15 تکنیک مصاحبه شغلی موفق که باید بدانید

15 تکنیک مصاحبه شغلی موفق که باید بدانید

زمانی که به یک مصاحبه شغلی می روید، نکات کوچک می توانند تغیرات بزرگ ایجاد کنند. یک اشتباه کوچک هم می تواند شانس یک کار را از شما سلب کند. پس بهتر است زمانی را صرف کنید تا خود را برای بهترین تاثیر گذاری در یک مصاحبه شغلی موفق آماده نمایید.

15 تکنیک مصاحبه شغلی موفق که باید بدانید

تکنیک های ارائه شده در این مقاله تمام نیاز های پایه ای یک مصاحبه شغلی موفق را پوشش می دهد. بدین ترتیب از ابتدا تا انتهای مصاحبه تان با مسئول مصاحبه شغلی خود را موفقیت آمیز کنید.

1- توانایی های مصاحبه خود را افزایش دهید

یک مصاحبه شغلی به شما این فرصت را می دهد تا بدرخشید و به مراحل بالاتر گزینش بروید یا اینکه در همان مراحل ابتدایی از گزینش خارج شوید.

2- لباس مناسب برای یک مصاحبه شغلی موفق بپوشید

اولین تاثیری که شما بر روی استخدام کننده خود می گذارید می تواند تغییرات زیادی بر روی مصاحبه شغلی شما بگذارد. اولین قضاوتی که مصاحبه گر در مورد شما می کند راجع به لباس ها و پوشش شماست. پس برای یک مصاحبه شغلی موفق به شکل مناسبی لباس بپوشید. مناسب بودن لباس، با توجه به افراد و جایی که برای مصاحبه می روید، متنوع خواهد بود. پس پوشش مناسب برای آن جا را انتخاب کنید.

15 تکنیک مصاحبه شغلی موفق که باید بدانید

پوشش مناسب برای مصاحبه شغلی از اولویت بالایی برخوردار است

3- مهارت های خود را یاد آوری کنید

در حین مصاحبه، قسمت مهمی از کار به ارائه مناسب توانایی های شما و قدرت انتقال آنها به مصاحبه گر اختصاص دارد. پس قبل از مصاحبه یک بار توانایی ها و رزومه خود را مرور کنید تا بتوانید به خوبی ارائه دهید.

4- استرس مصاحبه شغلی خود را کاهش دهید

یک مصاحبه شغلی به خودی خود می تواند استرس زا باشد. حتی اگر فرد، شخصیت قدرتمندی داشته باشد. پس می توانید با مطالعه مقاله های مربوط به کاهش استرس، قبل و حین مصاحبه خود را مدیریت نمایید.

5- بهترین تاثیر گذاری اولیه را ایجاد کنید

اولین برخورد شما بسیار مهم است. با این حال زمان زیادی برای این تاثیرگذاری ندارید. این زمان فقط از لحظه پذیرش تا ترک ساختمان خواهد بود. پس تا می توانید بهترین و بیشترین تاثیر گذاری را بر روی کسانی که ملاقات می کنید، بگذارید.

6- توانایی های خود را به شکل کامل به مصاحبه گر ارائه دهید

زمانی که شما در یک مصاحبه شغلی هستید زمانی است که باید به شکل کامل توانایی و قابلیت های خود را به مسئول مصاحبه انتقال دهید. نشان دهید هم برای آن کار و هم برای آن سازمان مناسب هستید. شما با این کار می توانید برای هر سازمانی که علاقه مند هستید، خود را آماده کنید. یک ارائه مناسب به مصاحبه گر، باعث یک مصاحبه شغلی موفق و استخدام شما خواهد بود. برای مثال اگر شما در زمینه برنامه نویسی مسلط به زبان های زیادی هستید، قطعا ارائه توانایی های تان به یک شرکت فعال در این حوزه می تواند شانس شما را برای موفقیت در مصاحبه شغلی و جذب افزایش دهد.

7- در صورت درونگرا بودن باید چه کار هایی کرد؟

افراد جامعه از نظر روابط فردی و اجتماعی به دو دسته درونگرا و برونگرا تقسیم بندی می شوند. افراد برونگرا معمولا افراد پرجنب و جوش و دارای روابط اجتماعی قوی هستند. اما افراد درونگرا چنین نیستند و بیشتر تمایل دارند در خودشان باشند.

بنابراین در مصاحبه های شغلی، درونگرا بودن شما می تواند مصاحبه گران را با چالش های نسبتا زیادی مواجه کند. اما تکنیک هایی برای کمک به افراد درونگرا وجود دارد که حتی آنها نیز در مصاحبه بدرخشند. شما نیز اگر افراد درونگرایی هستید با مطالعه مقالات و کتب مرتبط در این باره می توانید یک مصاحبه شغلی عالی داشته باشید.

15 تکنیک مصاحبه شغلی موفق که باید بدانید

8- زمانی را برای تشکر کردن، بعد از مصاحبه اختصاص دهید

زمانی برای تشکر کردن از مصاحبه گران اختصاص دهید. این کار نشان دهنده این است که شما علاوه بر داشتن مهارت های عالی، از شرایط کاری در آن ارگان نیز در طی مصاحبه رضایت داشته اید. همچنین شما با این کارتان نشان می دهید که فرد قدردانی هستید و از نظر روابط اجتماعی فرد مناسبی برای آن سازمان هستید.

تشکر مناسب از مصاحبه گر ها در سرنوشت یک مصاحبه شغلی موفق تاثیر مهم دارد.

9- مصاحبه خود را تمرین کنید

زمانی را برای مرور سوالات عادی مصاحبه استخدامی که احتمالا از شما پرسیده خواهد شد، صرف کنید. این کار علاوه بر مرور مطالب باعث آرامش خاطر شما در حین نشستن بر روی صندلی داغ مصاحبه خواهد شد. این کار را با حضور یک دوست و در مقابل او انجام دهید، تا مصاحبه شغلی را برای شما ساده تر کند.

شما به راحتی می توانید با یک جستجو در اینترنت به لیست های زیادی از سوالات برای آزمون های استخدامی مختلف دست پیدا کنید.

10- از مخاطبین در شبکه های مجازی استفاده کنید

افرادی که در یک شرکت کار می کنند و شما آنها را می شناسید، برای یک مصاحبه شغلی موفق بسیار مهم خواهند بود. این افراد می توانند اطلاعات زیادی از شرکت به شما بدهند. همچنین چیز هایی که در حین مصاحبه مورد نیاز است را به شما بگویند.

11-فعالیت های شرکت را چک کنید

چقدر در مورد شرکت یا سازمانی که برای مصاحبه قصد حضور در آن را دارید مطلع هستید؟ برای به دست آوردن این اطلاعات به راحتی می توانید از اینترنت استفاده کنید. کسب اطلاعات درباره جایی که می خواهید استخدام شوید و استفاده هوشمندانه از آن در روند مصاحبه شغلی، می تواند تاثیر مثبتی در موقیت شما در مصاحبه داشته باشد.

15 تکنیک مصاحبه شغلی موفق که باید بدانید

12- برای یک مصاحبه تلفنی نیز خود را آماده کنید

زمانی که به شدت به دنبال یک شغل می گردید، حتی باید خود را برای مصاحبه های تلفنی در متن های کوتاه آماده کنید. شما هیچگاه نمی دانید چه زمانی ممکن است یک پرسشگر از محل مصاحبه با شما تماس بگیرد و در مورد کار با شما مصاحبه کند. پس از قبل برای شرایط مصاحبه خود رت آماده کنید. به این ترتیب شما در زمان مصاحبه دارای استرس کمتری خواهید بود.

13- یک مصاحبه گروهی را نیز در نظر بگیرید

یک مصاحبه شغلی موفق، به اندازه کافی دشوار است. این کار سخت تر هم خواهد شد اگر شما با یک گروه از مصاحبه گر ها این کار را بکنید. پس از قبل رویارویی با چنین شرایطی را در نظر بگیرید.

14- مصاحبه در حین میل کردن غذا

دعوت شما به یک وعده صبحانه یا نهار و یا یک شام، برای شما یک فرصت فراهم خواهد کرد تا همه توانایی های مکالمه و ارتباطات خود را به نمایش بگذارید. نشستن بر روی صندلی رستوران فضای بهتری نسبت به یک صندلی اداری برای شما فراهم خواهد کرد.

در این صورت به نکاتی مثل اینکه چه چیز هایی باید سفارش دهید، چه کسی هزینه را پرداخت خواهد کرد، نحوه نشستن بر سر میز در حین نوشیدن یک قهوه یا وعده غذایی توجه کنید.

15-تکنیک های بیشتر مصاحبه شغلی موفق

انواع مختلفی از مصاحبه، شامل مصاحبه تلفنی، دومین مرتبه مصاحبه، مصاحبه حین نهار و شام، رفتار مصاحبه شوندگان، مصاحبه در مکان های عمومی را مرور کنید.  بدین ترتیب مهارت های مصاحبه ای خود را برای یک مصاحبه شغلی موفق افزایش دهید.

نتیجه

شما با توجه به 15 نکته طلایی مصاحبه شغلی موفق که در این مقاله به صورت اجمالی پرداخته شد تا حدودی می توانید مهارت های مورد نیاز یک مصاحبه کاری موفق را افزایش دهید. با این حال اگر به دنبال استخدام در یک مجموعه خوب هستید، فقط به این مقاله اکتفا نکنید. به فکر مطالعه مقالات مرتبط و کتاب های مطرح در این زمینه باشید تا به خوبی بتوانید از پس این کار بر بیایید.

 

با همراهی پیشروان کسب و کار ؛ کشتی بادبانی کسب و کار خود را در تلاطم امواج بازار با انگیزه و لذت تا مقصد مطلوب رهبری کنید.

سوالاتی که قبل از تغییر مسیر شغلی باید بپرسیم؟

سوالاتی که قبل از تغییر مسیر شغلی باید بپرسیم؟

شرایط اقتصادی و اجتماعی که در آن هستیم، می تواند مانع این باشد که به تغییر مسیر شغلی مان فکر کنیم. کم و کاستی ها  و یا نارضایتی و عدم علاقه مان به شغل مان را آشکار کنیم؛ به آرزوها و بلند پروازی هایمان میدان بدهیم و به سمت آنها قدم برداریم. در عوض صرفا به وضعیتی که در آنیم قانع باشیم و حتی گاهی فقط آن را تحمل کنیم. و این یعنی در جا زدن، محروم شدن از لذت ها و موقعیت هایی که می توانید تجربه کنید.

البته در سمت مقابل، همین شرایط پیش آمده که در آن هستیم؛ می تواند انگیزه و یا حتی اجباری باشد برای اینکه در وضعیت فعلی خودمان از نظر کاری، تغییراتی در جهت بهبود موقعیت مان ایجاد کنیم. این فقط به شما بستگی دارد که بخواهید جزء طیف اول باشید و به روندی که از آن ناراضی هستید ادامه بدهید. یا دل را برای دستیابی به اهداف و آرزوهای تان به دریا بزنید. برای اینکه وقتی سی سال دیگر یا ده سال دیگر که برگشتید و به موقعیت و انتخاب امروزتان فکر کردید؛ از خودتان و عملکردتان راضی باشید و از آن احساس پشیمانی نکنید.

به دلایل متعددی می توان به تغییر مسیر شغلی به شکل اساسی فکر کرد و به سمت آن حرکت کرد که در ادامه به چند دلیل مهم اشاره می کنیم.

