درس های موفقیت بیل گیتس

10 درس موفقیت از بیل گیتس

ویلیام هنری گیتس متولد اکتبر 1955 است. او توسعه‌ی دهنده‌ی نرم افزارها، سرمایه‌گذار، نویسنده، خیر و از بازرگانان بزرگ آمریکا است. همچنین ویلیام از بنیان گذاران شرکت مایکروسافت نیز می‌باشد. ویلیام گیتس در سال 2020 سمت هیئت مدیره‌ی خود را در مایکرو سافت ترک کرد تا روی تلاش‌های بشر دوستانه‌ی خود نظیر تغییرات آب و هوا، بهداشت، توسعه جهانی و آموزش تمرکز کند. همه‌ی ما برای موفقیت در کار و تجارتمان بهتر است قوانین و درس موفقیت از بیل گیتس را بدانیم. ما در compro به تعدادی از درس های موفقیت بیل گیتس خواهیم پرداخت.

1- خودت را محدود نکن

از درس های موفقیت بیل گیتس این است که او هیچ وقت اجازه نداد که مایکروسافت نقشش را برای او تعریف کند و یا به عبارتی او را محدود کند. بیل رویای بزرگتری از مایکروسافت داشت و همشه در پی این بود که یک قدم از دیگران جلوتر باشد. اهداف او بزرگ تر از یک توسعه دهنده‌ی نر‌م افزار بود.

درس های موفقیت بیل گیتس

2- اهداف بزرگ داشته باش

جالب است بدانید آنچه باعث تأسیس شرکت مایکروسافت شد تنها یک بلوف ساده بود! سال 2016 بیل به MITS گفت او یک مفسر بیسیک برای میکرو کامپیوترهای آن ها تولید کرده است. با این حال که بیل گیتس در حال ساخت آن برنامه بود و عملا هنوز قدم بزرگی برای آن برنداشته بود. پس از اینکه MITS از این مفسر بیسیک که هنوز ساخته نشده استقبال کرد گیتس و آلن (همسر بیل گیتس) توسعه‌ی نرم افزار را سرعت بخشیدند. در نهایت آن ها به قدری خوب کار کردند که در حال حاضر می‌بینیم که نتیجه‌ی یک بلوف ساده، مایکروسافت امروز است. این از مهم‌ترین درس های موفقیت بیل گیتس بود.

3- شکست را بپذیر

کارآفرینی مجموعه‌ای از چالش‌های ریز و درشت است. ممکن نیست کسب و کاری از ابتدا تا به آخر موفق باشد. همیشه مسائل به شکلی که شما تصور کرده‌اید پیش نمی‌رود و نمی‌توانید همه چیز را تحت کنترل خود نگه دارید. همیشه به یاد داشته باشید که هیچکس شکست ناپذیر نیست و شما باید آماده‌ی مسیر پر پیچ و خم هدف خود باشید. بیل گیتس همیشه از موفقیت به عنوان معلم بدی یاد می‌کند که آدم‌های باهوش را فریب می‌دهد. درست است که ما باید موفقیت‌های خود را به یاد داشته باشیم اما از طرفی هم باید مراقب اعتماد به نفس کاذب خود باشیم. شکست را در جای خود بپذیرید، این یکی از درس های موفقیت بیل گیتس می‌باشد.

هیچ وقت به دلیل یک شکست کنار نکشید. واکنش شما نسبت به این بحران اهمیت زیادی دارد. این انتخاب شماست که یک بحران را تبدیل به یک منحنی یادگیری کنید و یا جلوی آن سر خم کنید و شکست بخورید.

درس های موفقیت بیل گیتس

4- ارزش زمان را بدان

بیل گیتس همیشه می‌گوید هر چقدر پول داشته باشید نمی‌توانید زمان را بخرید. او برای تک تک لحظات خود برنامه دارد و همیشه در پی این است که از زمان خود به بهترین نحو استفاده کند. گیتس حتی اگر فکر کند جلسه‌ای برای او فایده ندارد در آن شرکت نمی‌کند. او همیشه زمانی را برای دیدار با اقوام و انجام تعهدات خود در خانواه فیکس می‌کند و این از اصول زندگی و درس های موفقیت بیل گیتس است.

5- صبور باش

از تأثیرگذارترین درس های موفقیت بیل گیتس صبور بودن است. ممکن نیست از اول شروع کار خود، ماهانه 100 میلیارد تومان درآمد داشته باشید. اگر چنین تفکری نسبت به بازار کار دارید هر چه سریع‌تر از آن دست بردارید و منطقی بیاندیشید. شما هر چقدر هم تحصیلات بالایی داشته باشید به تجربه نیاز دارید. هیچکس فقط به دلیل مدرک مدیریت بازرگانی، به عنوان مدیر عامل یک شرکت چند ملیتی منصوب نخواهد شد. چنین موقعیتی را باید طی چند سال با تلاش و کسب تجربه‌ بدست آورید. همان طور که بیل گیتس می‌گوید صبر عنصر اصلی موفقیت است.

درس های موفقیت بیل گیتس

6- اشتباهت را بپذیر

اشتباهات شما به گردن شماست و نمی‌توانید دیگران را برای آن ها سرزنش کنید. اشتباهات برای همه‌ی انسان‌ها وجود دارد و چیزی که فقط مختص شما باشد نیست. دیگران را مقصر ندانید و سعی کنید از خطاهای خود درس بگیرید و اصلاحشان کنید.

این سخن از مهم‌ترین درس های موفقیت بیل گیتس است: اگر اشتباه می‌کنید، این تقصیر والدین شما نیست، بنابراین در مورد اشتباهات خود غر نزنید و به جای این از آن ها یاد بگیرید.

7- آماده‌ی پذیرش ریسک باش

بیل گیتس معتقد است که شروع به کار شبیه به قمار است. شما نمی‌توانید مطمئن باشید که حتما موفق خواهید شد. تنها آوانتاژ استارت کار این است که شما می‌توانید به اندازه‌ی کافی استراتژیک و با برنامه عمل کنید. در این حالت موفقیت شما تا حدی تضمین خواهد شد. این عقیده‌ی بیل فقط مختص کارآفرینان نیست و در زندگی نیز صدق می‌کند. زندگی قانون خاصی ندارد و برای رسیدن به هدف باید چیزهایی را فدا کنیم. پذیرش ریسک از مهم‌ترین درس های موفقیت بیل گیتس برای زندگی و کاری شما است.

رقیبان شما در پی این هستند که از شما بگذرند و شکستتان دهند ولی در آخر روز کسی موفق خواهد بود که جسارت داشته باشد و پذیرای ریسک باشد. گیتس همیشه می‌گوید: تجارت بازی پول با چند قانون و  ریسک زیاد است.

درس های موفقیت بیل گیتس

8- خودت را با هیچکس مقایسه نکن

بسیاری از افراد در طول روز ناامید می‌شوند چون خود را با دیگران مقایسه می‌کنند و می‌بینند به اندازه‌ی آن ها باهوش، ثروتمند و بااستعداد نیستند. گیتس مقایسه‌ کردن را مانند توهینی می‌داند و همیشه مخالف این کار است. جای دارد بگوییم از مهم‌ترین درس های موفقیت بیل گیتس این است که هیچوقت خودتان را با کسی مقایسه نکنید و ارزش خودتان را بدانید.

شما نباید ناامید شوید که به اندازه‌ی بیل گیتس موفق نیستید. به جای آن باید خودتان را بپذیرید که روزی تبدیل به یک بیل گیتس شوید. فراموش نکنید که شما هم توانایی‌های منحصر به فرد خود را دارید و آن ها به شما در مسیر موفقیت کمک خواهند کرد. کافیست قدردان خودتان و قابلیت‌هایتان باشید.

9- ایده‌های خود را در عمل پیاده کن

بیل گیتس و استیو بالمر در اوایل دهه‌ی 80 برای آشنایی مردم با واسطه‌های گرافیکی سمینارهایی در نقاط مختلف کشور خود برپا کردند. این معرفی کردن ابدا کافی نبود و نتوانستند اعتماد مردپیشم را جلب کنند. در سال 1984 آن ها متوجه شدند که نباید منتظر بمانند و باید ایده‌ای که در سر دارند پیاده و توسعه‌ی آن را آغاز کنند. نتیجه این تصمیم این شد که در سال 1985 مایکروسافت توانست ویندوز 1.0 را ارائه کند. این یکی از درس های موفقیت بیل گیتس را همیشه به یاد داشته باشید که تا زمانی که ایده‌ای عملی نشود ارزشی هم ندارد.

بیل گیتس

10- از مشتریان ناراضی خود بیاموز

برخورد با مشتریان راضی و خشنود همیشه راحت است. در واقع نکته‌ای که اهمیت دارد این است که این مشتریان ناراضی هستند که به پیشرفت و توسعه‌ی کسب و کار شما کمک می‌کنند. این انتخاب شماست که از انتقادات آن ها یاد بگیرید و یا نسبت به آن ها گارد بگیرید. صاحبان کسب و کارها می‌توانند از انتقادات مشتریان نکات بسیار مفیدی را بیاموزند. این روشی ارزان و در دسترس برای همه است که به بهبود و پیشرفت محصولات و خدمات در آینده کمک بزرگی می‌کند. استفاده از انتقادات و پیشنهادات مشتریان از مهم‌تری درس های موفقیت بیل گیتس است.

سخن آخر

تمامی این نکات شاید در نگاه اول بسیار ساده به نظر برسند. این در حالی است که آن ها درس های موفقیت بیل گیتس و رازهای موفقیت او هستند. کارآفرینان و حتی افراد با رعایت آن ها در زندگی خود به موفقیت و پیشرفت نزدیک خواهند شد.

