جان دیویسون راکفلر تاجر نفت و یکی از ثروتمندترین مردان جهان

جان دیویسون راکفلر تاجر نفت و یکی از ثروتمندترین مردان جهان

جان دیویسون راکفلر رئیس شرکت نفتی و یکی از ثروتمندترین مردان جهان بود. او از ثروت خود همواره برای فعالیت های بشردوستانه استفاده کرد.

بیوگرافی جان دیویسون راکفلر

جان دیویسون راکفلر، صنعتگر آمریکایی، ۸ ژوئیه ۱۸۳۹ در ریچفورد، نیویورک متولد شد. والدین او ویلیام اوری راکفلر و الیزا دیویسون بودند. پدرش دارای نژاد آلمانی و انگلیسی بود و مادرش اسکاتلندی-ایرلندی بود. جان دی راکفلر فرزند دوم از شش فرزند حاصل از ازدواج والدینش بود و او بزرگترین پسر خانواده بود. پدرش وقت زیادی با خانواده نمی گذراند. چرا که او یک فروشنده مسافرتی بود که به ندرت به خانه می آمد.

ویلیام به دلیل شیوه های کسب و کار مشکوک و اخلاق دمدمی مزاج خود مشهور بود. از طرف دیگر مادر جان، الیزا زن خانه دار پرهیزکاری بود که برای حفظ عدالت در خانواده تلاش می کرد. به عنوان مثال، او در ازای تنبیه جان، کارهای خانگی را به او می سپرد.

در سال ۱۸۵۱، هنگامی که جان دوازده ساله بود، خانواده به اوگو نقل مکان کردند. در اینجا جان به آکادمی اوگو پیوست. زندگی جان دیویسون راکفلر در اینجا بسیار کوتاه بود، زیرا خانواده دو سال بعد به استرانگ ویل نقل مکان کردند. در آنجا جان در دبیرستان کلیولند شرکت کرد. شخصیت جان در آن روزها مطیع، درس خوان و فرومایه توصیف می شود. در کلیولند اولین دوره خود در زمینه کسب و کار را در کالج تجاری فولسوم گذراند.

او نخستین پالایشگاه نفت خود را در نزدیکی کلیولند ساخته و در سال ۱۸۷۰ شرکت استاندارد نفتی خود را نیز تاسیس کرد. در سال ۱۸۸۲ تقریبا تمام انحصار تجارت نفت در ایالات متحده در دست شرکت نفتی راکفلر بود، اما شیوه های تجارت وی منجر به تصویب قوانین ضد انحصاری شد. راکفلر در اواخر زندگی، خود را وقف اعمال انسان دوستانه کرد. وی در سال ۱۹۳۷ درگذشت.

سال های اولیه زندگی جان دیویسون راکفلر

او که در ریچفورد، نیویورک متولد شد، در ۸ ژوئیه ۱۸۳۹، در سن ۱۴ سالگی به همراه خانواده اش به کلیولند، اوهایو نقل مکان کرد، وی که از کار سخت و طاقت فرسا ترسی نداشت، در سن نوجوانی به تعدادی مشاغل کوچک پرداخت. اولین کار دفتری خود را در سن ۱۶ سالگی به عنوان دستیار دفتردار در شرکت هویت و تاتل، شروع کرد.

در سن ۲۰ سالگی، راکفلر که پیشرفت خوبی در شغل خود داشت، با یک شریک تجاری دست به کار شد و به عنوان بازرگان در زمینه یونجه، گوشت، حبوبات و کالاهای دیگر مشغول به کار شد. در پایان سال اول فعالیت، این شرکت ۴۵۰ هزار دلار درآمد کسب کرده بود.

راکفلر، که یک تاجر دقیق و مشتاق بود و از ریسک های غیرضروری خودداری می کرد، متوجه فرصتی برای تجارت نفت در اوایل دهه ۱۸۶۰ شد. با افزایش تولید نفت در غرب پنسیلوانیا، راکفلر فهمید تاسیس پالایشگاه نفتی در نزدیکی کلیولند، در فاصله کمی با پیتسبورگ، می تواند یک اقدام تجاری خوب باشد. در سال ۱۸۶۳، او اولین پالایشگاه خود را افتتاح کرد و طی دو سال به بزرگترین منطقه موجود تبدیل شد. این موفقیت راکفلر را برای اشتغال تمام وقت به تجارت نفت متقاعد کرد.

جان دیویسون راکفلر تاجر نفت و یکی از ثروتمندترین مردان جهان

استاندارد اویل

در سال ۱۸۷۰، راكفلر و همكارانش شرکت استاندارد اویل را تاسيس كردند كه به لطف شرايط مطلوب اقتصادی، صنعت و تلاش راكفلر برای تحقق اهداف شركت و حفظ بودجه، بلافاصله رونق گرفت. با موفقیت به دست آمده، او شروع به خرید سهم رقبای خود کرد. روند پیشرفت استاندارد اویل آنقدر سریع و گسترده بود که طی دو سال اکثر پالایشگاه های منطقه کلیولند را تحت کنترل درآورد. سپس استاندارد اویل از قدرت خود در منطقه استفاده کرد تا معاملات مطلوبی با راه‌آهن برای حمل و نقل نفت خود انجام دهد.

در همین زمان، استاندارد اویل با خرید خطوط لوله و پایانه وارد کار شد و سیستم حمل و نقل را برای محصولات خود راه اندازی کرد. با کنترل و تملک تقریباً هر جنبه ای از کسب و کار، نفوذ استاندارد اویل در صنعت افزایش یافت. جان دیویسون راکفلر حتی هزاران هکتار جنگل را برای الوار و حفاری خریداری کرد و مانع فعالیت رقیبان خود در این زمینه شد.

استاندارد اویل روز به روز قوی تر شد و سهام رقبای دیگر در منطقه را نیز خرید. راکفلر جاه طلبی خود برای حضور در صنعت نفت در ایالات متحده و خارج از کشور را دنبال کرد. با گذشت بیش از یک دهه از ابتکار استاندارد اویل، تقریباً انحصار تجارت نفت در آمریکا در اختیار جان دیویسون راکفلر بود و هر بخش را تحت یک شرکت بزرگ ادغام كرد، و خود نیز بر آن نظارت داشت. کار هایی که راکفلر تا آن زمان انجام داده بود منجر به اولین انحصار آمریکا و اعتمادسازی شده بود. تا جایی که این امر به عنوان چراغ راهنما برای دیگران در کسب و کارهای پس از او محسوب می شود.

مسائل ضد انحصاری

با چنین فشار تهاجمی به صنعت، مردم و کنگره ایالات متحده متوجه استاندارد اویل و انحصار طلبی غیر قابل توقف آن شدند. رفتار انحصار گرایانه جان دیویسون راکفلر مورد استقبال قرار نگرفت. استاندارد اویل خیلی زود مظهر یک شرکت بیش از حد بزرگ و حد مسلط بر نفع عمومی شد. کنگره در سال ۱۸۹۰ با قانون ضد انحصار شرمن وارد شد و دو سال بعد دیوان عالی اوهایو استاندارد اویل را انحصاری دانست که خلاف قانون اوهایو بود. جان دیویسون راکفلر که همیشه مشتاق بود یک قدم جلوتر باشد، شرکت را منحل کرد و اجازه داد که هر یک از املاک زیر پرچم استاندارد اویل توسط دیگران اداره شود. سلسله مراتب کلی همچنان در جای خود باقی ماند، و هیئت مدیره استاندارد اویل کنترل شرکت های غیرفعال را حفظ کرد. تنها ۹ سال پس از تجزیه شرکت در مقابل مقررات ضد انحصاری، بخش های شرکت در یک شرکت هلدینگ مجدداً به یکدیگر پیوستند. با این حال در سال ۱۹۱۱، دیوان عالی ایالات متحده نهاد جدید را به دلیل نقض قانون ضد انحصار شرمن غیرقانونی اعلام كرد و مجدداً مجبور به انحلال آن شدند.

جان دیویسون راکفلر تاجر نفت و یکی از ثروتمندترین مردان جهان

سال های آخر زندگی و میراث جان دیویسون راکفلر

راکفلر یک باپتیست فداکاری بود که توسط یک زن پرهیزگار بزرگ شده بود. چیزی که پس از پایان کار بزرگترین شرکت در جهان، در اقدامات او خود را نشان داد. او شروع به تمرکز روی تلاش های خیرخواهانه کرد و به یکی از بزرگترین نیکوکاران تاریخ تبدیل شد. او در یافتن دانشگاه شیکاگو در سال 1882 کمک کرد. و زمانی که از اداره یکی از بزرگترین مشاغل جهان (در سال ۱۸۹۵، در ۵۶ سالگی) بازنشسته شد، خود را وقف کارهای خیرخواهانه کرد و به یکی از نیکوکار ترین افراد تاریخ تبدیل شد.

جان دیویسون راکفلر برای تاسیس دانشگاه شیکاگو (۱۹۸۲) کمک کرد، که قبل از مرگ وی بیش از ۸۰ میلیون دلار به آنها پرداخت. او همچنین به موسسه تحقیقات پزشکی راکفلر (که بعدها دانشگاه راکفلر نامیده شد) در نیویورک و بنیاد راکفلر کمک کرد. در مجموع وی بیش از ۵۳۰ میلیون دلار به عناوین مختلف اهدا کرد.

جان دیویسون راکفلر به همراه همسرش لورا، پنج فرزند داشت که یکی از دختران او به نام آلیس در نوزادی درگذشت. جان دیویسون راکفلر در ۲۳ می ۱۹۳۷ در ساحل اورموند، فلوریدا درگذشت. میراث وی همچنان ادامه دارد، راكفلر یکی از تاجران برجسته آمریکا محسوب می شود و به عنوان فردی که كمک کرد تا ایالات متحده را به آنچه امروز است تبدیل كند، شناخته می شود.

تنها پسر وی به نام جان نیز در حالی كه پدرش هنوز زنده بود از طرف پدر به عنوان خیرخواه خدمت می كرد. او در طول جنگ جهانی دوم به تاسیس سازمان ملل متحد (USO) کمک کرد و پس از جنگ، زمین هایی را برای دفتر مرکزی سازمان ملل متحد نیویورک اهدا کرد. وی همچنین ۵ میلیون دلار برای مرکز هنرهای نمایشی لینکلن در شهر نیویورک اهدا کرد. جان به ترمیم ویلیامزبرگ، ویرجینیا کمک کرد و بودجه لازم را برای موزه هنرهای مدرن فراهم کرد.

رازهای موفقیت راکفلر به نقل از جان دیویسون راکفلر

اگر می خواهید موفق شوید باید در مسیرهای جدید قدم بگذارید، نه اینکه در مسیرهای فرسوده موفقیت های قبلی حرکت کنید.

من هیچ چیزی را از مردی که همه ساعات روز بیداری را به خاطر پول به کسب پول اختصاص می دهد، تحقیرآمیز تر نمی دانم.

اگر تنها هدف شما ثروتمند شدن است، هرگز به آن دست نمی یابید.

من اعتقاد دارم كه هر حقي به معناي یک مسئولیت، هر فرصتی یک تعهد؛ و هر موقعیتی یک وظیفه است.

مهمترین چیز برای یک جوان تامین اعتبار، شهرت و شخصیت است.

رهبری خوب شامل نشان دادن چگونگی انجام کار افراد برتر به افراد متوسط ​​ است.

