جان هارولد جانسون کارآفرین و ناشر آفریقایی-آمریکایی است که شرکت انتشارات جانسون را تأسیس کرد. جان پدرش را در شش سالگی از دست داد، و سپس توسط مادر و ناپدری اش ابتدا در شهر آرکانزاس و سپس در شیکاگو بزرگ شد. او که از همان کودکی مجبور به مبارزه با مشکلات زندگی بود، به خودش قول داد که روزی در زندگی موفق خواهد شد.
او به گفته خود وفادار ماند و “Negro Digest”، یک مجله محبوب آفریقایی-آمریکایی را در سن ۲۴ سالگی و بدون استفاده از هیچ گونه وام بانکی یا سرمایه گذاری راه اندازی کرد. با استفاده از یک تکنیک بازاریابی که قبلاً هیچ کس به آن فکر نکرده بود، درآمد کافی کسب کرد تا بتواند در مدت سه سال دومین انتشارات خود را با عنوان “Ebony” تاسیس کند.
پس از آن، او «جت» را راه اندازی کرد و به آرامی به سمت ایستگاه رادیویی، انتشار کتاب و تهیه کنندگی تلویزیون تغییر مسیر داد. جانسون ضمن ایجاد امپراطوری خود، نسلی از عکاسان، تبلیغ کنندگان، بازاریاب ها و متخصصان تیراژ را از جامعه آفریقایی-آمریکایی تربیت کرد و پتانسیل پنهان خود را به نمایش گذاشت. تا سال ۱۹۸۲، او به اندازه کافی ثروتمند شده بود و به اولین آفریقایی-آمریکایی تبدیل شد که در لیست ۴۰۰ ثروتمند جهان فوربز قرار گرفت.
جان جانسون در ۱۹ ژانویه ۱۹۱۸ به عنوان جانی جانسون در شهر آرکانزاس آمریکا متولد شد. پدرش، لروی جانسون، پسر یک برده، در حالی که جانی شش ساله بود، طی حادثه ای در یک کارخانه چوب بری درگذشت. پس از آن، او توسط مادرش گرترود جانسون، که به عنوان آشپز اردوگاه کار می کرد، بزرگ شد. مرگ پدرش جانسون را مجبور کرد که از کودکی شروع به کار کند. او بعداً در مصاحبه ای با جیم هوسکین، نویسنده کتابستارگان سیاه: کارآفرینان آفریقایی-آمریکایی گفت: «من یک کودک کار بودم. قبل از اینکه یاد بگیرم چگونه بازی کنم، کار کردن را یاد گرفتم.»
مادرش علیرغم سختی زندگی، کاملاً از اهمیت تحصیل آگاه بود. بنابراین، او اصرار داشت که جانسون به مدرسه برود. بنابراین او را در یک مدرسه ابتدایی ثبت نام کرد که مخصوص دانش آموزان سیاه پوست بود. در همین حال، در سال ۱۹۲۷، او با جیمز ویلیامز ازدواج کرد.
مدرسه ای که جانسون در آن تحصیل میکرد فقط تا کلاس هشتم داشت. از آنجا که در آرکانزاس مدرسه دیگری برای سیاه پوستان وجود نداشت، گرترود تصمیم گرفت به شمال مهاجرت کند جایی که چشم انداز بهتری را برای سیاه پوستان متصور بود. بنابراین، در حالی که جانسون کلاس هشتم خود را برای بار دوم گذراند، مادرش بر کسب درآمد بیشتر تمرکز کرد.
در سال ۱۹۳۳، جان جانسون و مادرش به شیکاگو سفر کردند و از نمایشگاه کسب و کار جهانی که در آنجا برگزار می شود بازدید کردند. ناپدری وی، جیمز ویلیام نیز در شیکاگو به آنها پیوست. متاسفانه، اواسط رکود مالی بزرگ بود. در حالی که جانسون به دبیرستان وندل فیلیپس می رفت، مادر و ناپدری اش شروع به جستجوی کار کردند. اما بدون هیچ موفقیتی در نهایت برخلاف میل باطنی خود از بهزیستی درخواست کمک کردند.
