بیوگرافی کیمبال ماسک مالک کیچن بولدر

کیمبال ماسک کارآفرین اجتماعی جهان و مالک کیچن بولدر

کیمبال ماسک متولد آفریقای جنوبی و اما سرمایه گذار کانادایی و رستوران دار است که به  انسان دوستی شهرت دارد. او برادر کوچکتر ایلان ماسک، بنیانگذار و مدیر عامل شرکت تسلا است. کیمبال ماسک فعالیت خود‌ را در اسکوشیا بانک شروع کرد و به عنوان یک کارآفرین اجتماعی جهانی شناخته می شود، به دلیل اینکه برای تحقق این عبارت، آمریکا کشوری که همه در آن به غذای سالم دسترسی دارند، بسیار تلاش کرد.

در سال ۱۹۹۵، کیمبال ماسک و برادرش ایلون یک شرکت راهنمای آنلاین شهر به نام زیپ۲ تاسیس کردند. نتیجه تلاش آنها برای این شرکت منجر به سود خوبی شد و کیمبال به تدریج به عنوان یک سرمایه گذار نرم افزار و فناوری شناخته شد.

کیمبال ماسک در اوایل دهه ۲۰۰۰ در مدرسه آشپزی فرانسه در نیویورک ثبت نام کرد و به این ترتیب صفحه جدیدی در زندگی حرفه ای خود باز کرد. پس از فارغ التحصیلی از این مدرسه، او با چند سرمایه گذار دیگر، رستوران کیچن بولدر در کلرادو را راه اندازی کرد. او همچنین یکی از بنیانگذاران کیچن کامیونیتی، یک موسسه غیرانتفاعی است که کلاس های زیادی با نام «باغ های یادگیری» در فضای باز و حیاط مدرسه های سراسر ایالات متحده را تشکیل می دهد.همچنین اسکوئر روت، تسریع کننده کشاورزی در جوامع شهری نیز از ایده های او است.

کیمبال ماسک مالک فعلی کیچن کافه و LLC، رستوران های زنجیره ای واقع در مناطق روستایی ایالات متحده و عضو هیئت مدیره شرکت های تسلا، اسپیس ایکس و چیپوتله گریل مکزیکی است. ماسک در سال ۲۰۱۷ جایزه کارآفرین اجتماعی سال را دریافت کرد و اغلب به عنوان «پدر بنیانگذار جنبش غذای مدرن» معرفی می شود.

بیوگرافی کیمبال ماسک مالک کیچن بولدر

دوران کودکی و نوجوانی کیمبال ماسک

کیمبال ماسک در ۲۰ سپتامبر ۱۹۷۲ در پرتوریای آفریقای جنوبی متولد و در یک خانواده بزرگ و جاه طلب در کنار الون، توسکا خواهرش و چندین پسر عموی خود بزرگ شد. پدرش ارول حرفه مهندسی خود را داشت. در حالی که مادرش مای، یک متخصص تغذیه بود. کیمبال پس از اینکه تحصیلات خود را در مدرسه تمام کرد، به کینگستون انتاریو رفت تا نزد برادرش بماند و در دانشگاه کوین در رشته کسب و کار تحصیل کند. با وجودی که دانشجو بود، اولین کار خود را در اسکوشیا بانک شروع کرد. ماسک تحصیلات دانشگاهی خود را در سال ۱۹۹۵ به پایان رساند.

فعالیت حرفه ای کیمبال ماسک

در سال ۱۹۹۵، کیمبال ماسک اولین ورود خود را به دنیای کارآفرینی و سرمایه گذاری از طریق فعالیت نقاشی مسکونی با تیم حرفه ای نقاشان دانشگاه انجام داد. در همان سال بود که به همراه ایلون بردارش، شرکت دوم خود را با نام زیپ۲ تاسیس کردند که به عنوان راهنمای آنلاین عمل می کرد و نسخه های الکترونیکی روزنامه های نیویورک تایمز و روزنامه های شیکاگو تریبون را ارائه می داد. در سال ۱۹۹۹، کامپک طی یک معامله ۳۰۷ میلیون دلاری، این شرکت را از آنها خرید.

کامبیل ماسک پس از این تجربه به یک سرمایه گذار برجسته در زمینه نرم افزار و فناوری تبدیل شد. او در یکی از تجربه های اول الون، X.com، یک بانک و ارائه دهنده خدمات مالی آنلاین سرمایه گذاری کرد. در مارس ۲۰۰۰، شرکتی به نام کانفینیتی با X.com ادغام شد و X.com خیلی زود تصمیم گرفت سایر عملیات بانکداری اینترنتی به غیر از خدمات مالی پی پال را خاتمه دهد. این شرکت در سال ۲۰۰۱ به پی پال تغییر نام داد. یک سال بعد، شرکت تجارت الکترونیک چند ملیتی ای‌بی، X.com را با قیمت ۱.۵ میلیارد دلار خرید.

اغلب کارآفرینان پس از چنین موفقیتی، خود را بازنشسته می کنند و ترجیح می دهند بقیه عمر خود را در آسایش سپری کنند، اما کیمبال ماسک هدف تازه ای پیدا کرده بود. در حالی که ایلون در کالیفرنیا اقامت داشت و در حال راه اندازی امپراتوری خود در بخش انرژی بود، کیمبال ماسک برای تحصیل در رشته آشپزی انستیتوی معتبر آشپزی فرانسه به نیویورک نقل مکان کرد.

پس از فارغ التحصیلی، ماسک و همسرش جن لوین در فوریه ۲۰۰۲ برای جستجوی فضای ایده آل رستوران خود، سفر جاده ای در سراسر ایالات متحده را شروع کردند. آنها قبل از اینکه بخاطر آب و هوا و منظره در بولدر مستقر شوند، از شیکاگو، جکسون هول، دنور، سانتافه، سان دیگو، لاگونا بیچ، لس آنجلس، سانفرانسیسکو، پورتلند و سیاتل بازدید کردند.

ماسک، لوین و سرآشپز هوگو ماتسون بیسترو کیچن بولدر را در آوریل ۲۰۰۴ افتتاح کردند. در طبقه فوقانی همان ساختمان نیز یک لانژ کوکتل به نام کیچن آپسترز راه اندازی کردند.
رستوران و بار کالاها و Lazy Dog در ملودی فارم شامل کافه باترمیلک، یک کافه صبحانه و قهوه، و زنجیره همبرگر و لرزشگیر Shake Shack است. رستوران آمریکایی نکث دور زیر مجموعه رستوران های کیچن ماسک است که وی در سال ۲۰۱۱ این رستوران را راه اندازی کرد.

بیوگرافی کیمبال ماسک مالک کیچن بولدر

طی ۱۳ سال گذشته، کیچن بولدر به رستورانی تبدیل شده است که ماموریت تهیه غذای واقعی و ساده برای آمریکایی ها را برعهده دارد. این رستوران توسط فروشگاه ها و سازمان های مختلف آشپزی از جمله اوپن‌تیبل، گورمت، زاگاتز، فوود اند واین، و بنیاد جیمز بیرد به عنوان یکی از بهترین رستوران های کشور انتخاب شده است.

در نوامبر ۲۰۰۶، ماسک مدیر عامل شرکت وان‌ریوت شد. شرکتی که راه حل های بازاریابی از طریق ایمیل را ارائه می دهد. کیمبال ماسک در سپتامبر ۲۰۱۱، از سمت مدیرعاملی خود کناره گرفت.

کیمبال ماسک در سال ۲۰۱۷، استارتاپ تولید مواد غذایی اسکوئر روت را تاسیس کرد. هدف این شرکت ایجاد مزارع عمودی هیدروپونیک، تحت کنترل آب و هوا و قابل احداث در محیط شهری است.

فعالیت های مهم کیمبال ماسک

کیمبال ماسک از سال ۲۰۰۴ با بنیاد GROWE همکاری می کند و هماهنگی های لازم برای کاشت باغ مدرسه بیشتر در جامعه بولدر را انجام می دهد. همچنین او و ماتسون کیچن کامیونیتی که امروز به نام بیگ گرین تغییر یافته، یک سازمان غیرانتفاعی برای ایجاد باغ های یادگیری تاسیس کردند. در این باغ ها به کودکان مفاهیم متنوعی درباره غذا، تغذیه سالم، انتخاب سبک زندگی و محیط آموزش می دهند.

کیمبال ماسک بخشی از فروش هر یک از رستوران های خود را برای ساخت و نگهداری باغ های یادگیری در جوامع مربوطه تعیین کرده است. در سال ۲۰۱۲، رام امانوئل شهردار شیکاگو، یک میلیون دلار از طرف شهر خود اهدا کرد تا کیمبال ماسک و سازمان او بتوانند ۸۰ باغ در آنجا بسازند. از سال ۲۰۱۷ تاکنون، شش سال از زمان تشکیل این موسسه، بیش از ۴۰۰ باغ یادگیری افتتاح شده است که بیش از ۱۰۰۰۰۰ دانش آموز را در سراسر شیکاگو، لس آنجلس، ممفیس، ایندیاناپولیس و دنور دربر می گیرد.

بیوگرافی کیمبال ماسک مالک کیچن بولدر

جوایز و دستاوردها

در مارس ۲۰۱۷، کیمبال ماسک توسط مجله فست کمپانی به عنوان یکی از خلاق ترین افراد در کسب و کار انتخاب شد.
بنیاد شواب، یک سازمان زیرمجموعه مجمع جهانی اقتصاد، برای کارهای خیرخواهانه کیمبال ماسک، او را به عنوان کارآفرین اجتماعی سال انتخاب کرد.

زندگی شخصی

کیمبال ماسک پیش از این با جن لوین که معمار بود، ازدواج کرد که حاصل این ازدواج سه فرزند است. پس از طلاق این زوج، کیمبال ماسک با کریستینا وایلی که کارآفرین است ازدواج کرد. این زوج در بولدر، کلرادو اقامت دارند.

ارزش خالص دارایی ماسک

ارزش دارایی کیمبال ماسک از تاریخ ۱ سپتامبر ۲۰۲۰ حداقل ۴۵۱ میلیون دلار اعلام شده است. ماسک بیش از ۳۶۳۷۵ واحد سهام کمپانی تسلا با ارزش بیش از ۳۸۴،۷۸۷،۷۸۶ دلار دارد و طی ۱۰ سال گذشته سهام تسلا را به ارزش بیش از ۶۶،۰۳۰،۴۳۵ دلار فروخته است. علاوه بر این، او به عنوان مدیر شرکت تسلا ۲۰،۰۰۰ دلار درآمد ماهانه کسب می کند.

الیزابت هولمز

الیزابت هولمز مدیر عامل ترانوس و کارآفرینی که به کلاهبرداری متهم شد

الیزابت هولمز متولد ۳ فوریه ۱۹۸۴ یک کارآفرین آمریکایی و بنیانگذار و مدیر عامل ترانوس، یک شرکت فناوری بهداشت بود که در حال حاضر منحل شده است. این شرکت در ابتدای تاسیس، انقلابی در آزمایش خون با استفاده از روش های آزمایش نوظهور محسوب میشد.

تیم الیزابت هولمز ادعا کردند که می توانند با استفاده از حجم ناچیزی خون (مانند یک قطره خون از نوک انگشت) فرایند آزمایش خون و بیماری هایی مانند سرطان و کلسترول بالا را تشخیص دهند.

بر اساس ادعای ترانوس این آزمایشات با استفاده از دستگاه های کوچک خودکاری اجرا می شود که توسط این توسعه یافته است. فوربز در سال ۲۰۱۵، بر اساس ارزیابی های انجام شده و  ارزش ۹ میلیارد دلاری شرکت ترانوس، هولمز را به عنوان جوان ترین و ثروتمندترین میلیاردر زن خودساخته در آمریکا معرفی کرد. اما به دنبال افشای کلاهبرداری احتمالی الیزابت هولمز و منحل شدن شرکت ترانوس، فوربز برآورد منتشر شده از ارزش خالص او را به صفر رساند، و هولمز را به عنوان «ناامید کننده ترین مدیر جهان» معرفی کرد.

اعتبار ترانوس تا حدی به علت روابط شخصی هولمز، اختراعات او و توانایی او در متقاعد کردن دیگران و جذب نیرو از افراد با نفوذی از جمله هنری کیسینجر، هیلاری کلینتون، جورج شولتز، جیمز ماتیس و بتسی دیووس بود.

حرفه هولمز، ظهور و انحلال شرکت او و عواقب بعدی آن موضوع کتاب «خون بد: اسرار و دروغ ها در استارتاپ دره سیلیکون ولی» است که توسط جان استریو خبرنگار وال استریت ژورنال نوشته شده است. همچنین یک فیلم مستند HBO به نام «مخترع: به دنبال خون در سیلیکون ولی» ساخته شده است.

الیزابت هولمز مدیر عامل ترانوس

اوایل زندگی الیزابت هولمز

هولمز در واشنگتن دی سی به دنیا آمد. پدرش در شرکت انرون فعالیت می کرد و پس از آن سمت های اجرایی را در سازمان های دولتی مانندUSAID ،EPA و USTDA بر عهده داشت. مادر الیزابت نیز به عنوان کارمند کمیته کنگره کار می کرد.
هولمز در مدرسه سنت جان در هوستون تحصیل کرد. در دوران دبیرستان، او به برنامه نویسی رایانه علاقه داشت و اولین کسب و کار خود را با فروش کامپایلرهای C ++ به دانشگاه های چین آغاز کرد.