من به شان کار اعتقاد دارم. خواه با سر و یا دست انجام شود. جهان به هیچ کس یک زندگی مدیون نیست، بلکه به هر فردی فرصتی برای ساخت زندگی مدیون است.

موفقیت به سبک استیو جابز

موفقیت به سبک استیو جابز

با استیو جابز در مسیر موفقیت

موفقیت یکی از مطلوب ترین خواسته های افراد در تمام جهان محسوب می شود. همه افراد دوست دارند موفق باشند و بدین سبب در اجتماع جایگاه مطلوبی را به دست بیاورند و از زندگی خود لذت ببرند. اما برخی راه رسیدن به آن را بسیار سخت تصور می کنند و بر این باورند که باید خود را به آب و آتش بزنند تا بلکه بتوانند موفق شوند. البته برخی از افراد هم با اندکی درایت و تامل راه میان بُر را انتخاب می کنند و مایلند از این راه به مقصد برسند. یکی از راه های میان بُر که بسته به میزان همت شما، می تواند مفید هم باشد پیروی از سبک افراد موفق است؛ می توان آن را به عنوان الگوی موفقیت در نظر گرفت. یکی از الگوهای مطرح جهانی در خصوص موفقیت، استیو جابز می باشد. در این قسمت سعی داریم راهکارهای موفقیت به سبک استیو جابز را برایتان بگوییم تا بتوانید با الگوگیری و برنامه ای ساده و منظم، طعم موفقیت به سبک اسیو جابز را بچشید و در شمار افراد موفق قرار بگیرید. البته هر انسانی خصوصیات و شرایط مختص به خود را دارد و می تواند بسته به توانایی های فردی خود، از یک سبک مشخص موفقیت، الگوبرداری کند.

در ابتدا برای آشنایی بیشتر توضیحات مختصری در خصوص زندگی این انسان موفق بیان می کنیم و سپس راهکارهای موفقیت به سبک استیو جابز را برایتان شرح می دهیم.

مختصری از زندگی استیو جابز

استیو جابز متولد سال 1955 در سان فرانسیسکو است. مادر جابز دارای ملیت آلمانی- سوییسی و پدر او نیز فردی سوری و مسلمان بود. او کارآفرین آمریکایی و بنیانگذار شرکت اپل است. و یکی از چهره های مشهور در صنعت رایانه به شمار می آید. جابز در سال 1976 به همراه دوستش به نام استیو وازنیک اقدام به تاسیس شرکت اپل کرد. آنچه که امروز سبب شهرت استیو جابز را فراهم آورده بنیانگذاری شرکت اپل و ایده های خلاق او در خصوص تاسیس این شرکت است. استیو جابز و دوستش توانستند اولین رایانه شخصی را تحت عنوان اپل وارد بازار کنند. در سال 1985 به سبب وجود اختلاف مدیریتی استیو جابز شرکت اپل را ترک کرد و خود اقدام به تاسیس شرکت «نکست» نمود. شرکت مذکور نیز شرکتی بسیار موفق بود و بدین سبب در سال 1996 توسط شرکت اپل خریداری شد. فلذا استیو جابز مجدد به اپل برگشت. در سال 2007 استیو جابز به عنوان یکی از قدرتمند ترین افراد دنیا و حتی برتر از بیل گیتس، روپرت مرداک و اریک اشمت معرفی شد. همچنین در سال 2009 به عنوان برترین و تحسین برانگیز ترین کار آفرین مشهور جهان در نظر نوجوانان انتخاب شد. استیو جابز به راستی یک نابغه بود و توانست افتخارات بسیار زیادی را کسب کند. سرانجام بر اثر سرطان لوزالمعده در سن 65 سالگی در 5 اکتبر 2011 از دنیا رفت. اما چیزی که نام او را هنوز زنده نگه داشته، روش هایی است که می توان آن ها را به عنوان راهکارهای موفیقت به سبک استیو جابز نام برد.

روش هایی برای موفقیت به سبک استیو جابز

1- نه گفتن به فرصت های گوناگون

یکی از راهکارهای موفقیت به سبک استیو جابز قدرت نه گفتن به مسئله های گوناگون زندگی است. نظر جابز در خصوص این راهکار موفقیت این گونه است: «من همانند خیلی از کارهای موثری که انجام داده ایم به موارد بسیاری که انجام نداده ایم هم افتخار می کنم. ابداع کردن شامل گفتن نه به هزاران مسئلهٔ گوناگون است». بنابراین کنترل مسیر موفقیت با استفاده از قدرت نه گفتن به سایر موارد وسوسه انگیز می تواند امکان پیشرفت شما را تقویت کند. در این مورد همیشه هم تصمیم گیری آسان نیست و شاید سود کوتاه مدت شما را به انتخاب راه های فرعی ترغیب کند. روش موفقیت به سبک استیو جابز دوراندیشی و گذشتن از بعضی کارها را به شما پیشنهاد می کند.

2- توجه به ارزش کار

به عقیدهٔ استیوجابز «بدل شدن به ثروتمند ترین مرد جهان که در گوشه ای از قبرستان آرام گرفته است برایم ارزش ندارد، اینکه هر شب وقتی به رختخواب می روم احساس کنم کاری ارزشمند انجام داده ام چیزی است که برایم مهم محسوب می شود». بسیاری از افراد صرف کسب ثروت فراوان را هدف خود قرار می دهند. در موفقیت به سبک استیو جابز ارزش کار انجام شده است که ملاک در نظر گرفته شده است. وقتی عمل افراد با ارزش باشد قطعا قیمت خوبی هم پیدا می کند.

3- توجه به کیفیت عمل

همیشه آنچه که سبب پایداری افراد و اعمال شان می شود کیفیت و به عبارتی مطلوب بودن فعالیتی است که از سوی آنها انجام شده است. گاهی افراد به کارهای زیادی مشغول می شوند و به سبب افزایش حجم فعالیت های خود، کلا یادشان می رود که در کجای راه ایستاده اند. اگر می خواهید موفقیت به سبک استیو جابز را تجربه کنید، باید بدانید که «کیفیت، بسیار مهم تر از کمیت است. یک موفقیت بسیار بزرگ بهتر از موفقیت های مقطعی و کوتاه مدت است».

4- تلاش و پشتکار

وقتی بخواهیم میزان موفقیت افراد را بسنجیم متوجه می شویم که انسان ها دو گونه هستند. 1- افراد باهوش 2- افراد با پشتکار. آنچه که با تجربه بدست آمده و می توان با نهایت جرات و اطمینان از آن سخن گفت این است که برای رسیدن به موفقیت، پشتکار بیشتر از هوش کارساز است. چرا که فرد با پشتکار تمام تلاش خود را برای رسیدن به خواسته هایش به کار می برد. استیو جابز در این خصوص می گوید: «من بر این باور هستم آنچه بیش از نیمی از کارآفرینان موفق را از غیرموفق ها جدا می نماید. پشتکار خالص است». در نتیجه می توان پشتکار را به عنوان یکی از اصلی ترین راهکارهای موفقیت به سبک استیو جابز نام برد.

5- انتخاب راه های ساده

موفقیت به سبک استیو جابز

از دیگر مولفه های موفقیت به سبک استیو جابز انتخاب راه های ساده برای رسیدن به موفقیت است. جابز در این خصوص می گوید: «تمرکز و سادگی، یکی از مهم ترین اعتقادات من است. پدیده ساده می تواند دیر یاب تر و دشوار تر از یک پدیده پیچیده باشد. باید تلاش بسیاری کنید تا فکر و ایده خود را به ساده ترین وجه ممکن به بار بنشانید». توجه به ساده بودن روش و ساده عمل کردن یکی از آسان ترین و مطمئن ترین راه هایی است که احتمال رسیدن به موفقیت را افزایش می دهد.

6- نا امید نشدن از شکست، مهمترین راهکار موفقیت به سبک استیو جابز

گاهی افراد با دنیایی از آرزو برای رسیدن به موفقیت تلاش می کنند و چه بسا در چندین مرحله نیز موفق می شوند. اما ممکن است به حسب اتفاق یا اشتباه محاسباتی، موفقیت های قبلی جای خود را به شکست بدهند. در روش موفقیت به سبک استیو جابز شکست معنی ندارد. او در خصوص اخراج کوتاه مدت از شرکت اپل که به ظاهر شکستی بزرگ است می گوید: «اخراج از شرکت اپل، بهترین اتفاقی بود که در زندگی من افتاد. با این اتفاق سنگین بار یک فرد موفق بودن، با فروغ و خوش دلی یک تازه کار بودن جایگزین شد. این اتفاق به من انگیزه داد تا وارد یکی از خلاقانه ترین دوره های زندگی ام شوم». در نتیجه شکست هرگز به معنی عدم موفقیت نیست و می توان آن را محرکی برای موفقیت های بعدی به حساب آورد.

7- رابطه خلاقیت و موفقیت

موفقیت به سبک استیو جابز

یکی از مواردی که وجه تمایز افراد موفق از غیر موفق می باشد، میزان ابتکار و خلاقیت آنان است. هر چقدر که فرد خلاق باشد ایده های بیشتری به ذهنش خطور می کند و راهکارهای بهتری از میان آن ها بدست می آورد. خلاقیت و ابتکار را نیز می توان به عنوان یکی از راهکارهای موفقیت به سبک استیو جابز معرفی کرد. به عقیده او «ابتکار و خلاقیت است که بین یک رهبر و یک پیرو تفاوت ایجاد می کند». هر چه شما بتوانید خلاق تر عمل کنید، به تبع آن می توانید بیشتر به عنوان پرچمدار موفقیت مطرح شوید. این مهارت اکتسابی است یعنی شما با تمرین و وادار کردن خود می توانید میزان خلاقیت تان را رشد بدهید.

8- علاقه به شغل

برای موفقیت در هر زمینه ای شرط اول این است که با علاقه به سمت آن بروید. اگر کاری را با بی میلی و از سر اجبار و یا به هر دلیل دیگری غیر از علاقه شروع کنید، مطمئن باشید که شکست نتیجهٔ نهایی آن خواهد بود. اگر می خواهید طعم موفقیت به روش استیو جابز را بچشید، باید بدانید که: «تنها راه انجام کارهای بزرگ این است که عمیقا عاشق آنچه انجام می دهید باشید. اگر هنوز شغل مورد علاقه خود را پیدا نکرده اید به جستجو ادامه دهید و توقف نکنید. قلب تان، به شما می گوید که چه زمانی به آن رسیده اید». در نتیجه برای اطمیان از شروع مسیر انتخابی خود در خصوص موفقیت، راه کار ساده این است که بدانید چه میزان به وضعیتی که خواستار رسیدن به آن هستید علاقه دارید. زیرا میزان علاقه شما، بیانگر میزان تلاش برای رسیدن به موفقیت مذکور است.

راهکارهای گفته شده در خصوص موفقیت به سبک استیو جابز نکاتی طلایی برای رسیدن به موفقیت محسوب می شوند. در این نوشتار سعی شد که با جملات استیو جابز و از زبان خود او شما را با راهکارهایی که استفاده کرده آشنا کنیم. همان گونه که ملاحظه کردید این روش ها، ساده و در عین حال پر کاربرد است. امیدوارم مطالب گفته شده مفید بوده و تلنگر کوچکی برای آغاز موفقیت های شما در زندگی محسوب شود. اقدام نهایی را خود شما بر میدارید و مطالعه زندگی انسان های بزرگ، تنها چراغ راه هستند.

