داستان موفقیت سارا بلیکلی کارآفرین و موسس شرکت اسپنکس

داستان موفقیت سارا بلیکلی کارآفرین و موسس شرکت اسپنکس

سارا بلیکلی یک کارآفرین آمریکایی و میلیاردری خودساخته است. او بنیانگذار کمپانی اسپنکس (Spanx) است. این کمپانی، یک شرکت تولید جوراب شلواری مستقر در آتلانتا، جورجیا است. سارا دستاورد های زیادی داشته و فوربس او را به عنوان یکی از قدرتمندترین زنان جهان در سال ۲۰۱۴ معرفی کرده است. سارا بلیکلی با روحیه کارآفرینی واقعی خود، اخیراً “نسل بعدی LEG-UP” را معرفی کرده است. برنامه ای که برای شناسایی کارآفرینان زن موفق و همفکر طراحی شده است.

بلیکلی از دانشگاه ایالتی فلوریدا فارغ التحصیل لیسانس ارتباطات است. وی قبل از این که ابتدا به عنوان فروشنده در شركت تأمین دنكا شروع به کار کند، شغل های مختلفی را در مدت سه ماه در والت دیزنی انجام داد. در مدتی که در این شرکت فعالیت می کرد مجبور بود از جوراب شلواری استفاده کند، برای اینکه راحت باشد تصمیم گرفت شلوار خود را ببرد و با ایده ای که داشت نوع جدیدی جوراب شلواری تولید کند که باعث شد لاغرتر به نظر برسد و بتواند همزمان از کفش های جلو باز استفاده کند، در نهایت متوجه شد که پوشاکی که تولید کرده است باب میل زنان بسیار دیگری است.‌

در سال ۲۰۰۰، سارا بلیکلی از ۵۰۰۰ دلار پس انداز شخصی خود برای بازاریابی ابتکارش استفاده كرد. او در طول روز در دانکا کار می کرد و شب ها را به تحقیق در مورد انواع پارچه، ثبت اختراعات و طرح های برند تجاری اختصاص می داد. او در نهایت یک کارخانه جوراب شلواری پیدا کرد که مایل به تولید جوراب خاص سارا بود.

سارا بلیکلی درخواست حق ثبت اختراع خود را نوشت و نام محصول را مشتاقانه “Spanx” گذاشت. سارا آرمی نیز با تصویر یک زن جوان بلوند که از خودش الگو گرفته بود، انتخاب کرد. بلیکلی به جای سرمایه گذاری در زمینه تبلیغات محصولاتش، به سراسر ایالات متحده آمریکا سفر کرد و برای معرفی آنها فروشگاه هایی مانندNeiman Marcus را متقاعد کرد تا به فروش محصولات او بپردازند.

داستان موفقیت سارا بلیکلی

دوران کودکی

سارا بلیکلی در ۲۷ فوریه ۱۹۷۱ در کلیرواتر، شهر ساحلی فلوریدا متولد شد. پدر وی وکیل دادگستری بود. او در دبیرستان کلیرواتر تحصیل کرده و در رشته ارتباطات از دانشگاه ایالتی فلوریدا فارغ التحصیل شد. سارا عضوی از انجمن FSU بود. او از همان کودکی مهارت های کارآفرینی خود را به نمایش گذاشت. او یک خانه خالی از سکنه برای هالووین در محله خود ساخت و از همسایگان بابت آن پول گرفت.

داستان موفقیت سارا بلیکلی کارآفرین و موسس شرکت اسپنکس

شروع فعالیت حرفه ای

سارا بلیکلی قصد داشت رشته حقوق و حرفه پدرش را دنبال کند، اما در آزمون پذیرش دانشکده حقوق حدنصاب نمره قبولی را کسب نکرد و به مدت چند ماه به دنیای والت دیزنی در اورلاندو، فلوریدا پیوست. او در این دوره به عنوان یک استندآپ کمدین مستقل فعالیت کرد.