ژان بقوسیان

آشنایی با ژان بقوسیان؛ موسس سایت مدیر سبز

ژان بقوسیان متولد سال 1355 در مجدیه‌ی تهران است. او دارای فوق لیسانس الکترونیک از دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی است. ژان پس از دریافت این مدرک سراغ رشته‌ی بازاریابی رفت و توانست مدرک MBA بازاریابی را از WWS مالزی کسب کند. در حال حاضر او در همین موسسه درس Advanced Marketing را در دوره‌ی MBA تدریس می‌کند. ژان بقوسیان که از بهترین‌های بازاریابی ایران است، نویسنده‌ی 8 کتاب و مترجم 30 کتاب است.

شروع به کار استاد بقوسیان

او همزمان با دوران دانشگاهش در یک شرکت برنامه نویس بود. در آن زمان برنامه‌ای طراحی کرد که به وسیله‌ی آن موقعیت کابین‌های آسانسور کنترل می‌شد. او از هر برنامه‌ای که طراحی می‌کرد مبلغی ناچیز حدود 200 تومان دریافت می‌کرد. در نهایت او تصمیم گرفت از شرکت جدا شود و به بازاریابی روی آورد. دلیل خروج او از این شرکت این بود که ژان متوجه شده بود کارهای مهندسی را می‌توان به افراد دیگری نیز سپرد. در نهایت به این نتیجه رسید که بهتر است کسب و کار خود را راه اندازی کند. پس از این او شرکت نرم‌افزاری خود را همراه با برادرش تأسیس کرد. ولی پس از 10 سال ژان به دلیل وقوع اتفاقاتی (که مشخص نیست)، کار پردرآمد خود را کنار گذاشت و از اول شروع کرد.

تأسیس سایت مدیر سبز

او همیشه به مدیریت و بازاریابی علاقه داشت و هر روز در این رابطه مطالعه می‌کرد. در نتیجه به این فکر افتاد که چرا در حوزه‌ای که همیشه علاقه داشته است فعالیت نکند؟ ژان بقوسیان همیشه دوست داشت در رابطه با مدیریت و بازاریابی آموزش و مشاوره دهد.

ژان بقوسیان

ژان بقوسیان در سال 1387 اقدام به راه‌اندازی سایتی با عنوان مدیر سبز کرد. او می‌خواست در این سایت به آموزش علاقه همیشگی اش یعنی بازاریابی بپردازد. دلیل نام گذاری این سایت از زبان ژان این است که؛ مدیر سبز مدیری است که هیچوقت متوقف نمی‌شود و سبز هم به دلیل علاقه‌ی او به رنگ سبز از کودکی است.

طراح سایت مدیر سبز دوست دوران دانشگاهی ژان، آقای نوعی‌پور بود. ژان همان اوایل محصولی با عنوان (مدیریت زمان در یک ساعت) در سایت خود قرار داد. او فکر می کرد به محض راه‌اندازی سایت تعداد مراجعه‌کنندگان بالایی خواهد داشت و خریداران شروع به خرید اولین محصول او خواهند کرد. ولی طبیعتا چنین اتفاقی رخ نداد.

ژان بقوسیان به این پی برد که فقط داشتن سایت به او کمکی نخواهد کرد. متوجه شد که اولین حرکت او در این حیطه باید بازاریابی پرداخت و ایجاد ترافیک در سایت باشد. در نهایت با انجام این کار او به فروش در سایتش خواهد رسید. به همین دلیل ژان به مطالعه و آموزش در این رابطه پرداخت. او هر روز با توجه به مطالبی که آموخته بود، اقدام به تغییراتی در سایت خود می‌کرد. ژان همچنین به اشتباهات خود پی می‌برد و آن ها را اصلاح می‌کرد. در نتیجه طی مرور زمان متوجه رشد سایتش شد. به شکلی که در حال حاضر مدیر سبز به یکی از سایت‌های مرجع برای مدیران تبدیل شده است. حتی مجلات و روزنامه‌های مختلف بارها این سایت را معرفی و پیشنهاد کرده‌اند.

دلیل ترجمه‌ی کتاب تبدیل رویا به ثروت مایکل مسترسون

ژان بقوسیان به زبان انگلیسی کاملا مسلط است. این قابلیت باعث شده است که او بتواند جدیدترین کتاب‌ها را در آمازون بخواند، ترجمه کند و دانش و اطلاعات خود را در زمینه‌ی مربوطه به آن ها اضافه کند.

کتاب تبدیل رویا به ثروت، چگونگی پولدار شدن افراد محتاط و فراری از ریسک را بیان می‌کند که چگونه بدون اینکه زیر بار ریسک بروند به اهداف خود برسند. از آن جایی که ژان بقوسیان کارآفرینی محتاط بوده و دیدگاه‌های کتاب نیز به او بسیار نزدیک است، تصمیم گرفت آن را ترجمه کند. ژان اعتقادی به انجام کارهای پر ریسک برای رسیدن به ثروت ندارد. او معتقد است پیاده سازی پروژه‌ای قوی و مطمئن حیاتی‌تر است.

ژان بقوسیان

ژان از اولین‌های وبینارها است!

ژان در سال 1387 اولین وبینار خود را برگزار کرد. او از اولین‌های برگزارکننده های وبینار بود. در حال حاضر به دلیل وجود اپیدمی کرونا وبینارها بسیار رایج شده‌اند. ژان بقوسیان که سال‌هاست در این زمینه فعالیت می‌کند از رقیبان خود چندین قدم جلوتر است. از ویژگی‌های جذاب وبینارهای او این است که همیشه حداقل یک نکته‌ی جدید که تا به حال بیان نکرده است ارائه می‌کند. زیرا ژان از تکرار بیزار بوده و عاشق آموزش است. او همیشه دوست دارد نکته‌ای جدید برای ارائه داشته باشد.

عملگرایی ژان بقوسیان

ژان برخلاف کسانی که فقط کتاب‌های بازاریابی را می‌خوانند، به آن ها عمل می‌کرد. بسیاری از افراد معتقتدند امکان پیاده کردن اصول این کتاب‌ها در ایران وجود ندارد. ولی ژان بقوسیان این کتاب‌ها را ترجمه و بومی‌سازی کرد و سپس از اصول آن‌ها در ایران استفاده بهره گرفت.

از ویژگی‌های جذاب و خاص تدریس استاد ژان بقوسیان این است که اصلا ساذه و به دور از اغراق آموزش می دهد. ژان همیشه در طی تدریس جدیت و عملی بودن را صدر عملکرد خود قرار می‌دهد. او برعکس بسیاری از اساتید وقتی نکته‌ای را یاد می‌گیرد اول آن را عملی می‌کند. او پس از این که از امکان پذیر بودن آن مطمئن می شود، آن را به شاگردان خود آموزش می‌دهد.

ژان بقوسیان

اولین محصول ژان بقوسیان

اولین محصول ژان بقوسیان مدیریت زمان در یک ساعت است که در اردیبهشت 1387 از آن برای اولین بار رونمایی کرد. حال پس از گذشت چندین سال ژان بیش از 90 محصول و چیزی حدود 40 کتاب تولید کرده است.

محتوای منحصر به فرد سایت ژان بقوسیان

سایت‌های مشابه ژان بقوسیان برای تولید محتوای قوی وقت نمی‌گذارند. آن ها به خود سختی نمی‌دهند و فقط مطالبی را از جایی به جای دیگر کپی می‌کنند. این در حالی است که ژان و همکارانش در سایت مدیر سبز برای هر محتوایی کتاب می‌خوانند و در تلاشند محتوایی منحصر به فرد و جدید را تحویل خوانندگان می‌دهند. از دلایل اصلی مرجع بودن سایت ژان منحصر به فرد بودن محتوای آن است.

ژان بقوسیان

اصلی ترین قاعده‌ی کار ژان بقوسیان

حرف اول ژان در کارش صداقت است. او همیشه معتقد بوده است که هیچ میزان پولی ارزش این را ندارد که فرد اصول اولیه‌ خود را زیر سوال ببرد. او نه فقط به این اصل اعتقاد دارد بلکه تمام تلاشش را می‌کند که آن را در محتوای مدیر سبز و کارگاه‌های آموزشی خود بازتاب دهد.

سخن آخر

ژان از بهترین اساتید و ثروتمندترین کارآفرینان ایرانی است. برخی از دوره‌های آموزشی ژان مانند کارخانه تولید اطلاعات حدود 5 میلیارد تومان درآمد برای او به همراه داشته است.

برای آشنایی با دیگر پیشروان کسب و کار ایرانی و غیر ایرانی روی compro بزنید.

گوردون رمزی

گوردون رمزی، ثروتمندترین سرآشپز جهان

گوردون رمزی متولد 8 نوامبر 1966 در جان استون اسکاتلند است. او ثروتمندترین آشپز جهان است که به دلیل رستوران‌های گردان و کتاب‌های بی‌نظیرش بسیار مورد تحسین قرار گرفته است. بهترین رستوران او، رستوران Gordon Ramsay است. این رستوارن از معدود رستوران‌هایی است که سه ستاره‌ی میشلن گرفته است. گوردون کودکی و زندگی پر از چالشی داشته است. با این حال او تبدیل به یکی از بهترین آشپزان جهان شده است. در سری پیشروان کسب و کار غیر ایرانی در compro به زندگی این سرآشپز بزرگ می‌پردازیم.

کودکی و نوجوانی گوردون رمزی

رمزی دومین فرزند خانواده است. او دو خواهر و یک برادر نیز دارد. گوردون رمزی و خانواده‌اش در 5 سالگی، از جان استون به استراتفورد در خیابان انگلیس نقل مکان کردند. پدر رمزی معتاد بود و هر وقت که عصبانی می‌شد مادر او را مورد ضرب و شتم قرار می‌داد. حتی مواردی بود که پلیس او را دستگیر می‌کرد. وقتی مادر او در بیمارستان بستری می‌شد، گوردون و خواهر و برادرش به خانه‌ی کودکان منتقل می‌شدند. همیشه برای او سوال بود که چرا مادرش از پدرش جدا نمی‌شد.