چگونه می توان یک مدیر موفق شد؟ (12 اقدام کلیدی مدیریت موفق)

چگونه می توان یک مدیر موفق شد؟ (12 اقدام کلیدی مدیریت موفق)

تا به حال به عنوان یک مدیر به میزان موفقیت خود اندیشیده اید؟ و یا آن را مورد بررسی قرار داده اید؟ نقش حیاتی یک مدیر موفق در سازمان خود به حدی تعیین کننده است که رفتار او برای همه کارمندان به عنوان یک الگوی عملی تلقی می شود. پس مدیریت موفق یا ناموفق او نیز به همه آنان سرایت خواهد کرد. همان گونه که کارمندان در یادگیری فرهنگ سازمانی به مدیر خود به عنوان یک الگو توجه می کنند.

در تعیین میزان موفقیت یک مدیر عواملی را می توان نام برد که برای داشتن چنین ویژگی هایی حتما نباید در ذات خود به دنبال آن ها بگردید. بلکه از طریق اکتسابی و با آموزش و تمرین قابل یادگیری اند. در ادامه این مقاله از نیک اندیشان له بیان این عوامل می پردازیم.

چگونه می توان یک مدیر موفق شد؟

1- زمینه کاری خود را درست انتخاب کنید

در ابتدای امر شما به عنوان مدیری که در حال راه اندازی یک کسب و کار هستید، باید به خاطر داشته باشبد میزان علاقه یا اطلاع و تخصص شما نسبت به حیطه کاری تان بسیار با اهمیت است. کاری را انتخاب کنید که از آن لذت می برید. به دنبال یافتن تازه های آن کار هستید. و استعداد خود را در آن کار می بینید. در این صورت مسیر کاری شما به مراتب هموارتر خواهد بود. چرا که میزان انگیزه بالای شما برایتان یک تقویت کننده خواهد بود. در نهایت برای سازمانتان سود آور خواهید بود و در پی این مدیریت موفق، لذت و علاقه شما به کارمندان نیز منتقل خواهد شد.

2- چشم انداز و مأموریت طراحی کنید

وقتی بدانید مسیر حرکت شما چیست و اکنون در چه فاصله ای از هدف تان ایستاده اید، برای برنامه ریزی و تخصیص منابع، بهتر تصمیم گیری خواهید کرد.

یک مدیریت موفق ایجاب می کند که از هدر رفتن وقت و سرمایه سازمان خود جلوگیری کرده و از آن حداکثر استفاده را بنماید. تدوین یک چشم انداز که برای کارمندان شما هم راهگشا است. و هم ابهامات کاری آنان را رفع می کند.

چگونه می توان یک مدیر موفق شد؟ (12 اقدام کلیدی مدیریت موفق)

3- کارمندان را درست استخدام و یا اخراج کنید

یک مدیر موفق برای استخدام کردن باید با استفاده از خصوصیات خاص هر شغلی به دنبال فرد مناسب، هم از نظر تخصص و مهارت و هم از نظر توانمندی های روانشناختی و فیزیولوژیک متناسب و کافی باشد.

یک مدیر موفق به خوبی جایگاه های شغلی سازمان خود را می شناسد. و با استفاده از هوش هیجانی بالایی که دارد انسان شناس خوبی نیز برای انتخاب افراد است و یا حداقل از دیگران برای تشخیص صحیح خود یاری می جوید.

روی دیگر این قضیه شهامت در اخراج کردن است. زمانی که تشخیص شما به شما این اطمینان را بدهد که حضور یک کارمند در سازمان فرسایشی شده و کارایی لازم را از دست داده است. یا با ترک این کار موقعیت های بهتری را می تواند تجربه کند. باید بدون هیچ ترسی به فکر جایگزین برای آن کارمند باشد و یا جایگاه شغلی کارمند خود را تغییر دهد تا به نتایج مطلوب خود برسد.

4- کارمندان سازمان را به مشارکت کردن در تصمیم گیری و اظهار نظر تشویق کنید

مدیر موفق کسی است که کارمندان خود را صاحب نظرانی می بیند که گاهی می توانند بهتر از او درباره یک موضوع نظر بدهند. خود را دانای کل نمی داند. و خوب می داند که این مشارکت دادن کارمند خود را نسبت به کار و سازمانش متعهدتر می کند و شوق او را می افزاید.

وقتی یک محیط دوستانه در سازمان ایجاد شود که در آن همه فکر کنند و راه حل ارائه بدهند؛ موفقیت های بیشتری برای سازمان به دست خواهد آمد. چون فکر کردن فقط کار مدیر نیست. در یک سازمان همه باید فکر کنند و برای رشد سازمان تلاش کنند و سهیم باشند. این یکی از اصلی ترین اصول مدیریت موفق در سازمان است.

چگونه می توان یک مدیر موفق شد؟ (12 اقدام کلیدی مدیریت موفق)

5- به ارتباطات درون سازمانتان اهمیت بدهید

یکی از ارتباطات مهم در هر سازمانی، ارتباطات انسانی آنها است. کارمندان هم مانند مدیر، یک انسان با دغدغه های خاص خودشان و نگرانی ها و علایق و احساسات متفاوت اند. آنها هم خانواده دارند و مسئولیت هایی در آن بر عهده دارند. با مسائلی درگیرند و منافعی را برای خودشان در نظر دارند.

نگاه مدیر موفق به کارمندان خود به عنوان یک انسان، آن ها را به ایجاد یک رابطه خوب با آنها تشویق می کند. مدیر موفق می تواند در برخی ساعات غیرکاری، یک فضای صمیمی با کارمندان خود ایجاد کند و صمیمیت را ایجاد کند. در چنین شرایطی کارمندان اعتمادشان جلب می شود و راحت تر می توانند حرف هایشان را با مدیر در میان بگذارند.

6- مسئولیت پذیر باشید

مدیر نیز انسانی است مانند بقیه. پس ممکن است او هم گاهی مرتکب اشتباه شود. اما مسأله در این است که نباید آن را مخفی کند و یا به گردن دیگران انداخته و مسئولیت خود را فراموش کند.

مدیر موفق با جسارت تمام، وقتی اشتباهی رخ می دهد؛ قدم به جلو می گذارد و مسئولیت آن را می پذیرد. و تا جایی که بتواند برای تغییر شرایط و یا جبران اشتباه خود تلاش می کند.

در چنین حالتی که مدیر نسبت به اشتباهات خود واقع بینانه رفتار می کند، فرهنگ پاسخگویی و مسئولیت پذیری را نیز در سازمان خود و در بین همکاران رواج می دهد و کارمندان را متوجه اهمیت مسئولیت اقدامات و تصمیم های خود می شوند.

7- ریسک کنید ولی قبل از آن حتما محاسبه کنید

ریسک کردن جزء اقدامات لازم برای پیشرفت است. اما بسیار حساس و گاهی مخاطره آمیز است. یک مدیر موفق اهمیت ریسک کردن را می داند. ولی بی مهابا و بی پروا دست به آن نمی زند. هر ریسکی ارزش تجربه کردن ندارد. اشتیاق کسب تجربه ریسک زمانی که با دستاوردها و تجارب گذشته مدیر همراه شود و صورت حساب شده ای به خود بگیرد علاوه بر نداشتن خطر، می تواند بسیار سازنده و پیش برنده باشد.

چگونه می توان یک مدیر موفق شد؟ (12 اقدام کلیدی مدیریت موفق)

8- خود را بهتر بشناسید و ویژگی های شخصیتی لازم را به دست آورید

برخی ویژگی های رفتاری و شناختی وجود دارد که برای هر مدیر موفق اجتناب ناپذیرند. ایجاد این ویژگی ها در خود، می طلبد که ابتدا یک شناخت همه جانبه و بی طرفانه از خودتان داشته باشید. نقاط ضعف و قوت خود را شناسایی کنید و سپس خلأهای موجود برای صفاتی که می گوییم را پر کنید.

صفاتی مثل: خودانگیزی به معنی انگیزه دادن به خود، صداقت، قابل اعتماد، خوش بینی، دارای اعتماد بنفس، آرامش، انعطاف پذیری، صبوری و گشودگی از جمله ویژگی هایی اند که شخصیت یک مدیر موفق را تشکیل می دهند.

9- بهترین تصمیم را در بهترین زمان بگیرید

یکی از وظایف مهم مدیر موفق، تصمیم گیری در شرایط متنوع است. بسته به اینکه چه شرایطی پیش آمده است. چقدر زمان وجود دارد. قوانین موجود تا چه حدی راهگشا هستند. منابع و امکانات چیست؟ و تصمیم گیری بر عهده کیست؟ تصمیم های متفاوتی را می توان اتخاذ کرد.

برخی می گویند مدیر واقعی به طور متناوب می تواند 30 تصمیم را در 30 دقیقه اتخاذ کند. اما سوال مهم در مورد درستی این تصمیمات است. تصمیمات در جهت اهداف استراتژیک نهایی باید اتخاذ شوند. و کمترین خطا را داشته باشند.

10- با رفتارتان دیگران را هدایت کنید

از لحاظ الگو بودن مدیر برای کارکنان خود، این وظیفه سنگین و مهمی برای مدیر خواهد بود که همواره مراقب رفتار و اخلاق خود باشد. چرا که تأثیر یک مدیر در رعایت عملی آنچه که خود از کارمندان توقع دارد، به مراتب بسیار زیاد است. اغلب افراد سازمان منتظرند که خطایی از مدیر سر بزند. به همین دلیل به شدت او را تحت نظر قرار می دهند. مدیر موفق به آنچه می گوید، عمل می کند و مراقب رفتار خود است.

چگونه می توان یک مدیر موفق شد؟ (12 اقدام کلیدی مدیریت موفق)

11- مدیر موفق همه کارها را خودش انجام نمی دهد

اینکه مدیر عادت داشته باشد همه کارها را خودش انجام دهد و یا همه آنها را منوط به حضور و یا دخالت خود کند، هم سرعت عملکرد سازمان و کارکنان را پایین می آورد. هم فرصت ها و زمان را تلف می کند.

از طرفی لا این کار، کارکنان را دچار خمودگی و عدم استقلال در انجام کارهایشان می کند. و در پی آن بهره وری آنان را کاهش می دهد. مدیر موفق می داند که بعضی وظایف باید به دیگران محول شود و فقط کارهایی که در حد مدیریت اند باید توسط مدیر انجام بگیرد.

مدیر در صورت واگذاری کار به دیگران می تواند گاهی نقش راهنما را داشته باشد که برخی نکات را یادآوری می کند. این اقدام به کارمندان این باور را می دهد که می توانند از پس کارهایشان بربیایند و خلاقیت خود را به کار بگیرند.

12- همیشه در حال یادگیری باشید

با تخصصی شدن کارها و علوم، و نیز تغییرات همیشگی علم و تکنولوژی، یادگیری امری اجتناب ناپذیر است. که تاثیر زیادی بر موفقیت سازمانی و حتی بقای شما در شغلتان اثرگذار باشد. مدیر موفق باید دائما اطلاعات و مهارت هایش را به روز کند به همین دلیل باید به دنبال یادگیری باشد. از طرفی این ضرورت را برای کارکنان خویش نیز لازم بداند و برای آموزش آنها برنامه ریزی و هزینه کند.

مدیریت تجربه ی ویژه ای است. شما را در راه هایی قرار می دهد که تا کنون در آن ها نبوده اید شرایطی را تجربه می کنید که خاص و ویژه اند. پس همین حالا مهارت های لازم را یاد بگیرید و با تلاش و تمرین در آنها به مدیر موفق تبدیل شوید.

