگاه باشید و زمانی که در حال تصمیم گیری یا حرکتی هستید مثل یک رهبر هدایت کنید.

به عنوان مثال برای یک بار در هفته،در کنار و پا به پای کارمندانتان خدمت کنید و وقت را با آنها بگذرانید. این نکته مهم است که تشخیص دهید که یک رهبر نباید انتظار داشته باشد که کارمندان یا هیأت مدیره شما به بیانیه رسالت شرکت اعتقاد داشته باشند، در حالیکه  شما به عنوان یک رهبر در کنار آنها نباشید و آنها را هدایت نکنید.

2- رهبران موفق دید روشنی دارند

 رهبران موفق نمی توانند تصمیمات عجولانه ای بگیرند. رهبران موفق عکس العمل کمی در برابر تغییر شرایط از خود نشان می دهند.

شما باید یک گام به عقب برگردید و یک تصویر روشن از پروژه ها و اهداف شرکتتان داشته باشید.

برای این منظور یک برنامه ی عملیاتی منطقی ایجاد کنید که توسط کارمندان و تیم کاری شما قابل اجرا باشد و آنها را در این مسیر هدایت کند.

در تجربه ای که من کسب کردم، اکثر رهبران موفق و تاثیرگذار به راحتی به افراد  نمی گویند که چه کار کنید. بلکه رهبران موفق به تیم خود آموزش می دهند که چگونه وظایفی که به آنها محول شده را انجام دهند.

اگر بخشی از تیم شما با شکست مواجه شد، ابتکار عمل را به دست بگیرید و سعی کنید بفهمید که این شکست چرا رخ داده است. بعد از آن به دنبال راهکار باشید و به اعضا نشان دهید که چگونه می توانند موفق شوند.

بله، شکست بخشی از فرایند موفقیت است. چیزی که در این میان برای شما  مهم است این است که اگر شکست اتفاق افتاد قوی بمانید. فراموش نکنید اغلب کارمندان، فقط به اندازه ی رهبرشان قوی هستند!

رهبران موفق با صحبت و تبادل نظرات مشکلات را حل میکنند.

 3- رهبران موفق نقاط قوت تیم و گروه خود را در آغوش گرفته و می پذیرند

من همچنین متوجه شدم که رهبران موفق بر نقاط قوت تیم شان تمرکز میکنند بنابراین می توانند هرگونه خلل و شکافی در حوزه هابی مختلف را از طریق کارمندان مختلف برطرف نمایند. رهبران موفق به دقت به نقاط قوت همه تیم واقفند.

رهبران موفق چه ویژگی هایی دارند؟ چگونه می توان یک رهبر موفق شد؟

دنیایی را تصور کنید که در آن شرکت ها به جای انتقاد کردن از نقاط ضعفشان فقط بر نقاط قوت هر کارمند تمرکز کنند. از نگاه من اغلب کارمندان واقعیت را ترجیح میدهند یعنی توجه به نقاط قوت در کنار نقاط ضعف. و این همان دلیلی است که بیان میکند که شما باید به تیم خود توجه نمایید و نقاط ضعف و نقاط قوت همه اعضا  تیم خود را توامان در نظر بگیرید. و به عنوان یک امتیاز مثبت وقتی که کارمندان بر ارائه نقاط قوت خود در شرکت تمرکز می کنند . احتمالا در نقش خودشان رضایت بیشتری خواهند داشت.

اکثرا از من پرسیده میشود که رهبران موفق چگونه می تواند نقاط ضعف و قوت تیم خود را ارزیابی نماید؟

من پیشنهاد میکنم که با کارمندان خود یک مصاحبه و یا مکالمه داشته باشید. یا از طریق ارسال یک نظر سنجی از آنها سوال کنید که کدام نقاط قوت در خوشان را باور دارند و وارد شغلشان کرده اند؟ همچنین از آنها سوال کنید که در  کدام قسمت از زمینه های شغلی به چالش کشیده شده اندو چه چیزی می تواند کنترل و مدیریت چالش ها را آسانتر کند؟

بعد از به دست آوردن این نظریات از یک کارمند به سراغ بقیه کارمند ها بروید و ارزیایی نقاط ضعف و قوت را از سایر کارمندانتان آغاز کنید. به این طریق می توانید هر خلل و نقصی را ببینید و آنها را با توجه به نقاط قوت مختلفی که اعضای تیم تان دارند پر کنید.

4- رهبران موفق انگیزه دارند

من به این مسئله اعتقاد دارم که انگیزه می تواند برای دیگران الهام بخش باشد.

آیا تا به حال رهبری را دیده اید که چنان علاقه مند و مشتاق به یک ایده به ظاهر مسخره شرکتش بوده و نهایتا با همان انگیزه توانسته دیگران را نسبت به عملی کردن آن ایده مشتاق کند؟

در تجربه من زمانی که یک رهبر موفق انگیزه خود را برای یک ایده یا پروژه با دیگران به اشتراک می گذارد، کارکنان هم می توانید این انگیزه و اشتیاق را احساس کنند و آن را درک کنند. درنتیجه احتمالا با شوق، انرژی و انگیزه ی بیشتری از آن پروژه استقبال خواهند کرد.

اما اگر یک رهبر از کاری که می خواهند انجام دهند هیجان زده نباشد، این احساس در بین اعضای گروه دو طرفه خواهد بود.

اشتیاق و انگیزه ای که شما نشان میدهید کلید موفقیت دیگران است .چند راه حل که یک رهبر میتواند از طریق آن انگیزه و اشتیاق خود را به تیم های خود نشان دهد عبارتند از:

  • این موضوع را که چرا هدایت تیم را بر عهده گرفته اید با آنها به اشتراک بگذارید و بیان کنید که شما دوست دارید موفقیت آنها را در این موقعیت ببینید.
  • با تیم خود ارتباط برقرار نمایید تا متوجه شوید که چه چیزی در ارتباط با شغل شان برایشان لذت بخش است.
  • اشتیاق خود را با تن صدایی مثبت و تماس مستقیم چشم با اعضای تیم به اشتراک بگذارید و به تیم تان بگویید که واقعا از پروژه مواظبت خواهید کرد .

رهبران موفق چه ویژگی هایی دارند؟ چگونه می توان یک رهبر موفق شد؟

5- رهبران موفق شجاعت دارند

یک رهبر موفق باید شجاعت و شهامت تصمیم گیری های سخت در شرایط زمانی دشوار را داشته باشد. به خاطر می آورم که در رکود اقتصادی گذشته اگرمن چند انتخاب کوچک را انجام نمیدادم شرکتم بسته می شد. در آن زمان من مشغول تجارت املاک بودم و بازار به طور کامل دچار رکود بود. من مجبور بودم تا شجاع باشم و تصمیم هایی بگیریم که به نفع شرکت باشد.