نوجوانی گوردون رمزی

در سال‌های اول زندگی گوردون، او و خواهر و برادرش چندین بار مدرسه‌هایشان را عوض کردند. زیرا مکان خانه‌ی آن‌ها با مکان کار پدرشان مرتبط بود. پدر او همچنین به علت اعتیاد، دفعات مکرر شغل خود را از دست می‌داد و آن ها مجبور به جابه‌جایی می‌شدند.

گوردون رمزی در ده سالگی به شدت به فوتبال علاقه مند شده بود. در 12 سالگی در مسابقات محلی تیم جوانان آکسفورد یونایتد بازی کرد. گوردن با استعداد سرشارش در سن 15 سالگی به باشگاه حرفه‌ای گلاسگو رنجرز پیوست. رمزی به مدت 3 سال در این تیم بازی کرد. در نهایت به دلیل آسیب در ناحیه‌ی زانو نتوانست تبدیل به یک بازیکن حرفه‌ای در فوتبال شود. پس از این، او مسیر کاملا متفاوتی را در زندگی پیش گرفت.

او در سال 1976 در رستوارن محلی هندی که خواهرش در آن پیشخدمت بود ظرف می‌شست. گوردن در 16 سالگی تصمیم به جدایی از خانواده گرفت و در یک آپارتمان در بانبری زندگی خود را ادامه داد.

Gordon Ramsey

آغاز کار گوردون در حرفه‌ی آشپزی

گوردون رمزی در سال 1987 موفق به گرفتن دیپلم حرفه‌ای در مدیریت هتل از کالج فنی North Oxon شد. رمزی پس از آن به لندن نقل مکان کرد. گوردون مهارت‌های آشپزی خود را زیر نظر سرآشپز Marco Pierre White و Albert Roux در رستوران‌های Harvey’s و La Gavroche آموخت. پس از آن در اوایل دهه 1990 گوردون رمزی به فرانسه سفر كرد. او در آنجا توانست غذاهای كلاسیك فرانسوی را در آشپزخانه‌های سرآشپز جوئل روبوچون و گای ساووی تهیه کند.

گوردون رمزی در سال 1993 در رستورانی به نام بادمجان (Aubergine) در لندن برای اولین بار سرآشپزی را آغاز کرد. او سه سال بعد، در سال 1996 موفق شد دو ستاره‌ی راهنمای میشلن را (که در کل سه ستاره است) دریافت کند.

رستوران گوردون رمزی

رستوران‌های گوردون رمزی

گوردون بیش از 40 رستوران دارد که تعدادی از آن ها ستاره میشلن را دریافت کرده‌اند. زمانی که رستوران بادمجان پشتوانه‌ی مالی خود را از دست داد، رمزی آن را ترک کرد. او در سال 1998 اولین رستوران خود را در لندن با عنوان رستوران گوردون رمزی (Gordon Ramsay) تأسیس کرد. این رستوران به شکل چشمگیری مورد توجه قرار گرفت. سرانجام او توانست سه ستاره را از میشلن دریافت کند.

گوردون همچنین در سال 1999 Pétrus را افتتاح کرد. Pétrus توانست ظرف هفت ماه به یک ستاره میشلن دست یابد. رمزی در سال 2001 شعبه‌ای از رستوران گوردون رمزی را در Claridge’s تأسیس کرد. این شعبه طی دو سال موفق به کسب یک ستاره میشلن شد. البته این رستوران در سال 2013 نیز بسته شد.

به علاوه، گوردون رمزی در سال 2001 اولین رستوران بین المللی خود به نام Verre در دبی و امارات متحده عربی راه‌اندازی کرد. گوردون در سال 2011 ارتباط خود را با این رستوان به پایان رساند.در نهایت رمزی در سال 2006 شعبه‌ای از اولین مکان خود را در آمریکا، در شهر نیویورک افتتاح کرد. این رستوران نیز در سال 2014 بسته شد.

کابوس‌های آشپزخانه‌ی رمزی

حضور رمزی در تلویزیون

گوردون رمزی جدا از تجارت رستوران‌های چند میلیون دلاری خود، از سرشناسان برنامه‌های تلویزیون نیز بود. او در تلویزیون به عنوان مجری‌ای بداخلاق و عصبانی شناخته شده است.

اولین نقش رمزی در مستند تلویزیون در مستندهای Boiling Point (1999) و Beyond Boiling Point (2000) بود. رمزی در سال 2001 در Faking It حضور یافت. او در این برنامه به آشپز احتمالی یک برگر به نام Ed Devlin، در آموزش کمک کرد. این قسمت از برنامه‌ی Faking It، برای “بهترین لحظه واقعی تلویزیون” برنده‌ی BAFTA 2001 شد.

گوردون رمزی در سال 2004 برنامه‌ی Ramsay’s Kitchen Nightmares (کابوس‌های آشپزخانه‌ی رمزی) را ساخت. او در این برنامه، نمایش دردسرها و چالش‌های رستوران‌های بزرگ را به نمایش گذاشت. هدف از این برنامه احیای رستوران‌های ضعیف بود. او به رستوران‌های ضعیف به عنوان یه منتقد مراجعه می‌کرد و نقاط ضعف آن ها را می‌گفت. سپس پس از چند ماه دوباره به آن مکان بازمی‌گشت و پیشرفت آن ها را می‎سنجید. مجموعه سریال‌های کابوس‌های آشپزخانه‌ی رمزی در 12 سپتامبر 2014 به پایان رسید.

آشپزخانه‌ی جهنم

در 30 مه 2005، پخش برنامه‌های 24 ساعته‌ی Hell’s Kitchen (آشپزخانه‌ی جهنم) در تلویزیون آغاز شد. محتوای این برنامه تا حدودی شبیه به کابوس‌های آشپزخانه‌ی رمزی بود. هدف این برنامه نیز کمک به پیشرفت رستوران‌های مشتاق رشد بود. او در این نمایش به ده نفر آشپز انگلیسی در رستورانی در Brick Lane آموزش می‌داد. با این که گوردون رمزی سازنده‌ی آشپزخانه‌ی جهنم بود، به دلیل قرارداد چهار ساله‌اش با شبکه 4، فقط در سری اول آن حضور داشت.

در سال 2010، رمزی به عنوان تهیه کننده و داور MasterChef در نسخه‌ ایالات متحده مسترشف شروع به کار کرد. این مسابقه از مراحل مختلفی از جمله تست مهارت، جعبه مرموز، حذف کردن، چالش تیمی و تست فشار تشکیل شده است. در فینال این برنامه ۲۵۰ هزار دلار جایزه ی نفر برتر می‌باشد.

زندگی شخصی گوردون رمزی

گوردون رمزی در سال 1996 با کایتانا الیزابت هاچسون (معلم مدرسه) ازدواج کرد. آن ها دارای پنج فرزند با نام‌های مگان، هالی، جک، ماتیلدا و اسکار هستند.

گوردون رمزی

تا سال 2010، پدر زن گوردون (کریس هاچسون) مسئول اداره امپراتوری رستوران رمزی بود. اما در 7 ژوئن 2017، هاچسون به جرم توطئه هک کردن سیستم رایانه‌ای منافع تجاری رمزی، به مدت شش ماه دستگیر شد. هاچسون به همراه پسرانش به این متهم شدند که از 23 اکتبر 2010 تا 31 مارس 2011 حدود 2000 بار به سیستم های شرکت گوردون رمزی دسترسی پیدا کرده‌اند.

علاوه بر رستوران هایی که رمزی صاحب آن ها است، رمزی دارای یک عمارت 4 میلیون پوندی در تربتریک، یک ملک 4.4 میلیون پوندی در راک و یک ملک درجه‌دار 2 میلیون پوندی در فاوی است. این سه خانه در کرن وال با ارزش تقریبی 11 میلیون پوند قرار دارند.

دبی فیلدز

ملکه‌ی کوکی، دبی فیلدز

دبی فیلدز متولد سپتامبر 1956، کارآفرین و نویسنده‌ی چندین کتاب آشپزی بود. دبی که در سال 1990 بین خانواده به ملکه‌ی کوکی مشهور شده بود، از آشپزخانه‌ای کوچک شروع کرد و امروز آن را به شرکتی با ارزش بیش از  500 میلیون دلار تبدیل کرده است. دبی فردی موفق و با اراده است که فعل خواستن را به خوبی صرف کرده است. او توانست بر محدودیت‌هایش غلبه کند و آن ها را دور بزند.

کودکی دبی فیلدز

دبی فیلدز متولد شهر جین سیویر در اوکلند-کالیفرنیا است. او کوچکترین دختر خانواده‌ ای 7 نفره است. پدر او جوشکار نیروی دریایی و مادرش خانه دار بود.

دبی فیلدز اولین بار در سال 1969 وقتی که 13 سال داشت لقب دختر توپ”Ball Girl” را دریافت کرد. او از اولین کسانی بود که در تیم دسته A بیسبال اوکلند استخدام شد. دبی هر ساعت 5 دلار درآمد داشت که از آن برای تهیه‌ی مواد اولیه‌ی کوکی‌های مشهورش استفاده می‌کرد.

دبی فیلدز در سال 1974 و در سن 17 سالگی از دبیرستان آلامدا_کالیفرنیا فارغ التحصیل شد. سپس به مدت 2 سال در کالج Foothill که یک کالج محلی در Los Altos Hills واقع در کالیفرنیا مشغول به تحصیل شد.

او تا سن 20 سالگی زنی خانه دار و بدون هیچ تجربه‌ی تجارتی بود. دبی از زمان کودکی به شیرینی پزی و به خصوص پخت کوکی‌های شکلاتی علاقه زیادی داشت. او به کوکی‌های خوشمزه‌اش معروف بود و همیشه آرزوی معرفی این کوکی‌های خوشمزه را داشت.