زنان کارآفرین باید چه ویژگی هایی داشته باشند تا موفق باشند؟

زنان کارآفرین باید چه ویژگی هایی داشته باشند تا موفق باشند؟

زنان حداقل نیمی از جمعیت جهان را تشکیل می دهند. بنابراین زنان کارآفرین می توانند از نظر نیروی کار عامل مهمی برای توسعه به شمار می آیند. استفاده از نیروی کار زن آن گونه که در مورد مردان صورت گرفته، پیشرفت و فراگیری چندانی نداشته است. به طوری که اغلب زنان حتی زنان تحصیل کرده نیز آمار بالایی از بیکاری را به خود اختصاص می دهند.

سهم اشتغال زنان به اعلام آمارهای جدید فقط ده درصد است.

اما امروزه رفته رفته نقش زنان در ایجاد کسب و کارهای جدید مورد توجه قرار گرفته و سهم وسیعی از زنان از همین طریق وارد بازار کار شده اند. در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه زنان به عنوان امیدی برای ارتقاء خانواده ها و رشد و توسعه کشورهای خود به حساب می آیند.

در این میان زنان کارآفرین با بهره گیری از خلاقیت و ریسک پذیری خود می توانند تهدیدها را به فرصت تبدیل کنند و از این طریق با بازار کسب و کار ارتباط برقرار کنند. دولت ها نیز با توجه به بحران های اقتصادی که اغلب کشورها با آن درگیرند و نیز نرخ رشد پایین جمعیت، نسبت به فعالیت اقتصادی زنان حساس تر و آگاه تر شده اند. چرا که چشم پوشی از این درصد جمعیت و محرومیت جامعه از منافع آنان ضررهای فراوانی در پی خواهد داشت.

در همین راستا برخی دولت ها با اصلاح قوانین و تأسیس مراکز آموزشی و اعطای تسهیلات ویژه خصوصا برای زنان کارآفرین سعی کرده اند، زمینه را برای ورود زنان به بازار کار فراهم و تسهیل کنند. قطعا علاوه بر کمک های دولتی باور پذیری خود زنان برای حضور در عرصه ی کار می تواند مهمترین عامل پیش برنده باشد. در این مقاله به تعدادی از ویژگی هایی که به شما کمک می کند تا یک زن کارآفرین موفق باشید اشاره می کنیم:

زنان کارآفرین باید چه ویژگی هایی داشته باشند تا موفق باشند؟

1- دوری از باور های غلط

این تفکر که مردان از زنان قوی تر و یا باهوش ترند یک باور غلط است که حاصل برخی نگاه های جنسیتی به زنان است. اتفاقا دیده شده که در شرایط مساوی بین مردان و زنان کارآفرین، بیشترین موفقیت از آن زنان بوده است. رقابت در بازار کار بدون توجه به جنسیت می تواند اتفاقات خوبی برای شما رقم بزند.

2- انجام تحقیقات گسترده و کافی

زمانی که ایده ای برای کارآفرینی پیدا کردید، به هیچ وجه آن را در حد روی برگه بودن متوقف نکنید. حتما برای سنجش و تقویت آن تحقیق کنید و راه های تضعیف یا تقویت ایده تان را بشناسید. از تجربه های دیگران استفاده کنید تا اشتباهات آنان را تکرار نکنید. این تحقیقات از هدر رفتن سرمایه و انرژی شما می کاهد و شما را در رسیدن به اهدافتان یاری خواهد کرد.

زنان کارآفرین باید چه ویژگی هایی داشته باشند تا موفق باشند؟

3- از دیگران دعوت به همکاری نمایید

زنان کارآفرین در جلب مشارکت دیگر افراد اغلب از مردان موفق ترند و به راحتی این مقوله را از طریق کمک کردن و نیز همدلی با دیگران به دست می آورند. توانایی برقراری ارتباط با دیگران و نیز همراه کردن آنان با خود امر ضروری است. این کار باعث می شود شما از تجربه تخصص دیگران در پیشبرد کار خود استفاده کنید. به این ترتیب تجربه ی یک کار تیمی با مزایای آن را به دست خواهید آورد.

4- وارد شدن در رقابت

رقابت در کسب و کار می تواند رشد دهنده شما و ایده تان در کارآفرینی باشد. قسمتی از ریسک پذیری در کارآفرینی ها استقبال از رقابت با دیگران است. در این صورت است که یک کارآفرینی نوپا بر افزایش ارزش های قابل ارائه اش برای مشتریان خود متمرکز می شود و به شدت به دنبال مزیت رقابتی خود با دیگر رقیبان خواهد بود.

5- بودجه داشته باشید

فکر کردن به میزانی از هزینه ها به عنوان هزینه های غیر قابل پیش بینی و یا حاصل از نوسانات قیمت در بازار آن هم معمولا به میزان 30 درصد بالاتر از بودجه تان می تواند شما را از خطر ورشکستگی و یا کمبود منابع مالی در امان نگه دارد. برای چنین امری باید یک برنامه ریزی دقیق و به روز و کارآمد داشته باشید. تا کسب و کار جدید شما آسیبی نبیند.

6- نسیه ندادن

روحیه لطیف زنانه نباید در انجام کارهای اقتصادی بر شما غلبه کند. شما کسب و کارتان را برای به دست آوردن سود و ایجاد ارزش افزوده به راه انداخته اید. برای رسیدن به اهدافتان که یکی از آن ها نیز می تواند کارهای خیریه باشد باید به موفقیت تان در رسیدن به سود بیشتر اهمیت بدهید.

زنان کارآفرین باید چه ویژگی هایی داشته باشند تا موفق باشند؟

پس تا زمانی که پولی ندارید به مشتریان خود محصولی را به نسیه یا با مهلت پرداخت نفروشید. چرا که شما به زحمت هزینه ای را برای راه اندازی کسب و کارتان فراهم کرده اید و ممکن است با این کار موجودیت کسب و کارتان را به خطر بیندازید. در چنین شرایطی خصوصا در اوایل کار، کسب و کار آنلاین می تواند به عنوان یک روش سریع و کم هزینه برای شما مناسب باشد.

7- واقعی تر کردن هزینه های خود

زنان کارآفرین اغلب دچار این اشتباهات می شوند که برخی هزینه های افراطی و بیش از اندازه را انجام می دهند. مثلا اغلب به دنبال محصولات و مایحتاج نو و دست اول یا برخی تجهیزات و تبلیغات غیر ضروری هستند. در ابتدای کار شروع کردن با گزینه هایی که کم هزینه تر و در عوض کار آمد تر هستند از نظرمالی مقرون به صرفه تر خواهد بود.

8- از ایده های دیگران الگو بگیرید

گاهی می توان با الهام گرفتن از ایده دیگران و یا سرمایه گزاری بر روی ایده دیگران که خود قادر به اجرایی کردن آن ها نبوده اید، کسب و کار خودتان را رشد دهید. مثلا وقتی ایده هایی را که در کشوری دیگر اجرا شده است را با بومی سازی در سطحی وسیع با کشور محل زندگی تان تطبیق دهید و آن را به اجرایی شدن نزدیک کنید.

9- از بازارهای غلط خود را در امان نگه دارید

برخی از زنان کارآفرین بر اساس کلیشه های ذهنی خود ترجیح می دهند بر پایه وابستگی های شخصی و یا ارتباطات خود تصمیمامتی را بگیرند. بدون داشتن تحقیقات و مطالعات امکان سنجی و یا موقعیت شناسی، این کار غلطی است. چه بسا این نگاه ایستا شما را از برخی ظرفیت های موجود در اطراف تان و یا فرصت هایی ناب محروم کند. شما باید برای انتخاب یک بازار مناسب برای محصولات و یا خدمات تان از حقایق استفاده کنید و تمام ظرفیت ها و اطلاعات لازم را به دست آورید.

10- آگاهی و پیروی از قوانین و مقررات

بی اطلاعی از قانون همواره می تواند برای شما مضر باشد. مثل زمانی که از راه درستی که باید طی کنید منحرف شوید و یا حقی را از دست بدهید، متهم به برخی مسائل غیر واقعی گردید. از امتیازات خود محروم شوید و یا حتی هزینه های اضافه ای را برای برخورداری از امکانات رایگان بپردازید. در همه این موقعیت ها مشورت گرفتن از یک حقوق دان و یا یک وکیل که شما را به درستی هدایت کند، امری ضروری است. این کار می تواند موفقیت کسب و کار زنان کارآفرین را تضمین و تأمین کند.

زنان کارآفرین باید چه ویژگی هایی داشته باشند تا موفق باشند؟

11- استفاده از فناوری و شبکه های اجتماعی

اغلب ایده های جدید با فناوری های جدید ارتباطی تنگاتنگ و جداناشدنی دارند. سرعت، دقت و پردازش بالای اطلاعات، سهولت در تبلیغات و صرفه جویی در بسیاری از هزینه ها امکاناتی است که یک فناوری جدید و متناسب با کسب و کار شما می تواند یاری گرتان باشد. زنان کارآفرین با غفلت نکردن از ظرفیت های خاص شبکه های اجتماعی می توانند کسب و کار خود را توسعه دهند.

12- صادق باشید

یکی از ویژگی های اغلب زنان کارآفرین صداقت و راستی آنها است. شما می توانید با قربانی نکردن دیگران برای خواسته هایتان و یا پیگیری رقابت های منفی، دغل بازی و یا اقدامات غیرمنصفانه و غیر صادقانه حس اعتمادی را در دیگر شرکت ها نسبت به خود ایجاد کنید که رفته رفته به بزرگترین سرمایه ی شما و یک مزیت رقابتی بی بدیل تبدیل خواهد شد. در چنین شرایطی همه مایل خواهند بود با فردی که صادق و قابل اطمینان است همکاری کنند.

13- بین زندگی و کارتان توازن برقرار کنید

از آنجایی که نقش و تأثیر گذاری زنان در زندگی خانوادگی از مردان بیشتر است، ایجاد توازن در کار و زندگی آنان مقوله ای مهم است. زنان همواره مسئولیت زندگی شخصی و خانوادگی را بر عهده دارند. ولی زنان کارآفرین که توانسته اند بین کار و زندگی شان توازن برقرار کنند موفق تر عمل کرده اند. چنین زندگی متوازنی حتی ذهن را برای ایده های خلاق آماده تر می کند.

14- نگاه بلند مدت همراه با آموزش

زنان کارآفرین احتیاط و آینده نگری بیشتری نسبت به مردان دارند. به همین دلیل نیز در مواجهه با مشکلات سرسختی بیشتری از خود نشان می دهند. این احتیاط در تضاد با ریسک پذیر و جرأت آنها برای برداشتن گام های بعدی نیست؛ بلکه در مواردی مثل آموزش دادن دیگران برای جانشینی که نوعی انتقال تجربه نیز هست دیده می شود. چیزی که در اغلب شرکت های تحت مدیریت مردان کمتر مشاهده می شود. این روحیه رنان کارآفرین آن ها از موهبت برخورداری از همفکری و ایده های دیگران نیز بهره مند می کند.

سخن پایانی

اگر شما نیز به عنوان یک زن قصد دارید وارد بازار کسب و کار شوید و به دیگر زنان کارآفرین موفق بپیوندید، 14 ویژگی این مقاله را بار دیگر مرور کنید. سعی کنید با برنامه ریزی و اعتماد به نفس در کسب و کارتان موفق شوید.