والدین او تدریس خصوصی زبان ماندارین را در خانه ترتیب داده بودند و در اواسط دوره دبیرستان، هولمز شروع به شرکت در برنامه تابستانی ماندارین دانشگاه استنفورد کرد. در سال ۲۰۰۱، هولمز در دانشگاه استنفورد حضور یافت و در آنجا مهندسی شیمی خواند و به عنوان محقق دانشجویی و دستیار آزمایشگاه در دانشکده مهندسی فعالیت كرد.

پس از پایان سال اول تحصیل، هولمز در آزمایشگاهی در موسسه ژنوم سنگاپور کار کرد و آزمایش سندرم حاد تنفسی را از طریق جمع آوری نمونه های خون با سرنگ انجام داد. او در سال ۲۰۰۳ اولین درخواست ثبت اختراع خود را برای یک دستگاه پزشکی پوشیدنی تحویل داد که برای انجام کارهایی مانند تنظیم دوز دارویی مورد نیاز و پایش خون به کار می رفت.

در مارس ۲۰۰۴، الیزابت هولمز از دانشکده مهندسی استنفورد انصراف داد و از پول شهریه خود به عنوان بودجه برای تاسیس یک شرکت فناوری مراقبت های بهداشتی استفاده کرد.

تاسیس شرکت ترانوس

الیزابت هولمز در ابتدا برای «دموکراتیک کردن مراقبت های بهداشتی» شرکت Real-Time Cures را در پالو آلتو، کالیفرنیا تاسیس کرد. ترس او از سوزن انگیزه ای برای ایده آزمایش خون فقط با استفاده از مقادیر كم خون بود.

هنگامی که هولمز این ایده را برای استاد پزشکی خود فیلیس گاردنر در استنفورد توضیح داد، گاردنر مخالفت خود را اعلام کرد و عقیده داشت که این ایده عملی نخواهد بود. چندین استاد پزشکی متخصص دیگر نیز همین حرف را به هولمز گفتند. با این حال، الیزابت هولمز تسلیم نشد و موفق شد رابرتسون مشاور و رئیس خود را در دانشکده مهندسی، برای حمایت از این ایده متقاعد کند.

در سال ۲۰۰۳، هولمز نام این شرکت را Theranos (تلفیقی از دو کلمه درمان و تشخیص) گذاشت. رابرتسون اولین عضو هیئت مدیره شرکت شد و هولمز را به سرمایه گذاران ریسک پذیر دیگری معرفی کرد.
الیزابت هولمز به شدت تحت تاثیر بنیانگذار اپل استیو جابز بود و عمدا از سبک او کپی می کرد و مانند او یک ژاکت سیاه و یقه دار می پوشید. او در بیشتر سخنرانی های خود با صدای بم صحبت می کرد، اگرچه بعدا یکی از همکاران سابق ترانوس ادعا کرد که صدای طبیعی او چند اکتاو بالاتر است.

الیزابت موفق شد سرمایه گذاران بیشتری را به شرکت خود جذب کند و به دلیل تشکیل درخشان ترین هیئت مدیره در تاریخ شرکت های ایالات متحده طی آنها سال ها شناخته شد.
ترانوس در سکوت و بدون وب سایت و انتشار خبری فعالیت می کرد تا در سپتامبر ۲۰۱۳ از مشاركت با Walgreens برای راه اندازی مراکز جمع آوری نمونه خون در فروشگاه ها خبر داد. توجه رسانه ها به شرکت الیزابت هولمز در سال ۲۰۱۴ و با انتشار خبری در مورد آن فوربز بیشتر شد.

در آن سال ترانوس ۹ میلیارد دلار ارزش داشت و بیش از ۴۰۰ میلیون دلار سرمایه جمع آوری کرده بود. تا پایان سال ۲۰۱۴، نام او در ۱۸ ثبت اختراع ایالات متحده و ۶۶ اختراع ثبت شده خارجی وجود داشت. در طول سال ۲۰۱۵، هولمز با کلینیک Cleveland ، Capital BlueCross و AmeriHealth Caritas برای استفاده از فناوری ترانوس توافق کرد.

الیزابت هولمز مدیر عامل ترانوس

سقوط ترانوس

جان کریرو از وال استریت ژورنال پس از اظهار نظر متخصصی كه تصور می كرد دستگاه آزمایش خون ترانوس مشکوک به نظر می رسد، تحقیقات مخفی و چند ماهه ای را در مورد این شرکت آغاز كرد. کریرو با کارمند سابق ترانوس صحبت کرد و اسناد شرکت را به دست آورد.

وقتی هولمز از تحقیقات مطلع شد، از طریق وكیل خود، دیوید بویز، برای جلوگیری از انتشار این اطلاعات اقدام کرد. وی همچنین تهدیدهای قانونی و مالی علیه وال استریت ژورنال و افشاگران اعمال کرد.

در اکتبر ۲۰۱۵، علی رغم تهدیدهای قانونی الیزابت هولمز، این خبرنگار در مقاله ای نحوه ارائه نتایج آزمایش نادرست توسط دستگاه آزمایش خون ادیسون شرکت ترانوس را توضیح داد و ادعا کرد كه اين شركت در بیشتر آزمایشات خود از ماشین های موجود در بازار كه توسط سایر سازندگان ساخته شده استفاده كرده است.

کریرو در مقالات دیگری نیز به افشاگری در مورد هولمز ادامه داد و در سال ۲۰۱۸ كتابی با عنوان خون بد: راز ها و دروغ ها در استارتاپ سیلیکون ولی منتشر كرد، كه جزئیات تحقیقات خود در مورد ترانوس را ارائه می داد. اما در نهایت هولمز همه این ادعاها را رد كرد.

این اتهامات ادامه داشت تا اینکه در ژوئیه ۲۰۱۶، CMS رسما هولمز را از مالکیت، فعالیت یا مدیریت شرکت آزمایش خون به مدت دو سال ممنوع کرد. ترانوس این تصمیم را به هیئت تجدیدنظر وزارت بهداشت و خدمات انسانی ایالات متحده واگذار کرد. اندکی پس از آن، والگرین به روابط خود با ترانوس پایان داد و مراکز جمع آوری خون فروشگاهی خود را تعطیل کرد.

FDA همچنین به این شرکت دستور داد تا از دستگاه “Capillary Tube Nanotainer”  خود که یکی از اصلی ترین اختراعات آن است، دست بردارد. در سال ۲۰۱۷، ایالت آریزونا علیه ترانوس شکایت کرد و ادعا کرد که این شرکت ۱.۵ میلیون آزمایش خون به آریزونایی ها فروخته است، در حالی که حقایق مهم مربوط به این آزمایشات را پنهان کرده یا نادرست معرفی کرده است.

در آوریل ۲۰۱۷، این شرکت با توافق در بازپرداخت هزینه آزمایشات به مصرف کنندگان، و پرداخت ۲۲۵،۰۰۰ دلار جریمه مدنی و حق الوکاله، در مجموع ۴.۶۵ میلیون دلار، این دادخواست را حل و فصل کرد.

الیزابت هولمز مدیر عامل ترانوس

ادعای این شرکت مبنی بر جریان درآمد ۱۰۰ میلیون دلاری در سال ۲۰۱۴‌ نیز دروغ بود. در آن سال، این شرکت فقط ۱۰۰۰۰۰ دلار درآمد داشت. در نتیجه هولمز به ممنوعیت مدیریت شرکت دولتی به مدت ۱۰ سال و جریمه ۵۰۰۰۰۰ دلاری محکوم شد.

ترانوس در سال ۲۰۱۵ بیش از ۸۰۰ کارمند داشت. اما به مرور و با حکم دادگاه تمامی آنها را اخراج کرد. در تاریخ ۵ سپتامبر ۲۰۱۸، این شرکت اعلام کرد که روند انحلال رسمی را آغاز کرده است، باقیمانده دارایی آن به طلبکاران توزیع می شود.

در فوریه سال ۲۰۲۰، الیزابت هولمز از دادگاه فدرال درخواست كرد كه همه اتهامات علیه او و همكارش بالوانی را لغو كند. یک قاضی فدرال اتهامات را بررسی کرد و حکم داد که برخی از اتهامات باید لغو شود. از آنجا که آزمایش خون ترانوس توسط شرکت های بیمه پزشکی پرداخت می شد، هیچ پولی از بیماران اخذ نشده است. از این رو دادستانی مجاز به استدلال درباره کلاهبرداری از آنها نیست. با این حال، ۱۱ اتهام دیگر الیزابت همچنان باقی ماند.

فعالیت های تبلیغاتی

هولمز برای ارتقای آزمایش خون در مکزیک با کارلوس اسلیم همکاری کرد. در اکتبر ۲۰۱۵، او # Ironsisters را برای کمک به زنان در مشاغل علمی، فنی، مهندسی و ریاضیات اعلام کرد.

افتخارات الیزابت هولمز

قبل از فروپاشی ترانوس، الیزابت هولمز مورد تحسین گسترده قرار گرفت. در سال ۲۰۱۵، هولمز به عنوان عضو هیئت علمی دانشکده پزشکی هاروارد منصوب شد و به عنوان یکی از تاثیرگذارترین افراد در مجله TIME لقب گرفت. هولمز جایزه Under 30 Doers را از فوربز دریافت کرد و در لیست قدرتمندترین زنان آن سال قرار گرفت.

الیزابت هولمز همچنین توسط Glamour به عنوان زن سال برگزیده شد و از دانشگاه Pepperdine مدرک دکتر افتخاری دریافت کرد. هولمز جایزه Horatio Alger را در سال ۲۰۱۵ دریافت کرد، در حالی که جوان ترین دریافت کننده تاریخ این جایزه شناخته شد. او قبلا به عنوان تاجر سال مجله فورچون انتخاب شده بود.

به دنبال تحقیقات گسترده در مورد تخلفات شرکت ترانوس، الیزابت هولمز به کلاهبرداری متهم شد. در سال ۲۰۱۶، فورچون هولمز را به عنوان یکی از ناامید کننده ترین رهبران جهان معرفی کرد. در نهایت رویای هولمز با انحلال شرکت ترانوس پایان یافت.

گرت کمپ کارآفرین آمریکایی و خالق پلتفرم اوبر

گرت کمپ یک کارآفرین جوان کانادایی است که استامبل آپن (StumbleUpon) پلتفرم کشف وب، و پلتفرم اوبر (Uber)، یک سرویس کرایه اتومبیل آنلاین است را تاسیس کرده است. کمپ فرد خلاقی است که قصد دارد در آینده شرکت های بیشتری را پایه گذاری کند و Expa را نیز به عنوان یک بستر جدید برای شرکت های آینده ایجاد کرده است.

پدر و مادر کمپ برای سرمایه‌گذاری و راه‌اندازی کسب و کار مورد علاقه خود، شغل خود را ترک کردند و در زمینه یک حرفه جدید به عنوان تیم طراحی و ساخت مشغول به کار شدند. کمپ معتقد است که برای رشد به عنوان یک کارآفرین، باید خطرات حساب شده ای را در نظر گرفت. او بعد از به پایان رساندن تحصیلات خود در یک مدرسه کوچک، برای اخذ مدرک مهندسی برق به دانشگاه کلگری رفت.  زمانی که گرت کمپ در حال تحصیل در دانشگاه بود، تصمیم به تاسیس یک شرکت گرفت و همکاری خود را با سه دوست هم فکر خود شروع کرد. آنها با چندین ایده فعالیت خود را شروع کردند و در نهایت تصمیم گرفتند تا در زمینه مفهوم موتور اکتشافی که محتوای وب مناسب کاربران را پیدا می کند، فعالیت خود را ادامه دهند. بدین صورت شرکت استامبل آپن (StumbleUpon) متولد شد.

گرت کمپ با موفقیت اولیه ای که از این شرکت کسب کرد، موفق به اخذ بودجه کافی از سرمایه گذاران انجل شد. کمپ در حالی که به عنوان مدیرعامل StumbleUpon مشغول به کار بود، ایده اوبر (Uber) که در سال ۲۰۰۹ آن را بنیانگذاری کرد، را مطرح کرد. اخیراً او Expa را تاسیس کرد. در نتیجه این اقدامات او به عنوان یکی از بهترین مبتکران فناوری در دوره های اخیر شناخته می شود.

گرت کمپ کارآفرین آمریکایی و خالق پلتفرم اوبر

کودکی و زندگی اولیه

گرت کمپ در ۴ اکتبر ۱۹۷۸ در کلگری، آلبرتا، کانادا متولد شد. مادرش هنرمند و پدرش اقتصاددان بود. این زن و شوهر تصمیم به تغییر شغل خود گرفتند و با هم در ایجاد یک تیم طراحی / ساخت که به بازسازی و ساخت خانه ها می پرداخت، همکاری کردند. گرت کمپ جوان روح کارآفرینی را از والدین خود به ارث برده است. او به یک مدرسه ابتدایی کوچک رفت که فقط ۱۵۰ دانش آموز داشت. دبیرستان او با حدود ۱٫۷۰۰ دانش آموز بزرگتر بود.

پس از اتمام دوره تحصیل، در سال ۱۹۹۶ در دانشگاه کلگری برای رشته مهندسی برق ثبت نام کرد. پس در پایان دوران تحصیلی خود، برای کارآموزی در نورتل نتورک به مونترال نقل مکان کرد و در آنجا بر فناوری تشخیص گفتار کار کرد. در مدت اقامت در مونترال، وی دوره هایی را نیز در دانشگاه کنکوردیا گذراند.