ملکه ی کوکی/ دبی فیلدزز

دلیل بنیان گذاری Mrs Fields Chocolate Chippery

دبی فیلز در سال 1977، در 19 سالگی با راندال کیت فیلدز 29 ساله، مشاور مالی و اقتصادی Fields Investment Group ازدواج کرد. فیلدز در جلسات و مهمانی‌هایی که همسرش را همراهی می‌کرد با واکنش‌های عجیبی نسبت به خانه‌دار بودن خود مواجه می‌شد. در نتیجه‌ی این واکنش‌ها دبی به خودش آمد و فهمید که دیگر نمی‌خواهد خانه دار باشد و تصمیم به بنیان گذاری شغل مورد علاقه‌اش گرفت.

پدر دبی فیلدز همیشه می‌گفت ثروت همان چیزی است که تو دوست داری و دبی شیرینی پزی را دوست داشت. در نتیجه تصمیم به آغاز کاری در رابطه با علاقه‌ی کودکی‌اش گرفت.

روند تجارت دبی فیلدز

خانواده‌ی دبی به موفقیت او ایمان نداشتند زیرا نه سرمایه ی کافی و نه تحصیلات لازم را داشت. با این وجود دبی که از کیفیت کوکی های خودش مطمئن بود با وجود عدم حمایت خانواده‌اش تصمیم به شروع این بیزنس گرفت. فیلدز تمام تلاش خودش را برای بدست آوردن سرمایه ی اولیه‌اش کرد و توانست بانک را متقاعد کند که وام 50 هزاری دلاری در اختیار او قرار دهد.

آغاز تجارت دبی فیلدز از سال 1977 در پالو آلتو کالیفرنیا بود. دبی توانست فروشگاه کوچک شیرینی پزی‌اش را با وام دریافتی‌اش راه اندازی کند. فروشگاه او با نام تجاری Mrs Fields Chocolate Chippery معروف شد. در روزهای اول تأسیس، شعبه‌ی او آن چندان فروشی نداشت. با این حال دبی بسیار مصمم بود و تصمیم گرفته بود که حتما در شغلش موفق شود. در نتیجه سینی‌ای را از کوکی‌های داغ پر کرد و در ساعت شلوغی فودکورت، در پیاده‌روها به صورت رایگان بین مردم پخش کرد. او با زیرکی و هوش توانست از روز اول جذب مشتری کند و 70 دلار به جیب بزند.

دبی فیلدز

این عملکرد دبی فیلدز نشان دهنده‌ی این بود که او فقط در زمینه‌ی شیرینی پزی استعداد نداشت. دبی فردی بسیار خلاق در زمینه‌ی کسب و کار و مارکتینگ بود. حتی شیوه‌ی عملکرد او در کسب‌وکار به عنوان مطالعه‌ی موردی در دانشگاه هاروارد تدریس می‌شود.

تجارت او به قدری موفق بود که تا سال 1984 تعداد شعبه‎های او در آمریکا به صد و شصت و هشت عدد رسید. و توانست 4 شعبه خارج از ایالت متحده‌ی آمریکا تأسیس کند. دبی در طول این مدت کوتاه توانست 45 میلیون دلار به جیب بزند. در حال حاضر شعبه‌های او به 650 عدد در ایالت متحده و بیش از 80 بیکری در 11 کشور مختلف رسیده است و سالانه بیش از 87 میلیون دلار درآمد دارد.

با وجود افزایش تعداد فروشگاه ها، دبی فیلدز هم چنان خودش نظارت مستقیم برخط تولید داشت. او همیشه‌ نمونه‌هایی از خط تولید را شخصا امتحان می‌کرد که از رعایت سطح استاندارد بالای محصولات مطمئن شود. دبی حتی به مدت یک روز فروشگاه‌های خود را تعطیل کرد زیرا کوکی‌ها به اندازه‌ی کافی نرم و جویدنی نبودند. او می‌گوید در صورتی که کیفیت به میزان لازم نباشد، حتی اگر محصولات 600 دلاری باشند، آنها را دور می‌ریزد؛ زیرا چیزی مهم‌تر از رعایت استانداردهای بیان شده به مشتریان نیست.

خط تولید کوکی‌های دبی فیلدز یکسان نبوده و همیشه تغییراتی در آنها ایجاد می‌کرد. او با افزودن بلغور، جو دوسر، گردو، مغز نارگیل-ماکادامیا  و سایر ترکیبات، انواع کوکی‌ها را با طعم های متنوع تولید می‌کرد.

او با نام یکی از دخترانش شرکتی به نام Jessica’s Cookies تأسیس کرد و درآمد آن را به کودکان کار تخصیص داد.

دبی فیلدز

پایان تجارت دبی فیلدز

رکود اقتصادی در سال 1990 ضربه‌ی جدی و شدیدی به تجارت وارد کرد. فیلدز تا سال 1993 مجبور شد 80 درصد از شرکت را به وام دهندگانی بدهد که بیش از 94 میلیون دلار به او برای گسترش تجارت کمک کرده بودند. در حال حاضر او شرکت خود را فروخته است و به عنوان سخنگوی شرکت فعالیت می‌کند.

فعالیت‌های متفرقه‌ی دبی فیلدز

علاوه بر فعالیت‌های تجاری، دبی یکی از اعضای هیئت مدیره Outback Steakhouse ، WKNO (ایستگاه PBS) و تئاتر Orpheum نیز می‌باشد.

موفقیت‌های او در کنار تهیه‌ی کوکی شامل نویسندگی نیز می‌شود. در سال 1987 زندگی نامه‌ی خود را با نام “یک کوکی هوشمند” منتشر کرد. این کتاب توسط سیمون و شوستر منتشر شد. محتوای این کتاب چگونگی تبدیل دستورالعمل کوکی شکلاتی یک زن خانه دار به یک تجارت چند میلیون دلاری است.

debbi fields

دبی فیدز همچنین  تعدادی کتاب آشپزی در زمینه‌ی دسرهای بزرگ آمریکایی در سال 1996 نوشته است. یکی از برجسته ترین آنها خانم Cookie Books Fields می‌باشد ک شامل 100 دستور العمل از آشپزخانه Debbi Fields است. دبی توانسته حدود 2 میلیون نسخه از کتابش را بفروشد. این کتاب در لیست پرفروش‌ترین‌های نیویورک تایمز جای گرفت. این اولین باری بود که یک کتاب آشپزی وارد این لیست شده است.

وی میزبان برنامه‌ای در تلویزیون عمومی، “Great American Desserts” نیز شده بود. اندکی بعد کتاب دیگری با نام Debbi Fields Great American Desserts منتشر کرد. او به نوشتن ادامه داد و به عنوان سخنران انگیزشی در سراسر کشور ظاهر شد. او در سخنرانی هایش می‌گوید که چگونه رویای کوچک “کوکی” خود را  به یک تجارت 500 میلیون دلاری تبدیل کرد.

زندگی شخصی دبی فیلدز

دبی فیلدز و همسرش ،راندال کیت فیلدز، 5 دختر با نام‌های جسیکا، جنسا، جنیفر، اشلی و مک کنزی داشتند. سرانجام آنها در سال 1997 طلاق گرفتند. دبی در 29 نوامبر 1997، با مایکل رز ازدواج کرد.

جمع بندی

به گفته دبی فیلدز “بزرگترین شکست در زندگی این است که هرگز تلاش نکنید”. با سرلوحه قرار دادن گفته‌ی دبی خواهید فهمید که هیچ بهانه‌ای برای نرسیدن به اهدافتان وجود ندارد.

لوئیز هی

بیوگرافی لوئیز هی سخنران انگیزشی

لوئیز هی متولد 8 اکتبر 1926 بوده و در 30 آگوست 1976 در 90 سالگی فوت شده است. او علاوه بر اینکه معلم فیزیک بود، نویسنده انگیزشی آمریکایی و بنیان گذار Hay House نیز بود. او از سال 1976 پیرامون ارتباط ذهن و بدن بحث می‌کرد. اولین کتاب او Heal Your Body بود که در سال 1988 ویرایش و به شکل گسترده منتشر شد. دیگر کتاب مشهور وی You Can Heal Your Life (شما می‌توانید زندگی خود را بهبود بخشید) بود. این کتاب در سال 1984 به 35 زبان ترجمه شد و در 33 کشور انتشار یافت. او طی 30 سال بیش از  50 میلیون جلد از مشهورترین کتابش را بفروشد.

کودکی لوئیز هی

لوئیز هی داستان زندگی خود را در مصاحبه با مجله‌ی نیویورک تایمز به اشتراک گذاشت. لوئیز متولد هلن ورا اونی در لس آنجلس بوده است. مادری فقیر و ناپدری خشنی داشته است. هی در 5 سالگی مورد تجاوز همسایه‌ی خود قرار گرفت. در 15 سالگی باردار شد و دانشگاهش را رها کرد. در 16 سالگی دختر تازه متولد خود را به خانواده‌ای دیگر واگذار کرد.

شروع تحول در زندگی لوئیز هی

هی پس از رها کردن دانشگاه لوئیز مدتی به شیکاگو رفت. او نام کوچک خود را هنگام نقل مکان مجدد به نیویورک تغییر داد. زندگی جدیدی را شروع کرد و پا در عرصه‌ی مدلینگ گذاشت و با افرادی مثل بیل بلاس، اولگ کاسینی و پائولین تریگر کار کرد و توانست موفقیت‌هایی در این زمنیه بدست آورد.