مهمترین درسی که من در آن شرایط آموختم این بود که نه تنها  باور داشتم که شرکتم نجات پیدا خواهد کرد، بلکه باید به کارمندان و مدیر هایم هم نشان میدادم که این شجاعت را داشتم که مطمئن باشم که ما این کار را انجام می دهیم. آن ها به این طریق میتواستند در شجاعت با من سهمیم باشند.

رهبران موفق می توانند با داشتن مکالمه هایی با تیم خود و بازخورد تشویق حتی اگر منفی باشد و پذیرفتن تغییرات سیاست درهای باز، برای نظرات و ایده های تیم شجاعت بیشتری داشته باشند.

اطمینان حاصل کنید که کارکنان تان متوجه شده اند که آنها برای صحبت کردن و بیان نظراتشان عواقب منفی نخواهند داشت. چرا که موفقیت یک رهبر ارتباط بسیار مستقیمی با موفقیت کسانی دارد که تحت رهبری و هدایت او هستند.

من معتقدم که رهبری با انگیزه، شجاعت، شهامت، فداکاری، درستی و صداقت همواره کلید موفقیت یک رهبر و سازمان و ارگان تحت هدایت میباشد.

رهبران موفق با داشتن اعتماد به نفسی بالا،چشم اندازی روشن و انگیزه ای روز افزون توانسته اند این نکات مثبت را به اطرافیان خود به خوبی منتقل کنند.

رهبران موفق از نقاب زدن بر روی صورت شان خودداری می نمایند و همیشه با خود واقعی خود در برابر کارمندان شان ظاهر می شوند. به همین دلیل است که رهبران موفق همیشه حس اعتماد به کارکنان را می دهند و می توانند همانند یک دوست همراه آنها باشند.

رهبران موفق همواره به دنبال خلاقیت در کار خود هستند. آنها به طور مداوم در برابر چالش های بزرگ و کوچک با راه حل های خلاقانه ظاهر می شوند. و این نکته ای است که آنها را در هر موقعیتی موفق میکند.

اگر دوست دارید همانند رهبران موفق در تیم یا شرکت و سازمان خود مدیریت کنید، باید زمان زیادی را صرف مطالعه و تحقیق روش ها و شخصیت و رفتار رهبران موفق کرده و آن ویژگی ها را در خود بارور کنید.

 

با همراهی پیشروان کسب و کار ؛ کشتی بادبانی کسب و کار خود را در تلاطم امواج بازار با انگیزه و لذت تا مقصد مطلوب رهبری کنید.

ده راه برای افزایش انگیزه کسب و کار در کارآفرینان

مقدمه

کار کردن و کسب درآمد از طریق کارآفرینی، کار ساده‌ای نیست، زیرا در دنیای امروز هر کارآفرینی علاوه بر رکود اقتصادی و رقبا، با بازخوردهای منفی زیادی روبرو است که اگر به آن‌ها توجه زیادی نشان دهد، باعث از بین رفتن انگیزه وی می‌شود. کارآفرین بودن بی شباهت به این نیست که شما ناخدای یک کشتی بادبانی در دریای پر خروش و متلاطم کسب و کار باشید. شما وظیفه دارید کشتی و سرنشینان آن را به ساحل موفقیت برسانید و برای این کار باید انگیزه کسب و کار بالایی داشته باشید.

هر کارآفرینی ممکن است گاهی اوقات انگیزه خود را از دست بدهد، مخصوصا اگر کارآفرین در ابتدای راه باشد و راه زیادی را طی نکرده باشد. هر کارآفرینی باید کلید از دست ندادن انگیزه کسب و کار خود را داشته باشد و قدرتمند عمل کند. در این مقاله به راه‌هایی برای افزایش انگیزه کسب و کار در کارآفرینان پرداخته می‌شود تا این راه‌ها همراه کارآفرینان در داشتن شاه‌کلید انگیزه همیشگی در کسب و کار باشند.

اول: در جهت رسیدن به اهداف اصلی خود شفاف و راسخ بمانید

هر کارآفرینی باید بداند که اگر اهداف کلیدی خود را فراموش کند و دچار روزمرگی شود، در نهایت از بین می‌رود. بهترین راه برای اینکه انگیزه کسب و کار، همیشگی باشد این است که بدانید دقیقا کجا قرار است بروید و چگونه به آنجا می‌خواهید برسید. با اتمام هر روز کاری، اهداف خود را به یاد آورید و در ذهن خود آن را تأیید نمایید. گاهی لازم است اهداف کسب و کار را برای همکاران خود نیز تکرار کنید تا فراموش نشود که هدف اصلی از ایجاد کسب و کار چه بوده است.

هر کسی می‌داند که رسیدن به هدف، خود یک ایجاد انگیزه کسب و کار است، پس برای اینکه انگیزه خود را همیشگی کنید، برای رسیدن به اهداف اصلی، چند زیر هدف قرار دهید که قابل‌اجرا باشند و هر بار که یک زیر هدف را با موفقیت طی می‌کنید و به هدف یا اهداف اصلی نزدیک می‌شوید، یک جشن کوچک بگیرید. آنچه در راه رسیدن به هدف اصلی می‌خواهید انجام دهید باید روشن و برجسته باشد و هر روز انرژی خود را حفظ کنید.

دوم: اهداف شخصی خود را تنظیم کنید

علاوه بر داشتن اهداف اصلی در کسب و کار، هر کارآفرینی دارای ارزش‌های اصلی در زندگی کسب و کاری خود است که این ارزش‌ها معمولا به اهداف شخصی در کسب و کار تعبیر می‌شوند. متأسفانه بسیاری از افرادی که کسب و کار خود را شروع می‌کنند، فراموش کرده‌اند که اهداف شخصی خود را ایجاد کنند و برخی افراد هم این اهداف شخصی را در ابتدای امر ایجاد کرده‌اند و آن‌ها را با گذشت زمان، از یاد برده‌اند. پس برای به وجود نیامدن چنین مشکلی بهترین راه این است در شروع به کسب و کار، دلایل شخصی خود را برای تبدیل شدن به یک کارآفرین بنویسید.

شما می‌توانید این اهداف شخصی را بر روی یک‌تکه کاغذ بنویسید و آن را بر روی تلفن، لپ‌تاپ یا هرجایی که قابل‌رؤیت است، بچسبانید و با دیدن آن‌ها انرژی خود را حفظ کنید و انگیزه خود را از دست ندهید. بعضی از دلایل شخصی که یک کارآفرین می‌تواند داشته باشد عبارت‌اند از:

من می‌خواهم رئیس خود باشم.

من می‌خواهم پروژه‌های خود را طراحی و ایجاد کنم.

من می‌خواهم فرصت رشد کسب و کار را برای خود و دیگران داشته باشم.

من می‌خواهم توانایی پرداخت حقوق به خودم را داشته باشم و حقوق‌بگیر شخص دیگری نباشم.