چگونه یک شغل پاره‌وقت مناسب پیدا کنیم؟ + چند پیشنهاد شغلی

چگونه یک شغل پاره‌وقت مناسب پیدا کنیم؟ + چند پیشنهاد شغلی

آیا شما یک شغل روزانه دارید و به‌دنبال شغل دیگری هستید تا بتوانید درآمد بیشتری کسب کنید؟ یا نه به عنوان یک دانشجو و یا دانش آموز به دنبال راهی برای تامین هزینه های تحصل تان هستید؟ یا اصلا شاید یک خانم خانه دارید که میخواهید از زمان های آزادتان کسب درآمد کنید؟ اگر جز این سه دسته از افراد فوق هستید و به دنبال یک شغل پاره‌وقت می باشید، این مقاله از سایت کامپرو برای شما است.

شغل های پاره‌وقت متنوع زیادی وجود دارند که می توانند به شما کمک کنند، در حین کار کردن بر اساس برنامه‌ی مشخصی که با نیازها و اولویت‌های شما سازگار است، درآمد بیشتری کسب کنید. بیاموزید که چه‌طور برای خودتان شغلی مناسب انتخاب کنید. برای این کار لیست‌هایی که شغل‌های معمول و متداول را در بر گرفته‌اند بررسی نمایید.

مزایای شغل پاره‌وقت

اگر شما در حال حاضر به انجام یک شغل روزانه مشغولید، یک کار پاره‌وقت عصرگاهی می‌تواند انتخاب مناسبی برای کسب درآمد بیشتر در وقت آزادتان باشد.

اگر برنامه‌ی شما به‌نحوی است که شب‌ها بیدار می‌مانید یا دیر می‌خوابید، انتخاب یک شغل پاره‌وقت شبانه می‌تواند با توجه به برنامه‌ی خواب شما فوق‌العاده باشد. انتخاب چنین شغلی به شما کمک می‌کند تا در زمانی که انرژی لازم را دارید کار کنید. یک کار پاره‌وقت شبانه می‌تواند از جهات دیگری نیز با برنامه‌ی شما سازگار باشد. مثلاً اگر فرزاندانی داشته باشید که باید از آن‌ها در طول روز مواظبت کنید، منطقی خواهد بود که یک شغل پاره‌وقت عصرگاهی یا شبانه پیدا کنید.

یک مزیت کار پاره‌وقت شبانه آن است که چنین شغلی درآمد بهتری نسبت به شغل مشابه روزانه دارد، چرا که بسیاری از مردم به کار شبانه تن نمی‌دهند. وضعیت مشابهی درباره‌ی کار کردن در روزهای تعطیل نیز وجود دارد.

در مجموع، در اکثر شغل‌های شبانه ارتباط فرد شاغل با دیگران کمتر خواهد بود. (فرد در محیط خلوت‌تری کار می‌کند.) چرا که بیشتر مردم در طول روز به کار مشغولند. اگر دوست دارید در محیطی با مزاحمت‌های بیرونی کمتر یا در شرایطی که نیاز به برقراری ارتباط اجتماعی کمتری داشته باشید، کار کنید؛ یک شغل پاره‌وقت شبانه می‌تواند انتخاب بسیار مطلوبی برای شما باشد.

چگونه یک شغل پاره‌وقت مناسب پیدا کنیم؟ + چند پیشنهاد شغلی

شغل پاره‌وقت مشتری‌محور

شغل پاره‌وقت مشتری‌محور می‌تواند از راه انداختن کار خریداران در یک فروشگاه تا پاسخ دادن به سوالات مشتریان پای تلفن باشد. بسیاری از شرکت‌ها به کارمندانی نیاز دارند تا در ساعات عصرگاهی یا شبانه کارهای مدنظرشان را به انجام برسانند. اگر دوست دارید با مردم پای تلفن یا به‌صورت رو در رو صحبت کنید و در حل مشکلات مستعد هستید و از این کار لذت می‌برید، مشاغل پاره‌وقت زیر می‌تواند گزینه‌ی مناسبی برای شما باشد.

  • نماینده‌ی مرکز تماس
  • صندوق‌دار
  • دستیار روابط‌عمومی
  • مسئول پذیرش
  • همکار خرده‌فروشی
  • هماهنگ‌کننده‌ی فروش

 شغل پاره‌وقت رانندگی

اگر از رانندگی در عصر یا شب لذت می‌برید و تنهایی را دوست دارید، می‌توانید به‌عنوان یک پیک مشغول به کار شوید. بسیاری از شرکت‌ها به افرادی نیاز دارند که به‌عنوان پیک بتوانند در عصر یا شب رانندگی کنند.

اگر به برقراری ارتباط با افراد علاقه‌مندید، می‌توانید به‌عنوان کمک‌راننده، راننده‌تاکسی یا راننده‌ی جاده به کار مشغول شوید. این‌ کارها عموماً به شما اجازه می‌دهند تا برنامه‌ریزی شخصی خودتان را داشته باشید، که این به آن معنا است که می‌توانید شب‌ها هم به کار مشغول شوید.

  • راننده‌ (پیک)
  • راننده‌ی لیموزین
  • راننده‌ی جاده
  • راننده‌تاکسی
  • راننده‌ی کامیون

چگونه یک شغل پاره‌وقت مناسب پیدا کنیم؟ + چند پیشنهاد شغلی

شغل‌ پاره‌وقت در ارتباط با سلامتی

آیا به کار کردن در کلینیک یا بیمارستان علاقه‌مندید؟ بیمارستان‌ها به افرادی برای آن‌که در عصر یا شب به کار مشغول شوند، نیازمندند؛ به همین خاطر است که شیفت‌های عصرانه یا شبانه تعریف می‌شود. معمولاً به افرادی که در عصر یا شب کار کنند دستمزد بیشتری تعلق می‌گیرد، چرا که افراد کمی هستند که حاضر باشند در چنین ساعاتی به کار مشغول شوند. چه به تعامل با بیماران علاقه‌مند باشید، چه با تعامل با مسئولان محیط‌هایی نظیر بیمارستان، شما می‌توانید در چنین محیط‌هایی کار پاره‌وقت عصرگاهی یا شبانه‌ی مدنظر خود را بیابید. البته بدیهی است که شما باید دوره های آکادمی و عملی این مشاغل را طی کرده باشید.

  • تکنسین آزمایشگاه بالینی
  • دستیار بهداشت خانگی
  • پرستار
  • دستیار پزشکی
  • کمک‌پرستار

شغل پاره‌وقت خدماتی

شغل پاره‌وقت خدماتی گستره‌ی قابل توجهی از مشاغل مختلف را در بر می‌گیرد؛ از کار‌ پاره‌وقت در هتل گرفته تا کار پاره‌وقت در رستوران، از کار پاره‌وقت در تالار گرفته تا کار پاره‌وقت در پارک‌های تفریحی. بسیاری از این مکان‌ها در عصر و شب بازند. همواره به کسانی که بتوانند در تمام ساعات شب در چنین مکان‌هایی بازدیدکنندگان و مدعوین را راهنمایی کنند، نیاز است.

هرچند بسیاری از این شغل‌ها نیازمند فردی با توان تعامل بالا با افراد است، اما در این دسته شغل‌هایی که نیازمند تعامل اجتماعی بالا نباشد نیز وجود دارد.

  • سرآشپز
  • آشپز
  • مهماندار هواپیما
  • مهمان‌دار
  • گارسون

شغل پاره‌وقت امنیتی

بسیاری از دفاتر، مکان‌های برگزاری رویدادهای مهم، حیاط‌های دانشگاه‌ها، بیمارستان‌ها و… به نگهبانانی امنیتی نیاز دارد که بتوانند در عصر نیز به کار مشغول باشند. اگر دوست دارید به‌تنهایی کار کنید، نگهبان بودن می‌تواند شغل پاره‌وقت ایده‌آلی محسوب شود.

  • گارد امنیتی پردیس دانشگاهی
  • گارد امنیتی سازمان ها
  • نگهبان شرکت ها

چگونه یک شغل پاره‌وقت مناسب پیدا کنیم؟ + چند پیشنهاد شغلی

شغل پاره‌وقت معلمی

در حالی که بسیاری از معلمان از برنامه‌ی نوعی متداولی استفاده می‌کنند، همواره نیاز به معلمانی که بتوانند در ساعات پایانی روز نیز به کار مشغول باشند وجود دارد. برای مثال، ممکن است که شما به‌عنوان یک معلم در یک موسسه‌ی آموزشی در یکی از کلاس‌های فوق‌برنامه‌ی یک مدرسه در ساعات عصرگاهی به کار مشغول شوید. همچنین ممکن است که در چنین ساعاتی برخی از مهارت‌های ویژه نظیر کامپیوتر، موسیقی و… را به دانش‌آموزان یا هنرجویان یک کلاس بیاموزید. اگر در حوزه‌ی مشخصی متخصصید، می‌توانید مهارت خودتان را در ساعات عصرگاهی به دانش‌آموزان یا دانش‌جویان یا هر قشری که در کلاس شما شرکت می‌کند، بیاموزید.

  • استاد مهارت های کامپیوتری
  • استاد آموزش بزرگسالان
  • استاد موسیقی
  • استاد آنلاین (در رشته های مختلف)
  • استاد کلاس‌های آمادگی برای آزمون‌ها
  • استاد کلاس فوق‌برنامه

دورکاری را فراموش نکنید

امروزه با فراگیر شدن انواع سیستم های کامپیوتری رومیزی و قابل حمل، شغل فریلنسری به یکی از محبوب ترین و حتی پردرآمدترین مشاغل در دنیا تبدیل شده است. بنابراین با توجه به حوزه‌ی کاریتان، دورکاری را فراموش نکنید. دورکاری یک شیوه‌ی بسیار مطلوب برای کار کردن از خانه است. این کار پاره‌وقت از نظر زمانی نیز انعطاف قابل توجهی دارد و می‌توانید در ساعات مدنظر خود مشغول به کار شوید.

شما اگر مهارت هایی مانند تدریس، گرافیک، برنامه نویسی، مارکتینگ، نویسندگی، ویراستاری، دستیاری مجازی و … دارید، می توانید در زمان های آزاد تان پشت لپ تاپتان بنشینید و شروع به کسب درآمد کنید.

برای این کار سایت های مختلف زیادی وجود دارند که بستری امن برای انجام کار و تبادلات مالی هستند. در ایران شاید معروف ترین سایت را پونیشا بتوان نام برد. علاوه بر آن سایت های مطرح دیگری مانند پارسکدرز و انجام میدم نیز وجود دارد که می توانید با کمک آن ها اولین پروژه فریلنسری یا دور کاری تان را انجام دهید.

توصیه‌هایی برای پیدا کردن شغل پاره‌وقت مناسب برای شما

به آن‌چه می‌خواهید فکر کنید. پیش از آن‌که درباره‌ی شغل‌های مختلف به جست‌وجو مشغول شوید، به‌دقت درباره‌ی نوع شغل پاره‌وقت مد نظر خود بیندیشید. این کار به‌معنای فکر کردن درباره نوع شغلی که به‌دنبال آن می‌گردید، می‌باشید. علاوه بر آن، چنین کاری به‌معنای سنجیدن دقیق سایر پارامترها نیز هست. مثلاُ باید بدانید در چه گستره‌ی زمانی مشخصی می‌توانید کار کنید، آیا به‌دنبال کاری در نخستین ساعات عصر هستید، یا جویای کاری در نخستین ساعات صبح؟

به‌محض این‌که علاقه به یک شغل پاره‌وقت را در خود احساس کردید و ساعاتی را که در آن توان کار کردن دارید، یافتید، شما آماده‌ی شروع برای جست‌وجوی کار مدنظر خود هستید.