دلایل تغییر مسیر شغلی

1- انتخاب اشتباه

هر کسی ممکن است بر اساس شرایطی گاها جبری، دست به انتخاب شغلی بزند که اصلا مناسب او نیست و با روحیات و حتی خواسته های آن فرد تناسبی نداشته باشد. مثلا چون از ابتدا بورسیه تحصیلی بوده وارد آن شغل شود. یا مثلا به خاطر رویای والدینش در رسیدن به یک شغل خاص، آن را پذیرفته باشد. یا مثلا صرفا به دلیل درآمد زیاد شغلی آن را برگزیده باشد. یا حتی فقط به دلیل استخدامی بودن شغلی زیر بار آن رفته باشد.

در همه این موقعیت ها، خود فرد بعد از مدتی متوجه می شود که فرد مناسبی برای این مشاغل نیست و هر چه که می گذرد مشکلات بیشتری با آن پیدا می کند. تغییر مسیر شغلی در چنین شرایطی شکل جدی به خود می گیرد که حتما باید به آن توجه شود.

سوالاتی که قبل از تغییر مسیر شغلی باید بپرسیم؟

2- تغییر در تکنولوژی

با پیشرفت تکنولوژی و نیاز کمتر به نیروی انسانی، برخی مشاغل از بین می روند. در نتیجه تعدادی از افراد مجبور می شوند شغل خود را تغییر بدهند. این عامل از عوامل جبری است که اجتناب ناپذیر است و ممکن است بعد از مدتی برای هر شغلی پیش بیاید. در هر صورت گاهی می توان با تکنولوژی همگام شد و با اندک تغییری در مسیر شغلی خود، تجربه های جدیدی را کسب کرد.

3- تغییر در شرایط شخصی فرد

هیچ گاه نمی توان به طور دقیق آینده را پیش بینی کرد. انتخاب های امروز شما بیشترین تأثیر را از شرایط کنونی شما می گیرد. اما حوادث و رویدادهایی ممکن است پیش بیاید که به طور کلی همه چیز شما را تحت تآثیر قرار می دهد و شرایط شما را از این رو به آن رو کند. مثبت ترین ها و شیرین ترین ها ممکن است مثل ازدواج کردن، صاحب فرزند شدن، اخذ مدارک تحصیلی بالاتر، ثبت یک اختراع یا کارآفرینی باشد تا تلخی هایی مثل ابتلا به یک بیماری صعب العلاج، تصمیم گرفتن برای مهاجرت، از دست دادن یکی از اعضای خانواده و … .

4- پی بردن به مسیر اشتباه شرکت

گاهی تغییر مسیر شغلی به شدت لازم و ضروری است و ادامه دادن شغل قبلی صد در صد به ضرر شما خواهد شد. آن زمانی است که شما متوجه شوید در شرکت شما اهداف غیر قانونی دنبال می شود و یا به کل اساسی غیرقانونی دارد. در چنین شرایطی شما هم جزئی از زنجیره ی تکمیل کننده فرآیند غلط آنها هستید. فورا خود را با تغییر مسیر شغلی نجات دهید.

دلایل دیگر تغییر مسیر شغلی

علت های متفاوت دیگری نیز وجود دارد که منجر به تغییر مسیر شغلی می شوند از جمله: رئیس بداخلاق و غیرمنطقی، عدم پرداخت حقوق و دستمزد ماهیانه به حد کافی و یا در زمان منظم، کار کسل کننده و بیهوده، همکارانی که بر علیه شما متحد شده و به شما ضربه می زنند. حسرت داشتن درآمد بیشتر از اندازه کنونی، اضافه شدن مخارج جدید به شما و عدم کفاف درآمدتان برای آن.

بعد از اینکه به طور کاملا شفاف و دقیق، فکرهای خود را کردید و مطمئن شدید که تغییر مسیر شغلی برای شما یک ضرورت است؛ اقداماتی را که به شما پیشنهاد می دهیم انتخاب و به آن عمل کنید.

سوالاتی که قبل از تغییر مسیر شغلی باید بپرسیم؟

اقداماتی که در مسیر تغییر شغلی باید انجام دهید

شما می توانید از طریق تغییر دادن نوع پروژه هایی که روی آن کار می کنید یا تغییر تیم کاری تان، استعفا دادن، تغییر کامل نوع شغل و یا درخواست ارتقاء شغلی، تغییرتان را آغاز کنید. هر چند، اغلب افراد تصور می کنند که تغییر مسیر شغلی کار راحتی نیست و شجاعتی ویژه می خواهد. در حالی که اینطور نیست و اگر در موقعیتی نامناسب قرار گرفته اید باید هر چه سریع تر اقدام به تغییر مسیر شغلی خود کنید وگرنه فرصت را از دست می دهید و با گذر زمان انگیزه خود را نیز از دست خواهید داد.

1- خود را بشناسید

بعد از تصمیم گیری قطعی برای تغییر مسیر شغلی، باید به طور منطقی و به دور از بزرگ نمایی قوت ها و یا نادیده گرفتن ضعف هایتان، به درستی خودتان را تجزیه و تحلیل کنید. اهداف تان را به یاد بیاورید و آنها را یادداشت کنید. حتی رویاها و آرزوهایتان را. سپس نقاط مثبت خود و توانایی ها و تجربه ها و موفقیت هایتان را بنویسید. این کار در ابتدا به شما قوت می دهد و انگیزه تان برای ادامه راه را بیشتر می کند. سبک زندگی و تفکرتان را بکاوید، خصوصیات بارز شخصیت تان را بشمارید. و دلایل نارضایتی خود از موقعیتی که در آن بودید را واضح کنید. برای استفاده بهتر از نقاط مثبت خود برنامه ریزی کنید و سپس برای حل کردن و از بین بردن نقاط ضعف خود اقدام کنید.

2- مشورت بگیرید

برای پیدا کردن مسیر شغلی بهتر از آنچه تا کنون تجربه کرده اید، تطبیق دادن توانایی ها و انگیزه هایتان با یک شغل، کار هر کسی نیست. با رجوع به یک مشاور و یا انجام دادن تست هایی شبیه لنگرهای مسیر شغلی شین می توانید علاوه بر شناخت روحیه شغلی تان، بفهمید که برای چه موقعیت هایی مناسب تر هستید. مطالعه کنید، فیلم های مستند کارآفرینی را ببینید. از تجربیات دیگران استفاده کنید و امید داشته باشید که به مسیر درستی برسید.

3- خلاق باشید

در این موقعیت به خودتان و سلامتی و تغذیه تان اهمیت دهید تا سرحال تر و خوشحال تر باشید، انرژی بیشتری کسب کنید تا همت کارهای بزرگ را پیدا کنید. آنچه را که از مطالعه و مشورت و… جمع آوری کرده اید با توانمندی ها و رویاهایتان ترکیب کنید. خیال پردازی کنید. با تکنولوژی جدید همراه شوید و دست به ابتکار عمل بزنید. دست به اختراع یک راه جدید و متفاوت بزنید. در عین حال همواره سعی کنید از تعادل خارج نشوید.

سوالاتی که قبل از تغییر مسیر شغلی باید بپرسیم؟

4- جلب همکاری و حمایت

بعد از آنکه از راه های مختلف، درست بودن مسیر شغلی جدیدتان را مورد ارزیابی قرار دادید و از آن مطمئن شدید، برای به واقعیت رساندن آن از دیگران دعوت به همکاری و سرمایه گذاری کنید. آنها را از سود دهی و امنیت ایده تان مطمئن کنید و از توانمندی هایشان برای شغلی که انتخاب کرده اید استفاده کنید.

5- فرصت های جدید را از دست ندهید

این فرصت ها در یک تغییر مسیر شغلی می تواند شامل آشنایی با افراد جدید، تحولات و یا قوانین جدید در اقتصاد کشور و یا حتی ثبت نام در یک دوره مهارتی باشد. باید سعی کنید ارتباطات جدیدی بگیرید و مدام از اخبار و وقایع مطلع باشید. حتی گاهی می توانید در شغل جدیدتان از مهارت های شغل قبلی استفاده کنید. مثلا ممکن است در شرکت شما اتفاقی افتاده باشد که به تجربه قبلی شما نیاز باشد تا بتوان آن را حل کرد. این یک فرصت عالی برای شما است تا توانایی های قبلی خودتان را عرضه کنید.

وقتی به هدف خودتان رسیدید و با موفقیت از تغییر مسیر شغلی بیرون آمدید، در موقعیت جدید هم سعی کنید خلاقیت و انرژی تان از دست نرود.

اهداف تان را به روز رسانی کنید و با تحقق آنها به دنبال اهداف دیگر باشید. هر روز برای خودتان بهانه های جدیدی برای پیشرفت داشته باشید. هیچ وقت دست از کار و تلاش نکشید. در مورد آنچه که درباره خودتان کشف کرده اید با دقت نگاه کنید. در مورد فرصت های تازه رویا پردازی کنید و اهداف تان را به هدف های کوچک قابل لمس تقسیم کنید تا پله پله به اهدافتان برسید. با امید و انگیزه ی کافی برای حرکت رو به جلو، برنامه ریزی کنید و اجازه ندهید اشتیاق بیش از حدتان برای پیشرفت شما را از تمرکز و برنامه ریزی دور کند.

این فرآیندی است که شاید در زندگی شما چندین بار اتفاق بیفتد و بخواهید که به تغییر مسیر شغلی فکر کنید. مدیریت زندگی شما در دستان خودتان است. شما لایق آن هستید که در جایگاه شغلی تان، هم به رضایت و هم به اهداف بلندمدت تان دست بیابید.

 

با همراهی پیشروان کسب و کار ؛ کشتی بادبانی کسب و کار خود را در تلاطم امواج بازار با انگیزه و لذت تا مقصد مطلوب رهبری کنید.

12 نکته طلایی برای ایجاد محیط کار آرام و بدون تنش

چگونه محیط کار آرام و پرانرژی برای خودمان ایجاد کنیم؟ (12 نکته طلایی)

داشتن یک محیط کار آرام باعث می شود کارکنان با تمرکز و آرامش بیشتری کار کنند و در نتیجه بازده کاری آنها بالاتر برود. همچین ایجاد یک محیط کار آرام باعث می شود قوه ی ابتکار کارکنان تان تقویت شود و راه حل های کاربردی تری بیابند. در موقعیت های حیاتی و حساس که تنش زا هستند، تصمیمات بهتری بگیرند و لحظاتی را که در محل کارند با شادی و آرامش طی کنند.

اما در دنیای امروز که آهنگ حرکت به سمت تغییرات و پیچیدگی ها و پیشرفت های دیجیتالی و تکنولوژی سرعت زیادی گرفته است، اغلب مشاغل از محیط کار آرام فاصله گرفته اند. یکی دیگر از این عوامل، زمان محدود است که یکی از عناصر مهم رقابتی است. از دست ندادن تغییرات روز افزون دنیا در کنار انجام چندین کار بصورت همزمان و ضرب العجل هایی که گاه به صوت ناخواسته ایجاد می شود، همه و همه باعث می شوند که به نظر برسد رسیدن به یک محیط کار آرام سخت ترین کار دنیا باشد. برای چگونگی مقابله با عواملی که از ایجاد یک محیط کار آرام جلوگیری می کنند می توان راه حل های زیر را به کار برد:

12 نکته طلایی برای ایجاد محیط کار آرام و بدون تنش

1- روزتان را با آرامش شروع کنید

برای اجتناب از چیزهایی که ممکن است منجر به استرس شما شود مثل دیر رسیدن به سرویس، آماده کردن کودکان برای مدرسه، انجام دادن کارهای خانه و یا گیر کردن در ترافیک، زمان بیدار شدن خود و رسیدگی به کارها را طوری تنظیم کنید که کمی زودتر خیالتان راحت شود. در نتیجه با نگرشی مثبت و آرامش بیشتر خیال از خانه خارج شوید. روحیه مثبت شما در یک محیط کار آرام به دیگران نیز منتقل خواهد شد.