لوئیز هی در سال 1954 با تاجری انگلیسی ازدواج کرد که پس از 14 سال زندگی مشترک به دلیل خیانت همسرش از او جدا شد. در نتیجه‌ی این اتفاق هی روحیه‌ی خود را از دست داد. در این زمان آثار نویسندگانی مثل فلورانس اسکل شین و ارنست هولمز التیام بخش روحیه‌ی او بودند. آثار مطالعه‌ی این کتاب‌ها در زندگی او منعکس شد و افکار او به سمت انرژی مثبت رفت.

هی هاوس

هی در سال 1970 با شرکت در جلسات علوم دینی تبدیل به یک پزشک دینی شد. او معتقد بود رفتار و حرف‌های افراد روی زندگی و بیماری‌های آنها تأثیر بسزایی دارد. به عنوان یک پزشک دینی به مردم در زمینه‌ی گفتار و و اظهارات آنها راهنمایی می‌کرد. خیلی زود تبدیل به سخنران محبوب کلیسا شد و به مردم مشاوره می‌داد.

لوئیز هی برای تأیید علمی نظریه‌های خود تحقیق گسترده انجام داد. مهم‌ترین عقاید او توانایی فرد در درمان هر نوع بیماری در بدن خود فقط با دوست داشتن خود و مثبت اندیشی بود. هی این موضوعات را در کارگاه‌های به مراجعین ارائه می‌داد.

لوئیز هی در نتیجه‌ی این تحقیق توانست کشفیات فکری خود را به تأیید علمی برساند. این موضوعات ابتدا در سال 1976 در جزوه‌ای با عنوان You Can Heal Your Body که با کتاب کوچک آبی نیز شناخته می‌شد، ارائه می‌شدند. این جزوه شامل لیستی از بیماری‌های مختلف بدن و علل متافیزیکی احتمالی آنها بود. با این کتاب میلیون‌ها انسان را به این باور القا کرد که منشأ همه‌ی بیماری‌ها ناراحتی روحی و منفی نگری‌های فرد است.

این کتاب در سال 1984 ویرایش شده و به مشهورترین کتاب او یعنی You Can Heal Your Life تبدیل شده است. به محض انتشار کتاب با استقبال عموم مردم همراه شد. خریداران توصیه‌های لوئیز هی را اجرا کرده و تحولی شگفت انگیز در زندگی خود ایجاد کردند.

لوئیز هی

لوئیز سرطان را شکست داد!

لوئیز هی در اواخر دهه‌ی 1970 به سرطان دهانه‌ی رحم مبتلا شد. او معتقد بود افکار منفی و کینه‌توزی او نسبت به کودک آزاری و تجاوز در ایجاد سرطان تأثیر زیادی داشته است. او ایمان داشت که برای درمان نیازی به تجهیزات پزشکی ندارد و از انجام درمان‌های معمول پزشکی اجتناب کرد. تنها از راه‌هایی نظیر رژیم غذایی، ماساژ رفلکسولوژی و گاهی تنقیه‌ی روده‌ی بزرگ را برای درمان انجام می‌داد. ادعا داشت با همین روش، قدرت بخشش زندگی گذشته‌ی خود و پاکسازی روحش توانست این سرطان بدون درمان را شکست دهد.

عقاید لوئیز هی

لوئیز هی معتقد بود انسان قادر به کنترل احساست درونی خود است. فرد می‌تواند در جهت بهبود و تعالی روح خود افکار و سخنان خود را به سمت مثبت اندیشی ببرد. در نتیجه از بیماری‌ها مصون ماند و یا بیماری خود را درمان کند. زندگی تلخ و دشوار او الهام بخش عقاید او بود.

ذهن زیبا و نگرش ملایم او نسبت به همه‌ی مسائل زندگی موجب تأثیرگذاری چشم گیر او بر روی جوامع مردم بود. او می‌گوید فرد باید با تاریکی درون خود مبارزه کند . تلاش کند هر روز انسان بهتری باشد. سرگذشت هی و چگونگی مبارزه‌ی او با سرطان میزان تأثیر افکار و روح انسان بر روی جسم و زندگی را نشان می‌دهد.

بنیاد Hay House

در سال 1985 شروع به پشتیبانی از گروه‌های حمایتی از افراد مبتلا به ایدز کرد. اولین گروه پشتیبانی او با نام Hay Rides، متشکل از شش مرد مبتلا به ایدز در اتاق نشیمن او بود. طولی نکشید که صدها نفر داوطلب این جلسات . این گروه کوچک در سال 1988 به تجمعی 800 نفره تبدیل شده و از اتاق نشیمن لوئیز هی به سالن تماشا خانه در غرب هالیوود در کالیفرنیا منتقل شد. در این زمان او با تکیه بر تجربیات خود کتاب ایجاد یک رویکرد مثبت را در زمینه‌ی ایدز منتشرکرد.

در سال 1988 لوئیز بنیاد انتشاراتی خود را با نام Hay House تأسیس کرد. این بنیاد میزبان بهترین نویسندگان جهان نظیر Doreen Virtue، دکتر Wayne Dyer، Marianne Williamson ، Deepak Chopra ، Suze Orman و Sylvia Brownie بوده است. علاوهبر این هی هاوس آموزه‌های “ابراهیم” را که از طریق استر هیکس هدایت می‌شوند، منتشر می‌کند.

بنیاد Hay House سازمانی غیر انتفاعی است که جوامع متفاوتی را از نظر مالی، سر پناه، مشاوره، خابگاه، مبتلایان ایدز، زنان آسیب دیده را تأمین می‌کند.

حمایت لوئیز هی از بیماران ایدز شهرت او را چندین برابر کرد و در مارس 1999 به نمایش اپرا و نمایش فیل دوناهو دعوت شد. با حضور لوئیز در برنامه‌ی اپرا کتاب You Can Heal Your Life پرفروش‌ترین کتاب نیویورک تایمز می‌شود.

در سال 2014، لوئیز هی هاوس پس از فروش 6.3 میلیون محصول، صد میلیون دلار درآمد کسب کرد که 8 درصد آن سود حاصل بود. این شرکت در نهایت به شرکتی چند میلیون دلاری تبدیل شد. تعداد زیادی از نویسندگان و مجموعه‌های گسترده محصولات، از جمله کتاب، CD و دوره‌های آنلاین در شرکت ارائه می‌شوند. علاوه بر این سخنرانی‌ها و کارگاه‌های آموزشی را با حضور نویسندگان خود برگزار می‌کند. این بنیاد فعالیت خیرخواهانه‌ی لوئیز را که بیش از 30 سال پیش آغاز شده است را همچنان ادامه می‌دهد. اکنون دفاتر این بنیاد در کالیفرنیا، نیویورک، لندن، سیدنی، ژوهانسبورگ و دهلی نو وجود دارند.

سال 2001 لوئیز مدرک دکترای افتخاری الهیات را از Religious SCIENCE International در Asilomar ، CA دریافت کرد.

فیلم زندگی لوئیز هی

در سال 2008 فیلم زندگی لوئیز هی با کارگردانی مایکل گورجیان ساخته شد. این فیلن با عنوان You Can Heal Your Life به گفته خود لوئیز داستان زندگی او، آموزه‌هایش و چگونگی بکارگیری تعالیم و عقاید خود در طول زندگی‌اش است. در فیلم سخنرانان و نویسندگان برجسته‌ای در زمینه رشد شخصی، نظیر گرگ برادن، وین دایر، گی هندریکس، استر هیکس، جری هیکس و دورین ویرتو نیز حضور دارند. در همان سال لوئیز هی برنده جایزه مینروا در کنفرانس زنان شد.

you can heal your life

آثار لوئیز هی

  • شما می‌توانید زندگیتان را بهبود ببخشید/ You Can Heal Your Life
  • قلب، سرچشمه افکار/ Heal Your Body
  • شفای زندگی/ The AIDS Book
  • باغ افکار/ A Garden of Thoughts
  • خودت را دوست داشته باش/ Love Yourself
  • قدرت در درون شماست/ The Power Is Within You
  • افکار قلب/ Heart Thoughts
  • دوست داشتن افکار برای افزایش رفاه/ Loving Thoughts For Increasing Prosperity
  • قدردانی، یک راه زندگی/ Gratitude: A Way Of Life
  • زندگی، بازتاب سفر در شما/ Life! Reflections On Your Journey
  • زندگی کامل عشقی-انسانی/ Living Perfect Love
  • سلامت بدن شما A-Z علل روحی برای بیماری‌های جسمی و راه غلبه بر آن‌ها/  Heal Your Body A–Z
  • ۱۰۱ راه برای سلامتی و شفا/ 101 Ways To Health And Healing
  • همه چیز خوب است/ All is Well
  • زندگی شما را دوست دارد/ Life loves you
  • من فکر می‌کنم، من هستم/  I Think, I Am

جمع‌بندی

لوئیز هی انعکاس قدرت افکار، انرژی و سخنان شما را بر روی زندگیتان نشان می‌دهد. کودکی تلخ او الهام بخش این مسیر پرشکوه او بود.

برای آشنایی با دیگر پیشروان کسب و کار ایرانی و غیر ایرانی روی compro کلیک کنید.

گری واینرچوک پادشاه بازاریابی

گری واینرچوک را پادشاه بازاریابی در شبکه های اجتماعی لقب داده اند او سال‌ها برای رسیدن به شهرت تلاش شبانه روز کرده است. او یکی از اولین کاربران شبکه‌های اجتماعی است که تبدیل به اینفلوئنسر شد. این شغل امروزه بسیار پردرآمد و پرطرفدار است. گری تاجری باهوش است که در اوایل فهمید که رسانه‌های اجتماعی و بازاریابی دیجیتال برای ایجاد یک مدل تجاری سودآور چقدر اساسی هستند.

کودکی گری واینرچوک

گری واینرچوک در 14 نوامبر 1975 در بابرویسک، اتحاد جماهیر شوروی متولد شد و از نژاد یهودی‌های شوروی است. گری با خانواده‌اش پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به بلاروس معروف شد. او یکی از سه فرزند خانواده بود و در کنار یک خواهر و برادر بزرگ شد.