جستجوی آنلاین شغل

آنلاین جست‌وجو کنید

بسیاری از موتورهای جست‌وجوگر و نیز تبلیغات شغلی به شما این امکان را می‌دهند تا شغل‌های مختلف را بر اساس نوعشان جست‌وجو کنید. گزینه‌های پیشرفته‌ی جست‌وجو باعث می‌شوند تا شما بتوانید به‌دنبال عناوینی نظیر «تنها شغل پاره‌وقت» یا حتی «شغل پاره‌وقت شبانه» باشید. چنین عناوینی را در ارتباط با شغل مورد علاقه‌ی خود جست‌وجو کنید تا آن‌چه را که می‌خواهید با سهولت بیشتری در اینترنت بیابید.

شما همچنین می‌توانید برای یافتن کار پاره‌وقت در سایت‌های شغل‌یابی عباراتی نظیر «کار پاره‌وقت عصرگاهی» یا «کار پاره‌وقت شبانه» را جست‌وجو کنید. شما می‌توانید با استفاده از سایر کلمات کلیدی و همچنین سایر امکانات تعبیه‌شده برای جست‌وجوی پیشرفته محدوده‌ی جست‌وجوی خود را کوچک‌تر کنید تا به آن‌چه می‌خواهید برسید.

بر اساس منطقه‌ی محل زندگیتان جست‌وجو کنید

اگر به‌دنبال پیدا کردن کار پاره‌وقت در نزدیکی خانه‌ی خود هستید، سعی کنید در جست‌وجو به‌دنبال کار‌ پاره‌وقت شبانه در نزدیکی محل زندگی خود باشید. مثلاً اگر شغل‌های تجاری مشخصی وجود دارد که به آن‌ها علاقه‌مندید، می‌توانید با مراجعه به دفاتر مربوطه از مسئولان آن دفاتر بپرسید که آیا یک شغل پاره‌وقت مناسب برای شما دارند یا نه. همچنین از لیست شغل‌ها در روزنامه‌ی محلی خود غافل نشوید.

از شبکه‌ی ارتباطی خود استفاده کنید

مانند هر شیوه‌ی دیگری از جست‌وجو، شما باید از شبکه‌ی هم‌دانشگاهی، دوستان، خانواده، شبک های اجتماعی و… برای پیدا کردن کار پاره‌وقت استفاده کنید. به دوستان و خانواده‌ی خود ایمیل بزنید و در آن ایمیل از آن‌چه برای یافتن شغل پاره‌وقت انجام داده‌اید بگویید. پروفایل لینکدین خود را به‌روز کنید. شما همچنین می‌توانید از دوستانتان در شبکه‌های اجتماعی نظیر تلگرام و اینستاگرام کمک بگیرید. شما هرگز نمی‌توانید پیش‌بینی کنید که چه کسی می‌تواند برای پیدا کردن یک شغل پاره‌وقت مناسب به شما کمک کند.

از رییس تان بپرسید که آیا می‌توانید اضافه‌کاری کنید یا نه

اگر در حال حاضر شغلی دارید که از انجام آن راضی هستید، اما در عین حال به‌دنبال اضافه‌کار در ساعات شبانه هستید، می‌توانید از رییس تان بپرسید که آیا امکان اعمال تغییر در برنامه‌ی شما وجود دارد یا نه. معمولاً رییس تان به شما اجازه خواهد داد تا ساعاتی اضافه بر آن‌چه باید کار کنید، یا ساعات کاری خود را تغییر دهید.

 

با همراهی پیشروان کسب و کار ؛ کشتی بادبانی کسب و کار خود را در تلاطم امواج بازار با انگیزه و لذت تا مقصد مطلوب رهبری کنید.

12 نکته طلایی برای ایجاد محیط کار آرام و بدون تنش

چگونه محیط کار آرام و پرانرژی برای خودمان ایجاد کنیم؟ (12 نکته طلایی)

داشتن یک محیط کار آرام باعث می شود کارکنان با تمرکز و آرامش بیشتری کار کنند و در نتیجه بازده کاری آنها بالاتر برود. همچین ایجاد یک محیط کار آرام باعث می شود قوه ی ابتکار کارکنان تان تقویت شود و راه حل های کاربردی تری بیابند. در موقعیت های حیاتی و حساس که تنش زا هستند، تصمیمات بهتری بگیرند و لحظاتی را که در محل کارند با شادی و آرامش طی کنند.

اما در دنیای امروز که آهنگ حرکت به سمت تغییرات و پیچیدگی ها و پیشرفت های دیجیتالی و تکنولوژی سرعت زیادی گرفته است، اغلب مشاغل از محیط کار آرام فاصله گرفته اند. یکی دیگر از این عوامل، زمان محدود است که یکی از عناصر مهم رقابتی است. از دست ندادن تغییرات روز افزون دنیا در کنار انجام چندین کار بصورت همزمان و ضرب العجل هایی که گاه به صوت ناخواسته ایجاد می شود، همه و همه باعث می شوند که به نظر برسد رسیدن به یک محیط کار آرام سخت ترین کار دنیا باشد. برای چگونگی مقابله با عواملی که از ایجاد یک محیط کار آرام جلوگیری می کنند می توان راه حل های زیر را به کار برد:

12 نکته طلایی برای ایجاد محیط کار آرام و بدون تنش

1- روزتان را با آرامش شروع کنید

برای اجتناب از چیزهایی که ممکن است منجر به استرس شما شود مثل دیر رسیدن به سرویس، آماده کردن کودکان برای مدرسه، انجام دادن کارهای خانه و یا گیر کردن در ترافیک، زمان بیدار شدن خود و رسیدگی به کارها را طوری تنظیم کنید که کمی زودتر خیالتان راحت شود. در نتیجه با نگرشی مثبت و آرامش بیشتر خیال از خانه خارج شوید. روحیه مثبت شما در یک محیط کار آرام به دیگران نیز منتقل خواهد شد.

12 نکته طلایی برای ایجاد محیط کار آرام و بدون تنش

2- من ایده آل تان را بنویسید

دست به کار نوشتن شوید و  تمام خصوصیاتی که شما را به «من رویایی تان» تبدیل می کند را بنویسید. درباره ی آدمی که واقعا دوست دارید باشید بنویسید. درباره اینکه در شرایطی که تحت فشار هستید چگونه آرامشتان را حفظ می کنید بنویسید. سپس هر روز صبح این نوشته تان را مرور کنید و در طول روز سعی کنید به آن فکر کنید و اجازه دهید به بخش ثابتی از وجودتان تبدیل شود. آرام آرام این خصوصیات در رفتار شما رخنه کرده و با گذشت زمان به من رویایی تان نزدیک خواهید شد.

3- فضای کارتان را متناسب تر کنید

فضای  فیزیکی محل کار از قبیل صندلی، ارتفاع میز، محل قرار گرفتن و چینش وسایلی مانند رایانه و کمدها و … در ایجاد و یا ازبین بردن محیط کار آرام برای شما بسیار موثر است. مهیا کردن وسایل ضروری و راحت در اتاق شما، شغلتان را به امری لذت بخش تبدیل خواهد کرد.

4- ابهام کاری تان را رفع کنید

ابهام داشتن در وظایفتان باعث می شود مدام دچار استرس شوید که با چه درخواستی روبه رو خواهید شد و یا اکنون وقت انجام چه کاری است. چه تصمیمی باید بگیرید و یا از چه چیزی اجتناب کنید.

دانستن به میزان کافی در مورد کارتان و انتظارات دیگران از شما باعث می شود الزامات کاری برایتان روشن شود و به هنگام کار، محیط کار آرام و بهتری را تجربه کنید؛ چرا که به راحتی می توانید وظایف و زمانتان را سازماندهی کنید.

5- برنامه ریزی لازمه داشتن محیط کار آرام است

هرگز برنامه ریزی را فراموش نکنید. پس از اینکه به حد کافی به وظایفتان اشراف پیدا کردید، با طراحی یک برنامه ی کاربردی، کارهایتان را سازماندهی کنید تا هم از تحت فشار بودن حاصل از در هم بودن کارها و هم از دقیقه نودی بودن و هرج و مرج و تنش رها شوید.

با برنامه ریزی می توانید کارها و اهداف بزرگ را به اهداف کوچکتر و در دسترس تر تبدیل کنید و با آرامش، بدون خسته شدن و از دست دادن انرژی به آنها دست پیدا کنید. در نتیجه کارهایتان به تعویق نمی افتند و محیط کار آرام و لذت بخش تری را تجربه خواهید کرد.

6- با رئیس تان ارتباط خوبی داشته باشید

با مدیر یا کارفرمای خود ارتباط درست و همدلانه ای برقرار کنید، اهل مذاکره و گفت وگو با او باشید، اجازه ندهید هیچ ابهام و یا سوال و احیانا دلخوری ای بین تان باقی بماند، بلافاصله نسبت به رفع آن و روشن کردن ابهامات اقدام کنید.

بدانید که او نیز مثل شما خانواده ای دارد و در فضای شخصی خودش مثل شما دغدغه هایی دارد. مثلا او را وقتی در خانه است یا مثلا به فرزندش رسیدگی می کند تصور کنید؛ در این صورت او را از خود دور نمی بینید و برایتان شخص تهدید آمیزی نخواهد بود. اینگونه همیشه بر کارتان تسلط خواهید داشت و در محیط کارتان آرامش بیشتری حاکم خواهد بود.

7- کار تیمی انجام دهید

برای حفظ سلامت فکری و آرامش در محل کار و در حین انجام کار، یکی از بهترین پیشنهادها محول کردن بعضی کارها به دیگران در قالب یک تیم کاری است. در تیم کاری به دلیل تقسیم وظایف و محدود بودن وظیفه ی هر کسی، بیشترین دقت و تمرکز صرف انجام کارها خواهد شد. ضمنا برخی وظایف که دیگران تخصص بیشتری در آن دارند و یا قابل واگذاری و انجام توسط دیگران است، باعث می شود شما بتوانید با انرژی و وقت بیشتری به امور خود برسید.

علاوه بر این در یک تیم، به همان مقدار که به انجام شدن کارها می توان رسیدگی کرد، به ارتباط خوب و تآثیرات آن بر دیگران هم بیندیشید. این نحوه ارتباطات در محیط کاری، باعث از بین رفتن سوءتفاهمات و ایجاد یک جو دوستانه می شود که منجر به ایجاد یک محیط کار آرام خواهد شد.

8- استراحت کنید

چرخه کارآمدی و بازدهی مغز انسان، به گونه ای است که بعد از هر 90 دقیقه فعالیت، به چند دقیقه استراحت و آرامش نیاز دارد. یک استراحت سه تا هفت دقیقه ای که تمرکز و انرژی شما را بازگرداند، کافی است تا بتوانید مجددا به فعالیت خود باز گردید. عدم استراحت و پیوسته کاری، خستگی به همراه داشته و خلق و خوی شما را تحت تآثیر قرار می دهد. برای داشتن یک محیط کار آرام حتما این کار را انجام دهید.