12 نکته طلایی برای ایجاد محیط کار آرام و بدون تنش

2- من ایده آل تان را بنویسید

دست به کار نوشتن شوید و  تمام خصوصیاتی که شما را به «من رویایی تان» تبدیل می کند را بنویسید. درباره ی آدمی که واقعا دوست دارید باشید بنویسید. درباره اینکه در شرایطی که تحت فشار هستید چگونه آرامشتان را حفظ می کنید بنویسید. سپس هر روز صبح این نوشته تان را مرور کنید و در طول روز سعی کنید به آن فکر کنید و اجازه دهید به بخش ثابتی از وجودتان تبدیل شود. آرام آرام این خصوصیات در رفتار شما رخنه کرده و با گذشت زمان به من رویایی تان نزدیک خواهید شد.

3- فضای کارتان را متناسب تر کنید

فضای  فیزیکی محل کار از قبیل صندلی، ارتفاع میز، محل قرار گرفتن و چینش وسایلی مانند رایانه و کمدها و … در ایجاد و یا ازبین بردن محیط کار آرام برای شما بسیار موثر است. مهیا کردن وسایل ضروری و راحت در اتاق شما، شغلتان را به امری لذت بخش تبدیل خواهد کرد.

4- ابهام کاری تان را رفع کنید

ابهام داشتن در وظایفتان باعث می شود مدام دچار استرس شوید که با چه درخواستی روبه رو خواهید شد و یا اکنون وقت انجام چه کاری است. چه تصمیمی باید بگیرید و یا از چه چیزی اجتناب کنید.

دانستن به میزان کافی در مورد کارتان و انتظارات دیگران از شما باعث می شود الزامات کاری برایتان روشن شود و به هنگام کار، محیط کار آرام و بهتری را تجربه کنید؛ چرا که به راحتی می توانید وظایف و زمانتان را سازماندهی کنید.

5- برنامه ریزی لازمه داشتن محیط کار آرام است

هرگز برنامه ریزی را فراموش نکنید. پس از اینکه به حد کافی به وظایفتان اشراف پیدا کردید، با طراحی یک برنامه ی کاربردی، کارهایتان را سازماندهی کنید تا هم از تحت فشار بودن حاصل از در هم بودن کارها و هم از دقیقه نودی بودن و هرج و مرج و تنش رها شوید.

با برنامه ریزی می توانید کارها و اهداف بزرگ را به اهداف کوچکتر و در دسترس تر تبدیل کنید و با آرامش، بدون خسته شدن و از دست دادن انرژی به آنها دست پیدا کنید. در نتیجه کارهایتان به تعویق نمی افتند و محیط کار آرام و لذت بخش تری را تجربه خواهید کرد.

6- با رئیس تان ارتباط خوبی داشته باشید

با مدیر یا کارفرمای خود ارتباط درست و همدلانه ای برقرار کنید، اهل مذاکره و گفت وگو با او باشید، اجازه ندهید هیچ ابهام و یا سوال و احیانا دلخوری ای بین تان باقی بماند، بلافاصله نسبت به رفع آن و روشن کردن ابهامات اقدام کنید.

بدانید که او نیز مثل شما خانواده ای دارد و در فضای شخصی خودش مثل شما دغدغه هایی دارد. مثلا او را وقتی در خانه است یا مثلا به فرزندش رسیدگی می کند تصور کنید؛ در این صورت او را از خود دور نمی بینید و برایتان شخص تهدید آمیزی نخواهد بود. اینگونه همیشه بر کارتان تسلط خواهید داشت و در محیط کارتان آرامش بیشتری حاکم خواهد بود.

7- کار تیمی انجام دهید

برای حفظ سلامت فکری و آرامش در محل کار و در حین انجام کار، یکی از بهترین پیشنهادها محول کردن بعضی کارها به دیگران در قالب یک تیم کاری است. در تیم کاری به دلیل تقسیم وظایف و محدود بودن وظیفه ی هر کسی، بیشترین دقت و تمرکز صرف انجام کارها خواهد شد. ضمنا برخی وظایف که دیگران تخصص بیشتری در آن دارند و یا قابل واگذاری و انجام توسط دیگران است، باعث می شود شما بتوانید با انرژی و وقت بیشتری به امور خود برسید.

علاوه بر این در یک تیم، به همان مقدار که به انجام شدن کارها می توان رسیدگی کرد، به ارتباط خوب و تآثیرات آن بر دیگران هم بیندیشید. این نحوه ارتباطات در محیط کاری، باعث از بین رفتن سوءتفاهمات و ایجاد یک جو دوستانه می شود که منجر به ایجاد یک محیط کار آرام خواهد شد.

8- استراحت کنید

چرخه کارآمدی و بازدهی مغز انسان، به گونه ای است که بعد از هر 90 دقیقه فعالیت، به چند دقیقه استراحت و آرامش نیاز دارد. یک استراحت سه تا هفت دقیقه ای که تمرکز و انرژی شما را بازگرداند، کافی است تا بتوانید مجددا به فعالیت خود باز گردید. عدم استراحت و پیوسته کاری، خستگی به همراه داشته و خلق و خوی شما را تحت تآثیر قرار می دهد. برای داشتن یک محیط کار آرام حتما این کار را انجام دهید.

بعد از اتمام یک کار و قبل از آغاز کار دیگر هم چند دقیقه ای استراحت کنید، همین چند دقیقه می تواند آمادگی شما را برای کار بعدی مهیا کند. بین دو جلسه ملاقات حداقل 15 دقیقه فاصله بگذارید تا هم از فشار عصبی خود بکاهید و هم کیفیت حضور شما در ملاقات بعدی بالا برود.

شما می توانید در دقایق استراحتتان، لحظات و تجربیات خوشی را که داشته اید به یاد بیاورید و با مرور آنها خود را آرام کنید. نوشیدنی های ارامش بخش مانند چای یا قهوه بنوشید و یا دقایقی چشمانتان را ببندید و سکوت کنید.

12 نکته طلایی برای ایجاد محیط کار آرام و بدون تنش

9- در مواقع لزوم با قاطعیت نه بگویید!

به انتظارات و خواسته های دیگران، که غیر منطقی بوده و شما اغلب به خاطر رودربایستی یا عدم داشتن اعتماد به نفس کافی به آنها جواب مثبت داده اید، نه بگویید. این  خواسته ها علی رغم اینکه وظیفه شما نیست و مسئولیتی در قبال آن ندارید می تواند شما را از وظایف خودتان باز دارد و یا موجب اختلال در آنها شود و نهایتا شما را در استرس قرار دهد.

در شرایط موجه هیچ گاه در گفتن «نه» تآمل نکنید و به فکر آرامش درونی خود و محیط کار آرام تان باشید!

10- تامل کنید

در شرایط بحرانی و یا موقعیت هایی که فشار عصبی و یا کاری زیاد می شود، ابتدا حتما اندکی درنگ کنید و با چشمانی باز و هوشیارانه به همه چیز نگاه کنید، وضعیت را به خوبی بسنجید تا بفهمید دقیقا در کجا قرار گرفته اید؟ چه راه حل هایی در دسترس شما وجود دارد؟ کدام راه حل برایتان منفعت بیشتری را در عین کمترین ضرر به همراه خواهد داشت؟ از چه کسانی می توانید درخواست کمک کنید؟

در چنین مواقعی افراد با تجربه در چنین شرایطی را شناسایی کرده و حتما از آنها مشورت بخواهید. چه بسا همین تامل اندک شما را از اینکه موقعیتتان را بدتر کنید نجات داده و به سلامت از آن عبور کنید. پیش آمدن بحران ها و یا تنش ها گاهی اجتناب نا پذیرند و این تامل و آرامش شما است که می تواند شما را در یک محیط کار آرام و بدون دردسر قرار دهد.

11- از حواشی اجتناب کنید

برخی افراد در محیط کارشان مدام دنبال حواشی اند و اغلب به درگیری ها و اختلافات دامن می زنند. این افراد را بشناسید و تا جایی که می توانید از آنها دوری کنید و صرفا یک رابطه ی رسمی با آنها داشته باشید. درگیر شدن در شایعت و منازعات، تعادل هیجانی شما را بر هم می زند. شما را درگیر برخی عواطف زود گذری می کند که ممکن است منجر به بروز رفتار نادرستی از شما شود و نهایتا اعتبار شما در محیط کاری خدشه دار شود. ضمنا فراموش نکنید که هیچ گاه عقاید مذهبی و یا سیاسی خود را با حالتی پرخاشگرانه ابراز نکنید. که مبادا منجر به جبهه گیری علیه شما بشود.

12- مثبت اندیش باشید

پیدا کردن جنبه های مثبت در هر امری، کار راحتی نیست. اما اگر همیشه سعی کنید به دنبال آنها باشید، ذهن شما به کار می افتد و تبدیل به بک عادت در شما می شود. پیش آمدن موقعیت هایی که منجر به ناراحتی و آزار شما بشود غیر قابل کنترل است. اما این شمایید که برای حفظ آرامشتان باید به دنبال جنبه های روشن آن بگردید و به خودتان این فرصت را بدهید که بتوانید بهترین نتیجه را از شرایط پیش آمده بگیرید.

با همراهی پیشروان کسب و کار ؛ کشتی بادبانی کسب و کار خود را در تلاطم امواج بازار با انگیزه و لذت تا مقصد مطلوب رهبری کنید.

بایدها و نبایدهای موفقیت کاری

بایدها و نبایدهای موفقیت کاری که باید بدانید

بعد از فارغ التحصیلی و پیدا کردن یک شغل، مهمترین دغدغه در فرآیند ادامه ی کار، موفقیت در آن است. موفقیت ممکن است از نگاه افراد مختلف متفاوت باشد و هر کسی بسته به نوع نگاه و اهدافش در زندگی، موفقیت را به انواع مختلفی تعریف کند. در هر حال در دنیای رقابتی امروز، موفقیت کاری که حتی ضامن بقای شما در حرفه تان خواهد بود از اموری است که اهمیت بسیاری پیدا کرده است.

به طور کلی اولین چیزی که انتظار می رود از آن آگاهی داشته باشید، آشنایی با مهارت ها و اصول و دستورالعمل های محیط کار است. مهارت ها می تواند حاصل اندوخته شما از رشته ی تحصیلی و یا مطالعات و تجربیاتتان باشد. بهتر است آنها را هر روز تقویت کنید و به روز باشید.

برای موفقیت کاری به دنبال استفاده از ابزارها و تکنولوژی های جدید باشید تا به کمک آن بتوانید کار بیشتری را در زمان کمتری انجام داده و مسیر موفقیت کاری خود را هموار کنید. تقویت کردن مهارت های ارتباطی با دیگران، مذاکره، راهنمایی افراد تازه کار  و پرورش روابط میان فردی و قبول مسئولیت های پروژه ای منجر به عملکرد بهتر شما و نهایتا قرار گرفتن در لیست پیشنهادی برای مدیریت در آینده خواهد بود.