گرت کمپ کارآفرین آمریکایی و خالق پلتفرم اوبر

کمپ در سال 2000 برای پایان تحصیلات به کلگری بازگشت. وی سپس کار خود را در کارشناسی ارشد مهندسی نرم افزار شروع کرد و به تحقیق در سیستم های مشترک ، الگوریتم های تکاملی و بازیابی اطلاعات پرداخت.

گرت کمپ در سال ۲۰۰۰ برای پایان تحصیلات دانشگاهی خود در مقطع ارشد به کلگری بازگشت. سپس کار خود را در کارشناسی ارشد مهندسی نرم افزار شروع کرد و به تحقیق در سیستم های مشترک، الگوریتم های تکاملی و بازیابی اطلاعات پرداخت.

حرفه گرت کمپ

در حالی که در دانشگاه تصمیم گرفت کسب و کار خود را آغاز کند به همراه سه نفر از دوستانش، با نام های جف اسمیت، جاستین لافرانس و اریک بوید، به گفتگو در مورد ایده های احتمالی کسب و کار پرداخت. آنها قبل از تصمیم گیری نهایی در مورد ایجاد موتور اکتشافی، پنج یا شش ایده احتمالی را مورد بحث قرار دادند. استامبل آپن (StumbleUpon) در سال ۲۰۰۲ راه اندازی شد. در حالی که کمپ هنوز در حال تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد بود، موتور اکتشافی به منظور کمک به افراد، در یافتن سایت هایی که مناسب اهداف آنها است -بیشتر از آنچه که با یک موتور جستجوی معمولی یافت می شود- ایجاد کرد.

این شرکت طی چند سال اول فعالیت خود موفق شد و محبوبیت روزافزون آن توجه سرمایه گذاران انجل Silicon Valley را به خود جلب کرد. استامبل آپن (StumbleUpon) پس از دریافت اولین دور بودجه خود از سرمایه گذاران دره سیلیکون، در سال ۲۰۰۶ به سانفرانسیسکو منتقل شد. کمپ و بنیانگذاران دیگر StumbleUpon را در سال ۲۰۰۷ با قیمت ۷۵ میلیون دلار به شرکت eBay فروختند. با این حال، آنها طی دو سال در سال ۲۰۰۹ دوباره این شرکت را خریدند. استامبل آپن اکنون یک استارتاپ مستقل و با حمایت سرمایه گذاران است.

در سال ۲۰۰۹ گرت کمپ یکی دیگر از مشاغل نوآورانه خود را راه اندازی کرد. ایده خدمات حمل و نقل از یک سال قبل در ذهن او شکل گرفته بود. او با Travis Kalanick همکاری کرد و در اوایل سال ۲۰۰۹ پلتفرم اوبر (در ابتدا UberCab) را راه اندازی کرد. اوبر  یک سرویس درخواستی ماشین است که از طریق یک برنامه تلفن همراه در دسترس است. این شرکت در همان اولین سال آغاز به کار خود ۲۰۰۰۰۰ دلار بودجه دریافت کرد و تا سال ۲۰۱۰،  ۱.۲۵ میلیون دلار بودجه اضافی جمع کرده بود.

با تاسیس اوبر در سانفرانسیسکو، تا سال ۲۰۱۲ به سایر شهرها از جمله نیویورک، شیکاگو و واشنگتن، D.C گسترش یافت. این یک موفقیت بزرگ برای کمپ بود و تا سال ۲۰۱۲ پلتفرم اوبر در سطح بین المللی گسترش یافت. به عنوان یک کارآفرینی که دو استارتاپ بسیار موفق را تأسیس کرد، گرت کمپ تصمیم گرفت از تجربه طولانی خود در زمینه استارتاپ برای ساخت شرکت جدید استفاده کند. او در سال ۲۰۱۳ شرکت Expa را برای پیگیری این اشتیاق تأسیس کرد. Expa یک استودیوی استارتاپی است که با بنیانگذاران همکاری می کند تا شانس موفقیت در استارتاپ آنها را افزایش دهد.

گرت کمپ کارآفرین آمریکایی و خالق پلتفرم اوبر

اکو

کمپ در حال حاضر بر روی رمزنگاری که Eco می نامد، کار می کند. کمپ در تلاش است تا آن را به یک ارز جهانی دیجیتالی تبدیل كند كه معاملات روزانه بین کسب و کار ها را به عنوان نوعی از پرداخت و به منظور بهبود موضوعات متداول در رابطه با سایر ارزهای دیجیتال تسهیل می کند. همچنین او تلاش می کند تا این ارز دیجیتال از لحاظ تایید معاملات و تولید توکن ها مقرون به صرفه ترین ارز باشد.

سرمایه گذاری

گرت کمپ در زمینه متنوعی از استارتاپ ها سرمایه گذاری کرده و در مورد سرمایه گذاری های جدید نیز توصیه کرده است. ، کمپ در Prism Skylabs ، یک پلتفرم تحلیلی ویدئویی که توسط استفان راسل تاسیس شده بود، SoundTracking، یک برنامه به اشتراک گذاری موسیقی است که توسط استیو جانگ بنیانگذاری شده است، WillCall یک برنامه خرید بلیط موسیقی زنده، و PSDept، یک برنامه خرید شخصی و BlackJet، یک سرویس حمل و نقل هوایی خصوصی، سرمایه گذاری کرده است.

دستاورد های مهم گرت کمپ

در سال ۲۰۰۲ او بخشی از تیمی بود که شرکت StumbleUpon، یک بستر کشف وب را تأسیس کرد. این یک موفقیت بزرگ برای او بود و در طی ده سال پس از شکل گیری آن، بیش از ۲۵ میلیون کاربر در پلتفرم او ثبت نام کرده بودند. استامبل آپن در لیست ۵۰ وب سایت برتر TIME ثبت شده است.

گرت کمپ استارتاپ اوبر (Uber) را تاسیس کرد، یک شرکت شبکه حمل و نقل که به مشتریان امکان می دهد هر زمانی که نیاز دارند درخواست سفر خود را از طریق برنامه Uber در تلفن های هوشمند خود ارسال کنند. خدمات این شرکت امروزه در ۳۰۰ شهر در ۵۸ کشور جهان در دسترس است. تخمین زده شده که اوبر در اواسط سال ۲۰۱۵، ۵۰ بیلیون دلار ارزش داشته است.

جوایز و دستاوردهای گرت کمپ

در سال ۲۰۰۷، کمپ در کنفرانس بررسی فناوری های نوظهور در MIT ، در لیست TR35 به عنوان یکی از مبتکران برتر زیر ۳۵ سال معرفی شد. وی توسط Bloomberg Businessweek به عنوان یکی از بهترین کارآفرینان جوان در زمینه فناوری در سال ۲۰۰۸ معرفی شد.

او در جوایز Tribeca Disruptive Innovation در سال ۲۰۱۳، به جهت موفقیت های خود در دو استارتاپ StumbleUpon و Uber مورد تقدیر قرار گرفت.

ارزش خالص دارایی

در سال ۲۰۱۵، دارایی گرت کمپ ۵.۳ بیلیون دلار اعلام شده است.

پیتر تیل کارآفرین آمریکایی و موسس شرکت پی پال

پیتر تیل کارآفرین آمریکایی و موسس شرکت پی پال

پیتر تیل (Peter Thiel) کارآفرین آمریکایی، سرمایه دار، سرمایه گذار، نویسنده و فردی خیرخواه است. وی به عنوان بنیانگذار شرکت خدمات پرداخت آنلاین آمریکایی پی پال (PayPal) و بنیانگذار شرکت مدیریت سرمایه گذاری و صندوق های تامینی Clarium Capital شناخته شده است.

تیل در فرانکفورت آلمان متولد شد و در ایالات متحده بزرگ شد. وی فعالیت خود را به عنوان منشی قضایی آغاز کرد و بعداً “Theil Capital” را تاسیس کرد. سپس پی پال را تاسیس کرد و مدیرعامل آن باقی ماند تا اینکه eBay این شرکت را خرید.

پیتر تیل سپس اقدام به راه اندازی Clarium Capital کرد و استارتاپ هایی مانند شرکت نرم افزاری خصوصی آمریکایی، Palantir Technologies، شرکت سرمایه گذاری، صندوق بنیانگذاران و صندوق سرمایه گذاری Valar Ventures را تاسیس کرد. او همچنین با Y Combinator همکاری کرد و اولین سرمایه گذار خارجی در فیسبوک شد. او به عنوان یک آزادی خواه محافظه کار، روزنامه دانشجویی با نام TheStanford Review را تاسیس کرد و به چندین سیاستمدار کمک مالی اهدا کرد. او همچنین بنیانگذار بنیاد تیل است.

پیتر تیل کارآفرین آمریکایی و موسس شرکت پی پال

کودکی و اوایل زندگی تیل

پیتر تیل در ۱۱ اکتبر ۱۹۶۷ در فرانکفورت آلمان غربی از پدر و مادری با نام های فریدریش تیل و سوزان به دنیا آمد. او یک برادر کوچکتر به نام پاتریک مایکل تیل دارد. وقتی پیتر تیل یک ساله بود، خانواده اش به ایالات متحده مهاجرت کردند و در کلیولند مستقر شدند. با تلاش های حرفه ای پدرش، خانواده به آفریقای جنوبی و آفریقای جنوبی غربی (در حال حاضر نامیبیا) قبل از اسکان در شهر فاستر، کالیفرنیا، در سال ۱۹۷۷ مهاجرت کردند.

پیتر تیل کارآفرین آمریکایی و موسس شرکت پی پال

پیتر به شطرنج علاقه‌مند بود. او فراگیری بازی شطرنج را از شش سالگی شروع کرد. در سال ۱۹۹۲، او از فدراسیون شطرنج ایالات متحده (USCF) به ۲۳۴۲، امتیاز برتر دست یافت. در نتیجه به وی عنوان استاد بزرگ اعطا شد. او در دبیرستان سن ماتئو تحصیل کرد و در سال ۱۹۸۵ به عنوان دانشجوی ممتاز فارغ التحصیل کلاس خود انتخاب شد.

سپس در دانشگاه استنفورد برای مطالعه فلسفه ثبت نام کرد. در استنفورد، تیل به همراه نورمن بوک روزنامه دانشجویی با نام بررسی استنفورد را تاسیس کرد تا دیدگاه های محافظه كار و آزادی خواه را ارائه دهد. تیل اولین سردبیر روزنامه شد و تا زمانی که در سال ۱۹۸۹ لیسانس هنر خود را اخذ کرد، در این زمینه به فعالیت خود ادامه داد. وی سپس در دانشکده حقوق استنفورد حضور یافت و در سال ۱۹۹۲ دکترای حقوق خود را اخذ کرد.

فعالیت های حرفه ای

پیتر تیل پس از دریافت دکترای خود، به عنوان منشی قضات برای قاضی جیمز لری ادموندسون شروع به کار کرد. پس از آن، وی حدود هفت ماه به عنوان وکیل دفتر بین المللی سالیوان و كرومول در نیویورك خدمت كرد. در سال ۱۹۹۳، او به عنوان معامله گر در زمینه ارزی کار خود را با Credit Suisse آغاز کرد. او همچنین به عنوان نویسنده سخنران، وزیر آموزش سابق ایالات متحده ویلیام بنت کار می کرد.

در سال ۱۹۹۶، او به کالیفرنیا بازگشت و شرکت «مدیریت سرمایه تیل» را راه اندازی کرد. در دسامبر سال ۱۹۹۸، وی به همراه Luke Nosek و Max Levchin، شركت نرم افزاری آمریکایی “Confinity Inc” را در سیلیکون ولی تاسیس كردند. این شرکت در ابتدا به عنوان یک شرکت سیستم عامل پرداخت و رمزنگاری راه اندازی شد.

هدف تیل، ایجاد کیف پول دیجیتالی بود، که در نهایت باعث شد تا در سال ۱۹۹۹ پی پال را راه اندازی کند. پی پال از انتقال پول آنلاین پشتیبانی می کند و به عنوان یک جایگزین الکترونیکی برای روش های متعارف پرداخت، مانند چک و انتقالات بانکی کار می کند.

پیتر تیل کارآفرین آمریکایی و موسس شرکت پی پال

نمایندگان دویچه بانک و نوکیا هنگام راه اندازی PayPal، از آن در سیستم عامل پالم  خود برای ارسال سه میلیون دلار بودجه سرمایه گذاری به تیل استفاده کردند. با گذشت زمان، پی پال از طریق ادغام با X.com و Pixo وارد بازار تلفن بی سیم شد.

در ۱۵ فوریه ۲۰۰۲، این شرکت وارد بازار عمومی شد و در ماه اکتبر همان سال با قیمت ۱.۵ میلیارد دلار به eBay فروخته شد. پیتر تیل که سهم ۳.۷٪ در این شرکت داشت پس از فروش آن، از سمت خود به عنوان مدیر عامل کناره گیری کرد.

او در سال 2002 ، شرکت صندوق جهانی پوشش ریسک “Clarium Capital Management LLC” را در سان فرانسیسکو تاسیس کرد. بودجه تحت مدیریت شرکت در سال ۲۰۰۷ به ۸ میلیارد دلار افزایش یافت. با این حال تا سال ۲۰۱۱، دارایی های این شرکت به دلیل چندین سرمایه گذاری غیر سودآور و بازخرید مشتری، به ۳۰۰ تا ۴۰۰ میلیون دلار کاهش یافت.