بعد از اتمام یک کار و قبل از آغاز کار دیگر هم چند دقیقه ای استراحت کنید، همین چند دقیقه می تواند آمادگی شما را برای کار بعدی مهیا کند. بین دو جلسه ملاقات حداقل 15 دقیقه فاصله بگذارید تا هم از فشار عصبی خود بکاهید و هم کیفیت حضور شما در ملاقات بعدی بالا برود.

شما می توانید در دقایق استراحتتان، لحظات و تجربیات خوشی را که داشته اید به یاد بیاورید و با مرور آنها خود را آرام کنید. نوشیدنی های ارامش بخش مانند چای یا قهوه بنوشید و یا دقایقی چشمانتان را ببندید و سکوت کنید.

12 نکته طلایی برای ایجاد محیط کار آرام و بدون تنش

9- در مواقع لزوم با قاطعیت نه بگویید!

به انتظارات و خواسته های دیگران، که غیر منطقی بوده و شما اغلب به خاطر رودربایستی یا عدم داشتن اعتماد به نفس کافی به آنها جواب مثبت داده اید، نه بگویید. این  خواسته ها علی رغم اینکه وظیفه شما نیست و مسئولیتی در قبال آن ندارید می تواند شما را از وظایف خودتان باز دارد و یا موجب اختلال در آنها شود و نهایتا شما را در استرس قرار دهد.

در شرایط موجه هیچ گاه در گفتن «نه» تآمل نکنید و به فکر آرامش درونی خود و محیط کار آرام تان باشید!

10- تامل کنید

در شرایط بحرانی و یا موقعیت هایی که فشار عصبی و یا کاری زیاد می شود، ابتدا حتما اندکی درنگ کنید و با چشمانی باز و هوشیارانه به همه چیز نگاه کنید، وضعیت را به خوبی بسنجید تا بفهمید دقیقا در کجا قرار گرفته اید؟ چه راه حل هایی در دسترس شما وجود دارد؟ کدام راه حل برایتان منفعت بیشتری را در عین کمترین ضرر به همراه خواهد داشت؟ از چه کسانی می توانید درخواست کمک کنید؟

در چنین مواقعی افراد با تجربه در چنین شرایطی را شناسایی کرده و حتما از آنها مشورت بخواهید. چه بسا همین تامل اندک شما را از اینکه موقعیتتان را بدتر کنید نجات داده و به سلامت از آن عبور کنید. پیش آمدن بحران ها و یا تنش ها گاهی اجتناب نا پذیرند و این تامل و آرامش شما است که می تواند شما را در یک محیط کار آرام و بدون دردسر قرار دهد.

11- از حواشی اجتناب کنید

برخی افراد در محیط کارشان مدام دنبال حواشی اند و اغلب به درگیری ها و اختلافات دامن می زنند. این افراد را بشناسید و تا جایی که می توانید از آنها دوری کنید و صرفا یک رابطه ی رسمی با آنها داشته باشید. درگیر شدن در شایعت و منازعات، تعادل هیجانی شما را بر هم می زند. شما را درگیر برخی عواطف زود گذری می کند که ممکن است منجر به بروز رفتار نادرستی از شما شود و نهایتا اعتبار شما در محیط کاری خدشه دار شود. ضمنا فراموش نکنید که هیچ گاه عقاید مذهبی و یا سیاسی خود را با حالتی پرخاشگرانه ابراز نکنید. که مبادا منجر به جبهه گیری علیه شما بشود.

12- مثبت اندیش باشید

پیدا کردن جنبه های مثبت در هر امری، کار راحتی نیست. اما اگر همیشه سعی کنید به دنبال آنها باشید، ذهن شما به کار می افتد و تبدیل به بک عادت در شما می شود. پیش آمدن موقعیت هایی که منجر به ناراحتی و آزار شما بشود غیر قابل کنترل است. اما این شمایید که برای حفظ آرامشتان باید به دنبال جنبه های روشن آن بگردید و به خودتان این فرصت را بدهید که بتوانید بهترین نتیجه را از شرایط پیش آمده بگیرید.

با همراهی پیشروان کسب و کار ؛ کشتی بادبانی کسب و کار خود را در تلاطم امواج بازار با انگیزه و لذت تا مقصد مطلوب رهبری کنید.

موفیت در کار چیست؟ چگونه می توان در کار موفق شد؟

موفقیت در کار چیست؟ چگونه می توان در کار موفق شد؟

موفقیت در کار خواسته هر فردی در هر شغلی است. تمامی مردم دوست دارند با موفقیت در کار به مقام و جایگاه قابل توجهی در سازمان یا محیط کار برسند.

حال این سوال مطرح میشود که موفقیت در کار چیست؟ دلایل اهمیت موفقیت در کار برای برخی افراد چیست؟ با ما در این مقاله همراه باشید تا به سوالات شما در زمینه ی موفقیت در کار پاسخ داده شود.

سعی کنید بیشتر ازاینکه فردی موفق باشید یک انسان ارزشمند باشید.

آلبرت انیشتن

چه چیزی موفقیت در کار را تعیین میکند؟ چه چیزی سبب می شود یک حرفه موفق باشد؟

به عبارت دیگر فقط تعداد افراد معدودی هستند که همیشه در رده های بالای حرفه های موفق قرار دارند. در حالی که بقیه افراد که افراد زیادی هم هستند تنها توانسته اند باقی بمانند و تعداد زیادی نیز شکست خورده اند. به عبارت دیگر موفقیت در کار نصیب هر کسی نمی شود.

این سوالات بیش از دو دهه در قلب و ذهن من قرار داشت. بیایید با اولین سوال شروع کنیم.

تعریف معمول از موفقیت اساسا حول محور دو فرضیه ی اصلی است.

  • اول : قهرمان محیط کار کسی است که تمام مراحل را با پیشرفت گذرانده و به بالا صعود کرده است.
  • دوم: رسیدن به بهترین پیشرفت پس از پیشرفت قبلی – بنابراین تنها چیزی که اهمیت دارد این طرز تفکر است که ما را به سمت صعود بی وقفه از نردبان کار و شغلی سوق می دهد و نیازمند استقامت جسمی و روحی است تا در نهایت بتوانیم به مقام قهرمان کاری یا شغلی برسیم.

آیا این مفاهیم واقعا اثر دارد؟

بیایید فرض اول را به چالش بکشیم.

قهرمان چه کسی است؟

به نظر من قهرمان مرد میان سالی است که شغل و سپس و هویت خود را از دست می دهد. اما این قدرت را دارد که رویا پردازی کند و از ابتدا شروع کند.

قهرمان مادر تنهایی است که هیچگاه تسلیم نمی شود. چون می خواهد که فرزندانش آینده بهتری داشته باشند.

قهرمان زن جوانی است که با نرخ بیکاری گسترده ای مواجهه می شود، اما به تلاشش ادامه میدهد تا وقتی که بتواند کاری پیدا کند، تحصیلاتش را به پایان برساند و یا اینکه بتواند کسب و کار خودش را راه بیندازد.

قهرمان کارگر شیفت شبی است که 30 سال ساعت 5 صبح سوار یک اتوبوس تکراری می شود.

خانم خدمتکاری که قبل از ساعت 8 صبح تا بعد از ساعت 8 شب با عزت و شرافت کار می کند تا ما دفتری مرتب و تمیز داشته باشیم.

مهاجری که از جایی دور دست آمده و معلم و یا وکیل بوده و هر آنچه را که به دست می آورد برای خانواده اش می فرستد.

قهرمان، مردان و زنان متدین و با اعتقادی هستند که به افراد محروم و فراموش شده و ناتوان کمک می کنند.

قهرمان، پزشکان معلمان و قاضیان و پرستاران و افسران پلیسی هستند که به افراد جامعه خود کمک می کنند.

قهرمان، دستگاه های اجرایی هستند که فساد و تقلب لابیگری و کلاهبرداری های کثیف و توطئه را از افرادی که منتظر فرصت هستند قبول نمی کنند.

قهرمان، روزنامه نگاران یا هنرمندانی هستند که از هنر و دانش خود استفاده می کنند تا داستان ها و حقیقت ها را به ما بگویند و فساد را افشا نمایند و به عموم مردم کمک کنند و به منافع عمومی یاری می رسانند و باعث کاهش رنج می شوند و به ما جرات و شجاعت می بخشند.

قهرمان کسی است که برای حفظ محیط زیست ما تلاش میکند.

زمان آن رسیده است که نظرات قدیمی خود را در مورد قهرمان های شغلی و شرکتی عوض کنیم

قهرمان شدن یک فرایند عجیب و غر یب و جادویی نیست که مختص افراد معدودی باشد. بلکه چیزی است که در صورت تلاش برای پیشرفت خود و تلاش برای بهتر شدن درون همه ی ما وجود دارد و برای همه ی ما امکان پذیر است .

موفیت در کار چیست؟ چگونه می توان در کار موفق شد؟

حال فرضیه ی دوم را به چالش می کشیم:

آیا تنها صعود و ترقی  از نردبان شغلی و شرکتی اهمیت دارد؟

ما باید این سوال را جایگزین کنیم که «چگونه می توانم به صدر برسم و یا چه چیزی واقعا اهمیت دارد؟»

موفقیت در کار و موفقیت حرفه ای را چگونه ارزیابی می کنید و چه کسی این ارزیابی و سنجش را انجام می دهد؟

در اولین روز کاری ام در سرمایه گذاری بانکی در نیویورک: در اوایل دهه ی 90 با شخصی ملاقات کردم که نامش را به من نگفت و تنها با مقامش  به من معرفی شد  «من یک مدیر عامل هست»

او ادعا کرد که باید حداقل تا سه سال به معاون رییس جمهور ارتقا پیدا کنم. چون فقط شغلی سریع شغلی موفق محسوب می شود. چند سال گذشت تا متوجه شدم که در آن روز دو اشتباه کردم.

اول من اعتقاد زیادی به مدیر عامل داشتم. و دوم حتی هرگز سوالی مطرح نکردم که آیا راه های دیگری برای موفقیت در کار و تعریف شغل موفق  وجود دارد یا نه؟

زمان حرکت از ایده موفقیت در کار به صورت تعریف شده توسط یک سازمان به معنای مهم تعریف شده توسط ماست.

موفقیت در کار همواره غایت نهایی همه ی کارمندان و کار فرمایان در هر سازمان است.

  • صعود بی وقفه از نردبان شغلی از یک رده به رده بعدی به سه دلیل زیر موثر نیست.
  • برای موفقیت در کار اگر ما فقط برای کسانی که به صدر سلسله مراتب رسیده اند ارزش و احترام قایل شویم در واقع با این تعریف ما 99% دیگر را حذف می کنیم و یک تضاد و تفاوت بی رحمانه ایجاد می نماییم.

ما افراد ناامیدی ایجاد میکنیم که ناراحت و بدون انگیزه می شوند که اغلب به اشتباه باور دارند که فقط کسانی که در صدر سازمان یا سلسله مراتب قرار دارند واقعاً پیروزند.

  • با در نظر گرفتن مشاغل به عنوان یک مسابقه ما وارد یک شرایط همیشگی نزاع و مبارزه خواهیم شد. «ما در برابر همه»

موفیت در کار چیست؟ چگونه می توان در کار موفق شد؟

به عنوان مثال در مورد سیستم های تشویقی فکر کنید: من بسیاری از آنها را دیده ام که برخی از آنها بر روی نتایج عملکرد فردی متمرکز شده اند. اما هرگز مبتنی بر اشتراک همکاری و احساس مشترک هدف داشتن نیستند.