سوم: دستور‌العمل ثابت، حفظ نگرش خوش‌بینانه در هنگام شکست در کسب و کار

بسیار طبیعی است که به‌عنوان یک کارآفرین گاهی احساس خستگی و ناامیدی کنید و خود را در تنهایی مورد سرزنش قرار دهید؛ اما باید به یاد داشته باشید که یک نگرش منفی، بار روانی زیادی دارد و انرژی زیادی از شما می‌گیرد. در حالی‌که هر کارآفرینی برای موفقیت در کسب و کار به یک روان سالم و انرژی مضاعف احتیاج دارد. نباید فراموش کرد که برای ادامه مسیر دادن و رسیدن به موفقیت، هنگام روبرو شدن با یک شکست، حفظ نگرش خوش‌بینانه است. شما می‌توانید یک نقل‌قول انگیزشی یا یک عکس انگیزشی را در اتاق کار خود به دیوار نصب کنید که همیشه نگرش خوش‌بینانه خود را داشته باشید.

چهارم: داستان پیروزی کارآفرین‌های دیگر، اهرم‌هایی برای انگیزه کسب و کار

داستان‌های زیادی از موفقیت کارآفرینان در دنیای واقعی وجود دارد. می‌توانید از این داستان‌ها به‌عنوان منبع انگیزه استفاده کنید و مهم‌تر اینکه از این داستان‌ها یاد بگیرید و کسب تجربه نمایید. شاید مشکلی در کسب و کارتان داشته باشید و از آن غافل هستید و با خواندن سرگذشت کارآفرینان دیگر، متوجه مشکل و راه‌حل، هم‌زمان، شوید.

پنجم: به یاد داشته باشید که کار برای دیگران، هدر رفتن استعداد و خلاقیت است

گاهی اوقات کارآفرین فشار زیادی را متحمل می‌شود. در این اوقات کار کردن برای دیگران و رئیس داشتن، برای کاهش مسئولیت‌ها، آسان‌تر به نظر می‌رسد از راهی که به‌عنوان یک کارآفرین انتخاب کرده‌اید. هیچ‌وقت فراموش نکنید که چرا یک کسب و کار برای خودتان راه انداخته‌اید. به یاد داشته باشید که کار کردن برای دیگران و تحت امر بودن دیگری، باعث هدر رفتن استعداد و خلاقیت شما می‌شود. زمان شما دیگر در اختیار خودتان نیست و باید در قبال زمان و ذهن خود به دیگری پاسخگو باشید. وقتی به این موارد فکر کنید و اینکه فشارهای به وجود آمده موقتی هستند و با تلاش و گذشت زمان همه‌چیز درست می‌شود انگیزه کسب و کار به‌عنوان یک کارآفرین به شما برمی‌گردد.

ششم: حفظ سلامتی با یک روال همیشگی

استرس در کسب و کار امری اجتناب‌ناپذیر است اما یادگیری نحوه برخورد مناسب با آن بسیار اهمیت دارد. زمانی که افراد احساس خوبی ندارند، فراموش می‌کنند که از لحاظ فیزیکی مراقب خود باشند و نگذارند جسم آن‌ها بیمار شود. سلامت جسمانی می‌تواند تأثیر بسیار مثبتی بر سلامت روانی افراد داشته باشد. پس هر کارآفرینی نیز از این امر مستثنای نیست و باید به‌ظاهر و جسم خود نیز برسد.

بنابراین بسیار مهم است که هر کارآفرینی موارد زیر را رعایت کند:

  • رژیم غذایی سالم برای خود داشته باشد و آن را حفظ کند.
  • به طور منظم ورزش کند و بدن خود را روی فرم نگه دارد.

زمانی که به‌عنوان یک کارآفرین به خودتان برسید، برای کارهای مربوط به کسب و کار و کارآفرینی نیز انگیزه لازم را خواهید داشت.

انگیزه کسب و کار چیست؟
انگیزه کسب و کار

هفتم: ابتدا به دیگران فکر کنید

بهترین راه برای پیدا کردن انگیزه در هر شرایطی این است که خود را فراموش کنید و به دنیای اطرافتان توجه کنید یعنی به این فکر نکنید که چگونه می‌توانید بهتر باشید؛ بلکه به این فکر کنید چگونه می‌توانید جهان اطرافتان را بهبود بخشید. اهداف خود را برای بهبود جامعه خود، خانواده خود یا هر کسی دیگری به‌جز خودتان گسترش دهید. زمانی که با ایجاد یک شغل برای یک زن سرپرست خانوار باعث شده‌اید که فرزند او راه پیشرفت را طی کند یک انگیزه کسب و کاری عالی برای ادامه راه و گسترش کسب و کار خود خواهید داشت.

هشتم: هر روز دوباره شروع کنید

هر روز صبح که از خواب بیدار می‌شوید یک روز تازه را شروع کنید، بدون اینکه به اشتباهات روز گذشته فکر کنید. همین آغاز کردن یک روز جدید، به‌طور مداوم، تفاوت یک صاحب کسب و کار موفق با کسی است که شکست خورده است. کارآفرین موفق روز خود را با یک ذهن باز آغاز می‌کند، بدون اینکه شکست‌های روزهای قبل خود را مثل چماق بر سر خود بکوبد و خود را محکوم به شکست همیشگی کند. یک کارآفرین موفق با تمرین کردن، ذهن خود را منظم می‌سازد تا یک نظم دائمی پیش‌رونده و ذهنی آماده داشته باشد. اشتباهات می‌توانند تبدیل به فرصت شوند و شکست‌ها برای کسب تجربه، درس باشند؛ فقط بستگی به این دارد که شما به‌عنوان یک کارآفرین چگونه به این اشتباهات و شکست‌ها نگاه می‌کنید.

نهم: کانال‌هایی برای دریافت بازخورد مشتریان تنظیم کنید

بازخورد مشتریان نسبت به کسب و کار شما بسیار مهم است. بهتر این است که کانال‌هایی برای بازخورد مشتری تنظیم کنید و راه ارتباط با مشتری را همواره باز بگذارید. زمانی که یکی از ایرادهای محصول یا خدمت شما را یکی از مشتریان به شما بازخورد دهد، شما در تلاش خواهید بود که این مشکل دوباره تکرار نشود و به همین جهت سبب تقویت محصول و شرکت شما می‌شود. البته بازخورد فقط مختص اعتراض‌ها و مشکلات نیست، گاهی مشتری از یک محصول یا خدمت بسیار راضی است و از طریق همین راه ارتباطی، خرسندی خود را اعلام می‌کند و همین امر برای ادامه کسب و کار انگیزه می‌سازد.

دهم: افراد باانگیزه را برای کسب و کارتان جذب کنید

اگر در معرض دید اطرافیان خود هستید و مدام برای هوشتان مورد تشویق دیگران قرار می‌گیرید احتمال زیادی دارد که در جای اشتباهی قرار گرفته‌اید و مسیر را اشتباه طی کرده‌اید. فراموش نکنید که بزرگ‌ترین منبع انگیزه کسب و کار این است که افراد پرشور و خوش‌بین در اطراف خود داشته باشید که آرزوهای بزرگ و ذهن‌های باز و درخشان دارند. همیشه تیمی را تشکیل دهید که به رشد شما کمک کنند، موجب تقویت فکری شما شوند و ذهن شما را محدود نکنند.