تیل در ماه می ۲۰۰۳ یک شرکت نرم افزاری به نام Palantir Technologies را تاسیس کرد. پیتر تیل به عنوان رئیس شرکت در پالو آلتو، کالیفرنیا، فعالیت می کند و در تجزیه و تحلیل داده های بزرگ تخصص دارد. Palantir شاهد افزایش سرمایه مداوم بود و در اواخر سال ۲۰۱۵، ۲۰ میلیارد دلار ارزش داشت.‌ مورگان استنلی در سال ۲۰۱۸ ارزش آن را ۶ میلیارد دلار ارزیابی کرد.

پیتر در آگوست ۲۰۰۴ اولین سرمایه گذار خارجی در فیس بوک شد که با ۵۰۰ هزار دلار در این شرکت برای ۱۰.۲ درصد سهام آن سرمایه گذاری کرد. او همچنین عضو هیئت مدیره فیس بوک شد. پیتر تیل سرانجام، در سال 2012 بخش قابل توجهی از سهام فیسبوک خود را به قیمت ۶۳۸ میلیون دلار فروخت. با این حال او همچنان عضو هیئت مدیره شرکت است.

در جولای ۲۰۰۵، او یک شرکت سرمایه گذاری به نام «صندوق بنیانگذاران» مستقر در سان فرانسیسکو را تاسیس کرد. این شرکت در شرکت هایی که فناوری های انقلابی ساخته اند سرمایه گذاری می کند. در سطح شخصی، پیتر تیل در استارتاپ های مختلف سرمایه گذاری کرده است.

او صندوق سرمایه گذاری، “Valar Ventures” را به همراه اندرو مک کارماک و جیمز فیتزجرالد راه اندازی کرد. پیتر تیل به عنوان رییس شرکت اولین صندوق سرمایه گذاری فعالیت می کند  که در اکتبر ۲۰۱۰ در Xero سرمایه گذاری کرد. او همچنین رئیس کمیته سرمایه گذاری «مدیریت سرمایه میتریل» است که در ژوئن ۲۰۱۲ آن را بنیانگذاری کرد. پیتر تیل همچنین از سال ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۷ در شرکت آمریکایی شتاب دهنده ایده “YCombinator” شریک بود.

پیتر تیل کارآفرین آمریکایی و موسس شرکت پی پال

فعالیت های سیاسی

پیتر تیل یک آزادی خواه است و به عنوان یک عضو اختصاصی حزب جمهوری خواه به دلایل مختلف لیبرتاری و جمهوری خواهانه مشارکت داشته است. وی در دسامبر ۲۰۰۷ ران پاول را به عنوان رئیس جمهور تایید كرد. در انتخابات ریاست جمهوری جان مک كین ۲۰۰۸ مشاركت كرد.، از مگ ویتمن در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۰ در کالیفرنیا و از ران پاول برای ریاست جمهوری در سال ۲۰۱۲  حمایت کرد و پس از عدم موفقیت پائول در نامزدی حزب جمهوریخواه برای ریاست جمهوری، تیل در انتخابات ریاست جمهوری میت رامنی / پل رایان در سال ۲۰۱۲ مشارکت داشت. پیتر تیل از دونالد ترامپ نیز حمایت کرد و ۱.۲۵ میلیون دلار برای حمایت از مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری او در سال ۲۰۱۶ اهدا کرد.

پس از پیروزی ترامپ، تیل در کمیته اجرایی تیم انتقال ترامپ قرار گرفت. تیل همچنین چندین سیاستمدار دیگر از جمله سناتور لامار الکساندر، رایان برومبرگ، مایک کافمن و داگلاس فارستر را از نظر مالی حمایت کرده است. پیتر تیل همچنین عضو کمیته راهبری گروه بیلدربرگ است.

فعالیت های خیرخواهانه پیتر تیل

پیترتیل «بنیاد تیل» را تاسیس کرد که بیشتر تلاش های بشر دوستانه خود را از طریق آن انجام می دهد. او سه پروژه اصلی خیرخواهانه را مدیریت می کند که عبارتند از: Breakout Labs ،  Imitatioو Thiel Fellowship. این بنیاد همچنین از گروه های خارجی پشتیبانی می کند و بودجه زیادی را صرف تحقیقات غیر سودآور در زمینه های دریا، هوش مصنوعی و افزایش عمر کرده است.

سایر تلاش های پیتر تیل

او به عنوان منتقد گاهي در شبکه CNBC حضور یافته است و در برنامه هاي CNBC مانند “Squawk Box” و “Bell Belling” شرکت کرده است. تیل با نویسندگی کتاب «فسانه تنوع: چند فرهنگی و سیاست عدم تحمل در استنفورد» با دیوید ا. ساکس همکاری کرد. در سپتامبر سال ۲۰۱۴، تیل و بلک مسترز کتاب «صفر تا یک» را منتشر کردند. تیل همچنین در مقالاتی در زمینه «بررسی سیاست»، «فوربز» ، «اولین چیزها» و «ژورنال وال استریت» همکاری کرده است. او برای تهیه کنندگی فیلم طنز موفق تجاری سال ۲۰۰۵، «ممنونم که سیگار میکشی» تشویق شد.

رابرت کیوساکی

رابرت کیوساکی: نویسنده معروفی که پس از دو بار ورشکستگی میلیاردر شد!

رابرت کیوساکی (Robert Toru Kiyosaki) شخصیت مشهوری است که دیدگاه مردم به پول و کسب ثروت را تغییر داده است. او یک کارآفرین، سرمایه گذار، نویسنده و سخنران انگیزشی حرفه ای است. رابرت کیوساکی دلیل اینکه امروزه اکثر مردم در تلاش برای کسب درآمد هستند و با مسائل مالی درگیرند، را این می داند که با وجود سال ها آموزش و تمرین رسمی، چیزی در مورد پول نمی دانند.

او نویسنده کتاب «پدر ثروتمند، پدر فقیر» یا همان «پدر پولدار، پدر بی پول» است. این کتاب به یکی از محبوب ترین کتاب ها در زمینه ثروت تبدیل شده است. کتاب پدر پولدار، پدر بی پول مقایسه ای بین پدر واقعی او که تحصیل کرده اما فقیر بود، با پدر خیالی او که از دانشگاه ترک تحصیل کرده بود، اما ثروتمندترین مرد هاوایی بود، است. جالب اینجا است مردی که به یک میلیونر تبدیل شده و به مردم یاد می دهد که چگونه ثروتمند شوند، در یک مقطع زمانی در سرمایه گذاری های تجاری خود دو بار ورشکسته شده بود. با این حال، او در برابر شکست هایی که تجربه کرد تسلیم نشد و در عوض، به مردم آموخت كه چگونه فقیر نشوند و از اخذ تصمیمات مالی اشتباه خودداری كنند.

بیوگرافی رابرت کیوساکی

کودکی و سال های اول زندگی

رابرت کیوساکی فرزند رالف ا کیوساکی در هیلو، هاوایی متولد شده است. او یک جد آمریکایی ژاپنی داشت. پدرش معلم و مربی حرفه ای بود. در نتیجه این امکان را برای کیوساکی فراهم کرد تا در مؤسسات آموزشی بهتری تحصیل کند. وی تحصیلات مقدماتی خود را از دبیرستان هیلو به پایان رساند. پس از آن در آکادمی نیروی دریای ایالات متحده در نیویورک ثبت نام کرد و در سال ۱۹۶۹ به عنوان افسر عرشه فارغ التحصیل شد.

رابرت کیوساکی

حرفه رابرت کیوساکی

با پایان تحصیلات، رابرت کیوساکی کار خود را روی کشتی های بازرگانی آغاز کرد که به وی امکان سفر به نقاط مختلف جهان را می داد. این سفرها او را در معرض فرهنگ های جدید و شیوه های متنوع زندگی قرار می داد. علاوه بر این، او شاهد فقر مردم در سراسر جهان بود. این سفرها تاثیر عمیقی بر او گذاشت. در سال ۱۹۷۲، در طول جنگ ویتنام، وی به عنوان خلبان بالگرد در ارتش دریایی خدمت کرد. به خاطر خدماتش به او مدال هوایی اعطا شد. دو سال بعد، او از سپاه دریایی خارج شد. با این حال، به جای بازگشت به هاوایی، به نیویورک نقل مکان کرد.

اولین تجربه ورشکستگی

وی از سال ۱۹۷۴ تا ۱۹۷۸ به عنوان معاون فروش در یک شرکت زیراکس برای فروش دستگاه های کپی مشغول به کار شد. در همین حال، در سال ۱۹۷۷، با صرفه جویی و پس انداز کافی، شرکتی را راه اندازی کرد که کیف پول هایی از جنس نایلون و ولکرو را به بازار عرضه کرد. رابرت کیوساکی برای محدود کردن هزینه کیف پول ها و صرفه جویی بیشتر، به کیفیت محصول توجه نکرد. در نتیجه تقاضا برای این نوع کیف پول ها کاهش یافت که ضررهای مالی فراوانی برای شرکت در پی داشت. او اولین ورشکستگی خود را تجربه کرد.

دومین تجربه ورشکستگی

رابرت کیوساکی در ابتدای دهه ۱۹۸۰، کسب و کار جدیدی راه اندازی کرد كه تی شرت و کلاه برای گروه های هوی متال، صادر می كرد. اگرچه این کسب و کار در ابتدا موفقیت اقتصادی استثنایی به همراه آورد، اما با تغییر سلیقه مردم، گروه های موسیقی هوی متال جای خود را به موسیقی آرامتر داد که منجر به کاهش تقاضای محصولات این شرکت شد. این شرکت در سال ۱۹۸۵ ورشکسته شد. وی در دوره پر رونق سرمایه گذاری دوم خود، در زمینه سهام و املاک و مستغلات سرمایه گذاری کرد.

با این حال، با گذشت زمان و کاهش کسب و کار، بدهی های وی به بانک ها نیز افزایش یافت. برای بازپرداخت همان مبلغ به بانک ها، بی پناه و بی خانمان ماند. رابرت کیوساکی علی رغم ورشکستگی، امید خود را از دست نداد و در عوض از تجربه و دانش خود برای کمک به مردم و آموزش به آنها در مورد چگونگی جلوگیری از ورشکستگی و دستیابی به موفقیت های مالی استفاده کرد. جالب است که اگرچه تجربیات و وضعیت متوسط ​​زندگی او با حرفه ای که داشت در تضاد بود؛ اما با این وجود به مردم آموزش داد که چگونه فقیر نشوند و تصمیمات مالی اشتباه نگیرند.

رابرت کیوساکی

فعالیت رابرت کیوساکی به عنوان سخنران انگیزشی

وی به عنوان سخنران انگیزشی برای یک سمینار رشد شخصی به نام پول و تو، فعالیت خود را آغاز کرد. این سمینار سه روزه بیشتر در زمینه آموزش دانش آموزان معطوف بود. به طور عمده فقط در کانادا و ایالات متحده برگزار می شد، اما محبوبیت این کسب و کار به آنها اجازه گسترش فعالیت خود به استرالیا و نیوزلند را داد. محبوبیت، رشد و جذابیت جهانی این سرمایه گذاری سودآور شد و او به یک میلیونر تبدیل شد. با این حال، او به مدت طولانی این کار را ادامه نداد و در عوض در سال  ۱۹۹۴ پروژه پول و تو را ترک کرد و در سن ۴۷ سالگی بازنشسته شد.

انتشار اولین کتاب خود

رابرت کیوساکی بیکار نماند و سرمایه گذاری در سهام و بازار املاک و مستغلات را دنبال کرد. با این حال، از آنجا که از کار عادی دست کشیده بود و وقت زیادی در طول روز داشت، روی نوشتن کتاب جدیدی تمرکز کرد. او با شارون لچتر همکاری کرد و آنها با هم اولین کتاب «پدر ثروتمند، پدر فقیر» را نوشتند. با این حال، ناشری برای آن پیدا نکردند و از این رو تصمیم گرفتند آن را به تنهایی منتشر کنند.

در همین حال، پس از سه سال وقفه، او به عرصه کسب و کار بازگشت و یک شرکت آموزش و پرورش مالی و اقتصادی با عنوان “Cash Flow Technologies Inc” راه اندازی کرد. این شرکت متعلق به همسرش، کیم کیوساکی و نویسنده همکارش شارون لچتر است و خودش صاحب Rich Dad و Cashflow است و آنها را اداره می کند.

در سال ۱۹۸۵، رابرت کیوساکی و دوستانش Erhard Seminars Training (EST) را خریداری کردند، شرکتی که به دلیل برگزاری سمینارهای محبوب در ایالات متحده آمریکا به عنوان یکی از بهترین ها شناخته شده بود. آنها شرکت EST را به عنوان یک شرکت آموزش کسب و کار، آموزش کارآفرینی، سرمایه گذاری، توسعه شخصی و مسئولیت اجتماعی معرفی کردند.

کتاب «پدر ثروتمند، پدر فقیر» که در سال ۲۰۰۰ منتشر شد، از استقلال مالی حمایت می کند و به اهمیت کسب ثروت از طریق سرمایه گذاری در املاک و مستغلات و شروع و اداره کسب و کار به خوانندگان خود می آموزد. این کتاب با فروش ده میلیون نسخه به یکی از پرفروش ترین کتاب ها در زمینه ثروت اندوزی تبدیل شد. موفقیت این کتاب منجر به انتشار آثار بعدی او از جمله کتاب های چرا ثروتمندان ثروتمندتر می شوند؟ و چرا ما می خواهیم شما ثروتمند شوید؟ و ده ها کتاب پرفروش دیگر شد.