گری واینرچوک پس از گذراندن سه سال اول زندگی خود در بابرویسک، با خانواده‌اش به آمریکا رفت. پدرش یک تاجر بود و خانواده بزرگ در یک آپارتمان استودیویی در کوئینز، شهر نیویورک زندگی می‌کردند.

پدرش کار خود را در یک فروشگاه مشروبات الکلی در نیوجرسی آغاز کرد. فروشگاه متعلق به یکی از نزدیکان آنها بود. پدر گری واینرچوک فرزندانش را با خود برد تا در ادیسون، نیوجرسی زندگی کنند. گری همیشه ذهنیت کارآفرینی داشت و برای بدست آوردن درآمد اضافی هنگام تحصیل در مدرسه یک لیموناد برپا می کرد.

گری واینرچوک

گری واینرچوک حتی قبل از بزرگ شدن، همیشه علاقه‌مند به کسب درآمد بود. در نوجوانی، او از باغ های همسایه‌اش گل برداشت و آنها را در خیابان‌ها فروخت و این اولین فعالیت تجاری او بود. جذابیت طبیعی او به رشد تجارت وی کمک کرد. دکه لیمونادی که او در نوجوانی باز کرد یک حق رأی در هیئت آنها شد و در نتیجه مدیریت بسیاری از غرفه‌های لیموناد را در شهر به دست گرفت.

او همچنین با کارت‌های مسابقات بیسبال تجارت می‌‌کرد و هر هفته هزاران دلار درآمد بدست می‌‌آورد. پدر گری واینرچوک تا آن زمان کنترل کامل مشروبات الکلی را به دست گرفته بود و در نهایت از گری خواست که به کار او بپیوندد. گری نتوانست این پیشنهاد را رد کند و همه فعالیت‌های مستقل خود را متوقف کرد.

گری دبیرستان خود را در دبیرستان North Hunterdon به پایان رساند. در سال 1998، واینرچوک با مدرک لیسانس از کالج Mount Ida در نیوتن، ماساچوست فارغ التحصیل شد.

زندگی کاری گری واینرچوک

در 14 سالگی در سال 1990 به تجارت خرده فروشی شراب خانواده اش پیوست. کنترل فروشگاه آن‌ها “Shopper’s Discount Liquors”، واقع در اسپرینگفیلد، نیوجرسی، به او داده شد. با این حال، گری واینرچوک می‌دانست که تجارت الکترونیکی صنعتی است كه به سرعت در حال رشد است و می‌خواست از مزایای این صنعت بهره ببرد. این ایده منجر به تحول بزرگی در صنعت شراب پدرش شد.

گری فروشگاهی آنلاین راه اندازی کرد و نام آن را به “کتابخانه شراب” تغییر داد. برای تبلیغات بیشتر، یک کانال “YouTube” به نام “Wine Library TV” را راه اندازی کرد، و با پخش اینترنتی روزانه در آن انواع مختلف شراب را مورد بحث قرار داد.

در اواسط دهه 2000 با نام تجاری جدید، تجارت خانوادگی آن‌ها با سرعت بسیار بالایی رشد کرد. در حالی که ارزش آن پیش از این 3 میلیون دلار بود، اما تا سال 2005 ارزش این تجارت 60 میلیون دلار رسید. گری واینرچوک همچنین به این معروف است که تجارت شراب خانوادگی خود را از یک شرکت 3 میلیون دلاری به یک امپراتوری 60 میلیون دلاری تبدیل کرده است. او یکی از بنیان گذاران شراب سازی Empathy Wines است که در سال 2020 توسط شرکت‌های مارک‌های Constellation خریداری شد.

گری واینرچوک و پدرش

در سال 2006، گری یک وبلاگ ویدیویی در “YouTube” به نام “Wine Library TV” راه اندازی کرد. در آن وبلاگ گری برای بیان نظرات خود، طعم انواع شراب‌ها را می‌چشید و توصیه‌های خود را با مخاطبانش به اشتراک می‌گذاشت. در سال 2011، این نمایش 1000 قسمت را به پایان رساند. سپس پادکست روزانه‌ای را با عنوان “The Daily Grape” جایگزین آن کرد. برخی معتقدند که این مجموعه پادکست ویدیویی نقش بسیار زیادی در افزایش محبوبیت تجارت شراب گری داشته است.

با خوشحالی از موفقیت این کار، گری واینرچوک متوجه شد که بازاریابی آنلاین راهی است که باید دنبال کرد. در سال 2009، وی بنیان “VaynerMedia” را با مشارکت برادر کوچک خود AJ بنیان کرد. سرمایه گذاری در این کار در ابتدا با سرمایه‌ی بسیار کوچکی آغاز شد و سپس به یک شرکت چند میلیاردی تبدیل شد.

“VaynerMedia” خدمات مربوط به رسانه های پولی، استراتژی‌های رسانه‌ای، بازاریابی تأثیرگذار، استراتژی‌های تجارت الکترونیکی، نام تجاری شخصی و بازاریابی SMB را ارائه می‌دهد. در واقع تمام جنبه‌های بازاریابی آنلاین را پوشش می‌دهد. این شرکت با مشتریانی مانندPepsiCo” ، “General Electricو “Johnson & Johnson” خود را به عنوان یکی از برترین بازیکنان بین المللی در این بخش تثبیت کرده است.

در عرض چند سال از تأسیس، شرکت”VaynerMedia” در سال 2015 به لیست آژانس‌های Alist AAge راه یافت. سال بعد، این شرکت با درآمد ناخالص سالانه 100 میلیون دلار و 600 کارمند رشد فوق العاده‌ای داشت. این شرکت همچنین با “Vimeo” همکاری کرده است تا فیلمسازان و مارک‌ها را برای محتوای آنلاین متصل کند.

گری واینرچوک در سال 2017 شرکتی به نام “PureWow” را تصاحب کرد و نام آن را “The Gallery” تغییر داد. بنابراین یک شرکت جدید پس از افزودن چندین عنصر به “PureWow” تشکیل شد.

Gary Vaynerchuk

گری جدا از اداره شرکت‌های شخصی خود، برای پیشرفت ده‌ها شرکت تازه کار و تاسیس شده سرمایه گذاری کرده است. برخی از شرکت‌های بزرگی که وی در آنها سرمایه گذاری کرده Facebook” ، “”Venmo و “Twitter” می‌باشند. “Entrepreneur”، یک مجله معتبر آمریکایی، دارایی خالص گری واینرچوک در سال 2017 را 160 میلیون دلار تخمین زده است.

چند سرمایه گذاری دیگری که به گری اعتبار داده است شامل VaynerRSE” “، “”BRaVe Venturesو “VaynerSports” می‌باشد.

گری همچنین علاقه مندی فعالانه ای به رسانه‌های جمعی نشان داده است. او در سال 2017 در برنامه تلویزیونی “Planet of the Apps” ظاهر شد. این مجموعه متمرکز بر توسعه دهندگان جوان برنامه بود. گری یکی از اعضای دوره‌های بازیگران بود که شرکت کنندگان را قضاوت و راهنمایی می‌کرد.

در سال 2014، گری مجموعه ای از YouTube را راه اندازی کرد با عنوان “The #AskGaryVee Show” نام گذاری شده بود. گری برای ایجاد افراد حرفه‌ای استخدام نکرد و از افراد تیم داخلی خود استفاده کرد. سوالات برنامه از اینستاگرام و توییتر گرفته می‌شد و گری به آنها پاسخ می‌داد.

گری

در سال 2015، گری واینرچوک ساخت یک سری فیلم مستند ویدئویی را به نام “DailyVee” شروع کرد. این سریال زندگی گری را به عنوان یک تاجر به تصویر کشید. او خودش را به صورت زنده ضبط کرد، با دیگران مصاحبه می‌کرد و جلسات سرمایه گذاران را به اشتراک گذاشت. گری می‌خواست کارهای شرکت خود را تا آنجا که می‌تواند برای عموم مردم شفاف کند و این نمایش به او در انجام این کار کمک کرد.

گری تاکنون شش کتاب نوشته است. در سال 2009 ، او برای نوشتن 10 کتاب با “HarperStudio” قرارداد بست. اولین کتاب او، “آن را له کنید! چرا که اکنون وقت آن است که از اشتیاق خود لذت ببرید”، به یک کتاب پرفروش تبدیل شد. پنج کتاب باقی‌مانده که مبتنی بر کارآفرینی بودند، تا حدودی موفق شدند. علاوه بر این همه‌ی کتاب‌های او از پرفروش‌ترین‌های نیویورک تایمز و آمازون هستند.

سخن آخر

گری واینرچوک نمونه‌ی بارز فرد موفقی است که از صفر شروع کرده. زمانی بوده که تنها دو دلار حقوق می‌گرفت و حالا دارایی او 160میلیون دلار تخمین خورده و هر روز نیز بر آن افزوده می‌شود. برای آشنایی با زندگی دیگر بزرگان کسب و کار ایران و جهان به compro مراجعه کنید.

استیو وزنیاک؛ جادوگر عصر رایانه!

استیو وزنیاک؛ جادوگر عصر رایانه!

استیو وزنیاک، جادوگر عصر رایانه، کسی است که با اختراع کامپیوترهای نسل یک و دو اپل انقلابی بزرگ در عرصه میکرو کامپیوتر در جهان به پا کرد. همزمان با رشد وزنیاک در عرصه فناوری رفتار و ویژگی های او نشان می داد که در عرصه تکنولوژی حرف‌های بسیاری برای گفتن دارد و به قله های بالاتری دست پیدا می کند.