نتیجه‌گیری

با توجه به اینکه هر کارآفرینی برای رسیدن به هدف نهایی، راهی طولانی و پر فراز و نشیب پیش رو دارد باید انگیزه کسب و کار را به‌صورت دائمی حفظ و تقویت کند. همان‌طور که در متن مقاله آمده است مشتری، تیم، اهداف، سلامتی خود و ذهن؛ محوریت موفقیت در هر فرد کارآفرین است که ذهن و نوع اندیشه وی نسبت به هر کدام از موارد ذکرشده موجب انگیزه کسب و کار می‌شوند.

 

با همراهی پیشروان کسب و کار ؛ کشتی بادبانی کسب و کار خود را در تلاطم امواج بازار با انگیزه و لذت تا مقصد مطلوب رهبری کنید.

روانشناسی کسب ‌و کار ؛ پلی برای موفقیت

روانشناسی کسب ‌و کار ؛ پلی برای موفقیت

امروزه بشر با موضوع جدیدی به نام روانشناسی کسب ‌و کار روبه‌رو است. نام دیگر این علم، روانشناسی صنعتی –سازمانی است. این موضوع ترکیبی از علم، هنر، تجربه و مدیریت است که به پیشرفت استارت آپ ها و سازمان‌ها کمک شایانی می‌کند. به‌کارگیری مفاهیم این رشته موجب افزایش بهره‌وری مجموعه و بهبود روابط بین کارمند و کارفرما می‌شود. محور این موضوع، منابع انسانی است. در ادامه این مقاله با روانشناسی کسب ‌و کار بیشتر آشنا می‌شویم. پس تا انتها همراه ما باشید.

عمل به اصول روانشناسی شمارا به موفقیت نزدیک‌تر می‌کند.

تعریف روانشناسی کسب ‌و کار

روانشناسی کسب ‌و کار، علمی است که به شما می‌گوید به چه نحوی یک سازمان را اداره کنید؟ یا اینکه چگونه نیروی انسانی خود را از میان افراد متقاضی گزینش نمایید. در حقیقت روانشناسی در این شاخه به مطالعه سازمان و نیروی انسانی می‌پردازد. هدف روانشناسی کسب ‌و کار افزایش کاراییِ دو سویه کارمند و کارفرما است. موضوع اصلی روانشناسی صنعتی و سازمانی هم حل چالش‌های درون‌سازمانی در تمام سطوح از مدیریتی تا مناصب پایین است.

روانشناسی کسب ‌و کار به موفقیت و پیشرفت یک مجموعه کمک می‌کند. در واقع ملاک‌های دستیابی به رده‌های بالا را طی سالیان گذشته بررسی می کند و سعی می‌کند بر اساس آن نکاتی را به مدیران گوشزد کند. همچنین کارکنان را به‌خصوص در مناصب حساس به یادگیری برخی از مهارت‌های اجتماعی ترغیب کند.

رشته روانشناسی کسب ‌و کار

امروزه بسیاری از جوانان با توجه به شرایط و اهمیت حوزه تجارت علاقه‌مند به تحصیل در رشته روانشناسی کسب ‌و کار هستند. این رشته بیشتر بر روی اجرای اصول روان‌شناختی تأثیرگذار در سازمان‌ها متمرکز است. درواقع یک روانشناس کسب‌وکار به افزایش رضایت شغلی افراد، شادابی محیط کار کمک می‌کند. به افراد و مدیران در جهت کسب هر چه سریع‌تر موفقیت مشاوره می‌دهد. آن‌ها تمامی مسائل مربوط به کسب‌وکار اعم از برنامه‌ریزی‌ها، نحوه اجرای آن، بودجه توجه می‌کنند.

یک نکته جالب‌توجه این است که روانشناسی در این شاخه به مسئله فروش اهمیت زیادی می‌دهد. اینکه چگونه یک محصول به بازار ارائه می‌شود و یا اینکه بازار هدف یک اداره یا شرکت چه کسانی هستند. آیا مدیران می‌توانند با روش‌های اصولی شرکت را به سود برسانند و چه راهکارهایی جهت پیش گرفتن از رقبای خود در نظر دارند؟ همه سؤالات و مسائلی است که روانشناسی کسب ‌و کار به آن می‌پردازد.

دستیابی به اهداف سازمانی به کمک روانشناسی کسب ‌و کار

روانشناسی کسب ‌و کار ؛ پلی برای موفقیت

تاریخچه روانشناسی کسب ‌و کار

روانشناسی کسب ‌و کار هم مانند هر علم دیگری دارای گذشته‌ای است. در زمان جنگ جهانی دوم به دلیل افزایش نرخ بیکاری و ورشکستگی بنگاه‌های اقتصادی کوچک و بزرگ، دانشگاه مینه سوتا مأمور شد تا طرحی را جهت حل این معضل به دولت ارائه دهد. در دهه 90 میلادی روانشناسی به نام پترسون سعی در طرح برنامه‌ای با اهداف آموزش حین خدمت، استعدادیابی، ساخت پرسشنامه‌های کاربردی و درنهایت شناسایی بازار کار مشاغلی که احتمال موفقیت در آن‌ها بیشتر است، بودند. لذا در جهت اجرای این برنامه شرکت‌های کاریابی به وجود آمدند. وظیفه آن‌ها این بود که هر فرد را متناسب با ویژگی‌های شخصیتی و مهارت‌هایش به سازمان‌ها معرفی کند.

درواقع این شرکت‌ها به‌نوعی نقش یک کاتالیزور را بازی می‌کردند. این‌گونه فرصت‌های شغلی با نسبت عادلانه‌تری بین افراد جامعه تقسیم می‌شد. پس از گذشت و اتمام جنگ‌های جنگی دروازه جدید در دانش روانشناسی به نام روانشناسی کسب ‌و کار باز شد. این علم به سازوکار بسیاری از سازمان‌های بین‌المللی کمک کرد. استفاده از آزمون‌های روان‌شناختی روانشناسی کسب ‌و کار در تشخیص میزان موفقیت افراد و شرکت بسیار مفید است. از روانشناسان سرشناس این حوزه می‌توان به هال و استرانگ علاوه بر پترسون اشاره کرد.