رابرت کیوساکی

فعالیت های اقتصادی دیگر رابرت کیوساکی

در سال ۲۰۰۲، او معدن نقره ای در آمریکای جنوبی خریداری کرد و کنترل شرکت معادن طلا در چین را به دست گرفت. در سال ۲۰۱۰، او در نمایشگاه الكس جونز ظاهر شد و در آنجا دارایی های خود از جمله مجموعه های بزرگ آپارتمانی، هتل ها و زمین های گلف را فاش كرد. وی همچنین رئیس و سرمایه گذار عملیات حفاری نفت و همچنین چاه های نفت و حتی یک شرکت خورشیدی نوپا است.

آثار مهم او

سه کتاب اول رابرت کیوساکی، «پدر ثروتمند، پدر فقیر» «پیشگویی پدر پولدار» و «راهنمای سرمایه گذاری موفق» در فهرست ۱۰ کتاب پرفروش برتر به طور همزمان در وال استریت ژورنال، یو اس ای تودی و مجله نیویورک تایمز در رتبه یک قرار گرفته اند. موفقیت این کتاب ها، او را واداشت تا این حرفه را ادامه دهد که حاصل آن تا امروز شامل ۱۵ جلد کتاب است.

زندگی شخصی و میراث

رابرت کیوساکی در حال حاضر یکی از ثروتمندترین و تاثیرگذارترین شخصیت ها در ایالات متحده آمریکا است. دارایی او ارزش خالص تقریبی ۱۰۰ میلیون دلار دارد. رابرت کیوساکی به دلیل حمایت از شیوه های قانونی که در فلسفه «سریع ثروتمند شوید» دیده می شود، مورد انتقاد قرار گرفته است. رابرت کیوساکی با کیم ازدواج که در برخی از املاک و مستغلات در فینیکس ایالات متحده آمریکا سرمایه گذار بود، ازدواج کرد.

در طول این سال ها، کیوساکی در تعدادی از کانال های خبری تلویزیونی از جمله CNBC ،  Fox Businessو Bloomberg به ارائه مشاوره مالی پرداخته است. علاوه بر این، وی در برنامه هایی مانند Oprah Winfrey Show ، Fox and Friends ، Larry King Live ، Factor O’Reilly Factory ، The Alex Jones Show ، Glenn Beck و World Your with Nil Cavuto حضور یافته است.

جان دیویسون راکفلر تاجر نفت و یکی از ثروتمندترین مردان جهان

جان دیویسون راکفلر تاجر نفت و یکی از ثروتمندترین مردان جهان

جان دیویسون راکفلر رئیس شرکت نفتی و یکی از ثروتمندترین مردان جهان بود. او از ثروت خود همواره برای فعالیت های بشردوستانه استفاده کرد.

بیوگرافی جان دیویسون راکفلر

جان دیویسون راکفلر، صنعتگر آمریکایی، ۸ ژوئیه ۱۸۳۹ در ریچفورد، نیویورک متولد شد. والدین او ویلیام اوری راکفلر و الیزا دیویسون بودند. پدرش دارای نژاد آلمانی و انگلیسی بود و مادرش اسکاتلندی-ایرلندی بود. جان دی راکفلر فرزند دوم از شش فرزند حاصل از ازدواج والدینش بود و او بزرگترین پسر خانواده بود. پدرش وقت زیادی با خانواده نمی گذراند. چرا که او یک فروشنده مسافرتی بود که به ندرت به خانه می آمد.

ویلیام به دلیل شیوه های کسب و کار مشکوک و اخلاق دمدمی مزاج خود مشهور بود. از طرف دیگر مادر جان، الیزا زن خانه دار پرهیزکاری بود که برای حفظ عدالت در خانواده تلاش می کرد. به عنوان مثال، او در ازای تنبیه جان، کارهای خانگی را به او می سپرد.

در سال ۱۸۵۱، هنگامی که جان دوازده ساله بود، خانواده به اوگو نقل مکان کردند. در اینجا جان به آکادمی اوگو پیوست. زندگی جان دیویسون راکفلر در اینجا بسیار کوتاه بود، زیرا خانواده دو سال بعد به استرانگ ویل نقل مکان کردند. در آنجا جان در دبیرستان کلیولند شرکت کرد. شخصیت جان در آن روزها مطیع، درس خوان و فرومایه توصیف می شود. در کلیولند اولین دوره خود در زمینه کسب و کار را در کالج تجاری فولسوم گذراند.

او نخستین پالایشگاه نفت خود را در نزدیکی کلیولند ساخته و در سال ۱۸۷۰ شرکت استاندارد نفتی خود را نیز تاسیس کرد. در سال ۱۸۸۲ تقریبا تمام انحصار تجارت نفت در ایالات متحده در دست شرکت نفتی راکفلر بود، اما شیوه های تجارت وی منجر به تصویب قوانین ضد انحصاری شد. راکفلر در اواخر زندگی، خود را وقف اعمال انسان دوستانه کرد. وی در سال ۱۹۳۷ درگذشت.

سال های اولیه زندگی جان دیویسون راکفلر

او که در ریچفورد، نیویورک متولد شد، در ۸ ژوئیه ۱۸۳۹، در سن ۱۴ سالگی به همراه خانواده اش به کلیولند، اوهایو نقل مکان کرد، وی که از کار سخت و طاقت فرسا ترسی نداشت، در سن نوجوانی به تعدادی مشاغل کوچک پرداخت. اولین کار دفتری خود را در سن ۱۶ سالگی به عنوان دستیار دفتردار در شرکت هویت و تاتل، شروع کرد.

در سن ۲۰ سالگی، راکفلر که پیشرفت خوبی در شغل خود داشت، با یک شریک تجاری دست به کار شد و به عنوان بازرگان در زمینه یونجه، گوشت، حبوبات و کالاهای دیگر مشغول به کار شد. در پایان سال اول فعالیت، این شرکت ۴۵۰ هزار دلار درآمد کسب کرده بود.

راکفلر، که یک تاجر دقیق و مشتاق بود و از ریسک های غیرضروری خودداری می کرد، متوجه فرصتی برای تجارت نفت در اوایل دهه ۱۸۶۰ شد. با افزایش تولید نفت در غرب پنسیلوانیا، راکفلر فهمید تاسیس پالایشگاه نفتی در نزدیکی کلیولند، در فاصله کمی با پیتسبورگ، می تواند یک اقدام تجاری خوب باشد. در سال ۱۸۶۳، او اولین پالایشگاه خود را افتتاح کرد و طی دو سال به بزرگترین منطقه موجود تبدیل شد. این موفقیت راکفلر را برای اشتغال تمام وقت به تجارت نفت متقاعد کرد.

جان دیویسون راکفلر تاجر نفت و یکی از ثروتمندترین مردان جهان

استاندارد اویل

در سال ۱۸۷۰، راكفلر و همكارانش شرکت استاندارد اویل را تاسيس كردند كه به لطف شرايط مطلوب اقتصادی، صنعت و تلاش راكفلر برای تحقق اهداف شركت و حفظ بودجه، بلافاصله رونق گرفت. با موفقیت به دست آمده، او شروع به خرید سهم رقبای خود کرد. روند پیشرفت استاندارد اویل آنقدر سریع و گسترده بود که طی دو سال اکثر پالایشگاه های منطقه کلیولند را تحت کنترل درآورد. سپس استاندارد اویل از قدرت خود در منطقه استفاده کرد تا معاملات مطلوبی با راه‌آهن برای حمل و نقل نفت خود انجام دهد.

در همین زمان، استاندارد اویل با خرید خطوط لوله و پایانه وارد کار شد و سیستم حمل و نقل را برای محصولات خود راه اندازی کرد. با کنترل و تملک تقریباً هر جنبه ای از کسب و کار، نفوذ استاندارد اویل در صنعت افزایش یافت. جان دیویسون راکفلر حتی هزاران هکتار جنگل را برای الوار و حفاری خریداری کرد و مانع فعالیت رقیبان خود در این زمینه شد.

استاندارد اویل روز به روز قوی تر شد و سهام رقبای دیگر در منطقه را نیز خرید. راکفلر جاه طلبی خود برای حضور در صنعت نفت در ایالات متحده و خارج از کشور را دنبال کرد. با گذشت بیش از یک دهه از ابتکار استاندارد اویل، تقریباً انحصار تجارت نفت در آمریکا در اختیار جان دیویسون راکفلر بود و هر بخش را تحت یک شرکت بزرگ ادغام كرد، و خود نیز بر آن نظارت داشت. کار هایی که راکفلر تا آن زمان انجام داده بود منجر به اولین انحصار آمریکا و اعتمادسازی شده بود. تا جایی که این امر به عنوان چراغ راهنما برای دیگران در کسب و کارهای پس از او محسوب می شود.

مسائل ضد انحصاری

با چنین فشار تهاجمی به صنعت، مردم و کنگره ایالات متحده متوجه استاندارد اویل و انحصار طلبی غیر قابل توقف آن شدند. رفتار انحصار گرایانه جان دیویسون راکفلر مورد استقبال قرار نگرفت. استاندارد اویل خیلی زود مظهر یک شرکت بیش از حد بزرگ و حد مسلط بر نفع عمومی شد. کنگره در سال ۱۸۹۰ با قانون ضد انحصار شرمن وارد شد و دو سال بعد دیوان عالی اوهایو استاندارد اویل را انحصاری دانست که خلاف قانون اوهایو بود. جان دیویسون راکفلر که همیشه مشتاق بود یک قدم جلوتر باشد، شرکت را منحل کرد و اجازه داد که هر یک از املاک زیر پرچم استاندارد اویل توسط دیگران اداره شود. سلسله مراتب کلی همچنان در جای خود باقی ماند، و هیئت مدیره استاندارد اویل کنترل شرکت های غیرفعال را حفظ کرد. تنها ۹ سال پس از تجزیه شرکت در مقابل مقررات ضد انحصاری، بخش های شرکت در یک شرکت هلدینگ مجدداً به یکدیگر پیوستند. با این حال در سال ۱۹۱۱، دیوان عالی ایالات متحده نهاد جدید را به دلیل نقض قانون ضد انحصار شرمن غیرقانونی اعلام كرد و مجدداً مجبور به انحلال آن شدند.

جان دیویسون راکفلر تاجر نفت و یکی از ثروتمندترین مردان جهان

سال های آخر زندگی و میراث جان دیویسون راکفلر

راکفلر یک باپتیست فداکاری بود که توسط یک زن پرهیزگار بزرگ شده بود. چیزی که پس از پایان کار بزرگترین شرکت در جهان، در اقدامات او خود را نشان داد. او شروع به تمرکز روی تلاش های خیرخواهانه کرد و به یکی از بزرگترین نیکوکاران تاریخ تبدیل شد. او در یافتن دانشگاه شیکاگو در سال 1882 کمک کرد. و زمانی که از اداره یکی از بزرگترین مشاغل جهان (در سال ۱۸۹۵، در ۵۶ سالگی) بازنشسته شد، خود را وقف کارهای خیرخواهانه کرد و به یکی از نیکوکار ترین افراد تاریخ تبدیل شد.

جان دیویسون راکفلر برای تاسیس دانشگاه شیکاگو (۱۹۸۲) کمک کرد، که قبل از مرگ وی بیش از ۸۰ میلیون دلار به آنها پرداخت. او همچنین به موسسه تحقیقات پزشکی راکفلر (که بعدها دانشگاه راکفلر نامیده شد) در نیویورک و بنیاد راکفلر کمک کرد. در مجموع وی بیش از ۵۳۰ میلیون دلار به عناوین مختلف اهدا کرد.

جان دیویسون راکفلر به همراه همسرش لورا، پنج فرزند داشت که یکی از دختران او به نام آلیس در نوزادی درگذشت. جان دیویسون راکفلر در ۲۳ می ۱۹۳۷ در ساحل اورموند، فلوریدا درگذشت. میراث وی همچنان ادامه دارد، راكفلر یکی از تاجران برجسته آمریکا محسوب می شود و به عنوان فردی که كمک کرد تا ایالات متحده را به آنچه امروز است تبدیل كند، شناخته می شود.

تنها پسر وی به نام جان نیز در حالی كه پدرش هنوز زنده بود از طرف پدر به عنوان خیرخواه خدمت می كرد. او در طول جنگ جهانی دوم به تاسیس سازمان ملل متحد (USO) کمک کرد و پس از جنگ، زمین هایی را برای دفتر مرکزی سازمان ملل متحد نیویورک اهدا کرد. وی همچنین ۵ میلیون دلار برای مرکز هنرهای نمایشی لینکلن در شهر نیویورک اهدا کرد. جان به ترمیم ویلیامزبرگ، ویرجینیا کمک کرد و بودجه لازم را برای موزه هنرهای مدرن فراهم کرد.

رازهای موفقیت راکفلر به نقل از جان دیویسون راکفلر

اگر می خواهید موفق شوید باید در مسیرهای جدید قدم بگذارید، نه اینکه در مسیرهای فرسوده موفقیت های قبلی حرکت کنید.

من هیچ چیزی را از مردی که همه ساعات روز بیداری را به خاطر پول به کسب پول اختصاص می دهد، تحقیرآمیز تر نمی دانم.

اگر تنها هدف شما ثروتمند شدن است، هرگز به آن دست نمی یابید.

من اعتقاد دارم كه هر حقي به معناي یک مسئولیت، هر فرصتی یک تعهد؛ و هر موقعیتی یک وظیفه است.

مهمترین چیز برای یک جوان تامین اعتبار، شهرت و شخصیت است.

رهبری خوب شامل نشان دادن چگونگی انجام کار افراد برتر به افراد متوسط ​​ است.