سارا به عنوان یک فروشنده به فروش دستگاه های فکس در دانکا، یک شرکت تامین کننده وسایل دفتر کار، فعالیت می کرد. ایده اولیه شرکت اسپنکس در حالی که هنوز در این شرکت به فروشندگی مشغول بود، در ذهن سارا جوانه زد. سفر سارا برای تبدیل شدن به یکی از موفق ترین و ثروتمندترین کارآفرینان زن، به خودی خود الهام بخش است. این یک استاندارد است که سایر کارآفرینان برای دستیابی به آن تلاش می کنند. او اکنون برای راه اندازی برنامه LEG UP تلاش می کند. سارا قصد دارد به کمک این برنامه، زنان شاغل را به نمایش بگذارد و تشویق کند.

این موفقیت سارا ‌۱۵ سال طول کشید. او همچنان انقلابی را در نحوه لباس پوشیدن زنان به وجود آورد. سارا بلیکلی کمپانی پوشاکی را تاسیس کرد که شامل محصولاتی مانند، جوراب شلواری و لباس مناسب یوگا بود. تجربه شخصی سارا در محل کار به او انگیزه داد و وی را ترغیب کرد که شرکت اسپنکس (Spanx) را راه اندازی کند.

سارا در سن ۲۷ سالگی، به آتلانتا جورجیا نقل مکان کرد و پس اندازی که از فروش دستگاه فکس به دست آورده بود را برای اجرای ایده جوراب شلواری سرمایه گذاری کرد. سارا بلیکلی حق ثبت اختراع خود را نوشت، زیرا نتوانست هیچ وکیل زنی را پیدا كند كه همان كار را انجام دهد. کارخانجات تولید جوراب در کارولینای شمالی از ایده او استقبال نکردند.

اما مقاومت و سرسختی او، مسیر موفقیت را هموار کرد و خیلی زود اولین نمونه محصول خود را به پایان رساند. سارا با نوآوری و ماهیت مبتکرانه ایده خود، استانداردهای جدیدی را در بازار جوراب شلواری تنظیم کرد. او برای بسته بندی محصولات خود رنگ قرمز و جسورانه ای انتخاب کرد و از تصاویر متنوع زنان استفاده کرد.

سارا بلیکلی با نماینده گروه Neiman Marcus دیدار جنجالی و برنامه ریزی شده ای داشت که به عنوان نقطه عطف در حرفه او محسوب می شود. سارا نماینده گروه را بابت مزایای محصول طراحی شده خود قانع کرد. محصولات او در هفت فروشگاه Neiman Marcus برای فروش جایی پیدا کردند.

داستان موفقیت سارا بلیکلی کارآفرین و موسس شرکت اسپنکس

این تازه شروع ماجرا بود و برند های معتبر دیگری همچونBloomingdales ، Saksو Bergdorf Goodman با او همراه شدند. سارا به اپرا وینفری سبدی از محصولات خود را هدیه داد، با یادداشتی که ایده خود را توضیح می داد. این اقدام، موجب موفقیت بیشتر برند اسپنکس شد، زیرا وینفری Spanx را به عنوان کالای مورد علاقه خود معرفی کرد.

سارا صاحب ۱۰۰٪ برند اسپنکس است. دفتر مرکزی شرکت اسپنکس (Spanx) در آتلانتا، قرار دارد. Spanx در تقریباً ۵۰ کشور جهان نمایندگی دارد و مغازه های خرده فروشی نیز در ایالات متحده افتتاح کرده است. این برند شعار خود را با هدف درک زنان از ارزش واقعی خود حفظ کرده است.

سارا بلیکلی آرزویی مبنی بر طراحی راحت ترین کفش پاشنه بلند دارد. او در برنامه های مختلف تلویزیونی نیز حضور داشته است. او در The Rebel Billionaire، یک مجموعه تلویزیونی ریلیتی شو شرکت کرد و به جایگاه دوم دست یافت. سارا یکی از داوران ریلیتی شو تلویزیونی مخترعان آمریکایی بود.

