حاج رضا علاءالدين صاحب پاساژ علاءالدین (اصلیترین بازار موبایل در ایران) است. حاج رضا علاءالدين، پسر بزرگ خانواده حاج ناصر علاءالدین است. او در رشته ریاضی تحصیل کرده است. علاءالدین نام خود را بر ملك خود نهاده است. «ناصر علاءالدين» پدر او، از ابتداى دهه ۵۰ در تقاطع خيابان جمهورى و حافظ كاسب بوده و یک فروشگاه پلاستيك فروشى داشته است. او در سال ۵۳ حدود هزار متر از فضاى كنونى پاساژ علاءالدین را خریداری کرد. ما در سایت کامپرو به معرفی ای کارآفرینان بزرگ خواهیم پرداخت.
فهرست مقاله
پس از تهيه نقشه و طى مراحل قانونى از ابتداى سال ۷۴ تخريب و ساخت مجموعه علاءالدین شروع شد. اين ساخت و ساز ۴ سال به طول انجامیده و از سال ۷۸ تا ۷۹ آرام آرام و فاز به فاز واگذاریها آغاز شد و در نهایت ۱۱ طبقه با حدود ۱۱۰۰ مغازه در سه فاز در این پاساژ واگذار شده است.
امروزه این مجموعه به چنان شهرتى دست يافته است كه كمتر كسى هنگام صحبت از موبايل، مجموعه علاءالدین را نمیشناسد. پاساژ علاءالدين بورس اصلى گوشى موبايل در تهران و به تبع آن در ايران است. نبض گوشى موبايل در آنجا مى زند. آنچه علاءالدين را از ديگر پاساژها متفاوت كرد نحوه مديريت مالك اصلي اين مجموعه است. «علاءالدين» بازار منطقه را در دست گرفته و نمونهای از يك مجموعه موفق محسوب میشود.
اكثر شرکتهای بزرگ موبايل سازى، در پاساژ علاءالدین دست کم یک دفتر و نمایندگی دارند. در و دیوارهای پاساژ تأسیس شده توسط آقای حاج رضا علاءالدین از درون و از بيرون، پر از تبليغات خرید و فروش موبایل است. البته این موضوع خاصيت بازار است كه از نئون تا بيلبورد براى معرفى جنس نو و تازه استفاده كنند. این پاساژ دارای مغازههای كوچك اما زياد است.
حاج رضا علاءالدین درباره نظام مالى کاسبهای پاساژ میگوید: «اينجا کاسبها، سود كم میگیرند ولى در عوض زياد میفروشند. اين يك نوع انتخاب استراتژى براى فتح بازار است.»
وى اعتقاد دارد كه پاساژ قشنگى نمیخواهد؛ قشنگى بايد در رفتار و برخورد کاسبها باشد. او میگوید: «فرد بايد كاسب خوشنام و درستى باشد. ما اين مجموعه را به آدمهای سالم و صادق فروختيم و از آنها استفاده كرديم. براى ما مهم است كه چه كسى مغازههای ما را میخرد. ما براى اين كه اين مجموعه راه بيفتد مغازهها را به افراد جوان و جوياى كار با شرايط ۴۰ تا ۶۰ ماه قسطى واگذار كرديم».
آقای علاءالدین در طی مصاحبهای گفت: «براى اين كه اين بازار راه بيفتد و رونق بگيرد، خون دلها خورديم و رنجها كشيديم. اين طورى نبوده كه همه چيز حاضر و آماده باشد. پاساژهای زیادی در اين منطقه ساخته شدهاند، ولى هيچ كدام نتوانستهاند به جايگاه و اهميت علاءالدين برسند. در پیشرفت این مجموعه، به جز تبليغات، حسن خلق کاسبهای پاساژ هم اهميت داشته است. ما تلاش كرديم مشتریهایی كه به علاءالدين میآیند، راضى از این جا بروند. در مجموعه ما اگر اختلافى بين كاسب با مشترى پيش بیاید، ما آن را به خوبی حل و فصل میکنیم. ما محلى را در نيم طبقه پاساژ براى حل و فصل اختلاف بين مشترى و كاسب راه اندازى كرديم. اين محل با مديريت ما و با همكارى کاسبهای خوشنام پاساژ اداره میشود. ما تا کنون توانستهایم، بسيارى از مشكلات پيش آمده را به خوبى حل و فصل کنیم و اكثراً به نفع مشترى تصميم گرفتهایم تا مردم راضى از اين جا بروند و آوازهی خوش نامی مجموعه علاءالدین همه جه بپیچد».