من به شان کار اعتقاد دارم. خواه با سر و یا دست انجام شود. جهان به هیچ کس یک زندگی مدیون نیست، بلکه به هر فردی فرصتی برای ساخت زندگی مدیون است.

والت دیزنی ، کارآفرین و پیشگام صنعت انیمیشن

والت دیزنی ، کارآفرین و پیشگام صنعت انیمیشن

معرفی والت دیزنی کارآفرین و خالق انیمیشن های ماندگار

والت دیزنی (۱۹۰۱ – ۱۹۶۶) تهیه کننده فیلم، چهره با نفوذ رسانه و بنیانگذار شرکت والت دیزنی بود. وی چهره ای شناخته شده در صنعت رسانه و سرگرمی قرن بیستم به شمار آمده و در تولید فیلم های زیادی مشارکت داشت. او با کارمندان خود شخصیت های معروف کارتونی مانند میکی موس و دانلد داک را خلق کرد. نام او همچنین در پارک های موفق دیزنی نیز استفاده شده است. وی در طول زندگی، ۵۹ مرتبه نامزد دریافت جایزه اسکار شد و ۲۲ جایزه را به دست آورد.

اوایل زندگی، والت دیزنی

والت دیزنی در ۵ دسامبر سال ۱۹۰۱ در شیکاگو متولد شد. والدین وی آلمانی / انگلیسی تبار و ایرلندی بودند. در کودکی، خانواده دیزنی بین مارسلین و‌ کانزاس سیتی ایالت میزوری در رفت و آمد بودند و سپس به شیکاگو نقل مکان کردند. دیزنی جوان به هنر علاقه بسیاری نشان داد و در موسسه هنری کانزاس و سپس در موسسه هنری شیکاگو درس هایی در این زمینه فرا گرفت. در نهایت او کاریکاتوریست مجله مدرسه شد. هنگامی که آمریکا به جنگ جهانی اول پیوست، والت مدرسه را ترک کرد و سعی داشت در ارتش ملی ثبت نام کند. وی به دلیل سن کمتر از حد نصاب قانونی رد شد اما بعداً توانست به صلیب سرخ بپیوندد و در اواخر سال ۱۹۱۸ برای رانندگی آمبولانس به فرانسه اعزام شد.

در سال ۱۹۱۹، وی به کانزاس سیتی بازگشت و در آنجا پیش از آنکه در حوزه مورد علاقه خود یعنی صنعت فیلم، اشتغال پیدا كند به مشاغل مختلف پرداخت. این شرکت برای کمپانی تبلیغاتی کانزاس سیتی کار می کرد؛ و او این فرصت را پیدا کرد تا در زمینه انیمیشن که نسبتاً صنعت نوپدیدی بود، شروع به کار کند. والت برای شروع از استعداد خود به عنوان کاریکاتوریست استفاده کرد.

موفقیت اولین کارتون های او باعث شد تا استودیوی خود را با نام Laugh-O-Gram راه اندازی کند. با این حال، محبوبیت کارتون های والت با توانایی او در انجام یک کسب و کار پرسود مطابقت نداشت. شرکت دیزنی با هزینه های بالایی که داشت ورشکست شد. پس از اولین شکست دیزنی، او تصمیم گرفت به هالیوود، کالیفرنیا که محل رشد صنعت فیلم در آمریکا بود، نقل مکان کند. توانایی غلبه بر ناسازگاری، یک ویژگی استاندارد در حرفه والت دیزنی بود.

“تمام سختی هایی که در زندگی داشته ام، همه مشکلات و موانع، من مرا قوی تر کرده است. ممکن است وقتی اتفاق بیفتد آن را درک نکنی، اما مشتی در دهانت ممکن است بهترین اتفاق در جهان باشد.”

والت دیزنی (1957)

والت دیزنی ، کارآفرین و پیشگام صنعت انیمیشن

دیزنی به همراه برادرش روی، شرکت دیگری راه اندازی کرد و به دنبال یافتن توزیع کننده برای فیلم جدید خود، کمدی های آلیس، بر اساس ماجراهای آلیس در سرزمین عجایب بود.

خلق میکی موس

در سال ۱۹۲۷، استودیوی دیزنی انیمیشن موفق ” اسوالد، خرگوش خوش شانس ” را به تهیه کنندگی یونیورسال استودیوز تولید کرد. با این حال، با حقوقی که یونیورسال استودیوز برای “اسوالد خرگوش خوش شانس” در اختیار داشت، والت نتوانست از این موفقیت سودی ببرد. وی پیشنهاد یونیورسال را برای تهیه کنندگی رد کرد و خودش کار را بر عهده گرفت. در این مرحله بود که او شخصیت میکی موس (در ابتدا با نام مورتیمر موس) را خلق کرد. آب آیورکس میکی ماوس را کشید، و صداپیشگی این شخصیت توسط خود والت انجام شد.

کارتون های میکی موس به همراه موسیقی متن، بسیار مشهور شدند که باعث افزایش شهرت و قدرت روز افزون شرکت دیزنی گردید. مهارت والت دیزنی این بود که به کارتون های خود ویژگی های باور کردنی زندگی واقعی را می داد. مخاطب داستان را به واسطه استفاده پیشگامانه او از داستان های بلند و ویژگی های اخلاقی، به سادگی تصور می کردند.

در سال ۱۹۳۲، او اولین جایزه اسکار خود را برای بازسازی رنگی انیمیشن محبوب ” Flowers and trees ” دریافت کرد. او همچنین یک جایزه ویژه آکادمی برای میکی موس دریافت کرد. در سال ۱۹۳۳، او موفق ترین کارتون خود را در تمام دوران “سه خوک کوچک” (۱۹۳۳) با آهنگ معروف ” چه کسی از گرگ بزرگ بد می ترسد” ساخت؛ که موفق به کسب دومین جایزه اسکار شد.

در سال ۱۹۳۴، والت دیزنی جاه طلبانه ترین پروژه خود تا به امروز را آغاز كرد. او آرزو داشت یک انیمیشن بلند با عنوان “سفید برفی و هفت کوتوله” بسازد. بسیاری اعتقاد داشتند که این پروژه یک شکست تجاری خواهد بود. اما با استفاده از تکنیک های جدید فیلمبرداری، این انیمیشن با نتایج درخشانی روبرو شد. تقریباً سه سال طول کشید تا فیلمبرداری آن تمام شود، بعد از اینکه دیزنی تمام سرمایه اش را از دست داد، این انیمیشن در سال ۱۹۳۷ اکران شد. اما استقبال جدی از فیلم، آن را به موفق ترین فیلم سال ۱۹۳۸ تبدیل کرد و در اولین اکران آن ۸ میلیون دلار فروخت.

این فیلم دارای ارزش تولید بسیار بالایی بود، اما دیزنی افسانه فیلم را برای اولین بار به تصویر کشید. والت دیزنی جایی گفته بود که او هیچ وقت فیلم هایی را برای منتقدان تولید نکرده است، بلکه برای عموم مردم ساخته است. وی در پاسخ به انتقاد مبنی بر اینکه تولیدات وی تا حدودی چرند است، پاسخ داد:

“خیلی خوب، من چرند هستم اما فکر می کنم تقریباً صد و چهل میلیون نفر در این کشور وجود دارند که دقیقاً مثل من هستند. ”

والت دیزنی می دانست مردم دوست دارند چه چیزی تماشا کنند و در این زمینه توانایی فوق العاده ای داشت.

پس از موفقیت سفید برفی و هفت کوتوله، استودیو چندین انیمیشن موفق دیگر مانند “پینوکیو”، “پیتر پن”، “بامبی” و “باد در میان بیدها” تولید کرد. پس از ورود آمریکا به جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۱، این عصر طلایی از انیمیشن محو شد و استودیو دیزنی با ساخت فیلم های تبلیغاتی غیر سودآور، ادامه داد.

موفقیت والت دیزنی پس از جنگ

در طول جنگ، تقاضای انیمیشن کارتونی به مراتب کمتر بود. تا اواخر دهه ۱۹۴۰ طول کشید تا دیزنی بخشی از درخشش و موفقیت خود را بازیابد. او تولید سیندرلا و همچنین پیتر پن (که در طول جنگ به آن پناه آورده بود) را به پایان رساند، در دهه ۵۰، کمپانی والت دیزنی شروع به گسترش فعالیت خود در زمینه فیلم های اکشن محبوب کرد. آنها چندین فیلم موفق مانند “جزیره گنج” (۱۹۵۰) ، ” ۲۰۰۰۰ فرسنگ زیر دریا” (۱۹۵۴) و “پولیانا” (۱۹۶۰) را تولید کردند.

در نوآوری دیگری، استودیو دیزنی یکی از اولین نمایش های مخصوص کودکان را با نام کلاب میکی موس تولید کرد. در دهه ۱۹۶۰ امپراتوری دیزنی با موفقیت گسترش یافت. در سال ۱۹۶۴، آنها موفق ترین فیلم خود تا آن زمان را با نام “مری پاپینز” تولید کردند.

دیزنی لند

در اواخر دهه ۱۹۴۰، والت دیزنی شروع به ساختن تم پارک والت دیزنی کرد. او آرزو داشت تم پارک مانند چیزی باشد که تاکنون روی زمین ایجاد نشده است. به ویژه، او می خواست که این مکان یک دنیای جادویی برای کودکان باشد و با قطار احاطه شود. دیزنی از زمان کودکی علاقه زیادی به قطارها داشت و مرتباً قطارهایی که از نزدیکی خانه آنها می گذشتند را تماشا می کرد. مشخصه والت دیزنی این بود که برای تلاش در تحقق چیزهای جدید، حاضر بود خطرات زیادی انجام دهد.

“به نظر من شجاعت مهمترین کیفیت رهبری است، و مهم نیست که در کجا اعمال می شود. معمولاً این امر به ویژه در نوآوری ها خطرات خود را نشان می دهد. شجاعت برای شروع چیزی و ادامه آن، روحیه پیشگامانه و ماجراجو برای امتحان کردن راه های جدید، غالباً در سرزمین پر از فرصت ما ضروری است. “

کتاب زمینه های فکری دیزنی (۲۰۰۰) توسط بیل کپوداگلی

پس از چندین سال برنامه ریزی و ساخت و ساز، دیزنی لند در ۱۷ ژانویه سال ۱۹۵۵ افتتاح شد. بخشی از صحبت های دیزنی در افتتاحیه آن:

” به همه کسانی که به این مکان شاد می آیند، خوش آمد می گویم. دیزنی لند سرزمین شماست. در اینجا خاطرات دلنشین گذشته یادآوری می شود و جوانان ممکن است از چالش و نوید آینده بهره مند شوند. دیزنی لند به ایده آل ها، رویاها و حقایق سختی که آمریکا را ایجاد کرده، اختصاص یافته است. با این امید كه منشأ شادی و برای همه جهان الهام بخش باشد. ”

پایان زندگی والت دیزنی

موفقیت دیزنی لند، والت را ترغیب کرد تا پارک دیگری در اورلاندو، فلوریدا بسازد. در سال ۱۹۶۵ یک تم پارک دیگر ساخته شد. والت دیزنی در ۱۵ دسامبر ۱۹۶۶ بر اثر سرطان ریه درگذشت. وی در طول زندگی به شدت سیگار می کشید.

پس از مرگ وی، برادرش روی برای رهبری شرکت دیزنی انتخاب شد، اما این شرکت رهبری و نبوغ والت دیزنی را از دست داد. دهه ۱۹۷۰ دوره افول والت دیزنی قبل از دهه ۱۹۸۰ بود، در دهه ۱۹۸۰ نسل جدیدی از فيلم ها، مانند “چه کسی برای راجر رابیت پاپوش دوخت” (۱۹۸۸) و “شاه شیر” (۱۹۹۴) ساخته شد.

علاوه بر این، دیزنی یک دانشگاه، موسسه هنر کالیفرنیا، معروف به کال آرتز ایجاد و از آن حمایت مالی کرد. وی اهمیت زیادی برای آموزش هنر قائل بود؛ جایی که افراد به اشکال مختلف می توانند در کنار هم کار کنند، رویا بکشند و فعالیت هنری خود را توسعه دهند.

در زمان مرگ والت دیزنی، شرکت های او احترام، تحسین و یک امپراتوری تجاری به ارزش بیش از ۱۰۰ میلیون دلار در سال به دست آورده بودند، اما دیزنی را هنوز هم به عنوان مردی که تقریباً چهل سال قبل میکی موس را خلق کرده بود، به یاد می آورند.

هنری فورد یکی از بزرگ ترین کارآفرینان در صنعت خودروسازی

هنری فورد یکی از بزرگ ترین کارآفرینان در صنعت خودروسازی

هنری فورد چه کسی بود؟

هنری فورد کارآفرین، مخترع، نظریه پرداز و تولید کننده اتومبیل آمریکایی بود که شرکت خودرو سازی فورد را در سال 1903 تاسیس کرد. وی مخترع خط تولید صنعتی می‌باشد، که نخستین بار با هدف تولید خودروی ارزان ‌قیمت خط تولید را به کار گرفت. او ماشین مدل T را در سال ۱۹۰۸ ساخت و در ادامه کارخانه مونتاژ اتومبیل را راه اندازی کرد که انقلابی در صنعت خودروسازی بود.

در سال های بعد فورد میلیون ها اتومبیل فروخت و رهبر یک کسب و کار بزرگ شد. به همین سبب او یکی از مشهور ترین کارآفرینان جهان به شمار می آید.