گاهی پیدا کردن راهکارهای جدید و یا افزودن یک مورد به رفتارها آنقدر موثر نیست که حذف کردن برخی رفتارها و عادت ها می تواند شما را در کسب موفقیت کاری کمک کند. از جمله رفتارهایی که انتظار می رود حتما آنها را ترک کنید می توان 8 صفت را نام برد:

نباید های موفقیت کاری

1- بهانه گیری و فرافکنی

فرد موفق به جای اتهام زدن به بقیه در موقعیت های شکست یا عدم موفقیت کاری ، به واکاوی رفتار و عملکرد خود می پردازد و خود را می سنجد. او خود را مسئول می بیند و به دنبال اصلاح رفتار خود است، نه مقصر جلوه دادن دیگران.

 2- کمالگرایی

واقع بین بودن و در نظر گرفتن ظرفیت ها باعث می شود نقص های احتمالی را بهتر تحمل کنید و به خاطر داشتن تصویری بی نقص از همه چیز، آرامش بیشتری برای رسیدن به اهداف معقول و قابل دستیابی به دست آورد. کمالگرایی بیش از حد نه تنها باعث موفقیت کاری نمی شود، بلکه گاهی باعث هدر رفتن زمان و انرژی می شود که می شد آنها را صرف اهداف جزئی و در دسترس نمود.

3- ترس

برای ریسک کردن و برداشتن قدم های بزرگ، مهمترین مانع ترس خواهد بود. ترس باعث می شود شما در جهت رشد و موفقیت کاری خود دست به اقدامات بزرگ نزنید. سعی کنید بر ترس و احتیاط بیش از حد خود فائق آیید.

4- کنترل کردن همه چیز

قطعا برای کنترل کردن همه چیز، به وقت و انرژی و گاهی افراد زیادی نیاز است تا نتیجه مورد نظر حاصل شود. صرف نظر از ناراحتی ها و خستگی و استرس هایی که می تواند به بار آورد. پس اندکی بی خیال بودن به جای کنترل گر بودن می تواند به موفقیت کاری شما کمک کند.

5- تفکر ایستا

اینکه همیشه به هر چیزی از یک زاویه نگاه کنید و آنها را فقط از یک دریچه ثابت پردازش کنید شما را از موفقیت کاری محروم خواهد کرد. چه بسا یک نگاه و تحلیل و طرز فکر جدید که بتواند بحرانی را برای شما حل کند و یا منجر به تحولی عظیم در موقعیت تان گردد.

6- تکیه به شانس

موفقیت نیازمند زمان، تلاش و برنامه ریزی است. تکیه کردن به شانس و این باور غلط که بقیه یک شبه و شانسی به موفقیت کاری رسیده اند فکری بیهوده است.

7- منفی بافی

افراد منفی نگر فقط نیمه خالی لیوان را می بینند و با صحبت های منفی و تفکر های منفی شان انرژی و روحیه خود و دیگران را تلف کرده و از بین می برند. در حالی که تفکر و تلقین های مثبت می تواند اعتماد به نفس، انرژی و توانایی مقابله با بحران ها و موقعیت های سخت را تقویت کند.

8- ناتوانی در نه گفتن

راحتی در ابراز نظر و اعلام مخالفت با درخواست ها و نظرات دیگران باعث می شود شما از موفقیت های خودتان باز بمانید. بیشتر دنباله رو دیگران باشید و حتی گاهی وظایف دیگران را نیز بنا به درخواستشان انجام دهید.

بایدها و نبایدهای موفقیت کاری

باید های موفقیت کاری

موفقیت کاری مستلزم رعایت برخی نکات است که عمل به آنها پیشرفت شغلی تان را میسر می کند. از جمله این موارد هشت راه حل زیر است که مختصرا آنها را معرفی می کنیم:

1- ابتکار و نوآوری داشتن

کارفرمایان در دنیای رقابتی کسب و کارهای کنونی عموما به دنبال افرادی اندکه ایده های تازه مطرح کنند. قدرت و جسارت بیان و اجرای ابتکارات را داشته باشند تا از این طریق راه حل های جدید را به کار ببندند و فرصت های تازه برای شرکت ایجاد کنند.

2- مشخص کردن اهداف

هر فردی برای رسیدن به اهداف شرکتی که در آن مشغول است و یا اهداف فردی خودش در حال کار کردن است، نه صرفا دست یافتن به مبلغی به عنوان حقوق. تدوین اهداف بلند مدت و سپس تعیین اهداف کوتاه مدتی که در راستای رسیدن به همان اهداف بلند مدت اند شما را در مسیری قرار می دهد که به آهستگی ولی با مداومت به سمت تحقق اهداف تان گام بر می دارید. راهی که سر انجام شما را به مقصد عالی اهداف کلان و مطلوب تان خواهد رساند.

3- پیش بینی کردن نیازها

نیازهای کاری برای پیشرفت و موفقیت کاری و نیز نیازهایی که به بهبود کارتان منجر می شود را پیش بینی کنید تا برای انجام به موقع و موثر کارها پیش از اینکه از شما خواسته شود فکر کرده باشید. با این کار به همکاران و مدیران تان نشان دهید که ذهنیت و نگرش کامل و مثبتی داشته و کارمند زرنگ و فعالی هستید.

بایدها و نبایدهای موفقیت کاری

4- خودکنترلی و خودارزیابی

هیچ راه حلی بهتر از خود ارزیابی نمی تواند شما را نسبت به نقاط ضعف و قوت و نیز سرعت و میزان پیشرفت و موفقیت در کارتان آگاه کند. شما می توانید اهداف تان را یادداشت کنید و برای رسیدن به آنها راهکارهایی را تعریف کنید. به طوری که بتوانید هر روز و هرهفته عملکرد خود را بسنجید و موقعیت تان را در رسیدن به اهدافتان ارزیابی کنید. نقاط ضعف را پیدا کرده و آنها را رفع کنید و نقاط مثبت را در جهت رسیدن به موفقیت کاری تقویت و تثبیت نمایید.

5- آماده به یادگیری

پیشرفت سریع تکنولوژی و تغییرات بسیار در همه جنبه های زندگی های امروزی ما را بر آن می دارد که روحیه ای انعطاف پذیر داشته باشیم. پس برای موفقیت شغلی باید چیزهایی را که نمی دانیم بیشتر از دانسته هایمان بدانیم تا بخواهیم هر روز مشتاق یادگیری باشیم. به مدیران خود نشان دهید که قابلیت بهبود و اصلاح و پیشرفت خود را دارید، به همه چیز توجه می کنید و همیشه مشتاق یادگیری چیزهای جدید هستید.

6- مقاومت و پشتکار

لاجرم در هر مسیری شکست ها و یا کند شدن هایی وجود دارد که اجتناب ناپذیرند. با این حال افراد موفق کسانی اند که از چنین شرایطی با بهترین عملکرد عبور کنند و شرایط را از سر بگذرانند تا دوباره در مسیر موفقیت و کامیابی قرار بگیرند. شکست ها تجربیاتی را برای شما به بار می آورند که در طی سال ها به گنجینه ای منحصر به فرد برایتان باقی خواهند ماند.

7- باور داشتن به خود و ایده های خود

اگر کسی نسبت به خودش و یا ایده های خودش احساس خوبی نداشته باشد به مرور زمان دچار بی انگیزگی می شود. در حالی که یک فرد موفق باید نسبت به کاری که می کند و یا ایده ای که دارد چنان علاقه داشته باشد که حتی بتواند دیگران را نیز به آن علاقه مند کند. این باور داشتن می تواند دلیل حضور شما را در موقعیتی که قرار گرفته اید، هر روز برایتان توجیه کند.

8- تشکیل یک تیم منسجم

پیدا کردن اعضای مناسب و حرفه ای و در عین حال متعهد و کاری که بتوانید کارها را بر اساس تخصص آنها بینشان تقسیم کنید، علاوه بر بالا بردن کیفیت کاری می تواند همه ی اعضای تیم را در رشد دادن مهارت ها و نشان دادن استعدادهایشان و نهایتا در رسیدن به موفقیت کاری یاری کند.

نهایتا توصیه می شود موفقیت کاری را ابتدائا در درون خود جستجو کنید.موانع و راهکارهای آن را به خوبی تشخیص دهید و به آنها عمل نمایید و در ادامه محیط خود را برای هموار کردن این هدف محیا نمایید. هر روز برای اقدام به این کار بهترین روز برای آغاز است.

با همراهی پیشروان کسب و کار ؛ کشتی بادبانی کسب و کار خود را در تلاطم امواج بازار با انگیزه و لذت تا مقصد مطلوب رهبری کنید.

12 نکته کلیدی برای ایجاد یک تیم موفق

12 نکته کلیدی برای ایجاد یک تیم موفق

افراد در هر محیط کاری در مورد ایجاد یک تیم موفق صحبت میکنند. اما کمتر کسی میداند که چطور میتوان تجربه ی کار تیمی  و یک تیم موفق را به وجود آورد یا چگونه میتوان یک تیم موفق ایجاد کرد.

متعلق بودن و عضو بودن در یک تیم  موفق  احساس رضایت بخش تر نتیجه حس کردن یک چیز بزرگتر در خودتان است و این مطلب ارتباط بسیار زیادی از درک و تعبیر شما از رسالت و اهداف سازمان تان دارد. دراین مطلب به بررسی ویژگی های تیم موفق و اهداف تیم موفق و همچنین روابط بین افراد در یک تیم موفق می پردازیم.

مشارکت در موفقیت تیم

در یک محیط تیمی موفق شما در موفقیت کلی سازمان سهیم هستید. شما با سایر اعضای سازمان جهت ایجاد این نتایج همکاری می کنید. حتی اگر شما یک وظیفه شغلی خاص و ویژه دارید و به یک دپارتمان خاص تعلق دارید، در راستای رسیدن به اهداف کلی سازمان با سایر اعضا در ارتباط هستید عملکرد شما بر ارائه تصویری بزرگتر و بهتر از سازمان نقش دارد.

نیاز است که شما بین این حس کلی کار گروهی و وظیفه پیشرفت یک تیم غیر همدل که برای تحقق یک هدف خاص تشکیل شده تفاوت قایل شوید. چون افراد اهداف ایجاد تیم را اشتباه میگیرند و به همین دلیل بسیاری از سمینارها و جلسات و فعالیت هایی که برای ساخت تیم محسوب می شود، نوعی شکست است .

انواع تیم سازی

با این که همه کسب و کارها تلاش خود را برای بهبود شرایط فردی و گروهی تیم خود انجام می دهند و تلاش میکنند تا فروش خدمات خود را افزایش دهند، با این حال تعداد کمی از آن ها از نتایج تلاش تیم خود راضی اند و می توانند یک تیم موفق ایجاد کنند.

اگر تلاش های شما برای بهبود عملکرد تیم شما موفق نبوده است، چک لیست زیر میتواند به شما بگوید که چرا ایجاد یک تیم موفق که کار های تیمی متمرکز و موفق ایجاد میکند نیازمند توجه به همه ی موارد زیر است.

12 نکته کلیدی برای ایجاد یک تیم موفق

12 نکته کلیدی برای ایجاد یک تیم موفق

1- تیم موفق و انتظارات واضح از تیم

آیا رهبر اجرایی تیم انتظارات خود را به وضوح برای نحوه عملکرد تیم و نتایج مورد انتظار مرتبط کرده است؟ آیا اعضای تیم می دانند که دلیل تشکیل گروه چه بوده است؟ آیا سازمان  حمایت خود از گروه را با منابع مالی با پول و زمان نشان می دهد و از کار تیمی حمایت لازم را می کند؟ آیا کار تیم از نظر زمان و توجه و علاقه مندی از طرف رهبران اجرایی مورد توجه قرار گرفته است؟

در یک تیم موفق تمامی انتظارات باید کاملا واضح باشد.