وظایف روانشناس کسب‌وکار

روانشناس که رشته روانشناسی کسب ‌و کار را در دانشگاه گذرانده است، وظایفی دارد که در ادامه به آن اشاره می‌کنیم. کار آن‌ها مطالعه و شناخت ذهن کارکنان یک مجموعه تجاری است. درواقع روانشناسی کسب ‌و کار سنجش تراز بین عملکرد کارمندان و استراتژی سازمان‌ها است. از همه مهم‌تر افرادی را هماهنگ با اهداف خود به کار بگیرند. روانشناسان سعی می‌کنند تا در یک سازمان دستیابی به ارتقای شغلی برای همه کارمندان در هر سطحی به‌اندازه برابری فراهم باشد. از دیگر وظایف یک روانشناس کسب‌وکار طرح‌ریزی برنامه‌های آموزشی و انگیزشی تا کارکنان احساس ارزشمندی کنند و خود را جزئی از سازمان احساس کنند و فکر کنند که موفقیت و کسب سود برای شرکت به نفع آن‌ها هم هست. او دائماً در حال آنالیز شرایط و موقعیت‌ها است تا از هر شکست احتمالی جلوگیری کند. برخلاف آنچه تصور می‌شود پرسشنامه‌های روانشناسی کسب ‌و کار در سنجش شرایط و روحیات افراد بسیار مؤثر است.

افراد تحصیل‌کرده در رشته روانشناسی کسب ‌و کار می‌توانند به سازمان‌ها و شرکت در زمینه‌هایی نظیر استخدام پرسنل، ایجاد محیط کار سالم، افزایش انگیزه و روحیه کارمندان، ارزیابی شخصیت و عملکرد کارکنان، ارائه مشاوره به کارمندان، افزایش بهره‌وری و توسعه کسب‌وکار، اصلاح ساختار سازمانی، کمک به مدیران در جهت اتخاذ تکنیک‌های مدیریتی به‌روز و کارآمد، احترام به کارمندان بر اساس سوابق آن‌ها و درنهایت افزایش امنیت و رضایت شغلی تمام افراد مشغول در سازمان به کارفرمایان کمک مؤثری انجام دهند. درواقع روانشناسی کسب ‌و کار کلید موفقیت در رویارویی با چالش‌های فروش و بازار کار است.

روانشناسان کسب‌وکار می‌توانند به‌عنوان کارشناس منابع انسانی، مدیر، مدیر آموزش و یا سرپرست روابط عمومی در شرکت‌ها، کارخانه‌های دولتی و خصوصی مشغول به فعالیت شوند. همچنین آن‌ها می‌توانند به‌عنوان نیروی کار در وزارت کار، وزارت دفاع، مدارس دولتی و خصوصی، سازمان زندان‌ها استخدام شوند. روانشناسی کسب ‌و کار قلمرو بسیار متنوع و وسیعی دارد که بسیار هم هیجان‌انگیز است.

روانشناسی کسب ‌و کار ؛ پلی برای موفقیت

روانشناسی کسب ‌و کار و بازار فروش

روانشناسی کسب ‌و کار، مهارت‌های ارزنده‌ای مانند متقاعدسازی و ارتباط مؤثر و نحوه جذاب عرضه محصول را به کارشناسان فروش آموزش می‌دهد تا بتوانند درصد فروش خود را بالاتر ببرند. با استفاده هوشمندانه از این استراتژی‌ها می‌توانید به‌راحتی اعتماد مشتریان خود را به دست آورید و آن‌ها را به مشتریان دائمی خود تبدیل نمایید. قطعاً وقتی‌که آن‌ها احساس رضایت کنند.، شما و محصولتان را به افراد دیگر معرفی می‌کنند و درنتیجه کسب‌وکار شرکت شما توسعه و رونق می‌یابد

یادتان باشد علم روانشناسی کسب ‌و کار می‌تواند شما را از تجربه کردن هر مسئله‌ای که منجر به شکست می‌شود بازمی‌دارد. درواقع لازم نیست شما همه‌چیز را خودتان تجربه کنید. روانشناسی با سال‌ها مطالعه و بررسی موقعیت‌های مختلف تمامی چالش را بررسی و برای دور زدن آن‌ها راهکارهای مؤثری پیشنهاد داده‌اند. روانشناسی و به کار بردن اصول آن به شما در جهت نوآوری و ایده پردازی کمک زیادی می‌کند.

مطالعات صورت گرفته در روانشناسی کسب ‌و کار می‌گوید تعامل سازنده با کارکنان و مشتریان بسیار در افزایش انگیزه شما برای ادامه فعالیتتان مؤثر هست. نکته این است که در هنگام ارائه محصولتان نباید اطلاعات وسیع و زیادی در اختیار مشتریان خود قرار دهید. همیشه برای مشتریان خاص و دائمی خود امتیازات ویژه‌ای را در نظر بگیرید.

روانشناسی به افراد در جهت دستیابی به پیشرفت کمک می‌کند.

روانشناسی کسب ‌و کار و روانشناس تحصیل‌کرده در این رشته به شما استفاده از خطای شناختی را به شما برای فروش بیشتر پیشنهاد می‌کند. به‌عنوان‌مثال هنگامی‌که می‌خواهید اجناس یا محصولات خود را حراج کنید، درصد تخفیف را روی 50 درصد قرار دهید، زیرا در ناخودآگاه مشتری این می‌گذرد که این‌گونه سود بیشتری می‌کند. ولی درواقع تفاوت چندانی وجود ندارد و صرف بیان کردن جمله 50% تخفیف به‌صورت خودکار مشتری را نسبت به خرید کالای شما ترغیب می‌کند. این نکته که تمرکز مخاطب شما تنها روی سود بردن از خرید است را همیشه به خاطر داشته باشید. در حقیقت این فرصتی برای شما است تا فرایند تبادل را مدیریت کنید.

نکته دیگری که روانشناسی کسب ‌و کار به شما می‌آموزد این است که در بازار رقابتی فروش، کسی برنده است که بیشتر توجه مشتری به سمت خود و محصول خود را جلب کند. نوع بسته‌بندی، شیوه معرفی کالا، نوع برخورد با مشتری، همه و همه در تصمیم‌گیری آن‌ها برای خرید یا عدم خرید محصول شما مؤثر هستند. یادتان باشد حتی در تبلیغات خود هم از دو عنصر خلاصه گویی و رنگ استفاده نمایید.

روانشناسی کسب ‌و کار ؛ پلی برای موفقیت

مدرک و درآمد روانشناس کسب‌ و کار

یک روانشناس کسب‌وکار ابتدا باید مدرک لیسانس روانشناسی صنعتی – سازمانی را بگیرد. واحدهای درسی که در این رشته می‌گذارند شامل، تبیین ساختارهای اجتماعی، توسعه منابع انسانی، نظریه‌های روانشناسی، اصول مشاوره، روانشناسی شخصیت، آمار و تاریخ روانشناسی را در طی چهار سال تحصیلی می‌گذرانند سپس به یک دوره کارآموزی 3 ماهه در یک شرکت یا کارخانه می‌روند. این دوره به ارتقای مهارت‌های ارتباطی، و تفکر انتقادی آنان کمک شایانی می‌کند.