این شرکت بعدا تسلط بازار را از دست داد اما تاثیر ماندگاری در توسعه فناوری، صنعت ماشین سازی و زیرساخت های ایالات متحده داشت. امروزه اقدامات فورد برای کمک به ساخت اقتصاد آمریکا در سالهای ابتدایی پیشرفت این کشور، قابل احترام است و یکی از بازرگانان برجسته آمریکا محسوب می شود.

مطالعه زندگی افراد موفق و کارآفرینان بزرگ الهام بخش و راهنمای خوبی برای ادامه مسیر موفقیت می باشد. درصد بالایی از کارآفرین های برتر که امروزه مشهور و موفق هستند، ابتدا افرادی عادی بوده و امکانات خاصی نداشته اند. لیکن تفاوت آنها در این است که مشکلات، آنها را از مسیرشان منصرف نمی کند. کارآفرین برتر شدن هرگز اتفاقی نبوده و در سایه ی شانس و اقبال نیز محقق نمی شود؛ بلکه باید پیوسته در تلاش بود و ناامید نشد.

نوجوانی و جوانی هنری فورد

در ۳۰ ژوئیه ۱۸۶۳ در مزرعه خانوادگی خود در وین کانتی، در نزدیکی دبورن میشیگان متولد شد. او علاقه بسیاری به ابزار مکانیکی داشت؛  وقتی در 13 سالگی پدرش یک ساعت جیبی به او هدیه داد، پسر جوان فوراً قطعات آن را از هم جدا و دوباره سرهم کرد. این میزان تبحر و استعداد دوستان و همسایگان را تحت تاثیر قرار داد. آنها ساعت هایشان را برای تعمیر پیش او می آوردند.

هنری فورد از کار در مزرعه ناراضی بود، بنابراین در سن ۱۶ سالگی خانه خود را ترک کرد تا به عنوان کارآموز مکانیک در یک شرکت کشتی سازی در دیترویت کار کند. در سال های بعد، او با دقت و تلاش خود یاد گرفت که به طرز ماهرانه ای سرویس دهی موتورهای بخار را انجام دهد.

در سال ۱۸۸۸، فورد با کلارا جین برایانت ازدواج کرد. این زوج در سال ۱۸۹۳ یک پسر به نام ادسل داشتند.

اختراعات هنری فورد

هنری فورد یکی از بزرگ ترین کارآفرینان در صنعت خودروسازی

هنری فورد در سال ۱۸۹۰ و در سن 27 سالگی به عنوان مهندس شرکت دیترویت ادیسون استخدام شد. در سال ۱۸۹۳، استعدادهای طبیعی وی موجب شد به سمت مهندس ارشد ارتقا یابد. مدتی بود که هنری فورد برنامه خود را برای ساخت یک کالسکه بدون اسب دنبال می کرد. فورد اولین خودروی گازوئیلی خود را ساخت که دارای موتور دو سیلندر با قدرت چهار اسب بخار بود. در سال ۱۸۹۶، او اولین اتومبیل مدل خود، یعنی Quadricycle را ساخت. در همان سال، در جلسه‌ای با حضور مدیران ادیسون شرکت کرد و برنامه های ساخت خودروی خود را به توماس ادیسون ارائه داد. نبوغ و پشتکار هنری فورد او را ترغیب به ساختن یک مدل دوم بهتر کرد.

شرکت موتور فورد

تا سال ۱۸۹۸، هنری فورد اولین حق ثبت اختراع خود را برای یک کاربراتور دریافت کرد. یک سال بعد با پولی که از سرمایه گذاران برای توسعه سومین مدل ماشین خود جمع آوری کرده بود، شرکت ادیسون را رها کرد تا کسب و کار تمام وقت خود را در زمینه ساخت اتومبیل ایجاد کند. پس از چند کار آزمایشی در زمینه ساخت اتومبیل، فورد در سال ۱۹۰۳ شرکت موتور خود را تاسیس کرد.

مدل T

در اکتبر سال ۱۹۰۸ مدل T، اولین اتومبیلی را که برای اکثر آمریکایی ها مقرون به صرفهبود، معرفی کرد و ساخت آن را تا ۱۹۲۷ ادامه داد. این خودرو همچنین با عنوان “Tin Lizzie” نیز شناخته می شود؛ ساخت این خودرو که به دوام و تطبیق پذیری بسیار مشهور بود، به سرعت به یک موفقیت تجاری بزرگ تبدیل شد.

برای چندین سال متوالی، شرکت فورد موتور، سود ۱۰۰ درصدی را به ثبت می رساند. خودرویی که رانندگی با آن بسیار ساده و تعمیر آن بسیار آسان بود. از سال ۱۹۱۸ به ویژه پس از اختراع خط مونتاژ فورد، تقریبا نیمی از کل اتومبیل های آمریکا مدل T بودند. تا سال ۱۹۲۷، فورد و پسرش ادسل ماشین موفقیت آمیز دیگری با نام مدل A را معرفی کردند و شرکت فورد موتور به یک بدنه صنعتی تبدیل شد.

 

هنری فورد یکی از بزرگ ترین کارآفرینان در صنعت خودروسازی

خط مونتاژ

در سال ۱۹۱۳، هنری فورد اولین خط مونتاژ متحرک را برای تولید انبوه خودرو آغاز کرد. این تکنیک جدید باعث شده مدت زمان لازم برای ساخت خودرو از ۱۲ ساعت به دو و نیم ساعت کاهش یابد که به نوبه خود هزینه مدل T را از ۸۵۰ دلار در سال ۱۹۰۸ به ۳۱۰ دلار در سال ۱۹۲۶ و برای یک مدل بسیار بهتر کاهش داد.

 

در ۱۹۱۴، فورد دستمزد ۵ دلاری را برای یک روز کاری ۸ ساعته (۱۱۰ دلار در سال ۲۰۱۱) به کارگران خود پیشنهاد کرد، چیزی بیش از دو برابر آنچه که قبلاً کارگران به طور متوسط ​​دریافت می کردند؛ او این افزایش حقوق را به عنوان روشی برای حفظ بهترین و وفادارترین کارگران خود به شرکت در نظر گرفت. هنری فورد بیشتر از سودآوری زیاد، به دید انقلابی خود مشهور شد؛ ساخت یک اتومبیل ارزان قیمت توسط کارگران ماهر که دستمزدهای پایدار می گیرند و هفته کاری آنها پنج روز و ۴۰ ساعت است.

فلسفه و بشردوستی

فورد یک صلح طلب سرسخت بود و با جنگ جهانی اول مخالف نمود، او حتی یک کشتی صلح به اروپا اهدا کرد. سپس، در سال ۱۹۳۶، فورد و خانواده اش بنیاد فورد را تاسیس کردند تا کمک های مالی مداوم برای تحقیق، آموزش و توسعه ارائه دهند. در این کسب و کار، هنری فورد تقسیم سود را برای انتخاب کارمندانی که شش ماه در این شرکت ماندند و از همه مهمتر، افرادی که ساختار زندگی قابل احترامی دارند، پیشنهاد کرد. در همان زمان، “گروه اجتماعی” شرکت برای بررسی صلاحیت افراد در مشارکت، آشامیدن نوشیدنی، قمار و همچنین فعالیت های ناپسند کارمندان را بررسی می کرد.

هنری فورد، ضد یهود

علیرغم تمایلات بشردوستانه فورد، او یک ضد یهود متعهد بود. حتی تا آنجا پیش رفت که از یک روزنامه هفتگی تحت عنوان Dearborn Independent که چنین دیدگاه هایی را ارائه می داد، حمایت میکرد.

فورد تعدادی از رساله های ضد یهودی از جمله رساله سال ۱۹۲۱ با عنوان “یهود بین المللی: مهمترین مشکل جهان” منتشر کرد.

او در سال ۱۹۳۸ توسط آدولف هیتلر، صلیب عقاب آلمانی را دریافت کرد؛ این مهمترین جایزه ای بود که نازی ها به خارجی ها اهدا می کردند. در ۱۹۹۸، دادخواستی در نیوجرسی، شرکت فورد موتور را متهم کرد که از کار اجباری هزاران نفر در یکی از کارخانه های کامیون خود در کلن آلمان در طول جنگ جهانی دوم، سود می برد. شرکت فورد نیز اعلام کرد که این کارخانه تحت کنترل نازی ها است، و جزو دفتر مرکزی شرکت های آمریکایی نیست. در سال ۲۰۰۱، شرکت فورد موتور مستنداتی را منتشر کرد که نشان می داد این شرکت از شرکت تابعه آلمان سود نمی برد، در عین حال قول داده بود که ۴ میلیون دلار به مطالعات حقوق بشر با محوریت برده داری و کار اجباری اهدا کند.

مرگ

هنری فورد در ۷ آوریل ۱۹۴۷ در اثر خونریزی مغزی و در سن ۸۳ سالگی، نزدیک املاک خود در دیربورن فیر لین درگذشت.

موزه هنری فورد

فورد یک جمع کننده مشتاق آمریکایی بود و علاقه خاصی به نوآوری های فناوری و زندگی مردم عادی داشت؛ كشاورزان، كارگران كارخانه، مغازه داران و افراد بازرگان. وی تصمیم گرفت محلی را ایجاد کند که بتواند از زندگی و علایق آنها تجلیل کند.

با افتتاح این موزه در سال ۱۹۳۳، در دیربورن میشیگان، هزاران اشیائی که فورد جمع آوری کرده و موارد جدید دیگری همچون ساعت مچی و دیواری و لیموزین های ریاست جمهوری و سایر آثار نمایشی، در آن به نمایش گذاشته شد. همچنین در یک فضای باز، ماکت هایی از دهکده گرینفیلد، موتورهای راه آهن عملیاتی، فروشگاه دوچرخه برادران رایت، ماکت آزمایشگاه منلو، پارک توماس ادیسون و محل تولد فورد واقع شده اند.

تصور فورد برای این موزه چنین بیان شد، “زمانی که ما در حال گذر هستیم، باید زندگی آمریکایی ها را همانطور بود، بازتولید کنیم؛ فکر می کنم این بهترین راه برای حفظ حداقل بخشی از تاریخ و سنت ما است.”

۷ درسی که می توان از موفقیت هنری فورد آموخت

 ۱. خدمت به دیگران

مشاغل کاملاً اختصاصی، اگر تنها در مورد سود خود نگران باشند و به خدمات خود به مردم توجهی نداشته باشند، بسیار شرم آور خواهند بود.

۲. تمرکز کنید

هیچ انسانی وجود ندارد که بیشتر از آنچه فکر می کند بتواند انجام دهد.

۳. تولید کننده باشید

اغلب افراد موفق در مدتی كه دیگران زمان را از دست می دهند، پیشرفت می کنند.

۴. راه حل مشکلات

اکثر مردم وقت و انرژی بیشتری را صرف فکر برای حل مشکلات می کنند؛ اما برای آن تلاشی نمی کنند.

۵. هیچ چیزی به طور خاص سخت نیست

اگر آن را به کارهای کوچک تقسیم کنید، هیچ کاری سخت نیست.

۶. چشم خود را بر روی پاداش نگه دارید

موانع چیزهای ترسناکی هستند؛ اگر به آنها بیش از حد توجه کنید، خود را از هدف دور خواهید کرد.

۷. فکر کنید

فکر کردن سخت ترین کار در دنیا است، احتمالاً به همین دلیل تعداد کمی از افراد درگیر آن هستند.

yavarian-bookstore

بیوگرافی اسرافیل یاوریان؛ کتابفروشی در اردبیل

بیوگرافی اسرافیل یاوریان؛ کتابفروشی در اردبیل

اسرافیل یاوریان در سال ۱۳۱۴ در خانواده ای مذهبی در شهر اردبیل به دنیا آمد. پدربزرگ او ، کربلایی نصیر از بزرگان شهر و محله عالی قاپو و متولی بقعه شیخ صفی بود. پدر ایشان ، حاجی محمد معروف به قوجا از بزرگان محله عالی قاپو و شهر اردبیل بود. اسرافیل یاوریان در شهر اردبیل ، تحصیلات خود را تا سوم دبیرستان ادامه داد و به زبان فرانسه که به عنوان زبان دوم در آن دوران در دبیرستان تدریس می شد علاقه داشت.

بعد از خدمت سربازی ، در ادارات خالصه و آبیاری از وزارت کشاورزی به کار اداری مشغول بود. در سال ۱۳۳۹ با پس انداز ناچیزی که داشت در مرکز شهر روبروی پارک شهر مغازه ای اجاره کرد و فروش نوشت ابزار و کتاب را با تابلوی “کتابفروشی و مطبوعاتی یاوریان” آغاز کرد که دومین کتابفروشی اردبیل محسوب می شد.

ایشان در سال ۱۳۴۹ ازدواج کرده و دارای ۴ فرزند پسر و یک فرزند دختر می باشد. وجود کتابفروشی معتبر که با شناسایی نیاز جامعه و فراهم کردن کتاب های مفید برای شهروندان ، نه تنها برای شهروندان که برای خود فرد کتابفروش و خانواده او نیز بسیار مفید می باشد. به گونه ای که با فراهم بودن محیط و امکان مطالعه کتاب های مختلف برای فرزندان، درجات عالی را طی کردند. در این میان برادرزاده اسرافیل یاوریان نیز از ایشان الگو گرفته و در شهر اردبیل کتابفروشی دایر کرده و به واسطه ایشان به انتشارات مختلف معرفی شد و انتشارات یاوریان را در اردبیل تاسیس کرد که نشر کتب دانشگاهی را به طور اختصاصی سرلوحه قرار داده است.

