مقدمه
کسب و کارهای مختلف اهداف متفاوتی دارند و برای تحقق اهداف خود، مسیرهای متفاوتی را طی میکنند. این مسیرهای متفاوت، استراتژی کسب و کار هر یک از مشاغل را تشکیل میدهد. درک استراتژی به نظر آسان میرسد، اما گاهی اوقات تشکیل و اجرای یک کسب و کار موفقیتآمیز بسیار دشوار است. با دنیای متغیر امروز، استراتژیهای کسب و کار نیز باید انعطافپذیر و قابل تغییر باشند.
در این مطلب از سایت کامپرو قصد داریم شما را با برخی از مهمترین جنبههای یک استراتژی کسبوکار موفق آشنا کنیم. اگر استراتژی مناسبی داشته باشید، میتوانید کشتی کسب و کار خود را در جهت صحیح هدایت کنید و در نهایت در ساحل موفقیت پهلو بگیرید.
استراتژی کسب و کار چیست؟
کتب درسی معمولا استراتژی کسبوکار را به عنوان یک برنامه سطح بالا برای دستیابی به اهداف خاص تجاری تعریف میکنند. این در حالی است که برنامههای استراتژیک هنگامی موفق هستند که منجر به رشد مشاغل، ایجاد موقعیت رقابتی قوی و عملکرد مالی قوی شوند. با این حال، هنگامیکه استراتژی سطح بالا شکست میخورد، شرکت باید یا استراتژی خود را تغییر دهد یا خود را برای ورشکستگی آماده کند.
در مقابل تعریف کتابی و دانشگاهی، بسیاری از بازرگانان برای کمک به عملی شدن استراتژی کسبوکار، آن را اینگونه تعریف میکنند: «استراتژی کسب و کار برنامه کاربردی شرکت برای دستیابی به چشمانداز خود، اولویتبندی اهداف، رقابت و بهینهسازی عملکرد مالی با الگوی مخصوص کسب و کار خود است.» باید بدانید که استراتژی کسبوکار ستون فقرات هر کسب و کاری است زیرا نقشه راه به اهداف منتهی میشود و انتخاب اهداف، قلب استراتژی کسبوکار است.
اهمیت استراتژی کسب و کار
یک هدف تجاری بدون این اینکه دارای استراتژی باشد، فقط یک رؤیا است. اگر وارد بازار شوید بدون اینکه برنامهریزی درستی برای استراتژی خود داشته باشید، میتوان گفت وارد یک قمار شدهاید. با افزایش رقابت در بازارهای امروزی، اهمیت استراتژی کسبوکار آشکارتر شده است. در ادامه این مطلب پنج دلیل برای ضرورت به کارگیری استراتژی کسب و کار آورده شده است.
دلیل اول: برنامهریزی
استراتژی بخشی از برنامه کسب و کار شما است. برنامه کسب و کار، اهداف کسب و کار را تعیین میکند و استراتژی کسبوکار راهی برای تحقق آن اهداف به شما میدهد. این استراتژی در اصل طرحی است برای رسیدن به جایی که قصد دارید بروید.
دلیل دوم: نقاط قوت و ضعف
بیشتر اوقات هنگام تدوین یک استراتژی با نقاط قوت و ضعف واقعی خود آشنا میشوید. به همین دلیل استراتژی به شما کمک میکند تا در آنچه شما خوب هستید و نقاط قوتتان محسوب میشود تمرکز کنید و با قوی کردن نقاط قوت خود، نقاط ضعفی که دارید را تحتالشعاع قرار دهید و در از بین بردن آنها بکوشید.
دلیل سوم: کارایی و اثربخشی
زمانی که یک استراتژی بهخوبی تدوین شده باشد، هر مرحله از توسعه کسب و کار دارای برنامهریزی میشود و همه میدانند در چه زمانی، چهکاری باید انجام دهند و اینگونه فعالیتهای تجاری بهطور خودکار کارآمدتر و مؤثرتر میشوند.
دلیل چهارم: مزیت رقابتی
استراتژی کسبوکار بر سرمایهگذاری و همچنین نقاط قوت کسب و کار تأثیر میگذارد و استفاده از آن بهعنوان یک مزیت رقابتی باید متمرکز بر روشی منحصر بفرد باشد.
دلیل پنجم: کنترل
استراتژی این امکان را به شما میدهد که تصمیم بگیرید چه مسیری باید دنبال شود تا ابتدا به اهداف کوچک و موقیت برسید و سپس به سمت اهداف اصلی حرکت کنید. این امر باعث میشود تا کنترل فعالیتها آسان شود و مشخص میشود که آیا آنها طبق برنامهریزی پیش میروند یا خیر.
سطوح مختلف استراتژی کسب و کار
هر یک از افرادی که بهنوعی با کسب و کار شما در ارتباط هستند مانند کارمندان، شرکا و سهامداران شرکت، بر تحقق یک هدف تجاری واحد تمرکز دارند. فعالیتهای هر کدام از آنها با توجه به سطح و نوع مشارکتشان در سازمان از طریق استراتژیهای مختلف تجاری مشخص میشود. بر اساس این مشارکت، استراتژیهای کسب و کار را میتوان به سه سطح طبقهبندی کرد.
سطح اول: سطح شرکتی (The Corporate Level)
سطح شرکتی بالاترین و وسیعترین سطح استراتژی است. استراتژیهای سطح شرکتی، طرحی را برای دستیابی به اهداف تجاری تعریف میکنند که از نظر ماهیت طولانیمدت هستند اما بر اساس عدم قطعیت و شرایط متغیر بازار، به صورت دینامیکی اجرا میشوند و انعطافپذیری لازم را دارند. استراتژیهای سطح شرکتی در ساختار کلی سازمانی اجرا میشوند.