حاج رضا علاءالدین حتی ۳ طبقه پاركينگ مجتمع علاءالدين را تبديل به مغازه كرده است و در این باره میگوید:
«پاركينگ اينجا بلااستفاده بود، ضمن اين كه از ابتدا قرار ما با شهردارى هم همين بود. با اين حال طبق قانون شهرسازى به دليل نزديكى در ورودى پاركينگ به تقاطع نمیتوانستیم از آن بهره بردارى كنيم. لذا مقرر شد كه از اين فضا به نحو ديگرى استفاده شود كه با توافقات صورت گرفته تبديل به مغازه شد».
حاج رضا علاءالدین تصمیم دارد كه ۱۰ پاساژ مشابه در ۱۰ نقطه تهران بسازد و هر كدام را به يك صنف و كالا اختصاص دهد تا قطب تجارى خاص كالا در تهران و ایران ايجاد شود. اميدواريم مسوولان با سهل نمودن شرايط براى كارآفرينان و ايجاد امكانات سرمايه گذارى باعث توليد و كارآفرينى بيشترى در این زمینهها شوند.
حاج رضا علاءالدين در پاسخ به این پرسش که: «در بازار شايع شده است که شما به فرد خاصى «وصل» هستيد، به همین دلیل به این صورت پیشرفت میکنید. آيا درست است؟» میگوید: «نه والله. من جز خدا به كسى وصل نيستم و با هيچ فرد و گروهى هم كه جزو مردان سياسى كشور باشند، مراوده و بده بستان ندارم.
من فقط از رئيس پاسگاه منطقه درخواست كردم كه يك باجه و كيوسك پليس زير پل بگذارند تا اين منطقه كه مورد رجوع خانوادهها و مردم است، با امنيت بيشترى مواجه باشد. ضمن آن كه اين محل به دليل اين كه کاسبهای فراوانى دارد و حجم قابل توجهى پول جابه جا میشود، نيازمند امنيت بيشترى است كه پليس در اين زمينه میتواند يار و كمك رسان كسبه و مردمى باشد. ما فقط پول و هزينه نصب كيوسك پليس را پرداخت كرديم، همین.»
پاساژ علاءالدين روزانه براي حدود هفت هزار خانوار به طور مستقيم و براي سه برابر اين تعداد به طور غيرمستقيم شغل ايجاد كرده است. همچنین اين مجموعه سبب شده است تا فعاليتهاي خدماتي بسياري در اين زمينه رونق بگيرند. طي برآوردي از سوي كسبه روزانه ۳۰ هزار نفر از اين مجموعه منتفع ميشوند.
هيچ مغازهداري بدون اجازه حاج رضا علاءالدين حق خريد و فروش ندارد. او خود خريدار و فروشنده اصلي است. مالكي كه به هيچكس «مالكيت» واگذار نكرده و همهی مغازه دارها سرقفلي نشين او هستند. به موجب قانون سرقفلی، هیچ مغازه داری در پاساژ علاء الدین صاحب تمام و کمال مغازه خود نیست و باید برای فروش یا اجاره از صاحب اصلی آن اجازه بگیرید. همچنین تمام مغازههای سرقفلی باید به مالک، اجاره مشخصی بدهند.
حاج رضا درمورد هزینه سرقفلی میگوید:
«اين پول ماهيانه ۳۰ تا ۴۰ هزارتومان است كه ما آن را کاسبها نمیگیریم، ما فقط از كسانى كه اقساطشان تمام شده و سند رسمى برايشان صادر شده است، حق شارژ و اجاره میگیریم».
این ماجرا از آنجا شروع شد كه خانواده انصاری كه صاحب و مالك بازار مبل ایران هستند؛ پاساژی را كمی پایینتر از پاساژ معروف علاءالدین در تقاطع جمهوری و حافظ راهاندازی كردند و نامش را «بازار موبایل ایران» گذاشتند. همین نام خود كفایت میكرد كه علاءالدین احساس خطر كند، ولی وقتی انصاری با حجم تبلیغات گسترده و ارائه خدمات جدید در نحوه مدیریت پاساژ به میدان آمد، رسماً دو طرف روبهروی هم قرار گرفتند.