Esrafil-Yavarianاسرافیل یاوریان – بالیخلی چای – پل ۷ چشمه اردبیل

 

در سال ۱۳۶۵ به همراه ۱۹ نفر از دوستان اهل کسب و کار ، کارخانه آرتاماشین (سهامی خاص-اردبیل) دومین کارخانه ریخته گری ایران (شرکت ریخته گری پارس-تهران اولین بود) را بنیان نهاد. تجهیزات از آلمان شرقی تهیه گردید که در آن زمان دو دستگاه  کامپیوتر ۲۸۶ از اولین کامپیوترها بود. بعد از خیانت مدیر عامل و فرار به کانادا، اسرافیل یاوریان ریاست هیئت مدیره شرکت را به عهده گرفت و در سال ۱۳۷۵ با اصرار هیئت مدیره و با وجود مخالفت ایشان، کارخانه به فروش رفت.

اسرافیل یاوریان، همراستا با کتابفروشی، در اوایل راه اندازی کتابفروشی،  نمایندگی روزنامه اطلاعات و خبرنگاری این روزنامه را برای شهر اردبیل به عهده گرفت که اخبار بسیار  از جمله خبر و عکس باریدن برف در اردبیل در خرداد ماه از ایشان در روزنامه اطلاعات به یادگار مانده است. همچنین ایشان نماینگی مجلات ماشین، دانشمند، الکترونیک و مجلات بسیار دیگر را در اردبیل به عهده داشت.

نمایندگی انحصاری انتشارات امیرکبیر در اردبیل و انتشارات دیگر به ایشان اهدا شده بود که توسط ایشان کتاب های بسیاری از جمله تاریخ تمدن ویل دورانت در شهر اردبیل و استان اردبیل توزیع شد.

به همراه کتاب، در زمینه نوشت ابزار نیز فعال بود و نمایندگی کاسیو ( دستگاه کپی، صندوق ، ماشین حساب  و…) در اردبیل را نیز به عهده داشت.

در سال ۱۳۸۸ به عنوان کتابفروش برتر از وزارت فرهنگ و ارشاد، هدیه و لوح تقدیر دریافت کرد که در سال ۱۳۹۷ این موضوع با عنوان کتابفروش نمونه تکرار شد و با حضور وزیر فرهنگ از ایشان تقدیر به عمل آمد.

امید که همچنان با وجود ورود سیل آسای تکنولوژی های مدرن ،  کتاب و کتابخوانی و کتابفروشی ارج نهاده شود و در حفظ آن کوشش گردد.

 

با همراهی پیشروان کسب و کار ؛ کشتی بادبانی کسب و کار خود را در تلاطم امواج بازار با انگیزه و لذت تا مقصد مطلوب رهبری کنید.

 

 

yavarian-bookstore-googlemap
کتابفروشی یاوریان بر روی نقشه گوگل

شماره تماس کتابفروشی یاوریان : ۰۰۹۸۴۵۳۳۲۳۹۹۹۰

 

بیوگرافی کارل آلبرشت

بیوگرافی کارل آلبرشت

کارل آلبرشت (به آلمانی: Karl Albrecht) ۲۰ فوریه ۱۹۲۰- درگذشته ۲۱ ژوئیه ۲۰۱۴) کارآفرین آلمانی که به‌همراه برادرش تئو، مؤسس و مالک سوپرمارکت‌های زنجیره‌ای آلدی است.

در ماه اکتبر ۲۰۱۲، آلبرشت با دارایی خالص ۲۲٫۶ میلیارد دلار، به‌عنوان یکی از ثروتمندترین افراد جهان شناخته شد.پیش از این، در سال ۲۰۱۱ مجله فوربز، دارایی‌های آلبرشت را، ۲۵،۴ میلیارد دلار برآورد کرد و در فهرست ثروتمندترین افراد جهان، در رتبه دهم قرار گرفت.

کارل آلبرشت، تا پیش از درگذشت در سال ۲۰۱۴ ثروتمندترین فرد آلمان به شمار می‌آمد. همچنین چهارمین فرد ثروتمند اروپا شناخته می‌شد

دوران کودکی و جوانی

کارل و تئو آلبرشت در وضغیت متوسطی در اسن بزرگ شدند.

پدرشان ابتدا کارگر معدن بود. سپس به عنوان دستیار نانوایی، مشغول به کار شد. مادرشان صاحب یک خواربارفروشی کوچک، در محله کارگران «شانه بِک» بود. تئو نزد مادرش به شاگردی پرداخت؛ درحالی که کارل در مغازه پخت غذاهای آماده مشغول به کار شد. کارل همچنین طی جنگ جهانی دوم در ارتش آلمان نازی مشغول به خدمت شد.

دوران حرفه‌ای و موفقیت ثروت کارل

پس از پایان جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۶، این دو برادر کسب و کار مادرشان را، به دست گرفتند. تا سال ۱۹۵۰ برادران آلبرشت، ۱۳ مغازه در «روهر والی» داشتند.

این دو برادر ایده‌ای داشتند، که در آن زمان بسیار جدید بود. آنها حداکثر میزانی را که به طور قانونی می‌توانستند، از قیمت کالا قبل از فروش کم کنند (یعنی ۳٪ درصد) به عنوان تخفیف در نظر می‌گرفتند. این در حالی بود که پیشگامان بازار آن دوره که اغلب نیز با هم، همکاری داشتند، مشتریان را برای دریافت تخفیف، ملزم به جمع‌آوری برچسب‌های تخفیف می‌کردند، تا پس از جمع‌آوری و ارسال آنها، بتوانند مقداری از پولشان را پس بگیرند.

برادران آلبرشت همچنین کالاهایی را که خوب به فروش نمی‌رفتند، از لیست فروشگاهشان حذف می‌کردند. به علاوه آنها با عدم انجام تبلیغات و تا جای ممکن کوچک نگه‌داشتن اندازه فروشگاه‌هایشان، هزینه‌ها را کاهش می‌دادند.

زمانی که دو برادر در سال ۱۹۶۰ شرکت را به دو بخش تقسیم کردند، همه فکر می‌کردند، که آنها ورشکست خواهند شد، در حالی‌که در همان زمان، آنها مالک ۳۰۰ فروشگاه و درآمد سالانه ۹۰ میلیون (به پول رایج آلمان در آن زمان) بودند.

کارهای فروشگاه آلدی بین دو برادر تقسیم شد، به این شکل که کارل کنترل بخش سودآورتر آلدی «سود» (جنوب) و برادرش تئو کنترل آلدی «نورد» (شمال) را به عهده گرفتند. با اینکه هر دوی این گروه‌ها از سال ۱۹۶۶ از لحاظ قانونی و مالی کاملاً جدا شده‌اند، همواره روابط‌شان را، روابطی دوستانه نامیده‌اند.

آنها در سال ۱۹۶۲ برای اولین بار، برند فروشگاه آلدی (Albrecht-Discount) را معرفی کردند. گروه آلدی شمال، در حال حاضر شامل ۳۵ شعبه مستقل منطقه‌ای با حدود ۲۵۰۰ فروشگاه و گروه آلدی جنوب، شامل ۳۱ کمپانی با ۱۶۰۰ فروشگاه می‌باشند.

آلدی شمال مختص بازارهایی چون بازار بلژیک، هلند، لوکزامبورگ، فرانسه، اسپانیا، پرتغال و دانمارک است.

آلدی جنوب هم بازارهای ایالات متحده آمریکا، استرالیا، بریتانیا، ایرلند، سوییس، اسلوونی و غیره را پوشش می‌دهد.

زندگی شخصی

از آنجا که کارل همیشه از مطرح شدن زندگی شخصی‌اش در جامعه اجتناب کرده، اطلاعات کمی درباره او وجود دارد. او متاهل است و به گفته مجله فوربز دو فرزند دارد، که هیچ کدامشان در آلدی کار نمی‌کنند.

تا سال ۲۰۱۴ و پیش از درگذشت کارل، برادران آلبرشت هر دو در اسن آلمان زندگی می‌کردند. کارل یکی از طرفداران گلف بود و گاهی اوقات در زمین گلف خود، که در سال ۱۹۷۶ آن را ساخته بود، گلف‌بازی می‌کرد.

او همچنین گل‌های ارکیده پرورش می‌داد. شایعاتی وجود دارد، در مورد اینکه او کلکسیونر دستگاه‌های تایپ قدیمی و عتیقه نیز می‌باشد. کارل آلبرشت در سال ۱۹۹۴ خودش را از فعالیت‌های روزانه آلدی کنار کشید و تنها به عنوان رییس هیئت مدیره شرکت به فعالیت پرداخت. او در آغاز سال ۲۰۰۲ از این مقام هم کناره‌گیری و به این شکل، تمام کنترل شرکت را، واگذار کرد. در حال حاضر هیچ‌کدام از این دو برادر دیگر این فروشگاه را اداره نمی‌کنند. هم‌اکنون فروشگاه‌های آلدی در حدود ۶۰ کشور دنیا شعبه دارند.

آلدی

شرکت آلدی (مخفف Albrecht Discount) بعنوان یکی از شرکت‌های موفق در صنعت خرده فروشی با تخفیف شناخته می‌شود. این شرکت فروشگاهی است زنجیره‌ای متشکل از ۲ گروه که هرکدام توسط ۲ برادر کارل و تئو آلبرشت تاسیس شده و هر یک مالکیت قسمت‌های مختلف شرکت را بر عهده دارند. برادر بزرگتر کارل البریچ با ثروتی بالغ بر ۱۷ میلیارد یورو ثروتمندترین فرد آلمان محسوب می‌شود. یکی از این گروه‌ها دارای ۲۵۰۰ فروشگاه است که در قسمت‌های شمالی و شرقی آلمان فعالیت کرده و دیگری دارای ۱۶۰۰ فروشگاه است که در مناطق جنوبی و غربی مشغول به فعالیت می‌باشند. طبق آخرین آمار در کشور آلمان ۹۵٪ از کارمندان یقه آبی، ۸۸٪ از کارمندان یقه سفید، و ۸۰٪ از کسانی که دارای کسب و کار شخصی هستند از فروشگاه‌های زنجیره‌ای آلدی خرید می‌کنند. شایان ذکر است که دلیل اصلی جدایی این دو برادر عدم موافقت بر سر فروش سیگار در محلی نزدیک به صندوق فروشگاه (محل خروج مشتریان) بود.

کارل آلبرشت در سال ۱۹۲۰ میلادی و تئو در سال ۱۹۲۲ متولد شده و هر دو آنها از سنین کودکی در مغازه خواربار فروشی مادرشان که در سال ۱۹۱۳ افتتاح گشته بود مشغول به کار می‌شوند. پدر این دو فرزند نیز بعنوان دستیار شیرینی پز مشغول به کار می‌شود. یکی از شعارهای تبلیغاتی که این فروشگاه همیشه از آن استفاده می‌نمود شعار “ارزانترین منبع غذایی” بود که بر درب فروشگاه نصب شده بود. پس از اتمام خدمت سربازی، این دو برادر کسب و کار مادری خود را تصاحب کرده و تا سال ۱۹۵۰ یعنی در بازه زمانی ۴ ساله تعداد فروشگاه‌ها را به ۱۳ رساندند. ایده این دو برادر برای توسعه کسب و کار، که در آن زمان ایده‌ای نوین بود، اعمال تخفیف حداکثری و قبل از تعیین قیمت فروش بود. در آن زمان یکی از روشهای متداول بازاریابی ارائه کوپنی همراه با خرید اجناس بود که مشتری با جمع‌آوری این کوپن‌ها و ارسال آنها برای فروشنده قادر به دریافت قسمتی از پول خود بود. برادران آلبرشت با حدف این پروسه تخفیف را مستقیماً بر روی قیمت اجناس اعمال نمودند که این روش با استقبال خوبی روبرو شد. یکی از روشهای دیگر مورد استفاده این دو برادر حذف بسیار سریع اجناس کم فروش و کاهش هزینه‌ها با حذف هزینه‌های تبلیغاتی و بازاریابی بود. آنها همچنین سعی بر آن داشتند تا سایز فروشگاه‌های خود را کوچک نگاه دارند. در سال ۱۹۶۲ هنگامی‌که دو برادر بر سر اختلاف یاد شده کسب و کار خود را جدا نمودند فروشگاه‌های آلدی تعداد سیصد شعبه و گردش مالی سالانه‌ای بالغ بر ۹۰ میلیون فرانک داشتند.

فروشگاه‌های آلدی در آلمان بالغ بر ۲۵۰۰ شعبه بوده که تحت نظر ۳۵ حوزه مدیریتی فعالیت می‌کنند. در عرصع بین‌المللی این زنجیره دارای ۸ هزار فروشگاه می‌باشد. گفتنی است در حال حاضر در کشور انگلیس بطور متوسط هفته‌ای یک فروشگاه افتتاح می‌شود.

 

با همراهی پیشروان کسب و کار ؛ کشتی بادبانی کسب و کار خود را در تلاطم امواج بازار با انگیزه و لذت تا مقصد مطلوب رهبری کنید.

ثروت , موفقیت , کارل آلبرشت ثروت , موفثروت , موفقیت , کارل آلبرشتثروت , موفقیت , کارل آلبرشتثروت , موفقیت , کارل آلبرشتثروت , موفقیت , کارل آلبرشتثروت , موفقیت , کارل آلبرشتثروت , موفقیت , کارل آلبرشتثروت , موفقیت ,کارل آلبرتقت , کارل آلبرشت ثروت , موفقیت , کارل آلبرشت ثروت , موفقیت , کارل آلبرشت