فعالیت های بشردوستانه سارا بلیکلی

او بنیاد سارا بلیکلی را تأسیس کرد که به زنان آموزش تحصیلی و  کارآفرینی می دهد. این بنیاد بورس های تحصیلی را به زنان جوان در پردیس اجتماعات و انجمن توسعه فردی در آفریقای جنوبی اهدا می کند. سارا در برنامه اپرا وینفری ظاهر شد و درآمد خود را به آکادمی به رهبری اپرا وینفری برای دختران اهدا کرد. سارا اولین میلیاردر زنی بود که به “Giving Pledge” پیوست، جایی که یک شخص حداقل نیمی از ثروت خود را به امور خیریه اهدا می کند.

زندگی شخصی

سارا بلیکلی با خواننده رپ سابق آمریکایی Jesse Itzlerat ازدواج کرد. این عروسی در هتل و باشگاه گاسپاریلا در بوکا گراند، فلوریدا، ایالات متحده برگزار شد.

سارا در سال ۲۰۱۴ توسط فوربز در رتبه ۹۳مین زن قدرتمند جهان قرار گرفت. او اولین میلیاردر زنی بود که عضوی از Giving Pledge بود. تحت این تعهد، ثروتمندان حداقل نیمی از ثروت خود را برای فعالیت های بشردوستانه اهدا می کنند. مجله فوربز به دلیل دستاوردهای چشمگیر سارا بلیکلی، او را به عنوان جوانترین میلیاردر زن خود ساخته جهان معرفی کرد. او در مجله تایمز تحت عنوان ۱۰۰ نفر از بانفوذترین افراد جهان، معرفی شد.

داستان موفقیت سارا بلیکلی کارآفرین و موسس شرکت اسپنکس

۴ توصیه سارا بلیکلی برای موفقیت

۱) سارا یکی از طرفداران بزرگ بصری کردن هدف بزرگ خود از راه های خاص و مشخص است. او ۱۵ سال قبل از این اتفاق، خودش را به وضوح در برنامه تلویزیونی اپرا تصور می کرد. او می دانست که این اتفاق خواهد افتاد.

۲) پدر سارا به فرزندانش یاد داده بود که شکست نقطه عطفی در مسیر موفقیت فرد است. تمرکز بر شکست بزرگ به سارا این امکان را می دهد تا درک کند که شکست نتیجه نیست؛ بلکه به معنی عدم تلاش است. باید به اندازه کافی از منطقه راحتی خود دور شوید و سعی کنید بیشتر از آنچه روز گذشته بودید باشید. شکست بزرگ چیز خوبی است.

۳) خیلی زود ایده شکننده و تازه خود را با جهان به اشتراک نگذارید. سارا توضیح می دهد که ایده ها آسیب پذیر و شکننده هستند. صبر کنید تا کاملاً در مسیر اهداف خود پیش بروید قبل از اینکه آن را با مردم به اشتراک بگذارید. خوب، آنها شما را ناامید می کنند و تمام دلایلی را که باعث می شود ایده شما با شکست مواجه شود را ارائه می دهند. اما شما باید آمادگی مقابله با دلایل آنها را داشته باشید.

۴) باور کنید که شما توانایی اجرای ایده خود را دارید. سارا  بلیکلی مطلقاً چیزی در مورد لباس زیر زنانه، ثبت اختراع یک محصول جدید، تولید، بازاریابی، توسعه محصول، توسعه وب سایت، کسب و کار آنلاین و موارد دیگر نمی دانست. اما این مانع او نشد. او تحقیقاتی را در مورد آنچه نمی دانست انجام می داد، و برای آنچه كه نمی توانست انجام دهد افرادی را استخدام كرد و با تعهد و انرژی به راه خود ادامه داد. اجرای ایده خود را فقط به این دلیل که فکر می کنید توانایی اجرای آن را ندارید متوقف نکنید.