آن‌ها در این دوره با مفاهیمی همچون حل مسئله، تصمیم‌گیری آشنا می‌شوند. در مقطع بالاتر این رشته آن‌ها به‌طور وسیع‌تری با مفاهیمی نظیر مشاوره بین فرهنگی آشنا می‌شوند. از آنجا که این صنعت حوزه سودآوری به‌حساب می‌آید در کشورهای پیشرفته روانشناسان کسب‌وکار مبلغی حدود 117 هزار دلار به‌عنوان حقوق دریافت می‌کنند. البته این مبلغ قطعاً در کشورهای درحال‌توسعه‌ای مانند سرزمین ما که این رشته و کاربرد و مزایای آن هنوز شناخته‌شده نیست، به‌مراتب کمتر است.

درمجموع می‌توان گفت که بها دادن به رشته روانشناسی کسب ‌و کار برای پیشرفت و ارتقای اقتصاد یک کشور امری ضروری است. این رشته با تمرکز بر روی تمام بخش‌های یک سازمان و اهداف آن سعی در افزایش بهره‌وری و رضایت شغلیکارکنان دارد. روانشناسان فعال در این زمینه به کارفرمایان در جهت استخدام نیروی انسانی مجرب و مناسب، پیشبرد اهداف سازمانی، برقراری زمینه پیشرفت برای همه، افزایش انگیزش، حل چالش‌ها و همچنین برقراری امنیت در محیط کار خدمت‌رسانی می‌کنند.

امروزه اگر کشوری قصد دارد تا در صنعت و اقتصاد پیشرفت کند، باید علاوه بر علم و دانش و شناخت بازار بتواند از علوم انسانی هم استفاده کند. روانشناسی کسب ‌و کار به شرکت در جهت افزایش فروش و سود هم کمک می‌کند. علاقه‌مندان برای ورود به این رشته می‌توانند در ایران رشته روانشناسی صنعتی – سازمانی را انتخاب کنند. آن‌ها می‌توانند به‌عنوان کارشناس منابع انسانی، مدیر روابط عمومی و مشاور مدیرعامل در شرکت‌های خصوصی و دولتی مشغول به فعالیت شوند.

 

با همراهی پیشروان کسب و کار ؛ کشتی بادبانی کسب و کار خود را در تلاطم امواج بازار با انگیزه و لذت تا مقصد مطلوب رهبری کنید.

موفقیت در کسب و کارهای امروزی

ده نکته طلایی از برایان تریسی برای موفقیت در کسب و کار

مقدمه

امروزه برای موفقیت در کسب و کار علاوه بر اینکه لازم است فردی ماهر و با تخصص بالا باشید، باید در عین حال شخصی منعطف و دارای برنامه‌ریزی باشید. بسیاری از افراد وقتی یک کسب و کار را شروع می‌کنند تصور می‌کنند که آغاز یک کسب و کار به سادگی روشن‌کردن یک کامپیوتر یا بازکردن یک در به سمت دنیای شیرین کسب و کار است ولی در عمل با شرایط بسیار دشواری مواجه می‌شوند و در نهایت عطای مدیریت یک کسب و کار شخصی کوچک یا متوسط را به لقایش می‌بخشند. شما باید برای موفقیت در کسب و کار و درآمدزایی مناسب زمان زیادی را صرف برنامه‌ریزی کنید و یک برنامه خوب با گام‌ها و مراحل اساسی تنظیم کنید تا بتوانید روز به روز به موفقیت بیشتری در کسب و کار خود برسید.

در این مقاله سعی شده است نکات کلیدی برای موفقیت در کسب و کار به شکلی گویا بیان شوند. شما با استفاده از این نکات دیدگاه بهتری نسبت به عوامل مهمی که باعث موفقیت در کسب و کار و تمایز شما با دیگران می‌شوند، پیدا خواهید کرد.

ده نکته طلایی برای موفقیت در کسب و کار

موفقیت در کسب و کار نیازمند رعایت نکات طلایی و کلیدی است و این تفکر شما و رعایت این موارد است که باعث موفقیت در کسب و کار یا شکست شما خواهد شد. هر چقدر دید شفاف‌تری از این موضوعات داشته باشید، مطمئنا تصمیمات بهتری را در آینده می‌گیرید که منجر به نتایج بهتری برای شما خواهند شد. پس در ادامه این مطلب با ما همراه باشید.

نکته اول: هدف کسب و کار

هدف شما از کسب و کار چیست؟

بسیاری از مردم فکر می‌کنند که هدف یک کسب و کار، به دست آوردن سود و منافع مالی است اما باید گفت که این دسته از افراد در اشتباه هستند. هدف واقعی و اصلی یک کسب و کار، جذب و حفظ مشتریان با ارائه محصولات یا خدمات ارزشمند است. برای موفقیت در کسب و کار لازم است که پنجاه درصد کامل از وقت، تلاش و هزینه خود را صرف تمرکز بر جذب و حفظ مشتریان کنید.

نکته دوم: میزان رضایتمندی مشتری

نکته کلیدی بعدی موفقیت در کسب و کار با نکته اول بی ارتباط نیست و مربوط به رضایتمندی مشتری است. توانایی شما در راضی نگاه‌داشتن مشتریان باید به آن حدی باشد که مشتری را ترغیب به خرید مجدد دوباره یا چندبار از محصولات یا استفاده از خدمات شما کند. این موضوع که مشتری محصولات و خدمات شما را به محصولات و خدمات رقبا ترجیح دهد، نشان‌دهنده رضایتمندی مشتری است.

اینکه مشتری به طور مجدد شما را برای سفارش‌های بعدی خود انتخاب کند و حتی دوستان خود  را برای استفاده از خدمات شما ترغیب کند، به معنای رضایتمندی مشتری و نهایتا موفقیت در کسب و کار است.

نکته سوم: ایجاد ارزش افزوده و مزیت رقابتی

یکی از الزامات کلیدی برای تولید ثروت و موفقیت در کسب و کار که شما باید به آن توجه کنید، ایجاد ارزش افزوده به روش‌های مختلف است. ارزش و اعتبار یک کسب و کار به ارزش افزوده‌ای که شما برای محصولات یا خدمات ایجاد می‌کنید تا آن‌ها را از محصولات و خدمات رقبای خود متمایز کنید، بستگی دارد.

شما باید هر روز به روش‌های ایجاد ارزش افزوده و مزیت رقابتی به کسب و کار خود توجه کنید تا ارزش و اعتبار رو خود را نزد مشتریان افزایش دهید.

نکته کلیدی چهارم: تمرکز بر نیاز مشتری

مهمترین اشخاص در هر کسب و کار، مشتریان هستند. برای موفقیت در کسب و کار لازم است به طور تمام وقت به مشتریان خود توجه داشته باشید و نیازهای آن‌ها را درک کنید.