2- جایگاه متن و بیانیه مشترک در تیم موفق

در تیم موفق مدیران و رهبران درک می کنند که آیا اعضای تیم از دلیل و علت حضور خود در تیم آگاه هستند؟ چگونه استراتژی استفاده از تیم های مختلف برای پیش برد اهداف تجاری سازمان ها کمک کننده است؟ آیا اعضای تیم می توانند اهمیت حضور خود در تیم را برای تحقق اهداف سازمان تعریف کنند؟ آیا تیم می داند که کار و عملکرد آنها در چارچوب اهداف و اصول و چشم اندازها و ارزش ها سازمان است؟

در یک تیم موفق جایگاه همه افراد بر اساس اصول مشخصی تعیین شده است.

3- تیم موفق و جایگاه تعهد در آن

آیا اعضای تیم از صمیم قلب تمایل به شرکت در گروه را دارند؟ آیا اعضای تیم احساس میکند که تا چه حد رسالت و ماموریت تیم مهم است؟ آیا اعضای تیم نسبت به انجام ماموریت های تیم و نتایج آن متعهد هستند؟ آیا افراد حاضر در تیم خدمات ارایه شده توسط خود را برای سازمان و شغلشان ارزشمند می دانند؟ آیا اعضای تیم  انتظار دارند که مهارت های آنها در تیم رشد و پیشرفت ایجاد کند؟ آیا اعضای تیم از موقعیت های مختلفی که در تیم ایجاد می شود هیجان زده و به چالش کشیده می شوند؟

در یک تیم موفق همه ی اعضا به وظایف و اهداف متعهدند.

 

4- تیم موفق و صلاحیت تیم

آیا تیم احساس میکند که افراد متناسبی در آن حضور دارند؟ به عنوان مثال در بهبود پروژه و فرایند های در حال اجرا آیا هر مرحله از انجام فرایند برای گروه به نمایش گذاشته می شود؟ آیا تیم حس میکند که اعضای عضو در آن مهارت و دانش و اطلاعات کافی برای پرداختن به موضوعاتی که گروه برای آن تشکیل شده را دارند؟ اگر اینگونه نیست؟ آیا گروه به کمک های مورد نیاز خود دسترسی دارد؟ آیا تیم احساس میکند که از منابع و استراتژی ها و پشتیبانی لازم در جهت انجام ماموریت های خود برخوردار است؟

در یک تیم موفق همه ی افراد از صلاحیت کافی برخوردارند.

12 نکته کلیدی برای ایجاد یک تیم موفق

5- تیم موفق و منشور تیم

آیا تیم مسئولیت وظایفی که به او متحمل شده را بر عهده میگیرد و رسالت ها و چشم انداز و استراتژی های خود برای انجام این ماموریت را طراحی کرده است؟ آیا تیم اهداف خود را تعریف و تبیین کرده است و به اعضا ابلاغ نموده است؟ نتایج و همچنین مشارکت هایی که قابل پیش بینی هستند و جدول زمانی و فرایند انجام ماموریت ها را اندازه گیری و بررسی میکند؟ آیا تیم رهبری یا گروه هماهنگ کننده دیگر از آن چیزی که گروه طراحی کرده پشتیبانی میکند؟

در یک تیم موفق منشور تیم بسیار مورد احترام است.

6- تیم موفق و کنترل تیم

آیا تیم دارای قابلیت و توانایی لازم به برای به دست آوردن مالکیت هر آنچه در منشور خود آمده است؟ آیا اعضای تیم مرزهای منشور و رسالت های تیم را به خوبی درک کرده اند؟ اعضای تیم تا چه اندازه مجازند که به جستجوی راه حل بپردازند ؟

آیا محدودیت های احتمالی به عنوان مثال منابع مالی و مالی و زمانی در ابتدای کار و پروژه و قبل از اینکه تیم با مشکلات و موانع کار روبه رو شود برای اعضا تعریف شده است؟ آیا ارتباط و مسئولیت گزارش دهی تیم توسط همه ی اعضای سازمان قابل درک و فهم است؟

آیا سازمان صلاحیت اعضای تیم را برای بین توصیه ها برای اجرای یک طرح تعریف نموده است؟ آیا فرایند بررسی تعریف شده ای وجود دارد؟ آیا تیم و سازمان همواره میتواند هم جهت و  هم سو با هم فعالیت نمایند؟ آیا اعضای گروه یکدیگر را برای زمان پروژه و تعهدات و نتایج حاصله پاسخگو میدانند؟ آیا سازمان برنامه ای برای افزایش فرصت های خود مدیریتی اعضای تیم فراهم نموده است؟

در یک تیم موفق  همه شرایط و افراد تحت کنترل و نظارتند.

 

7-تیم موفق و همکاری تیمی

آیا  اعضای تیم فرایند تیم و گروه را درک می کنند؟ آیا اعضای تیم مراحل پیشرفت گروه را درک می کنند؟ آیا اعضای تیم به گونه موثری به صورت بین فردی همکاری می کنند؟ آیا تمامی اعضای تیم نقش و مسئولیت اعضای دیگر و رهبران و ضابطان گروه را درک می کنند؟

آیا تیم توانایی حل مسئله و بهبود فرایند ها و تبیین اهداف  به صورت مشترک را دارد؟ آیا قوانین رفتاری خاصی به جهت حل اختلافات و تصمیم گیری در مورد هنجار های گروهی را و مدیریت جلسه ها در تیم وجود دارد؟ آیا اعضای تیم برای تحقق یافتن منشور تیم همکاری های لازم را انجام می دهند؟ آیا تیم برای تحقق و دستیابی نتایج و برنامه های خود از استراتژی مناسبی استفاده می کنند؟

در یک تیم موفق همکاری بین اعضا مثال زدنی است.

8-تیم موفق و ارتباطی صمیمی بین اعضا

آیا اعضای تیم نسبت به وظایف و اولویت بندی آشنا هستند؟ آیا روش مناسب و ویژه ای به جهت دریافت بازخورد در تیم وجود دارد؟ آیا اعضا میتوان بازخوردی صادقانه دریافت نمایند؟ آیا سازمان به ارایه ی اطلاعات مهم تجاری به طور منظم می پردازد؟ آیا تیم ها زمینه حضور خود را درک می کنند؟  آیا اعضای تیم صادقانه و آشکار با هم ارتباط برقرار می کنند؟ آیا اعضای تیم نظرات متفاوتی را اراِیه می دهند و درگیری هاو چالش های ایجاد شده به خوبی پاسخ داده می شود؟

در یک تیم موفق رابطه ی بین اعضای تیم دوستانه و صمیمی است.

9- تیم موفق و نوآوری و خلاقیت

آیا سازمان به تغییر علاقه مند است؟ آیا سازمان ارزش تفکر خلاق و نوآوری و راه حل های بی نظیر  و ایده های جدید را دارد؟ آیا به افرادی که ریسک های معقولی برا پیشرفت انجام می دهند تشویق و پاداشی داده می شود یا اینکه به افرادی که همواره در ثبات هستند و در جا میزنند پاداش و تشویق می دهند؟ آیا فرصت لازم و آموزش های مناسب از طریق کتاب و فیلم و سفرهای میدانی را در جهت ایجاد تفکرات جدید در افراد ارایه می دهند؟

در تیم موفق خلاقیت همواره مورد توجه است.

10- تیم موفق و پیامدهای تیم

آیا اعضای مختلف تیم نسبت به نتایج و دستاوردهای گروه احساس مسئولیت می کنند؟ آیا جوایز و پاداش هایی هنگام موفقیت تیم ها ارائه می شود؟ آیا ریسک های عاقلانه در سازمان مورد تشویق و احترام قرار میگیرد؟ آیا اعضای تیم از تنبیه و انتقام ترس دارند؟ یا اعضای تیم به جای حل مسائل و مشکلات وقت خود را صرف انگشت نگاری می نمایند؟

آیا سازمان توانایی طراحی سیستمی را دارد که پاداش های فردی و تیمی را تشخیص دهد؟ آیا سازمان قصد دارد که افزایش سود را با تیم و همکارانش در میان بگذارد؟ آیا شرکت کنندگان و مشارکت کنندگان می توانند تاثیر خود را در افزایش موفقیت های سازمان مشاهده کنند؟

در تیم موفق همواره اعضا مورد تشویق و حمایت قرار می گیرند.

11- تیم موفق و هماهنگی تیمی

آیا تیم ها تحت یک رهبری در جهت کمک به سایر اعضای تیم مرکزی هماهنگ می شوند؟ آیا منابع و اولویت ها  به بخش های مختلف تخصیص داده می شود؟ آیا تیم ها مفهوم مشتری داخلی را درک می کنند؟ آیا تیم ها دارای بخش های مشترک با هم هستند و با هم به صورت موثر کار می کنند؟ آیا سازمان در حال فاصله گرفتن از روش های سنتی دپارتمان وجهت گیری به سمت مشتری مداری است؟

در تیم موفق اعضا بصورت هماهنگ و همدل همکاری می کنند.

12- تیم موفق و تغییر فرهنگ تیم

آیا سازمان توانایی تشخیص این مسئله که تیم محوری و مشارکت و فرهنگ سازی در زمان آینده متفاوت با سازمان های سنتی و سلسله مراتب است را دارد؟ آیا سازمان قصد تغییر در فرایند هایی همچون پاداش و استخدام و مدیریت سنتی و ارزیابی و ایجاد انگیزه و مدیریت فردی تغییری ایجاد نماید؟ آیا سازمان قصد دارد که ریسک های معقول انجام دهد؟ آیا سازمان تشخیص میدهد که اگر حمایت خود را از تیم ها بیشتر نماید در نتیجه باز خورد آن در تیم نیز بیشتر می شود؟

حضور در یک تیم موفق به بهبود توانایی و افزایش بهره وری سیستم کمک می کند.

با همراهی پیشروان کسب و کار ؛ کشتی بادبانی کسب و کار خود را در تلاطم امواج بازار با انگیزه و لذت تا مقصد مطلوب رهبری کنید.

موفیت در کار چیست؟ چگونه می توان در کار موفق شد؟

موفقیت در کار چیست؟ چگونه می توان در کار موفق شد؟

موفقیت در کار خواسته هر فردی در هر شغلی است. تمامی مردم دوست دارند با موفقیت در کار به مقام و جایگاه قابل توجهی در سازمان یا محیط کار برسند.

حال این سوال مطرح میشود که موفقیت در کار چیست؟ دلایل اهمیت موفقیت در کار برای برخی افراد چیست؟ با ما در این مقاله همراه باشید تا به سوالات شما در زمینه ی موفقیت در کار پاسخ داده شود.

سعی کنید بیشتر ازاینکه فردی موفق باشید یک انسان ارزشمند باشید.

آلبرت انیشتن

چه چیزی موفقیت در کار را تعیین میکند؟ چه چیزی سبب می شود یک حرفه موفق باشد؟

به عبارت دیگر فقط تعداد افراد معدودی هستند که همیشه در رده های بالای حرفه های موفق قرار دارند. در حالی که بقیه افراد که افراد زیادی هم هستند تنها توانسته اند باقی بمانند و تعداد زیادی نیز شکست خورده اند. به عبارت دیگر موفقیت در کار نصیب هر کسی نمی شود.