او علاقه‌ای به تحصیلات نداشت؛ اما نسبت به اختراع وسایل در خانه و به صورت دست ساز مشتاق بود. دیری نپایید که این شوق و اشتیاق او به یک شغل تمام وقت تبدیل شد؛ چرا که استیو با یکی دیگر از جادوگران عرصه تکنولوژی به نام استیو جابز آشنا شد. این دو باهم تاریخ در حال ظهور دنیای رایانه‌های شخصی را بازنویسی کردند.

استیو وزنیاک و استیو جابز شرکت اپل را تاسیس کردند، که به یکی از با ارزش ترین شرکت های جهان تبدیل شد. وزنیاک کارهای مهندسی شرکت را بر عهده گرفت و جابز به بازاریابی برای شرکت اپل مشغول شد. در اواخر دهه ۱۹۷۰ وزنیاک به تنهایی نسل یک و دو کامپیوترهای اپل را اختراع کرد.

استیو وزنیاک؛ جادوگر عصر رایانه!

وزنیاک چهار ثبت اختراع داشته و در طراحی اولین کنترل از راه دور قابل برنامه ریزی جهانی، GPS بی سیم و چندین مورد دیگر نقش داشته است. استیو وزنیاک به عنوان یک شخص افسانه‌ای، جوایز و نشان های زیادی را به‌ خاطر سهم چشمگیر و برجسته خود در زمینه علم و فناوری دریافت کرده است.

دوران کودکی و جوانی

استیو وزنیاک استیفن گری وزنیاک در تاریخ ۱۱ آگوست ۱۹۵۰ در سن خوزه (کالیفرنیا آمریکا) به دنیا آمد. مادرش (مارگارت ایلین کرن) از نژاد ایرلندی و پدرش (جاکوب فرانسیس جری) بود. او نژاد ترکیبی لهستانی، آلمانی، ایرلندی و انگلیسی دارد. زندگی در شهری که یکی از مراکز تکنولوژی آمریکا بود سود زیادی برای استیفن داشت و علاقه او به فناوری را بیش از پیش تقویت کرد.

استیو وزنیاک در کودکی علاقه زیادی به ساخت وسایل مبتکرانه مثل ولت متر، رادیو، ماشین حساب و بازی ها داشت. با وجود هوش بالا به تحصیلات عادی، علاقه‌ای نشان نمی داد و یادگیری روزانه او را خسته می کرد. در دوران دانشجویی به دلیل شکست مالی و عدم پرداخت شهریه از دانشگاه کلرادو انصراف داد و وارد دانشگاه کالیفرنیا شد.

استیو وزنیاک؛ جادوگر عصر رایانه!

مسیر شغلی

در سال ۱۹۷۱ از طریق یک دوست مشترک با استیو جابز آشنا شد. جابز هم شبیه استیفن از مدرسه و دانشگاه متنفر بود. با این حال علاقه زیادی به الکترونیک داشت. این شباهت پیوند خوبی بین این دو ایجاد کرد. این دو حین کار در شرکت (هیولت پاکارد) HP با هم دوست شدند.

در همین زمان بود که استیو وزنیاک از دانشگاه کالیفرنیا انصراف داد. در این بازه زمانی افزایش تقاضا برای رایانه های شخصی باعث اوج گیری دنیای الکترونیک شده بود. بیشتر این تقاضاها به خاطر توسعه ریزپردازنده ها بود. از آنجایی که استیو توانایی خرید یک رایانه شخصی را نداشت، تصمیم گرفت یک رایانه بسازد. نتیجه این تصمیم ساخت نسل اول رایانه های اپل با عنوان Apple I بود.

نکته قابل توجه این است که استیو وزنیاک تمامی کارهای سخت افزار، طراحی مدار و سیستم عامل را به تنهایی انجام داد. نسل اول اپل به اولین کامپیوتر خانگی تبدیل شد که یک کاراکتر را روی صفحه نمایش نشان می‌داد. او و استیو جابز نسل اول کامپیوترهای اپل را به کلوب کامپیوتری (Homebrew) بردند. این کلوب متشکل از علاقه‌مندان به الکترونیک و رشته کامپیوتر و محاسبات بود.

استیو جابز مسئولیت بازاریابی دستگاه را برعهده گرفت. این در حالی بود که تمرکز وزنیاک روی بهبود و تقویت بیشتر این دستگاه بود. آنچه موجب برتری Apple I نسبت به محصولات موجود در بازار می شد، قابلیت دستیابی آسان به ویدئو بود که دیگر دستگاه ها از آن بی بهره بودند.

با فروش دارایی های شخصی از جمله دستگاه‌های الکترونیکی، مثل ماشین حساب علمی پیشرفته وزنیاک، فولکس‌واگن جابز، بازی‌های رایانه‌ای و … سرمایه ای حدود ۱۳۰۰ دلار جمع‌آوری کردند. با این سرمایه اولیه در اول آوریل سال ۱۹۷۶ استیفن و جابز شرکت کامپیوتری اپل را در پارکینگ خانه جابز تاسیس کردند. همزمان استیو وزنیاک از HP استعفا داد و مسئولیت بخش تحقیق و توسعه اپل را بر عهده گرفت.

برخلاف دستگاه Altair 8800 کامپیوتر نسل اول اپل اساسا برای سرگرمی طراحی شده بود. پس از موفقیت نسل اول کامپیوترهای اپل استیو وزنیاک نسل دوم کامپیوترهای اپل را با عنوان Apple II طراحی کرد. بر خلاف مدل قبلی کامپیوتر اپل II قابلیت نمایش گرافیک رایانه را داشت. و از زبان برنامه نویسی Basic هم پیروی می کرد. علاوه بر این، این کامپیوتر ۸ اسلات داشت. نظر استیو جابز این بود که این کامپیوتر با ۲ اسلات طراحی شود اما استیو روی ۶ اسلات تاکید داشت. نتیجه این بود که نسل دوم کامپیوترهای اپل با ۸ اسلات تولید شد.

نسل دو کامپیوترهای اپل یکی از رایانه‌های شخصی بود که به تولید انبوه رسید. با گذشت زمان محبوبیت شرکت اپل افزایش یافت این امر باعث گسترش شرکت شد و مهندسان دیگری نیز روی کار آمدند و به این مجموعه بزرگ اضافه شدند.

در سال ۱۹۸۰ ارزش سهام این شرکت به ۱۱۷ میلیون دلار رسید. در سال ۱۹۸۱ استیو وزنیاک دچار حادثه هوایی شد. در این حادثه او شخصاً خلبان بود. به سختی از مرگ نجات یافت و دو سال طول کشید تا بهبودی کامل خود را به دست بیاورد. در این زمان اسپانسر دو جشنواره در ایالات متحده شد و از آنها حمایت کرد تا پیشرفت روز افزون تکنولوژی را جشن بگیرند.

استیو بعد از یک وقفه کاری مجدداً به اپل برگشت و به عنوان الهام بخش دیگر کارمندان، کار مهندسی شرکت را به عهده گرفت. دذ آن زمان این شرکت بسیار گسترش یافته بود و ارزش سهام آن به ۹۸۵ میلیون دلار رسید.

در شش فوریه ۱۹۸۷ استیو وزنیاک بازنشسته شد. او در واقع به نوعی از کار کناره گیری کرد و همین اتفاق باعث به وجود آمدن شایعات زیادی در مورد شرکت اپل شد. استیو در یکی از مصاحبه‌هایش گفته بود: “کار من در شرکت اپل دیگر تمام شده است. کار مورد علاقه من مهندسی و کار با قطعات است این شرکت دیگر نیازی به من ندارد.”

استیو وزنیاک؛ جادوگر عصر رایانه!

با این وجود تا به امروز به عنوان کارمند شرکت اپل شناخته می‌شود و سالانه ۱۲۰ هزار دلار دریافت می‌کند در ضمن استیو وزنیاک یکی از سهامداران اپل است. استیو وزنیاک  پس از بازنشستگی از شرکت اپل، شرکت جدیدی به نام CL 9 تأسیس کرد. این شرکت اولین کنترل از راه دور  قابل برنامه ریزی  جهانی را به بازار عرضه کرد.

مدت زیادی بود که استیو وزنیاک به خاطر نقش مهمی که معلمان در زندگی دانش آموزان بازی می کنند دوست داشت وارد عرصه تدریس شود. او پس از بازنشستگی از شرکت اپل بود که  با آموزش کامپیوتر به دانش آموزان از کلاس پنجم تا نهم به آرزوی خود رسید.

در سال ۲۰۰۱، استیو وزنیاک  WOZ یا Wheels of Zeus را تاسیس کرد. کار این شرکت تولید GPS بی‌سیم بود تا به مردم کمک کند چیزهای روزمره را به راحتی و بدون هیچ زحمتی پیدا کند. این شرکت در سال ۲۰۰۶ به دلیل عدم سوددهی به کار خود پایان داد.

پس‌از تاسیس WOZ وزنیاک شرکت Acquicor Technology را تأسیس کرد که یک شرکت هلدینگ تکنولوژی بود و با هدف خرید شرکت‌های عرصه‌ی فناوری و توسعه‌ی آن‌ها فعالیت می‌کرد. در سال ۲۰۰۲، وزنیاک به عضویت هیئت ‌مدیره‌ی شرکت Ripcord Networks درآمد. بعد از کار مهندسی به نویسندگی روی آورد اولین اثر استیو وزنیاک زندگی نامه اش با نام (iWoz) بود. از دیگر کتاب های او می توان به کتاب های زیر اشاره کرد:

From Computer Geek to Cult Icon,

How I Invented the Personal Computer,

Co-Founded Apple

Had Fun Doing It

در سال 2014، استیو وزنیاک به عنوان دانشمند ارشد به Primary Data پیوست. این شرکت، شرکتی است که توسط مدیران سابق Fusion-io مانند لنس اسمیت، دیوید فلین و ریک وایت تأسیس شده است.