 

معرفی فیلم؛ دستیار

دستیار يا کارآموز (انگلیسی: The Intern) فیلمی کمدی به کارگردانی نانسی مایرز است که در سال ۲۰۱۵ منتشر شد. در این فیلم بازیگرانی همچون رابرت دنیرو، ان هتوی، رنه روسو، آندرس هولم، اندرو رنلز، زک پرلمن، آدام دیواین، نات وولف، لیندا لوین، سلیا وستون، مری کی پلیس، استیو وینوویچ و مالی برنارد ایفای نقش کرده‌اند.

 

 

داستان

بنجامین ویتاکر (دنیرو) بازنشسته‌ای است که از حدود سه سال پیش در غم از دست دادن همسرش به سر می‌برد. او که چندان از بی‌کار بودنش خرسند نیست، تصادفاً تبلیغ یک شرکت فروش اینترنتی لباس مبنی بر استخدام کارآموز باتجربه (سالخورده) را می‌بیند. بعد از آن وی به عنوان کارآموز، دستیار شخصی جولز آستین (هتوی) مدیر عامل شرکت می‌شود که بسیار در کار خود غرق شده و زندگی خصوصی و اجتماعی آشفته‌ای دارد. بن با تثبیت خود در کنار جولز به کمک او می‌شتابد.

 

 

 

 

نقد فیلم

 

نانسی میرز از معدود کارگردانان زن هالیوودی است که در مسیر حرفه ایش که بیش از سه دهه ادامه داشته، همواره علاقه مند به روابط میان انسانها و مشخصا دنیای زنان بوده است. وی در فیلم « زنان چه چیز می خواهند » به سراغ مردی رفت که قادر بود به ندای قلب زنان گوش دهد و در آخرین ساخته اش هم به نام « پیچیده هست » به سراغ زوج کهنسالی رفت که دچار مشکلات زناشویی شده بودند. وی اینبار نیز شخصیت اصلی داستانش را مردی بازنشسته انتخاب کرده و او را در مقابل زنی جوان قرار می دهد و قرار است که مثل همیشه، این دو در کنار یکدیگر به توفیق برسند.

بن ( رابرت دنیرو ) پیرمرد بازنشسته ای است که تصمیم می گیرد که دوباره به بازار کار برگردد اما در عین حال می داند که بازگشتنش به کار با شرایطی که دارد، بسیار سخت است. به همین منظور، وی به سراغ اعضای اداره کننده یک سایت آنلاین فشن می رود که همه کاره این مجموعه دختری به نام جولز استین ( آن هاتاوی ) می باشد. بن در این شرکت به عنوان کاراموز مشغول به کار می شود و رفته رفته به دلیل تجربه های بسیار خوبی که در زندگی کسب کرده، در دل افراد جا باز می کند اما…

 

«دستیار» دنباله روی دیگر آثار نانسی میرز است. میرز در طی دوران فعالیت هنری خودش به عنوان کارگردان، همواره شخصیت اصلی فیلمهایش را زنانی قدرتمند از لحاظ کاری و اجتماعی تشکیل داده اند. در « کارآموز » نیز آن هاتاوی زنی زیبا، قدرتمند و موفق است که به نظر می رسد از هر لحاظ عالی باشد. اما دقیقا در نقطه ای دچار آسیب پذیری و ضعف هست که دیگر شخصیت های زن فیلمهای سابق میرز نیز با آن دست و پنجه نرم کرده اند؛ یعنی ازدواج و مسائل مربوطه.