حاج علی انصاری ۲۰۰ متر پایینتر از پاساژ علاءالدین مجموعه شیك و مدرنی را افتتاح كرد كه با ۱۸۰ مغازه در پنج طبقه خواهان جذب كاربران حوزه گوشی تلفن همراه بوده است. در این بازار فروشندگان علاوه بر موبایل، به فروش كامپیوتر و لوازم صوتی و تصویری نیز پرداختهاند. ایجاد یك رستوران شیك و مدرن و راهاندازی یك شهربازی در این مجموعه و پاركینگهای اختصاصی فراوان موقعیتی را ایجاد كرده كه مشتری در فضا و شرایط بهتری به دنبال كالای مورد نظر خود بپردازد. خانواده انصاری – هفت برادران – در راهاندازی پاساژهای اختصاصی وارد شدهاند و همه آنها را با نام «ایران» همراه میكنند. نام خاصی كه به دلیل نبود قانونی مشخص برای به كارگیری اسامی خاص، روی پاساژهای ساخته شده توسط برادران انصاری خودنمایی میكند.
این گونه شد که رقیبی جدی در مقابل مجموعه علاءالدین قرار گرفت.
حاج رضا علاءالدين درباره چگونی روابطش با خانواده میگوید: «از كودكى در خانواده به ما آموختند كه روى پاى خودمان بايستيم و كار و تلاش كنيم. احترام به خانواده براى ما خيلى مهم است. پدر و مادرم، همه چيز من هستند. اصلاً اگر آدم به جايى برسد، به خاطر دعای خیر و پشتيبانى پدر و مادر است. من با پسرم و فرزندانم دوستم. آنها هم تلاش میکنند كه خانواده خوبى داشته باشيم».
ورود به زندگی شخصی افراد صاحب نام در عرصه سرمایه داری ایران سخت است. تجار صاحب نام، با تجربه و کارکشته ایرانی هنوز که هنوز است، از دیده شدن هراس دارند و به خبرنگاران رسانهها روی خوش نشان نمیدهند. آنها هر چقدر که متشرع باشند و به هر میزان که از راه قانونی و شم اقتصادی بالایشان کسب درآمد کرده باشند، اما باز هم از یک چیز میترسند: «این که در معرض قضاوت مردم قرار بگیرند؟» چرا که در شرایط عادی عرف تفکر اجتماعی اکثر ما بر این است که هیچ کسی از راه عادی نمیتواند درآمد مولتی میلیاردی کسب کند.
دشواری راه رسیدن به سرمایه سالم و مشروع باعث میشود که بسیاری از مردم در مواجهه با چهرههای سرشناس حوزه کار و سرمایه بپرسند: «از کجا آورده است؟» و قانع کردن همه افکار عمومی در این مسیر سخت و دشوار است.
اگر همینطور چشمی هم بخواهید حساب کنید، فکر میکنید ۱۱۰۰ واحد تجاری بازار علاءالدین، چقدر ارزش دارد؟ هزار میلیارد تومان؟ دو هزار میلیارد تومان؟ ۵ هزار میلیارد تومان؟ ۱۰ هزار میلیارد تومان؟ عددش زیاد مهم نیست، مهم این است که این همه واحد تجاری در قلب پایتخت ۱۰ میلیونی که ۴۰-۳۰ میلیون شهروند دیگر از کل کشور چشم به آن دوختهاند، «خیلی» میارزد. تقریباً روزانه ۱۰ ها میلیارد تومان گردش مالی در این پاساژ اتفاق می افتد؛ چرا که هر روز بیش از ۳۰ هزار بازدیدکننده دارد. حالا فکر میکنید که حاج رضا علاءالدین که فرد متشرع، قانونمند و بدون وابستگی به دستگاههای مختلف است و از رانت خاصی هم برخوردار نیست؟ چرا هنوز وقتی تنها برای یک بار روبروی خبرنگاری قرار میگیرد، باز هم ابا دارد که بگوید رقم دقیق داراییاش چقدر است؟ به نظرم تنها دلیلش این است که او و هم صنفانش به خوبی میدانند که جامعه ایرانی بسیار سخت قبول میکنند کسی چنین دارایی افسانهای داشته باشد.
با این حال بهتر است که بدون قضاوت نادرست از زندگی این افراد موفق درس بگیریم.
کشتی بادبانی کسب و کارتان را با انگیزه، در تلاطم امواج به مقصد مطلوب هدایت کنید.
کاربرد هوش مصنوعی AI در بازاریابی داده محور (کسب و کار هوشمند) BI
امروزه دانش و ایده می تواند که با نیروی کم، قدرت عظیم تولید کند.
از بین تستها و پرسشنامههایی که برای سنجش افسردگی تهیه شده است، پرسشنامهی افسردگی بک…
از بین تستها و پرسشنامههایی که برای سنجش افسردگی تهیه شده است، پرسشنامهی افسردگی بک…
برای موفقیت خود و معرفی خود به دیگران نیاز دارید که خود را بهتر بشناسید.…
مدل جهانی دیسک DISC در دنیا بهعنوان یکی از معتبرترین ابزارهای ارزیابی، بهبود و توسعه…