مشتری نیز مانند خود شما شخصی با افکار و احساسات متغیر است و ممکن است هر لحظه تصمیم خود را نسبت به استفاده از محصولات یا خدمات شما تغییر دهد. تمرکز بر نیازهای مشتری باعث موفقیت در کسب و کار و حفظ مشتری خواهد شد.

نکته پنجم: کمک به رفع نیازهای دیگر مشتریان

شما خیلی اوقات در زندگی در موقعیت‌هایی قرار گرفته‌اید که از دیگران انتظار کمک داشته‌اید، هر چند این کمک‌ها جزو وظایف آن‌ها نبوده است. مشتریان هم دقیقا مانند شما هستند. اگر در برخی موارد کمکی از دست شما برمی‌آید که در حیطه ارائه محصولات یا خدمات شما نیست ولی می‌توانید چنین کارهایی را برای مشتریان انجام دهید، این نوع کمک‌ها را دریغ نکنید.

برای مثال ممکن است مشتری از شما توضیحات اضافی در مورد محصولات یا خدمات بخواهد یا حتی درخواست کند که او را در خرید برخی محصولات مشابه دیگر کمک کنید. اگر چنین کمکی به مشتری بکنید، او هم قدردان شما خواهد بود و هیچ گاه کسب و کار شما را فراموش نخواهد کرد.

نکته ششم: پرسیدن سوال

در هر کسب و کار موقعیت‌های زیادی هستند که دقیقا نمی‌دانیم چه کاری باید انجام دهیم. مهمترین سوالی که برای حل‌کردن یک مسأله، غلبه بر یک مشکل یا رسیدن به هر هدف کاری و تجاری باید از خودتان بپرسید، این است:

“چگونه؟”

افراد برجسته برای موفقیت در کسب و کار، معمولا به چگونگی حل یک مسأله یا چالش توجه می‌کنند و سپس روی پاسخ‌هایی که به ذهنشان می‌رسد، تمرکز می‌کنند و بهترین راهکار را پیدا می‌کنند.

نکته هفتم: برقراری توازن بین زندگی شغلی و شخصی

در دنیای کسب و کار امروز که با تغییرات سریع و رقابت مستمر همراه است، شما باید بر روی پیشرفت و بهبود کسب و کار خود به شکلی برنامه‌ریزی کنید که همه ابعاد زندگی شغلی و هم‌چنین زندگی شخصی خود را مدنظر قرار دهید. یعنی برای مثال موفقیت در کسب و کار را به طور همزمان با سلامتی و خانواده خود در نظر بگیرید و یک استراتژی برای موفقیت همزمان در همه این عرصه‌ها داشته باشید.

می‌توان گفت استراتژی موفقیت در کسب و کار همان استراژی موفقیت همه جانبه در کار، زندگی و روابط شخصی شماست. اگر شما در یکی از جنبه‌ها موفق نباشید و برای مثال ورزش و سلامتی را فراموش کنید، قطعا به عنوان یک انسان بیمار نخواهید توانست در زندگی شغلی هم پیشرفت کنید و یا اگر در زندگی شخصی خود با همسر و فرزندان دچار مشکل باشید، نخواهید توانست برای موفقیت در کسب و کار برنامه‌ریزی کنید.

نکته هشتم: فعالیت موثر در زمینه پیشبرد فروش

برای موفقیت در کسب و کار نبض و ضربان اصلی کار، بخش فروش شرکت است. یکی از موسسات آماری به نام dnb هزاران شرکت را مورد بررسی قرار دادند که در طی سالیان گذشته دچار ورشکستگی شده بودند. طبق پژوهش آنها مشخص شد که دلیل اصلی ورشکستگی اغلب این شرکت‌ها، “فروش پایین” و ناکارآمدی بخش بازاریابی بوده است.

این موسسه آماری یکی از شرکتهای فراهم‌کننده داده‌های بازرگانی و سنجش کسب و کار است و طبق بررسی‌های به عمل آمده که نتایج آن در وب سایت www.dnb.com منتشر شده است، مشخص کرده است که بالاترین دلیل موفقیت در کسب و کار فروش بالا بوده است.

نکته کلیدی نهم: جریان پول و درآمد در کسب و کار

یکی از مهمترین عوامل در موفقیت کسب و کار، جریان داشتن پول و درآمد و یک نقدینگی مداوم است. پول و درآمد برای یک کسب و کار مثل خون و اکسیژنی که بدون وجود آن مغز از فعالیت باز می‌ماند. شما می‌توانید کسب و کار خود را برای مدت زیادی ادامه دهید و انواع روش‌های درآمدزایی جدید را در آن تجربه کنید اما همواره باید یک جریان درآمدی اصلی داشته باشید. اگر جریان اصلی کسب درآمد شما به هر دلیل قطع شود، کسب و کار شما با رکود و در نهایت ورشکستگی روبه‌رو خواهد شد.

نکته دهم: داشتن برنامه‌ریزی و هدف

هر کسب وکار برای موفق‌شدن نیازمند یک طرح برای رشد و توسعه است. رشد و توسعه باید هدف همه فعالیت‌های تجاری شما باشد. شما باید هدفی داشته باشید. مثلا اینکه سالیانه ده، بیست یا حتی سی درصد رشد داشته باشید. برخی از شرکتها رشد سالیانه 50 درصدی و برخی رشد صد درصدی دارند اما این میزان از رشد تصادفی نیست و بر اساس برنامه‌ریزی است.

یکی از نشانگرهای رشد یک شرکت، رشد سودآوری است و انواع دیگری از رشد مثل ارزیابی میزان توسعه نیز وجود دارند. شما همیشه باید به نشانگرهای رشد کسب و کار خود توجه داشته باشید تا در مسیر موفقیت کسب و کار قرار بگیرید.

سخن پایانی

به طور کلی می‌توان گفت که برای موفقیت در کسب و کار خود باید یک طرح رشد داشته باشید و این طرح را بر اساس نکات کلیدی ذکرشده در این مقاله ارزیابی و نهایی کنید. رقابت در دنیای کسب و کار امروز نیازمند هوشمندی بالا و توجه به تمامی اصول یک کسب و کار و داشتن برنامه‌ریزی برای اجرای اصول صحیح است. اگر اصول کسب و کار را رعایت نکنید و برنامه‌ریزی صحیحی نداشته باشید، تنها پس از چند سال از شروع کسب و کار خود با شکست و کاهش سودآوری و حتی ورشکستگی مواجه خواهید شد.

سودآوری، درآمد بالا و در نهایت موفقیت در کسب و کار امری تصادفی نیست. بنابراین اگر قصد دارید آینده کسب و کار خود را پر بازده و موفق ببینید، باید با یک برنامه‌ریزی کارآمد و توجه به نکات کلیدی بالا، نقشه موفقیت کسب و کار خود را ترسیم و اجرا کنید.