فیلم جدید میرز بر پایه رابطه میان بن و جولز می گذرد. خوشبختانه اینبار خبری از رابطه عاشقانه میان این دو نیست و اختلاف سنی بالای آنها می تواند ضامن این مسئله باشد که رابطه آنها دوستانه خواهد بود و سمت و سویی رمانتیک نخواهد گرفت. کلیت فیلم « کارآموز » نیز بر پایه همین رابطه دوستان میان دو شخصیت اصلی داستان بنا شده.

یکی از ویژگی های مثبت میرز در نگارش فیلمنامه، قدرت دیالوگ نویسی اوست. میرز ثابت کرده یکی از خلاق ترین و خوش ذوق ترین نویسندگان زن هالیوودی در نگارش متن می باشد و با نگاهی به آثار مختلف کارنامه هنری اش، می توان جملات ماندگار بسیاری را جستجو کرد. این اصل، در فیلم « کارآموز » نیز وجود دارد و صحبت های مختلفی که میان بن و جولز شکل می گیرد، شنیدنی و جذاب هستند و بهترین لحظات فیلم را تشکیل می دهند. این صحبت ها از خودشناسی گرفته تا دیدگاه نسبت به زندگی و آدمهای پیرامونمان، قطعا می تواند ارزش چند بار شنیدن را داشته باشد. میرز اینبار هم به خوبی ثابت کرده که همواره گزینه قابل اعتمادی برای ساخت یک اثر دیالوگ محور محسوب می شود.

 

 

اما در عین حال که « کارآموز » اثر گرم و خوشایندی در بخش دیالوگ هاست، باز هم از مشکلات آثار سابق میرز در بخش روایت رنج می برد. متاسفانه خرده داستانهای فیلم « کارآموز » کشش چندانی ندارند و شخصیت های فرعی که به داستان ورود می کنند، فاقد پرداخت و عمل لازم هستند. رابطه میان جولز و همسرش هم که به تیرگی رفته و قرار است بن در این زمینه جولز را یاری دهد، چندان قادر نیست مخاطبش را درگیر کند چراکه فیلم زمان لازم برای پرداخت بهتر این مشکلات را فراهم نمی کند. « کارآموز » در بخش روایت، متوسل به کلیشه هاست و در تنوع موضوعاتی که مطرح می کند هم آنقدر جذابیت ندارد که به مخاطب اجازه دهد ذهنش را معطوف به فیلم نماید و به کلیشه ها فکر نکند.

با اینحال « کارآموز » بازیهای خوبی دارد و این غیرقابل پیش بینی نبود چراکه میرز اگرچه در بخش روایت داستان تا به امروز به مرز پختگی نرسیده، اما در بازی گرفتن از بازیگرانش تبحر دارد. رابرت دنیروی کهنه کار اینبار در نقشی کمدی، بازی خوبی از خود به نمایش گذاشته است اما کماکان باور کردنش در چنین جایگاهی که انواع و اقسام شکلک ها را با صورتش به نمایش بگذارد، سخت است! آن هاتاوی هم در نقش جولز، به نوعی یادآور فیلم « شیطان پرادا می پوشد » می باشد با این تفاوت که جایگاه وی به مدیر و همه کاره مجموعه تغییر یافته است. هاتاوی در « کارآموز » گرم و قابل باور است و آن لبخند کشیده اش هم درفیلم جواب داده است.

« دستیار» را در مجموع می توان کمدی ساده و جمع و جوری معرفی کرد که ادعایی ندارد اما می تواند شما را تا انتهای فیلم مشتاق نگه دارد. فیلم در روایت داستان پیرو کلیشه هاست و به فیلم بهتری از ساخته های پیشین میرز تبدیل نمی شود. اما خوشبختانه چندین سکانس میان جولز و بن که با دیالوگ های زیبایی همراه هست، می تواند باعث شود از گذاشتن زمانتان برای تماشای فیلم پشیمان نشوید؛ بعلاوه اینکه بهرحال « کارآموز » فیلمی نیست که حال شما را در این روزها بد کند و تلخی به همراه داشته باشد.