این سوالات بیش از دو دهه در قلب و ذهن من قرار داشت. بیایید با اولین سوال شروع کنیم.

تعریف معمول از موفقیت اساسا حول محور دو فرضیه ی اصلی است.

  • اول : قهرمان محیط کار کسی است که تمام مراحل را با پیشرفت گذرانده و به بالا صعود کرده است.
  • دوم: رسیدن به بهترین پیشرفت پس از پیشرفت قبلی – بنابراین تنها چیزی که اهمیت دارد این طرز تفکر است که ما را به سمت صعود بی وقفه از نردبان کار و شغلی سوق می دهد و نیازمند استقامت جسمی و روحی است تا در نهایت بتوانیم به مقام قهرمان کاری یا شغلی برسیم.

آیا این مفاهیم واقعا اثر دارد؟

بیایید فرض اول را به چالش بکشیم.

قهرمان چه کسی است؟

به نظر من قهرمان مرد میان سالی است که شغل و سپس و هویت خود را از دست می دهد. اما این قدرت را دارد که رویا پردازی کند و از ابتدا شروع کند.

قهرمان مادر تنهایی است که هیچگاه تسلیم نمی شود. چون می خواهد که فرزندانش آینده بهتری داشته باشند.

قهرمان زن جوانی است که با نرخ بیکاری گسترده ای مواجهه می شود، اما به تلاشش ادامه میدهد تا وقتی که بتواند کاری پیدا کند، تحصیلاتش را به پایان برساند و یا اینکه بتواند کسب و کار خودش را راه بیندازد.

قهرمان کارگر شیفت شبی است که 30 سال ساعت 5 صبح سوار یک اتوبوس تکراری می شود.

خانم خدمتکاری که قبل از ساعت 8 صبح تا بعد از ساعت 8 شب با عزت و شرافت کار می کند تا ما دفتری مرتب و تمیز داشته باشیم.

مهاجری که از جایی دور دست آمده و معلم و یا وکیل بوده و هر آنچه را که به دست می آورد برای خانواده اش می فرستد.

قهرمان، مردان و زنان متدین و با اعتقادی هستند که به افراد محروم و فراموش شده و ناتوان کمک می کنند.

قهرمان، پزشکان معلمان و قاضیان و پرستاران و افسران پلیسی هستند که به افراد جامعه خود کمک می کنند.

قهرمان، دستگاه های اجرایی هستند که فساد و تقلب لابیگری و کلاهبرداری های کثیف و توطئه را از افرادی که منتظر فرصت هستند قبول نمی کنند.

قهرمان، روزنامه نگاران یا هنرمندانی هستند که از هنر و دانش خود استفاده می کنند تا داستان ها و حقیقت ها را به ما بگویند و فساد را افشا نمایند و به عموم مردم کمک کنند و به منافع عمومی یاری می رسانند و باعث کاهش رنج می شوند و به ما جرات و شجاعت می بخشند.

قهرمان کسی است که برای حفظ محیط زیست ما تلاش میکند.

زمان آن رسیده است که نظرات قدیمی خود را در مورد قهرمان های شغلی و شرکتی عوض کنیم

قهرمان شدن یک فرایند عجیب و غر یب و جادویی نیست که مختص افراد معدودی باشد. بلکه چیزی است که در صورت تلاش برای پیشرفت خود و تلاش برای بهتر شدن درون همه ی ما وجود دارد و برای همه ی ما امکان پذیر است .

موفیت در کار چیست؟ چگونه می توان در کار موفق شد؟

حال فرضیه ی دوم را به چالش می کشیم:

آیا تنها صعود و ترقی  از نردبان شغلی و شرکتی اهمیت دارد؟

ما باید این سوال را جایگزین کنیم که «چگونه می توانم به صدر برسم و یا چه چیزی واقعا اهمیت دارد؟»

موفقیت در کار و موفقیت حرفه ای را چگونه ارزیابی می کنید و چه کسی این ارزیابی و سنجش را انجام می دهد؟

در اولین روز کاری ام در سرمایه گذاری بانکی در نیویورک: در اوایل دهه ی 90 با شخصی ملاقات کردم که نامش را به من نگفت و تنها با مقامش  به من معرفی شد  «من یک مدیر عامل هست»

او ادعا کرد که باید حداقل تا سه سال به معاون رییس جمهور ارتقا پیدا کنم. چون فقط شغلی سریع شغلی موفق محسوب می شود. چند سال گذشت تا متوجه شدم که در آن روز دو اشتباه کردم.

اول من اعتقاد زیادی به مدیر عامل داشتم. و دوم حتی هرگز سوالی مطرح نکردم که آیا راه های دیگری برای موفقیت در کار و تعریف شغل موفق  وجود دارد یا نه؟

زمان حرکت از ایده موفقیت در کار به صورت تعریف شده توسط یک سازمان به معنای مهم تعریف شده توسط ماست.

موفقیت در کار همواره غایت نهایی همه ی کارمندان و کار فرمایان در هر سازمان است.

  • صعود بی وقفه از نردبان شغلی از یک رده به رده بعدی به سه دلیل زیر موثر نیست.
  • برای موفقیت در کار اگر ما فقط برای کسانی که به صدر سلسله مراتب رسیده اند ارزش و احترام قایل شویم در واقع با این تعریف ما 99% دیگر را حذف می کنیم و یک تضاد و تفاوت بی رحمانه ایجاد می نماییم.

ما افراد ناامیدی ایجاد میکنیم که ناراحت و بدون انگیزه می شوند که اغلب به اشتباه باور دارند که فقط کسانی که در صدر سازمان یا سلسله مراتب قرار دارند واقعاً پیروزند.

  • با در نظر گرفتن مشاغل به عنوان یک مسابقه ما وارد یک شرایط همیشگی نزاع و مبارزه خواهیم شد. «ما در برابر همه»

موفیت در کار چیست؟ چگونه می توان در کار موفق شد؟

به عنوان مثال در مورد سیستم های تشویقی فکر کنید: من بسیاری از آنها را دیده ام که برخی از آنها بر روی نتایج عملکرد فردی متمرکز شده اند. اما هرگز مبتنی بر اشتراک همکاری و احساس مشترک هدف داشتن نیستند.

من معتقدم که استرس تنها به مقدار کاری که ما داریم و به حجم کاری مربوط نمی شود. بلکه به کیفیت ضعیف روابط ما با همکاران مان در ارتباط است.

  • در نهایت .همه ی ما در پایان شرکت درمسابقه ی موش ها  همچنان موش خواهیم بود. اما ما آنقدر مشغول تلاش برای پیروزی و خود بینی هستیم که از آن غافل می شویم.

اگر موفقیت در کار بصورت کار شرکتی تنها راهی است که شما با آن می توانید هویت خود را تعریف کنید. باید بدانید که این هویت انتخابی با تمام پیامدهای عاطفی و اجتماعی ناشی از آن از بین خواهد رفت.

بنابراین چگونه میتوانیم موفقیت در کار را تعریف کنیم؟

من صدها نفر و مشاغل آنها را مشاهده و دنبال کرده ام. من علاوه بر اینکه می خواهم با شما این موضوع را به اشتراک بگذارم که موفقیت در کار و موفقیت شغلی چیست. بلکه به شما بگویم که چگونه می توانیم موفقیت در کار را با توجه به معیارهای خودمان موفقیت در کار را بسنجیم و بر آن نظارت کنیم نه آنهایی که توسط سایرین تعریف شده است.

در یک سری 10 پست بر اساس 25 سال تجربه ابزار های عملی برای تجدید نظر کردن در مورد موفقیت در کار و خود مبحث کار را ارائه خواهم کرد. من اعتقاد دارم که همه ی ما غالبا آنچه را که مهم است از دست می دهیم.

هدف و مقصد اوج و نهایت کار دور از ذهن نیست. بلکه سفر به زندگی کار ماست و معنایی که برای آن اختصاص می دهیم.  موفقیت در کار چیزی است که با تغییر نگرش و تلاش برای پیشرفت و ترقی قابل دسترس است.

 

با همراهی پیشروان کسب و کار ؛ کشتی بادبانی کسب و کار خود را در تلاطم امواج بازار با انگیزه و لذت تا مقصد مطلوب رهبری کنید.

رهبران موفق چه ویژگی هایی دارند؟ چگونه می توان یک رهبر موفق شد؟

رهبران موفق چه ویژگی هایی دارند؟ چگونه می توان یک رهبر موفق شد؟

تعریف یک رهبر موفق چیست؟ وقتی شما برخی افراد را به عنوان رهبران  موفق در نظر می گیرید چه ویژگی هایی در نوع شخصیتش  رفتار ها و تعاملشان با دیگران وجود دارد؟ چرا شما با آنها راحت هستید، به گونه ای که آنها می توانند شما را به سمت هدف نهایی و مشترکی که در ذهن دارند سوق دهند؟

چگونه یک رهبر موفق باشیم؟

برای اینکه یک رهبر موفق باشید، شما در ابتدا به این نیاز دارید که بدانید چطور میشود به معنای واقعی یک رهبر موفق شد.؟ سپس باید زمان کافی برای افزایش مهارت های رهبری اختصاص دهید تا بتوانید ارزش ها و رسالت ها و اهداف سازمانی خود را منعکس کنید.

وقتی زمان خود را برای پیدا کردن تعریفی از موفقیت صرف میکنید. آنگاه در می بابید که تا چه حد به شما شباهت دارد و آن ویژگی های شخصیتی را در تیپ رهبری که دوست دارید شبیه آن شوید میگنجانید.

من به این اعتقاد دارم که موفقیت شما اجتناب ناپذیر و حتمی است.

اگرچه ممکن است  تعریف هرکس از موفقیت متفاوت باشد. من در زمان مربیگری خودم متوجه شدم که رهبران موفق اغلب در موارد زیر با هم اشتراک دارند.

5 ویژگی رهبران موفق

1- رهبران موفق با مثال رهبری می کنند

برای رهبری کردن به طور موفقیت آمیز باید به دقت در مورد اقداماتی که قصد دارید در شرکت یا سازمان خود انجام دهید فکر کنید. این کاری است که رهبران موفق انجام می دهند.  تشخیص دهید که دیگران به شما نگاه می کنند و رفتارها و عکس العمل های شما در حال مشاهده شدن توسط دیگران است.

رهبران موفق چه ویژگی هایی دارند؟ چگونه می توان یک رهبر موفق شد؟

به عنوان یک رهبر از ماموریت و رسالت های شرکت یا سازمان خود آگاه باشید و زمانی که در حال تصمیم گیری یا حرکتی هستید مثل یک رهبر هدایت کنید.

به عنوان مثال برای یک بار در هفته،در کنار و پا به پای کارمندانتان خدمت کنید و وقت را با آنها بگذرانید. این نکته مهم است که تشخیص دهید که یک رهبر نباید انتظار داشته باشد که کارمندان یا هیأت مدیره شما به بیانیه رسالت شرکت اعتقاد داشته باشند، در حالیکه  شما به عنوان یک رهبر در کنار آنها نباشید و آنها را هدایت نکنید.

2- رهبران موفق دید روشنی دارند

 رهبران موفق نمی توانند تصمیمات عجولانه ای بگیرند. رهبران موفق عکس العمل کمی در برابر تغییر شرایط از خود نشان می دهند.

شما باید یک گام به عقب برگردید و یک تصویر روشن از پروژه ها و اهداف شرکتتان داشته باشید.

