با انتخاب دکتر یاوریان به عنوان مربی خود:
قایق بادبانی زندگی خود را در تلاطم امواج روزگار با لذت و اطمینان تا ساحل آرامش مطلوب به پیش برانید.
فاطمه دانشور يکي از کارآفرینان موفق ایرانی است. او ۳۵ سال سن دارد و از ۲۷ سالگي وارد حوزه کسب و کار شده است. سرکار خانم دانشور مدیرعامل شرکت سپهر آسيا است. این شرکت در عرصه واردات و صادرات سنگ آهن فعاليت ميکند. همچنين او مدیرعامل موسسه خيريه مهرآفرين است. او در خانوادهاي فرهنگی به دنيا آمده است.
فهرست مقاله
مصاحبه با فاطمه دانشور
مادربزرگ خانم دانشور تمام اشعار شاهنامه را حفظ بوده و براي آنها به صورت قصه تعريف ميکرده است. او داستانهاي خود را به اينکه ذات يزدان (خدا) در موفقيت رستم و سهراب و… نقش داشته است به پایان میرسانده است. خانم دانشور میگوید: «اين نوع تربیت باعث شد تا هميشه سايه خود خدا را بر سر خود احساس کنم و بتوانم بر مشکلات غلبه کنم.»
فاطمه دانشور از فراز و نشيبهاي زندگي تا رسيدن به موفقيت براي ما صحبت کرد:
چي شد که جرقه کارآفریني در ذهن شما زده شد؟
فاطمه دانشور در پاسخ به این سؤال گفت: «من چند سال است که متوجه شدم کارآفرین هستم. اصلاً به اين فکر نبودم که کارآفرین شوم. چون ميخواستم به اهداف خود برسم پول نياز داشتم. زماني که من به طور جدي شروع به کار کردم هيچ پولي نداشتم ولي با ارتباطهاي مؤثر و سالم خود توانستم در شرايطي که فقط ۶۰۰ هزار تومان پسانداز داشتم بتوانم با همين فن ارتباط مؤثر در يک پروژه 7 ميليارد توماني وارد شوم.»
چگونه توانستيد با اين پول کم گام به اين بزرگي برداريد؟
خانم دانشور میگوید: «زماني که ليسانس خود را در رشته مديريت خدمات بهداشتي گرفتم بلافاصله در مقطع فوق ليسانس در رشته مديريت بازرگاني وارد شدم. خيلي زود متوجه شدم که تفاوت زيادي ميان مدرک ليسانس و فوق ليسانس وجود ندارد و بايد وارد حوزه کسبوکار شوم. برخلاف رشتهاي که خوانده بودم توسط يکي از دوستانم در شرکت ايرانخودرو مشغول به کار شدم.
چند سالي که در ايرانخودرو کار کردم شرايط و انضباطي که در آنجا حاکم بود؛ من را فولاد آبديده کرد، تا اينکه ديگر کار در آن جا من را راضي نمیکرد.
با انتخاب دکتر یاوریان به عنوان مربی خود:
قایق بادبانی زندگی خود را در تلاطم امواج روزگار با لذت و اطمینان تا ساحل آرامش مطلوب به پیش برانید.
برخلاف صحبتهاي دوستانم که ميگفتند من نبايد از آنجا بيرون بيايم، از کارم استعفا دادم. در اين زمان بود که متوجه شدم جسارت دارم، چون کار به آن خوبي را از دست داده بودم و در راهي قدم گذاشته بودم که اصلاً از عاقبت آن با خبر نبودم.
چون در طول چند سال کار خود ۲-۳ ميليون تومان جمع کرده بودم با يکي از دوستان خود وارد حوزه واردات و صادرات اسباببازي شدم. متاسفانه تمام دارايي خود را در آنجا از دست دادم. براي بار دوم با وجود اصلاح اشتباهاتم دوباره شکست خوردم. شرايط به گونهاي شده بود که من ۱۲ طلبکار داشتم که هر روز با من تماس ميگرفتند و خانوادهام از اين جريان خبر نداشتند. ميان همه گرفتاريهايم يکي از دوستانم با من تماس گرفت و گفت همسرم بنا به دلايلي نميتواند با من راهي سفر حج شود و تو با من بيا. با ۱۰۰ دلاري که براي خريد سوغاتي با خود برده بودم راهي اين سفر شدم. اين سفر باعث شد که خدا را نزديکتر از هميشه به خود احساس کنم و روز آخري که قصد برگشت به تهران را داشتيم، فهرستي را که ۴۰ خواسته و آرزوي خود را در آن نوشته بودم از خدا خواستم. از اين همه خواسته خود در درگاه خداوند شرمنده شدم و همان جا از او خواستم تا مشکلاتم حل شود و به ازاي آن يک چهارم از درآمد خود را صرف امور خيريه کنم. اين شد که هسته اوليه موسسه مهرآفرين شکل گرفت.»
زماني که به تهران آمديد، با طلبکاران خود چه کار کرديد؟
فاطمه دانشور پاسخ داد: «بعد از دو هفته که وارد تهران شدم؛ نزد يکي از طلبکارانم که به ظاهر فرد خشني بود، رفتم و در کمال ناباوري مشاهده کردم که او نه تنها از من پولي نخواست بلکه تمام چکهايم را پس داد. در کنار اين کارش کليد يک شرکت مبله شده را داد و گفت هر وقت توانستي پول درآوري قرض خود را بده.