نه جانسون و نه مادرش زندگی در شرایط رفاهی را که برای مدت دو سال اعطا شده بود، دوست نداشتند. در عین حال جانسون از وندل فیلیپس به دبیرستان DuSable نقل مکان کرد. در هر دو این مدارس، او در گروه سیاه پوستان طبقه متوسط تحصیل کرد. او نه تنها به خاطر لباس های فرسوده، بلکه برای کشورش نیز مورد تحقیر قرار گرفت. جانسون به علت تمسخر هایی که باید تحمل می کرد، تصمیم گرفت تا خودش را تثبیت کند. بنابراین شروع به مطالعه کتاب های خودسازی در شب کرد. تلاش های او هنگامی که به عنوان مدیر کلاس انتخاب شد، نتیجه داد و او را از نظر کیفیت رهبری متمایز کرد.
او همچنین به عنوان سردبیر روزنامه مدرسه و مدیر سالنامه کلاس انتخاب شد. بعداً به باشگاه فرانسوی پیوست و رئیس شورای دانش آموزی شد. همزمان، او شغل خود را در اداره ملی جوانان، یک پروژه جدید تضمین کرد. در سال ۱۹۳۶، جانسون از دانشگاه شیکاگو ۲۰۰ دلار بورس تحصیلی دریافت کرد. با این حال او که نمی دانست چگونه سایر هزینه ها را تامین کند، تصمیم گرفت تحصیل در دانشگاه را رها کند.
اما سرنوشت چیز دیگری می خواست. اندکی پس از مراسم فارغ التحصیلی، جانسون و برخی دیگر از دانش آموزان توسط یک سازمان حقوق مدنی مستقر در نیویورک، به یک شام دعوت شدند. در آنجا از جانسون درخواست شد تا سخنرانی کند. هری اچ پیس، رئیس شرکت بیمه زندگی (SLL)، یکی از دعوت شدگان بود. او چنان تحت تاثیر سخنان جان جانسون قرار گرفت که به او پیشنهاد کار داد تا بتواند از بورس تحصیلی ۲۰۰ دلاری خود استفاده کند و به تحصیل ادامه دهد. جانسون کار نیمه وقت خود را در دفتر کار SLL در اول سپتامبر ۱۹۳۶ آغاز کرد و همزمان تحصیلات خود را در دانشگاه شیکاگو ادامه داد.
در ابتدا کار جان جانسون خواندن تمام نشریات دوره ای موجود، و انتخاب مقالاتی بود که ممکن است مورد توجه مشتریان SLL که بیشتر متعلق به جامعه آفریقایی-آمریکایی بودند، قرار گیرد. سپس پیس آن مقالات را مرور می کرد و چاپ آنها را در مجله ماهانه شرکت، “گاردین” انجام می داد. به تدریج جانسون با یادگیری فنون کسب و کار بیش از پیش به او نزدیکتر شد. در سال ۱۹۳۹، هنگامی که به سمت سردبیر ماهنامه گاردین ارتقا یافت، تحصیل در دانشگاه را رها کرد تا تمام وقت در SLL کار کند و ترجیح داد در حین کار یاد بگیرد.
هنگام کار به عنوان سردبیر، به ذهن جان جانسون رسید که آفریقایی-آمریکایی ها ممکن است از یک مجله انحصاری لذت ببرند که فقط نیازهای آنها را تامین کند. جان جانسون سپس تصمیم گرفت یک نسخه آفریقایی-آمریکایی از “Readers Digest” ایجاد کند، و به طور موقت آن را “Negro Digest” نامید. اخبار در “Negro Digest” به صورت خلاصه منتشر می شد. جانسون خیلی زود متوجه شد که خوانندگان همچنین می خواهند اخبار را ببینند و بسیاری از آنها دنبال کننده مجله هایی مانند “Life” و “Look” هستند. با توجه به این موارد “Ebony” متولد شد، همسرش به او گفت ابونی نام یک چوب سیاه خوب آفریقایی است.
اولین شماره در نوامبر ۱۹۴۵ منتشر شد. ابونی از همان ابتدا موفق بود و وقتی ۲۵۰۰۰ نسخه در چند ساعت اول به فروش رسید، ۲۵۰۰۰ نسخه دیگر چاپ شد. در ابتدا او مجبور بود بدون تبلیغات پیش برود، اما در سال ۱۹۴۶، تبلیغات را نه تنها از طریق SLL، بلکه از سوی غول های سفید پوست رسانه مانند Armour Foods ، Quaker Oats ، Chesterfield ، Elgin Watch و Zenith گرفت.