برای این منظور یک برنامه ی عملیاتی منطقی ایجاد کنید که توسط کارمندان و تیم کاری شما قابل اجرا باشد و آنها را در این مسیر هدایت کند.

در تجربه ای که من کسب کردم، اکثر رهبران موفق و تاثیرگذار به راحتی به افراد  نمی گویند که چه کار کنید. بلکه رهبران موفق به تیم خود آموزش می دهند که چگونه وظایفی که به آنها محول شده را انجام دهند.

اگر بخشی از تیم شما با شکست مواجه شد، ابتکار عمل را به دست بگیرید و سعی کنید بفهمید که این شکست چرا رخ داده است. بعد از آن به دنبال راهکار باشید و به اعضا نشان دهید که چگونه می توانند موفق شوند.

بله، شکست بخشی از فرایند موفقیت است. چیزی که در این میان برای شما  مهم است این است که اگر شکست اتفاق افتاد قوی بمانید. فراموش نکنید اغلب کارمندان، فقط به اندازه ی رهبرشان قوی هستند!

رهبران موفق با صحبت و تبادل نظرات مشکلات را حل میکنند.

 3- رهبران موفق نقاط قوت تیم و گروه خود را در آغوش گرفته و می پذیرند

من همچنین متوجه شدم که رهبران موفق بر نقاط قوت تیم شان تمرکز میکنند بنابراین می توانند هرگونه خلل و شکافی در حوزه هابی مختلف را از طریق کارمندان مختلف برطرف نمایند. رهبران موفق به دقت به نقاط قوت همه تیم واقفند.

رهبران موفق چه ویژگی هایی دارند؟ چگونه می توان یک رهبر موفق شد؟

دنیایی را تصور کنید که در آن شرکت ها به جای انتقاد کردن از نقاط ضعفشان فقط بر نقاط قوت هر کارمند تمرکز کنند. از نگاه من اغلب کارمندان واقعیت را ترجیح میدهند یعنی توجه به نقاط قوت در کنار نقاط ضعف. و این همان دلیلی است که بیان میکند که شما باید به تیم خود توجه نمایید و نقاط ضعف و نقاط قوت همه اعضا  تیم خود را توامان در نظر بگیرید. و به عنوان یک امتیاز مثبت وقتی که کارمندان بر ارائه نقاط قوت خود در شرکت تمرکز می کنند . احتمالا در نقش خودشان رضایت بیشتری خواهند داشت.

اکثرا از من پرسیده میشود که رهبران موفق چگونه می تواند نقاط ضعف و قوت تیم خود را ارزیابی نماید؟

من پیشنهاد میکنم که با کارمندان خود یک مصاحبه و یا مکالمه داشته باشید. یا از طریق ارسال یک نظر سنجی از آنها سوال کنید که کدام نقاط قوت در خوشان را باور دارند و وارد شغلشان کرده اند؟ همچنین از آنها سوال کنید که در  کدام قسمت از زمینه های شغلی به چالش کشیده شده اندو چه چیزی می تواند کنترل و مدیریت چالش ها را آسانتر کند؟

بعد از به دست آوردن این نظریات از یک کارمند به سراغ بقیه کارمند ها بروید و ارزیایی نقاط ضعف و قوت را از سایر کارمندانتان آغاز کنید. به این طریق می توانید هر خلل و نقصی را ببینید و آنها را با توجه به نقاط قوت مختلفی که اعضای تیم تان دارند پر کنید.

4- رهبران موفق انگیزه دارند

من به این مسئله اعتقاد دارم که انگیزه می تواند برای دیگران الهام بخش باشد.

آیا تا به حال رهبری را دیده اید که چنان علاقه مند و مشتاق به یک ایده به ظاهر مسخره شرکتش بوده و نهایتا با همان انگیزه توانسته دیگران را نسبت به عملی کردن آن ایده مشتاق کند؟

در تجربه من زمانی که یک رهبر موفق انگیزه خود را برای یک ایده یا پروژه با دیگران به اشتراک می گذارد، کارکنان هم می توانید این انگیزه و اشتیاق را احساس کنند و آن را درک کنند. درنتیجه احتمالا با شوق، انرژی و انگیزه ی بیشتری از آن پروژه استقبال خواهند کرد.

اما اگر یک رهبر از کاری که می خواهند انجام دهند هیجان زده نباشد، این احساس در بین اعضای گروه دو طرفه خواهد بود.

اشتیاق و انگیزه ای که شما نشان میدهید کلید موفقیت دیگران است .چند راه حل که یک رهبر میتواند از طریق آن انگیزه و اشتیاق خود را به تیم های خود نشان دهد عبارتند از:

  • این موضوع را که چرا هدایت تیم را بر عهده گرفته اید با آنها به اشتراک بگذارید و بیان کنید که شما دوست دارید موفقیت آنها را در این موقعیت ببینید.
  • با تیم خود ارتباط برقرار نمایید تا متوجه شوید که چه چیزی در ارتباط با شغل شان برایشان لذت بخش است.
  • اشتیاق خود را با تن صدایی مثبت و تماس مستقیم چشم با اعضای تیم به اشتراک بگذارید و به تیم تان بگویید که واقعا از پروژه مواظبت خواهید کرد .

رهبران موفق چه ویژگی هایی دارند؟ چگونه می توان یک رهبر موفق شد؟

5- رهبران موفق شجاعت دارند

یک رهبر موفق باید شجاعت و شهامت تصمیم گیری های سخت در شرایط زمانی دشوار را داشته باشد. به خاطر می آورم که در رکود اقتصادی گذشته اگرمن چند انتخاب کوچک را انجام نمیدادم شرکتم بسته می شد. در آن زمان من مشغول تجارت املاک بودم و بازار به طور کامل دچار رکود بود. من مجبور بودم تا شجاع باشم و تصمیم هایی بگیریم که به نفع شرکت باشد.

مهمترین درسی که من در آن شرایط آموختم این بود که نه تنها  باور داشتم که شرکتم نجات پیدا خواهد کرد، بلکه باید به کارمندان و مدیر هایم هم نشان میدادم که این شجاعت را داشتم که مطمئن باشم که ما این کار را انجام می دهیم. آن ها به این طریق میتواستند در شجاعت با من سهمیم باشند.

رهبران موفق می توانند با داشتن مکالمه هایی با تیم خود و بازخورد تشویق حتی اگر منفی باشد و پذیرفتن تغییرات سیاست درهای باز، برای نظرات و ایده های تیم شجاعت بیشتری داشته باشند.

اطمینان حاصل کنید که کارکنان تان متوجه شده اند که آنها برای صحبت کردن و بیان نظراتشان عواقب منفی نخواهند داشت. چرا که موفقیت یک رهبر ارتباط بسیار مستقیمی با موفقیت کسانی دارد که تحت رهبری و هدایت او هستند.

من معتقدم که رهبری با انگیزه، شجاعت، شهامت، فداکاری، درستی و صداقت همواره کلید موفقیت یک رهبر و سازمان و ارگان تحت هدایت میباشد.

رهبران موفق با داشتن اعتماد به نفسی بالا،چشم اندازی روشن و انگیزه ای روز افزون توانسته اند این نکات مثبت را به اطرافیان خود به خوبی منتقل کنند.

رهبران موفق از نقاب زدن بر روی صورت شان خودداری می نمایند و همیشه با خود واقعی خود در برابر کارمندان شان ظاهر می شوند. به همین دلیل است که رهبران موفق همیشه حس اعتماد به کارکنان را می دهند و می توانند همانند یک دوست همراه آنها باشند.

رهبران موفق همواره به دنبال خلاقیت در کار خود هستند. آنها به طور مداوم در برابر چالش های بزرگ و کوچک با راه حل های خلاقانه ظاهر می شوند. و این نکته ای است که آنها را در هر موقعیتی موفق میکند.

اگر دوست دارید همانند رهبران موفق در تیم یا شرکت و سازمان خود مدیریت کنید، باید زمان زیادی را صرف مطالعه و تحقیق روش ها و شخصیت و رفتار رهبران موفق کرده و آن ویژگی ها را در خود بارور کنید.

 

با همراهی پیشروان کسب و کار ؛ کشتی بادبانی کسب و کار خود را در تلاطم امواج بازار با انگیزه و لذت تا مقصد مطلوب رهبری کنید.

روانشناسی کسب ‌و کار ؛ پلی برای موفقیت

روانشناسی کسب ‌و کار ؛ پلی برای موفقیت

امروزه بشر با موضوع جدیدی به نام روانشناسی کسب ‌و کار روبه‌رو است. نام دیگر این علم، روانشناسی صنعتی –سازمانی است. این موضوع ترکیبی از علم، هنر، تجربه و مدیریت است که به پیشرفت استارت آپ ها و سازمان‌ها کمک شایانی می‌کند. به‌کارگیری مفاهیم این رشته موجب افزایش بهره‌وری مجموعه و بهبود روابط بین کارمند و کارفرما می‌شود. محور این موضوع، منابع انسانی است. در ادامه این مقاله با روانشناسی کسب ‌و کار بیشتر آشنا می‌شویم. پس تا انتها همراه ما باشید.

عمل به اصول روانشناسی شمارا به موفقیت نزدیک‌تر می‌کند.

تعریف روانشناسی کسب ‌و کار

روانشناسی کسب ‌و کار، علمی است که به شما می‌گوید به چه نحوی یک سازمان را اداره کنید؟ یا اینکه چگونه نیروی انسانی خود را از میان افراد متقاضی گزینش نمایید. در حقیقت روانشناسی در این شاخه به مطالعه سازمان و نیروی انسانی می‌پردازد. هدف روانشناسی کسب ‌و کار افزایش کاراییِ دو سویه کارمند و کارفرما است. موضوع اصلی روانشناسی صنعتی و سازمانی هم حل چالش‌های درون‌سازمانی در تمام سطوح از مدیریتی تا مناصب پایین است.

روانشناسی کسب ‌و کار به موفقیت و پیشرفت یک مجموعه کمک می‌کند. در واقع ملاک‌های دستیابی به رده‌های بالا را طی سالیان گذشته بررسی می کند و سعی می‌کند بر اساس آن نکاتی را به مدیران گوشزد کند. همچنین کارکنان را به‌خصوص در مناصب حساس به یادگیری برخی از مهارت‌های اجتماعی ترغیب کند.

رشته روانشناسی کسب ‌و کار

امروزه بسیاری از جوانان با توجه به شرایط و اهمیت حوزه تجارت علاقه‌مند به تحصیل در رشته روانشناسی کسب ‌و کار هستند. این رشته بیشتر بر روی اجرای اصول روان‌شناختی تأثیرگذار در سازمان‌ها متمرکز است. درواقع یک روانشناس کسب‌وکار به افزایش رضایت شغلی افراد، شادابی محیط کار کمک می‌کند. به افراد و مدیران در جهت کسب هر چه سریع‌تر موفقیت مشاوره می‌دهد. آن‌ها تمامی مسائل مربوط به کسب‌وکار اعم از برنامه‌ریزی‌ها، نحوه اجرای آن، بودجه توجه می‌کنند.

یک نکته جالب‌توجه این است که روانشناسی در این شاخه به مسئله فروش اهمیت زیادی می‌دهد. اینکه چگونه یک محصول به بازار ارائه می‌شود و یا اینکه بازار هدف یک اداره یا شرکت چه کسانی هستند. آیا مدیران می‌توانند با روش‌های اصولی شرکت را به سود برسانند و چه راهکارهایی جهت پیش گرفتن از رقبای خود در نظر دارند؟ همه سؤالات و مسائلی است که روانشناسی کسب ‌و کار به آن می‌پردازد.