استیو وزنیاک؛ جادوگر عصر رایانه!

زندگی شخصی

استیو وزنیاک در لس گاتوس، کالیفرنیا زندگی می کند. همسر فعلی او جانت هیل است. استیو از ازدواج قبلی خود صاحب سه فرزند شده است. همسر سابق او کندیس کلارک بود. از نظر اعتقادی استیو یک آدم عرفانی و با ایمان است.

استیو وزنیاک  یکی از همکاران و خیرین اصلی موزه کمک به کودکان در سن خوزه بود. به مناسبت سهم برجسته او، خیابان روبروی موزه Woz Way نامگذاری شده است. این بنیانگذار شرکت اپل پس از بازنشستگی از این شرکت در سال 1986 ادامه تحصیل داد و لیسانس خود را در رشته علوم کامپیوتر و مهندسی برق گرفت. اگر کنجکاو زندگی‌نامه و موفقیت‌های دیگر پیشروان کسب و کار ایرانی و غیر ایرانی به compro نگاهی بیاندازید.

امی سداریس

با امی سداریس آشنا شوید!

امی سداریس یک بازیگر مشهور و کمدین آمریکایی است که با بازی در سریال محبوب غریبه ها با آب نبات (Strangers with Candy) در نقش (جری بلانک) به شهرت رسید.جدا از حرفه بازیگری، امی سداریس نویسنده نیز هست.  امی سداریس نویسنده چندین کتاب مثل (من تو را دوست دارم)/(I like you)، مهمان نوازی تحت تاثیر، (Hospitality under the Influence) و صنایع دستی برای فقرا، (Crafts for Poor People) است.

امی با برادر خود، دیوید سداریس که یک طنزپرداز معروف است رابطه ی صمیمانه ای دارد. او با همکاری برادرش دیوید سداریس چندین نمایشنامه نوشته است، از جمله: استامپ میزبان، (Stump the Host)، کفش یک زن، (One Woman Shoe) و خانواده تلنت، (The Talent Family).

امی سداریس در طول زندگی حرفه ای خود به خاطر اثر خاص و فوق العاده ای که روی صحنه تئاتر و تلویزیون از خود بجا گذاشت، مشهور شد. طنزپردازی در ذات امی  نهفته است و جملات و رفتار های او همواره با طنز و بداهه همراه هستند.

علاوه بر این او در نمایش های دیگری از جمله راهب، (Monk) و فقط به من شلیک کن، (Just Shoot Me) حضور داشت، امی سداریس در تعداد زیادی از فیلم های بزرگسالان و کودکان ایفای نقش کرد و محبوب تر شد. از جمله کارهای رده سنی کودکان که امی در آن صدا پیشگی کرد می توان به مدرسه راک، (School of Rock) که یک کمدی موزیکال بود و شرک ۳ (Shrek the Third) اشاره کرد. همکاری امی با کمپانی بزرگ والت دیزنی محبوبیت او را دو چندان کرد.

این بازیگر زیبا علاوه بر کار بازیگری و نویسندگی در اوقات فراغت خود مشغول به اداره یک آشپزخانه کاپ کیک و چیزبال است. یکی از کارهای او با نام در خانه با امی سداریس (At home with Amy Sedaris) که در سال ۲۰۱۷ کلید خورد بی ربط به این علاقه شخصی امی نیست.

افراد موفق

کودکی و جوانی

امی لوییس سداریس در نیویورک متولد شد، پدر و مادر او شارون و لو سداریس  هستند. پدر امی یونانی و مادر او از انگلیس-آمریكا بود. او با  خواهرها و برادرهایش به نام های دیوید، لیزا، گرتچن و تیفانی  در رالی، کارولینای شمالی بزرگ شد.

در نوجوانی مشغول به کار در سوپر مارکت (وین دیکسی) شد اما از سمت خود به عنوان صندوق دار اخراج شد. او از بلندگو اعلامیه های جعلی اعلام می کرد و رئیس صندوق بار ها او را به اخراج تهدید کرده بود و بالاخره این اتفاق افتاد.

پس از آن کار در یک باشگاه کمدی در شیکاگو را انتخاب کرد. امی در آنجا پیشخدمت کوکتل بود اما  به دلیل تاخیر برای حضور سر کار از این باشگاه نیز اخراج شد. امی در یکی از مصاحبه های خود گفته بود: “من دسته کلید رییس باشگاه را توی برف ها انداختم و شنیدم که بهار سال بعد این دسته کلید پیدا شد.”

در سال ۱۹۹۱ در یک فیلم تلویزیونی به نام معاملات بزرگ، (Big Deals) در نقش توپاس رادولویچ، (Topas Radulavitch) ظاهر شد. در این مدت عضو یک موسسه بداهه سازی و طنزپردازی مستقر در شیکاگو نیز بود و مطالب او در یکی از ستون های این مجله به چاپ میرسید.

مسیر شغلی

اولین درخشش او با بازی در کمدی  خروج ۵۷ (Exit 57) در سال ۱۹۹۵ اتفاق افتاد. این نمایش کمدی سه فصل داشت. در سال بعد امی سداریس در فیلم های رئیسان بد به جهنم می روند و زمان ها ظاهر شد. با کار در این مجموعه ها نام امی سداریس بر سر زبان ها افتاد.

امی سداریس تا سال ۱۹۹۷ با همکاری برادرش دیوید سداریس چندین نمایشنامه با نام های نمایش یک زن، (One Woman Show)، حادثه در دستگیره کفشدوزک (Incident at Cobbler’s Knob) و اسرار کوچک فریدا (Little Frieda Mysteries) را نوشت.

سال ۱۹۹۸ سال پر کاری برای امی سداریس بود. در این سال او در فیلم های چرخ های خشم، (Wheels of Fury)، غریبه ها با آبنبات، (Strangers with Candy)، تاخیر در یک جشن، (Retardation, a Celebration) و شش روز، هفت شب، (Six Days Seven Nights) بازی کرد. این سال قدم بعدی امی برای محبوبیت هر چه بیشتر او میان مردم و بینندگان بود.

از سال ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۰ برای نقش معروف جری بلانک در غریبه ها با آبنبات انتخاب شد. او نقش یک دانش آموز دبیرستانی را بازی می کرد و در 30 قسمت حضور داشت. سال بعد او در مجموعه های تلویزیونی پرتاب (Fling) و فقط به من شلیک کن (Just Shoot Me) دیده شد.

همان طور که اشاره شد امی سداریس جدا از بازیگری، نویسنده نیز هست. او در سال ۲۰۰۳ به همراه استیون کولبرت و پل دینلو رمان متن و تصویر ویگفیلد (Wigfield) را نوشت. در همان سال امی در فیلم های مدرسه راک، (School of Rock) و اِلف (Elf)  بازی کرد.

از سال ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۶ آثار نمایشی زیادی از خود به جای گذاشت و طی همین مدت در ماهنامه ای به نام (The believer) مشغول به نویسندگی بود.

امی سداریس

امی سداریس در مجموعه های تلویزیونی زیادی مثل اِد, (Ed), اسم من ارل است، (My Name is Earl)، خیابان کنجد، (Sesame Street)، و … بازی کرد. سال ۲۰۰۷ از سال های پرکار و شلوغ امی سداریس  بود زیرا او در فیلم های(فرشتگان برف)، (فداکاری)، (شرک ۳) و (بلوغ) بازی کرد، چندین نمایش تلویزیونی کار کرد و سال بعد در نمایش (Yo Gabba Gabba) نقش معروف پری دندان را بازی کرد.

از سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۱ چندین فیلم مثل مربی باشگاه، (Gym Teacher)، فیلم، (The Movie) و دوستان فضایی، (Space Buddies) بازی کرد. امی در این دوره زمانی کتاب صنایع دستی برای فقرا، (Crafts for Poor People) را نوشت. در این مدت به کار در نمایش هایی مثل پدر آمریکایی، (American Dad)، میانه، (The Middle)، باب اسفنجی شلوار مکعبی، (SpongeBob SquarePants) و چندین کار دیگر مشغول بود.

از سال ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۳ امی سداریس بیشتر مشغول به کار در تلویزیون بود، از جمله (30 Rock) و (The Heart She Holler). امی سداریس همکاری های زیادی با والت دیزنی داشته است و کار صداپیشگی خیلی از نقش های معروف این کمپانی را امی انجام داده است.

کار‌های اصلی

موثر‌ترین نقش امی سداریس، نقش اول نمایش غریبه ها با آبنبات یا همان جری بلانک بود. در واقع اکثر افراد امی را با نقش جری بلانک به یاد می‌آورند و جزء یکی از بهترین آثار اوست. اگر چه اجرای این برنامه بعد از سه فصل لغو شد ولی در بین ۳۰ فیلم برتر (TV Guide’s ‘Top Cult Shows Ever) قرار گرفت. میزان محبوبیت این نمایش به قدری بالا است که چندین اقتباس از این فیلم اتفاق افتاد.

امی سداریس

زندگی شخصی

امی سداریس با پاول دینلو همبازی خود در فیلم غریبه ها با آبنبات رابطه داشت. این رابطه هشت سال ادامه پیدا کرد و بعد از جدایی این دو دوست صمیمی باقی ماندند و بچه های پاول، امی را مادربزرگ خود میدانند. هر چند که او بارها ابراز کرده است که علاقه ای به ازدواج یا بچه دار شدن ندارد.

امی سداریس یکی از هواداران پر و پا قرص PETA (بنیاد مردمی رعایت اصول اخلاقی در برابر حیوانات) نیز هست. شعار او این است که “وقتی لباس خز دار میپوشید مردم به شما میخندند نه با شما.”

برای آشنایی با دیگر پیشروان کسب و کار ایرانی و غیر ایرانی از دیگر مطالب compro دیدن کنید.