 

با همراهی پیشروان کسب و کار ؛ کشتی بادبانی کسب و کار خود را در تلاطم امواج بازار با انگیزه و لذت تا مقصد مطلوب رهبری کنید.

meeting

Ten ground rules for more effective meetings

 

“If you had to identify, in one word, the reason why the human race has not achieved, and never will achieve, its full potential, that word would be meetings ― Dave Barry

Blog-post by Joel Dobbs,

ECF Council

, Fri, 07/19/2013 – 21:00

Ten ground rules for more effective meetings
Meeting

Economist and political philosopher Thomas Sowell once said that people who enjoy meetings should not be put in charge of anything. Most of us who have spent our careers in organizations both large and small would probably agree.  Meetings are an important component of organizational life and are necessary for the coordination of activities, sharing of information, and making decisions. But meetings can also be a colossal waste of time.

Agreeing to meeting norms or “ground rules” in advance can help to make meetings more productive, shorter, and less frustrating.   Here are ten ground rules that have worked for me in the past and may work for you as well.

  1.     Begin and end on time.Nothing is more frustrating than attending a meeting that begins 10, 15 or even 20 minutes late either because someone wants to use the time to socialize or discuss something irrelevant or because key players arrive late.  Start the meeting at the appointed time regardless of who is present.  Latecomers will get the message.  Stop at the appointed time.  Time boxing meetings is a great way to keep people on task.
  2.    Stay on subject and follow the agenda.First, have an agenda and be clear about the meeting’s purpose.  Then stick to it.  If you are running the meeting you may have to play the role of sergeant-at-arms to keep people on track.  Focus on driving towards the meeting’s stated purpose.
  3. One person speaks at a time.  I once worked for a company that had respect as one of our core values.  One of the rules for meetings was that only one person could speak at a time.  Interrupting or talking over others was considered a sign of disrespect and was seriously frowned upon.
  4. Listen to understand, not to contradict.  One of the late Steven Covey’s Seven Habits was “Seek first to understand, then to be understood.”  Too often, especially in highly competitive cultures, contradiction and arguing can be viewed as signs of leadership.  They are not.
  5. Respect the views of others.  You can respect another person’s point of view without agreeing with them.  Cable news and talk radio too often promote the idea that anyone who disagrees with you is your enemy.  Nothing could be further from the truth. Negative and rude reactions to alternative points of view is more a reflection of your own insecurity and ignorance than the ignorance of the other person.
  6. Check your understanding by asking questions.  Encourage people to ask clarifying questions rather than making assumptions about things they don’t understand. If you are leading the meeting, model this behavior for othersQuestions should be clear, to the point and asked respectfully.
  7. Constructive, honest debate is desirable.  The objective of most meetings is not quick and unanimous agreement but getting something accomplished, a decision made or a problem solved.  This may require having a frank, open and honest debate.  Groups that shy away from tough discussions are almost always ineffective, regardless of the task at hand.
  8. Silence is agreement.  In the traditional wedding ceremonies of years ago the ceremony ended with the person performing the wedding asking if anyone knew why this couple should not be joined in marriage followed by the command, “Speak now or forever hold your peace.” This should be a ground rule for all meetings.  If you have an objection, speak up.  Otherwise, forever hold your peace.
  9.    Attack problems, not people.  Stay focused on and debate issues, problems and solutions, not people.  Bringing an individual into the conversation personalizes the discussion, puts people on the defensive, and guarantees that a lot of time and energy will be wasted, not to mention hurt feelings.
  10. Finally, to quote Sir Mick of Stone: “You can’t always get what you want, but if you try sometimes you just might find you get what you need.” Meetings may still take a lot of your time and you may still find some of them to be frustrating, but by applying some simple ground rules you may find that in the end you get what you need.

Suggested Sample Ground Rules for Meeting Operation Each committee should develop/review a list of ground rules at the beginning of each year. The list below provides sample ground rules that various committees have used. Your committee may wish to incorporate some of these or develop new ones. • Start / end our meetings on time • Members will read materials, minutes etc. and be prepared to discuss at meetings. • Stay on task; no side conversations • Listen to others and don’t interrupt. • We will follow an agenda • Operate on consensus – seek general agreements all can “live with.” • Make decisions based on clear information. • Bring closure to decisions • Identify actions that result from decisions • Committee members will support committee recommendations • Agree on what information goes “out” and what stays in the group. • Accept the fact that there will be differences of opinion. • Show mutual respect • We will honor brainstorming without being attached to our own viewpoint. • We will keep our own notes of the meetings • Use Meeting Summaries (Includes Agenda Items & Minutes) • Check egos at the door. • Attack the problem, not the person- “no blame game” • Share time so that all can participate • People will speak when recognized. • Be free to speak minds without fear or reprisal. • Don’t attribute ideas to individuals. • Identify pending issues and agreements at end of meeting

کشتی بادبانی کسب و کارتان را با انگیزه، در تلاطم امواج به مقصد مطلوب هدایت کنید.

stress

Fifty Common Signs and Symptoms of Stress

1. Frequent headaches, jaw clenching or pain

2. Gritting, grinding teeth

3. Stuttering or stammering

4. Tremors, trembling of lips, hands

5. Neck ache, back pain, muscle spasms

6. Light headedness, faintness, dizziness

7. Ringing, buzzing or “popping sounds

8. Frequent blushing, sweating

9. Cold or sweaty hands, feet

10. Dry mouth, problems swallowing

11. Frequent colds, infections, herpes sores

12. Rashes, itching, hives, “goose bumps”

13. Unexplained or frequent “allergy” attacks

14. Heartburn, stomach pain, nausea

15. Excess belching, flatulence

16. Constipation, diarrhea, loss of control

17. Difficulty breathing, frequent sighing

18. Sudden attacks of life threatening panic

19. Chest pain, palpitations, rapid pulse

20. Frequent urination

21. Diminished sexual desire or performance

22. Excess anxiety, worry, guilt, nervousness

23. Increased anger, frustration, hostility

24. Depression, frequent or wild mood swings

25. Increased or decreased appetite

26. Insomnia, nightmares, disturbing dreams

27. Difficulty concentrating, racing thoughts

28. Trouble learning new information

29. Forgetfulness, disorganization, confusion

30. Difficulty in making decisions

31. Feeling overloaded or overwhelmed

32. Frequent crying spells or suicidal thoughts

33. Feelings of loneliness or worthlessness

34. Little interest in appearance, punctuality

35. Nervous habits, fidgeting, feet tapping

36. Increased frustration, irritability, edginess

37. Overreaction to petty annoyances

38. Increased number of minor accidents

39. Obsessive or compulsive behavior

40. Reduced work efficiency or productivity

41. Lies or excuses to cover up poor work

42. Rapid or mumbled speech

43. Excessive defensiveness or suspiciousness

44. Problems in communication, sharing

45. Social withdrawal and isolation

46. Constant tiredness, weakness, fatigue

47. Frequent use of over-the-counter drugs

48. Weight gain or loss without diet

49. Increased smoking, alcohol or drug use

50. Excessive gambling or impulse buying