بهعنوان مثال اگر یک واحد کسب و کار شما محصولی را تولید میکند و واحد دیگری، آن را به فروش میرساند، برای هر یک استراتژی جداگانه با یک هدف واحد خواهید داشت. بخشهای مختلف یک شرکت باید برای هدف کلی یک سازمان در تعامل باشند. برای اینکه استراتژی سطح شرکتی را بهدرستی پیاده کنید باید به موارد زیر توجه داشته باشید:
1- مأموریت و چشم انداز کلی کسب و کار را مشخص کنید
مأموریت و چشم انداز کلی، دو عنصری هستند که سازمان شما را تعریف میکنند. بیانیه مأموریت شما شرح میدهد شرکت شما چهکاری انجام میدهد و تفاوت آن با سایر سازمانها در فضای رقابتی شما چیست. بیانیه چشمانداز هم وضعیت مطلوب شده آینده کسب و کار شما را در یک زمان مشخص شرح میدهد.
2- اهداف سطح بالا ایجاد کنید
اهداف سطح بالا به شما در اجرای مأموریت و رسیدن به چشمانداز کسب و کار کمک میکنند؛ یک شرکت بزرگ برای تنظیم اهداف اصلی خود باید از نظرات تمامی ذینفعان شرکت استفاده کنید و مسیر کلی آینده خود را ترسیم کند.
سطح دوم: سطح واحد تجاری (The Business Unit Level)
در این سطح باید بخشهای مختلف یک کسب و کار در نظر گرفته شوند و مثلا اهداف کلی در بخشهای توسعه، بازاریابی، فروش، مالی و اجرایی تنظیم شوند. پیچیدگی این بخش به تعداد بخشهای مختلف کسب و کار شما و نحوه ساختار شرکت بستگی دارد. مهم است که برای هر بخش یا واحد تجاری، یک استراتژی کسبوکار مجزا ایجاد کنید تا بتوانید بررسی کنید کدام واحدها پیشرفت داشتهاند و کدام واحدها برای بهبود به تغییر استراتژی نیاز دارند. داشتن یک استراتژی در سطح واحد تجاری، به شما امکان میدهد هزینهها و مزایای هر واحد تجاری را ارزیابی کنید و تصمیم بگیرید که منابع خود را بیشتر در کدام بخش مصرف کنید.
سطح سوم: سطح عملکردی (The Functional Level)
استراتژیهای عملکرد شرکت معمولا توسط مدیران هر بخش مانند لیدرهای بازاریابی، سرپرستان اجرایی و امور مالی تولید میشوند. این افراد که استراتژی عملکردی را تولید میکنند باید اطمینان پیدا کنند که زیربخشها، استراتژیهای تعریف شده را به کار میگیرند و مؤلفههایی که در سطح کارکردی ارائه میشوند به سطح همکاری واحد و استراتژیهای سطح شرکتی کمک میکنند. میتوان گفت استراتژیهای سطح عملکردی محدود به اقدامات روزمره میشوند و تصمیم گیری های موردنیاز برای ارائه سطح واحد و استراتژی های سطح شرکت، همچنین حفظ روابط بین بخش های مختلف را شامل میشوند. هنگامی که میخواهید استراتژی عملکردی را ایجاد کنید، باید به مواردی که در ادامه میآید توجه کنید.
1- تطابق اهداف در سطح عملکردی با سطح شرکتی
اهداف شرکتی توسط ارشدترین اعضای سازمان تعیین میشوند و با توجه به این اهداف باید انواع تصمیمگیری را انجام داد. اگر پروژهها و اهداف در سطح عملکردی با سطح شرکتی مطابقت داشته باشند، کل شرکت شما در سمت و سوی درستی پیش خواهد رفت و این استراتژیهای جزء، استراتژیهای کل را تشکیل میدهند.
2- بیش از حد به اندازهگیریهای ریز نپردازید
برخی از سازمانها، صدها معیار را در سطح عملکردی تعریف و ارزیابی میکنند. به یاد داشته باشید که اهداف اصلی شما چیست و فقط مواردی را که به کسب و کار شما کمک میکنند، تعیین و اندازهگیری نمایید. سطح عملکردی را بیش از حد به سطوح خرد تقسیم نکنید که اندازهگیری آنها مشکل شود.
سخن پایانی
هر کسب و کاری برای بقا و ایجاد مزیت رقابتی باید استراتژی مخصوص به خود را تعیین کند. اهمیت استراتژی کسب و کار از آنجا مشخص میشود که مزیت رقابتی، روش برنامهریزی، نقاط قوت و ضعف، کارایی و اثربخشی یک کسب و کار را مشخص میکند. آشنایی با سطوح مختلف استراتژی کسبوکار و مزایای آنها، مالک هر کسب و کاری را موظف میکند که آنها را تدوین کند و یک چشمانداز روشن برای آینده ترسیم کند. گاهی برای ایجاد استراتژی کسبوکار لازم است با متخصصین امر مشورت کرد و اطلاعاتی را کسب کرد و کارشناسان مجموعه کامپرو در این موارد در خدمت شما هستند. به یاد داشته باشید که کسب و کار شما همانند یک کشتی بادبانی است که با تعیین استراتژی و هدایت صحیح کشتی کسب و کار بر مبنای یک استراتژی خوب، به ساحل موفقیت خواهد رسید.