چون پولي نداشتم نزد يکي از آشنايانم که صندوق قرضالحسنه داشت رفتم. تمام اهداف خود را براي او گفتم و در آنجا با همسرم که او هم در کار خود شکست خورده بود، آشنا شدم و بعد از مدتی باهم ازدواج کردیم. با کمک يکديگر شرکتي را که الان نام آن شرکت بازرگاني سپهر آسيا است، تأسیس کرديم و تمام کالاها را در حوزه واردات و صادرات پوشش ميداديم. در ميان سفارشهايي که به ما ميشد چند بار سفارش خريد و فروش سنگ آهن داشتيم که آن را ناديده ميگرفتيم.»
چرا آنرا در نظر نميگرفتيد؟
خانم دانشور ادامه داد: «چون فکر ميکردم که هيچ سودي در آن وجود ندارد. تا اين که براي اولين بار، براي گرفتن کارت بازرگاني خود با فردي که نميتوانست سنگ آهن خود را از کشور خارج کند آشنا شدم.
با فن مذاکرهاي که در من و همسرم وجود داشت توانستيم اين فرد که يکي از افراد معتمد در بازار بود را قانع کنيم تا به صورت اماني يک بار 4 ميليارد توماني را بدون هيچ هزينهاي در اختيارمان قرار دهد. حمل بار به بندرعباس را که يک ميليارد تومان هزينه نياز داشتف به صورت اماني حمل کرديم. کل روند کاريمان که به ۷ ميليارد تومان نياز داشت و بايد حداقل نصف آنرا را در اختيار داشته باشيم فقط با 600 هزار تومان که آن هم هزينه رفتوآمد من بود، انجام شد. بار به مقصد رسيد و مشمول پاداش هم شديم. به اين ترتيب پول افرادي را که به صورت اماني بارشان را گرفته بوديم بازگردانديم و از اين کار سود سرشاري به من و همسرم رسيد.»
با سرمايهاي که بهدست آورديد چه کار کرديد؟
فاطمه دانشور در پاسخ به این سؤال گفت: «عهدي را که با خدا بسته بودم انجام دادم و دفتري به اسم موسسه مهرآفرين تأسیس کردم و در آن کودکان کار خياباني و بد سرپرست را تحت پوشش قرار دادم. در اين موسسه بعد از بازتواني براي آنها کار ايجاد ميکنم و آنها را راهي بازار کار ميکنم.
زمانی که وارد اين ماجرا شدم، پدرم فوت کرد و سهم الارث وارثان را خريداري کردم و خانه پدري خود را به اين ماجرا اختصاص دادم. در مناطق محروم شعبه زدم و همسرم در اين راه خيلي به من کمک کرد. شعباتي را در بندرعباس، کرمان، سيرجان، خرمآباد، تبريز و مشهد زديم. مأموریت خودم را در موسسه مهرآفرين به حمايت و توانمندسازي کودکان بد والدين يا
بد سرپرست و مادران آنها قرار دادم.»
شما علاوه بر مهرآفرين مديرعامل شرکت سپهر آسيا هم هستيد، در اين شرکت چه کار ميکنيد؟
فاطمه دانشور پاسخ داد: «کار ما در اين شرکت توليد و فروش فرآوردههاي معدني بود. در اين فرايند ما معادني را که خود کشف کرده بوديم يا معدن داراني که نميدانستند چه کنند را، تحت پوشش قرار داديم. همه امکانات استخراج، فرآوري و نسب ماشينآلات و تجهيزات را براي آنها انجام ميداديم.»
آيا شما خود را کارآفرين موفقي ميدانيد؟
خانم دانشور با لبخدی پاسخ داد: «من خودم را موفق ميدانم، ولي بهتر از اين هم ميتوانم باشم. چون اهداف بلندتر از اين هم دارم. هميشه گفتهام وقتي يک زن به قله موفقيتي که يک مرد ميرسد، دست پيدا کند، جاي تبريک دارد، چون مرد با ايشالله و ماشاءالله به موفقيت رسيده ولي يک زن با اما و اگر.»
يک کارآفرین موفق چه معيارهايي بايد داشته باشد؟
سرکار خانم فاطمه دانشور در این باره پاسخ داد: «يک فرد کارآفرین بايد پشتکار داشته باشد و خدمت به خلق را سرلوحه کار خود قرار دهد. هميشه مثبتانديش باشد و از خطاي زيردستان خود بگذرد. شکستها را نتيجه بداند، مسوولیت کارها و خطاها را به عهده بگيرد. از زير بار مسووليت شانه خالي نکند.
يک کارآفرين از کاه، کوه نميسازد. مشکلات را خرد ميکند و بعد آنها را حل ميکند. قدرت ريسکپذيري کارآفرین بالاست. در تمامي اينها هدفگذاري صحيح و پشتکار لازمه کار است. آدم کارآفرین جاهطلب، مغرور و قدرت طلب نيست، بلکه متواضع و فروتن است.»
کلام پایانی
رسیدن به موفقیت به زن بودن و یا مرد بودن افراد بستگی ندارد. بلکه این تلاش و پشتکار و توکل به خداوند است که آدمی را به قلههای موفقیت میرساند.
استاد یاوریان در سایت کامپرو شما را در موفقیت و رسیدن به رویاهایتان یاری میکند.