در اواخر دهه ۱۹۵۰، جان جانسون از مارتین لوتر کینگ دعوت کرد تا ستونی در Ebony بنویسد و بدین ترتیب از طریق بستری که جانسون فراهم کرد توانست حمایت از جنبش خود را به دست آورد. سپس جان بخش خاصی را برای مقالات مربوط به جنبش استقلال آفریقا در هر شماره ذخیره کرد.
در سال ۱۹۴۹ جان جانسون نام انتشارات Negro Digest را به انتشارات جانسون تغییر داد. پس از آن، او مجلات دیگر، “Tan”، یک نوع مجله با اعتراف واقعی و در سال ۱۹۵۱، خلاصه اخبار هفتگی، «جت» را تاسیس کرد. او همچنین «ستاره های آفریقایی آمریکایی» و «ابونی جونیور» را تاسیس کرد، که دومی یک مجله اختصاصی برای کودکان است. در سال ۱۹۵۸، او با ایجاد «نمایشگاه مد ابونی» به سمت هدف جدیدی حرکت کرد.
موفقیت آن باعث شد که او خط تولید لوازم آرایشی خود را در سال ۱۹۷۳ راه اندازی کند. در سال ۱۹۷۰، او نام Negro Digest را به دنیای سیاه تغییر داد. پس از آن، او سه ایستگاه رادیویی خریداری کرد، یک شرکت چاپ کتاب و یک شرکت تلویزیونی راه اندازی کرد. در اوایل دهه ۱۹۸۰، وی به یکی از ثروتمندترین رهبران کسب و کار جهان تبدیل شده بود.
جان جانسون را بیشتر به خاطر تاسیس “Ebony”، مجله ای که از سال ۱۹۴۵ به طور مداوم در حال انتشار است، به یاد می آورند. در ابتدا با هدف به تصویر کشیدن دیدگاه جامعه آفریقایی-آمریکایی، بر موفقیت های افراد آفریقایی-آمریکایی تبار تاکید کرد، اما بعداً شامل سایر موضوعات مهم برای جامعه آفریقایی-آمریکایی شد.
Ebony همچنین مورخان حرفه ای را برای مستند کردن سهم جامعه سیاه پوستان در تاریخ ایالات متحده استخدام كرد. همچنین فرهنگ آفریقایی- آمریکایی را مثبت نشان داد و از مدل های آفریقایی- آمریکایی در تبلیغات خود استفاده کرد. همچنین به پیشرفت آگاهی در جامعه سیاه پوستان نیز کمک کرد.
در سال ۱۹۵۱، جان جانسون توسط اتاق بازرگانی ایالات متحده به عنوان مرد جوان سال انتخاب شد. او اولین آفریقایی-آ مریکایی بود که چنین افتخاری را دریافت کرد. در سال ۱۹۶۶، به دلیل مشارکت خود در حوزه روابط نژادی، توسط انجمن ملی پیشرفت افراد رنگین پوست، مدال اسپینگارن را دریافت کرد. در سال ۱۹۹۵، جانسون به مناسبت پنجاهمین سالگرد مجله ابونی جایزه ارتباطات را دریافت کرد. وی در سال ۱۹۹۶ از رئیس جمهور بیل کلینتون نشان آزادی را دریافت کرد.
جان جانسون در ۸ آگوست ۲۰۰۵ بر اثر نارسایی قلبی درگذشت و در گورستان اوک وود در شیکاگو دفن شد. در مراسم تشییع جنازه وی بیش از ۱۰۰۰ نفر از جمله رئیس جمهور آینده ایالات متحده، باراک اوباما، فعال الشارپتون و کارول مسیلی براون، سیاستمدار حضور داشتند.
کاربرد هوش مصنوعی AI در بازاریابی داده محور (کسب و کار هوشمند) BI
امروزه دانش و ایده می تواند که با نیروی کم، قدرت عظیم تولید کند.
از بین تستها و پرسشنامههایی که برای سنجش افسردگی تهیه شده است، پرسشنامهی افسردگی بک…
از بین تستها و پرسشنامههایی که برای سنجش افسردگی تهیه شده است، پرسشنامهی افسردگی بک…
برای موفقیت خود و معرفی خود به دیگران نیاز دارید که خود را بهتر بشناسید.…
مدل جهانی دیسک DISC در دنیا بهعنوان یکی از معتبرترین ابزارهای ارزیابی، بهبود و توسعه…