دستیابی به اهداف سازمانی به کمک روانشناسی کسب ‌و کار

روانشناسی کسب ‌و کار ؛ پلی برای موفقیت

تاریخچه روانشناسی کسب ‌و کار

روانشناسی کسب ‌و کار هم مانند هر علم دیگری دارای گذشته‌ای است. در زمان جنگ جهانی دوم به دلیل افزایش نرخ بیکاری و ورشکستگی بنگاه‌های اقتصادی کوچک و بزرگ، دانشگاه مینه سوتا مأمور شد تا طرحی را جهت حل این معضل به دولت ارائه دهد. در دهه 90 میلادی روانشناسی به نام پترسون سعی در طرح برنامه‌ای با اهداف آموزش حین خدمت، استعدادیابی، ساخت پرسشنامه‌های کاربردی و درنهایت شناسایی بازار کار مشاغلی که احتمال موفقیت در آن‌ها بیشتر است، بودند. لذا در جهت اجرای این برنامه شرکت‌های کاریابی به وجود آمدند. وظیفه آن‌ها این بود که هر فرد را متناسب با ویژگی‌های شخصیتی و مهارت‌هایش به سازمان‌ها معرفی کند.

درواقع این شرکت‌ها به‌نوعی نقش یک کاتالیزور را بازی می‌کردند. این‌گونه فرصت‌های شغلی با نسبت عادلانه‌تری بین افراد جامعه تقسیم می‌شد. پس از گذشت و اتمام جنگ‌های جنگی دروازه جدید در دانش روانشناسی به نام روانشناسی کسب ‌و کار باز شد. این علم به سازوکار بسیاری از سازمان‌های بین‌المللی کمک کرد. استفاده از آزمون‌های روان‌شناختی روانشناسی کسب ‌و کار در تشخیص میزان موفقیت افراد و شرکت بسیار مفید است. از روانشناسان سرشناس این حوزه می‌توان به هال و استرانگ علاوه بر پترسون اشاره کرد.

وظایف روانشناس کسب‌وکار

روانشناس که رشته روانشناسی کسب ‌و کار را در دانشگاه گذرانده است، وظایفی دارد که در ادامه به آن اشاره می‌کنیم. کار آن‌ها مطالعه و شناخت ذهن کارکنان یک مجموعه تجاری است. درواقع روانشناسی کسب ‌و کار سنجش تراز بین عملکرد کارمندان و استراتژی سازمان‌ها است. از همه مهم‌تر افرادی را هماهنگ با اهداف خود به کار بگیرند. روانشناسان سعی می‌کنند تا در یک سازمان دستیابی به ارتقای شغلی برای همه کارمندان در هر سطحی به‌اندازه برابری فراهم باشد. از دیگر وظایف یک روانشناس کسب‌وکار طرح‌ریزی برنامه‌های آموزشی و انگیزشی تا کارکنان احساس ارزشمندی کنند و خود را جزئی از سازمان احساس کنند و فکر کنند که موفقیت و کسب سود برای شرکت به نفع آن‌ها هم هست. او دائماً در حال آنالیز شرایط و موقعیت‌ها است تا از هر شکست احتمالی جلوگیری کند. برخلاف آنچه تصور می‌شود پرسشنامه‌های روانشناسی کسب ‌و کار در سنجش شرایط و روحیات افراد بسیار مؤثر است.

افراد تحصیل‌کرده در رشته روانشناسی کسب ‌و کار می‌توانند به سازمان‌ها و شرکت در زمینه‌هایی نظیر استخدام پرسنل، ایجاد محیط کار سالم، افزایش انگیزه و روحیه کارمندان، ارزیابی شخصیت و عملکرد کارکنان، ارائه مشاوره به کارمندان، افزایش بهره‌وری و توسعه کسب‌وکار، اصلاح ساختار سازمانی، کمک به مدیران در جهت اتخاذ تکنیک‌های مدیریتی به‌روز و کارآمد، احترام به کارمندان بر اساس سوابق آن‌ها و درنهایت افزایش امنیت و رضایت شغلی تمام افراد مشغول در سازمان به کارفرمایان کمک مؤثری انجام دهند. درواقع روانشناسی کسب ‌و کار کلید موفقیت در رویارویی با چالش‌های فروش و بازار کار است.

روانشناسان کسب‌وکار می‌توانند به‌عنوان کارشناس منابع انسانی، مدیر، مدیر آموزش و یا سرپرست روابط عمومی در شرکت‌ها، کارخانه‌های دولتی و خصوصی مشغول به فعالیت شوند. همچنین آن‌ها می‌توانند به‌عنوان نیروی کار در وزارت کار، وزارت دفاع، مدارس دولتی و خصوصی، سازمان زندان‌ها استخدام شوند. روانشناسی کسب ‌و کار قلمرو بسیار متنوع و وسیعی دارد که بسیار هم هیجان‌انگیز است.

روانشناسی کسب ‌و کار ؛ پلی برای موفقیت

روانشناسی کسب ‌و کار و بازار فروش

روانشناسی کسب ‌و کار، مهارت‌های ارزنده‌ای مانند متقاعدسازی و ارتباط مؤثر و نحوه جذاب عرضه محصول را به کارشناسان فروش آموزش می‌دهد تا بتوانند درصد فروش خود را بالاتر ببرند. با استفاده هوشمندانه از این استراتژی‌ها می‌توانید به‌راحتی اعتماد مشتریان خود را به دست آورید و آن‌ها را به مشتریان دائمی خود تبدیل نمایید. قطعاً وقتی‌که آن‌ها احساس رضایت کنند.، شما و محصولتان را به افراد دیگر معرفی می‌کنند و درنتیجه کسب‌وکار شرکت شما توسعه و رونق می‌یابد

یادتان باشد علم روانشناسی کسب ‌و کار می‌تواند شما را از تجربه کردن هر مسئله‌ای که منجر به شکست می‌شود بازمی‌دارد. درواقع لازم نیست شما همه‌چیز را خودتان تجربه کنید. روانشناسی با سال‌ها مطالعه و بررسی موقعیت‌های مختلف تمامی چالش را بررسی و برای دور زدن آن‌ها راهکارهای مؤثری پیشنهاد داده‌اند. روانشناسی و به کار بردن اصول آن به شما در جهت نوآوری و ایده پردازی کمک زیادی می‌کند.

مطالعات صورت گرفته در روانشناسی کسب ‌و کار می‌گوید تعامل سازنده با کارکنان و مشتریان بسیار در افزایش انگیزه شما برای ادامه فعالیتتان مؤثر هست. نکته این است که در هنگام ارائه محصولتان نباید اطلاعات وسیع و زیادی در اختیار مشتریان خود قرار دهید. همیشه برای مشتریان خاص و دائمی خود امتیازات ویژه‌ای را در نظر بگیرید.

روانشناسی به افراد در جهت دستیابی به پیشرفت کمک می‌کند.

روانشناسی کسب ‌و کار و روانشناس تحصیل‌کرده در این رشته به شما استفاده از خطای شناختی را به شما برای فروش بیشتر پیشنهاد می‌کند. به‌عنوان‌مثال هنگامی‌که می‌خواهید اجناس یا محصولات خود را حراج کنید، درصد تخفیف را روی 50 درصد قرار دهید، زیرا در ناخودآگاه مشتری این می‌گذرد که این‌گونه سود بیشتری می‌کند. ولی درواقع تفاوت چندانی وجود ندارد و صرف بیان کردن جمله 50% تخفیف به‌صورت خودکار مشتری را نسبت به خرید کالای شما ترغیب می‌کند. این نکته که تمرکز مخاطب شما تنها روی سود بردن از خرید است را همیشه به خاطر داشته باشید. در حقیقت این فرصتی برای شما است تا فرایند تبادل را مدیریت کنید.

نکته دیگری که روانشناسی کسب ‌و کار به شما می‌آموزد این است که در بازار رقابتی فروش، کسی برنده است که بیشتر توجه مشتری به سمت خود و محصول خود را جلب کند. نوع بسته‌بندی، شیوه معرفی کالا، نوع برخورد با مشتری، همه و همه در تصمیم‌گیری آن‌ها برای خرید یا عدم خرید محصول شما مؤثر هستند. یادتان باشد حتی در تبلیغات خود هم از دو عنصر خلاصه گویی و رنگ استفاده نمایید.

روانشناسی کسب ‌و کار ؛ پلی برای موفقیت

مدرک و درآمد روانشناس کسب‌ و کار

یک روانشناس کسب‌وکار ابتدا باید مدرک لیسانس روانشناسی صنعتی – سازمانی را بگیرد. واحدهای درسی که در این رشته می‌گذارند شامل، تبیین ساختارهای اجتماعی، توسعه منابع انسانی، نظریه‌های روانشناسی، اصول مشاوره، روانشناسی شخصیت، آمار و تاریخ روانشناسی را در طی چهار سال تحصیلی می‌گذرانند سپس به یک دوره کارآموزی 3 ماهه در یک شرکت یا کارخانه می‌روند. این دوره به ارتقای مهارت‌های ارتباطی، و تفکر انتقادی آنان کمک شایانی می‌کند.

آن‌ها در این دوره با مفاهیمی همچون حل مسئله، تصمیم‌گیری آشنا می‌شوند. در مقطع بالاتر این رشته آن‌ها به‌طور وسیع‌تری با مفاهیمی نظیر مشاوره بین فرهنگی آشنا می‌شوند. از آنجا که این صنعت حوزه سودآوری به‌حساب می‌آید در کشورهای پیشرفته روانشناسان کسب‌وکار مبلغی حدود 117 هزار دلار به‌عنوان حقوق دریافت می‌کنند. البته این مبلغ قطعاً در کشورهای درحال‌توسعه‌ای مانند سرزمین ما که این رشته و کاربرد و مزایای آن هنوز شناخته‌شده نیست، به‌مراتب کمتر است.

درمجموع می‌توان گفت که بها دادن به رشته روانشناسی کسب ‌و کار برای پیشرفت و ارتقای اقتصاد یک کشور امری ضروری است. این رشته با تمرکز بر روی تمام بخش‌های یک سازمان و اهداف آن سعی در افزایش بهره‌وری و رضایت شغلیکارکنان دارد. روانشناسان فعال در این زمینه به کارفرمایان در جهت استخدام نیروی انسانی مجرب و مناسب، پیشبرد اهداف سازمانی، برقراری زمینه پیشرفت برای همه، افزایش انگیزش، حل چالش‌ها و همچنین برقراری امنیت در محیط کار خدمت‌رسانی می‌کنند.

امروزه اگر کشوری قصد دارد تا در صنعت و اقتصاد پیشرفت کند، باید علاوه بر علم و دانش و شناخت بازار بتواند از علوم انسانی هم استفاده کند. روانشناسی کسب ‌و کار به شرکت در جهت افزایش فروش و سود هم کمک می‌کند. علاقه‌مندان برای ورود به این رشته می‌توانند در ایران رشته روانشناسی صنعتی – سازمانی را انتخاب کنند. آن‌ها می‌توانند به‌عنوان کارشناس منابع انسانی، مدیر روابط عمومی و مشاور مدیرعامل در شرکت‌های خصوصی و دولتی مشغول به فعالیت شوند.

 

با همراهی پیشروان کسب و کار ؛ کشتی بادبانی کسب و کار خود را در تلاطم امواج بازار با انگیزه و لذت تا مقصد مطلوب رهبری کنید.