من معتقدم که استرس تنها به مقدار کاری که ما داریم و به حجم کاری مربوط نمی شود. بلکه به کیفیت ضعیف روابط ما با همکاران مان در ارتباط است.

  • در نهایت .همه ی ما در پایان شرکت درمسابقه ی موش ها  همچنان موش خواهیم بود. اما ما آنقدر مشغول تلاش برای پیروزی و خود بینی هستیم که از آن غافل می شویم.

اگر موفقیت در کار بصورت کار شرکتی تنها راهی است که شما با آن می توانید هویت خود را تعریف کنید. باید بدانید که این هویت انتخابی با تمام پیامدهای عاطفی و اجتماعی ناشی از آن از بین خواهد رفت.

بنابراین چگونه میتوانیم موفقیت در کار را تعریف کنیم؟

من صدها نفر و مشاغل آنها را مشاهده و دنبال کرده ام. من علاوه بر اینکه می خواهم با شما این موضوع را به اشتراک بگذارم که موفقیت در کار و موفقیت شغلی چیست. بلکه به شما بگویم که چگونه می توانیم موفقیت در کار را با توجه به معیارهای خودمان موفقیت در کار را بسنجیم و بر آن نظارت کنیم نه آنهایی که توسط سایرین تعریف شده است.

در یک سری 10 پست بر اساس 25 سال تجربه ابزار های عملی برای تجدید نظر کردن در مورد موفقیت در کار و خود مبحث کار را ارائه خواهم کرد. من اعتقاد دارم که همه ی ما غالبا آنچه را که مهم است از دست می دهیم.

هدف و مقصد اوج و نهایت کار دور از ذهن نیست. بلکه سفر به زندگی کار ماست و معنایی که برای آن اختصاص می دهیم.  موفقیت در کار چیزی است که با تغییر نگرش و تلاش برای پیشرفت و ترقی قابل دسترس است.

 

با همراهی پیشروان کسب و کار ؛ کشتی بادبانی کسب و کار خود را در تلاطم امواج بازار با انگیزه و لذت تا مقصد مطلوب رهبری کنید.

کریستوفر گاردنر میلیاردری کـه از صفـر شروع کـرد

کریستوفر گاردنر میلیاردری کـه از صفـر شروع کـرد

کریستوفر گاردنر از همان کودکی، بختش تیره بود و کورسوی امیدی در مسیر زندگی‌اش دیده نمی‌شد. تمام مواد لازم برای بیچارگی و کاسه چه کنم به دست گرفتن را در اختیار داشت؛ مرگ پدر، بی رحمی ناپدری، سابقه حبس و…

اگر در صحنه زندگی قرعه این نقش به نام هر کس دیگری جز او می افتاد، بی‌شک انگ بدشانسی و بدبختی را تا پایان عمر می‌پذیرفت اما کریستوفر گاردنر مردانه جلوی سرنوشت قدعلم کرد و شجاعانه مسیر زندگی‌اش را تغییر داد. امروز که شما داستان زندگی‌اش را می‌خوانید، او یک میلیاردر سرشناس شده؛ می‌پرسید چطور؟ بهتر است با ما از پیچ وخم های زندگی‌اش بگذرید تا رمز موفقیت‌اش دستگیرتان شود.

سال ۱۹۸۲ بود. آن زمان‌ها یک سال و نیمی از پدر شدنش می‌گذشت. فروشنده لوازم پزشکی بود. به زحمت از عهده امورات خودش و پسرش، کریستوفر، برمی‌آمد. وقتی به ورودی جاده موفقیت رسید، ۲۹ سال بیشتر نداشت. با تمام نداری‌هایش سخاوتمند بود. آن روز به پارکینگ بیمارستان آمد و دید که راننده یک اتومبیل «فراری» دنبال جای پارک می‌گردد. صدایش زد: «می‌توانید جای من پارک کنید.» و با راننده «فراری» گرم صحبت شد. می‌خواست بداند او چه کار می‌کند و چطور توانسته ماشینی به آن گرانی بخرد.
راننده فراری به او گفت که در کار خرید و فروش سهام شرکت‌هاست. کنجکاوی گاردنر گل کرد. الان که یاد آن روز می‌افتد، می‌گوید: «آن آقا ماهی ۸۰ هزار دلار درآمد داشت.

آنها با هم رفیق شدند. هر از گاهی ناهار را با هم می‌خوردند و سهام فروش متمول برای گاردنر توضیح می‌داد که چطور می‌تواند وارد این تجارت شود و او را به سرشناس‌ترین‌های خریدوفروش سهام ارجاع داد. گاردنر هم با اعتماد به نفس دنبال سررشته‌های موفقیت‌اش رفت اما کسی تحویلش نمی‌گرفت؛ نه به خاطر سیاهپوست بودنش، بلکه به این خاطر که ثروتمندان نمی‌خواستند ریسک کنند. خودش می‌گوید: «آنها نژادپرست نبودند. حداقل چیزی که برای فروشنده سهام شدن می‌خواستی، یک مدرک MBA بود. اما من اصلا کالج نرفته بودم! من زیر خط فقر زندگی می‌کردم و پولی برای گذراندن این دوره‌ها نداشتم.

بعد از ۱۰ ماه دویدن‌های بی‌حاصل، تازه یک نفر پاپوش جاداری برای گاردنر درست کرد و او را به خانه اول باز گرداند: «باید برای پسرم، پدری می‌کردم؛ پس دلسرد نشدم. هر کاری که از دستم بر می‌آمد انجام دادم؛ هرس چمن‌ها، شستن توالت‌ها، آشغال جمع کردن، تعمیر سقف و نقاشی ساختمان اما به تلاشم برای ورود به چرخه خریدوفروش سهام ادامه دادم.»

انگار زمانه شوخی‌اش گرفته بود. راحتش نمی‌گذاشت. سر جروبحث کوچکی که با همسرش داشت، یک پلیس را خبر کرد و ماموران با استعلام مدارک و پیشینه گاردنر به دلیل پرداخت نکردن قبوض پارکینگ، او را به مدت ۱۰ روز به زندان فرستادند. همسرش هم پسرش را برداشت؛ او را ترک کرد و طلاقش را گرفت.

سراسیمه شده بودم. خودم بدون پدر بزرگ شده بودم و نمی‌خواستم پسرم سختی‌های تلخ دوران کودکی مرا بچشد. به خودم قول داده بودم که برایش پدر خوبی باشم. قول داده بودم همیشه مراقب‌اش باشم… آن روزها بدترین روز‌های زندگی‌ام بود. کنار دزدها، قاتلان و تبهکاران روز را به شب می‌رساندم و فکر و نگرانی پسرم آزارم می‌داد. قبل از دستگیری در یک موسسه خریدوفروش سهام فرم استخدام پر کرده بودم. متاسفانه روز مصاحبه‌ام یک روز قبل از آزادی‌ام تعیین شده بود. از زندان تماس گرفتم و التماس کردم که اجازه دهند یک وقت مصاحبه دیگر بگیرم. به محض آزادی به موسسه رفتم. این مصاحبه تنها شانسم بود اما نمی‌توانستم برایشان نقش بازی کنم. پس حقیقت را گفتم؛ اینکه پیشینه ندارم، خانواده‌ام ترکم کرده‌اند، تحصیلات ندارم، وضع مالی‌ام خوب نیست اما انگیزه دارم و می‌دانم که در تجارت می‌توانم موفق شوم.

داستان زندگی ثروت , موفقیت , بیوگرافی , میلیاردر شدن کریستوفر گاردنر (Chris Gardner)

مصاحبه‌گر به فکر فرو رفت. کریستوفر گاردنر یک قدم به جلو برداشته بود؛ گفت‌وگو با یکی از عاملان مهم این تجارت! انگار ورق زندگی‌اش برگشته بود. چندماه بعد، همسرش تماس گرفت و حضانت کریستوفر را به او سپرد. اما پانسیونی که گاردنر در آن اتاق اجاره کرده بود بچه‌ها را قبول نمی‌کرد. این بود که وسایل ضروری خودش و کریستوفر را در کالسکه و ساک کریستوفر و کیف دستی خودش جا داد و راهی خیابان‌ها شد: «شب‌های زیادی را در توالت‌های عمومی گذراندیم.

روزی پدر و پسر ۵ ساله در خیابان قدم می‌زدند که گاردنر چشمش به یک ساختمان مخروبه که بوته رزی از دیوارش بالا رفته بود افتاد. سرایدار آنجا را پیدا کرد و قرار شد عمارت مخروبه را به قیمت منصفانه‌ای اجاره کند. حالا دیگر سقفی بالای سر پسرش بود. طی چند سال به تدریج با تحمل شرایط طاقت فرسای موجود توانست وارد تجارت رویایی‌اش شود. سال ۱۹۸۷ توانست در شیکاگو بنگاه خریدوفروش سهام خودش را تاسیس کند و آخر سر هم برای خودش یک دستگاه اتومبیل «فراری» بخرد.

او داستان زندگی‌اش را افسانه نمی‌داند: «داستان زندگی من به دیگران می‌آموزد که چطور باید جلوی موانع زندگی سینه سپر کرد. می‌توانستم یک فروشنده بی‌دست و پا و بی‌خانمان باقی بمانم اما من می‌خواستم زندگی بهتری داشته باشم و الان زندگی‌ام عالی است. شما هم می‌توانید تندبادهای زندگی را در هم بکوبید. تنها باید هدفتان را مشخص کنید و با اراده، امید، توکل به پروردگار و قوت قلب گرفتن از کسانی که دوستشان دارید، در راهتان ثابت قدم باشید.
کریس گاردنر (Chris Gardner)
کریس گاردنر (Chris Gardner)
فیلم موفق هالیوودی از زندگي واقعي کریستوفر گاردنر
فیلم در جستجوي خوشبختي (The Pursuit of Happyness) فيلمي آمريكايي و محصول 2006 ميلادي است كه براساس زندگي واقعي كريس گاردنر ساخته شده است. در اين فيلم كه گابريل موسينو آن را كارگرداني مي‌كند، ويل اسميت درنقش يك فروشنده بي‌خانمان و بيكار بازي ميكند كه بعدا به يك دلال سهام تبديل مي‌شود. در اين فيلم جيدن اسميت پسر ويل اسميت در نقش پسر گاردنر ظاهر مي‌شود.

فيلمنامه اين اثر را استيون كونراد براساس كتاب پرفروش خاطرات نوشته گاردنر نوشته است.

در سال 1981 كريس گاردنر تمام پس انداز خانواده خود را در يك اسكنر قابل حمل سنجش تراكم استخوان سرمايه گذاري مي‌كند و سعي مي‌كند آن را به پزشكان بفروشد.  اما در نهايت معلوم مي‌شود كه سرمايه گذاري او پشيزي ارزش ندارد و همسرش او و پسرش را ترك كرده و به نيويورك مي‌رود. كريس در رفت  و آمدهاي خود براي فروش دستگاه با دين ويتر بر خورد كرده و توجه او را به خود جلب مي‌كند . دوستي او با دين ويتر بخت ورود به برنامه تربيت دلال بازار سهام را براي او به وجود مي‌آورد. در اين ميان كريس با مشكلات مالي فراواني دست و پنجه نرم مي‌كند و پسر خردسال او نيز مشكلات فراواني دارد. از آنجا كه آنها بي‌خانمان هستند ، پدر و پسر حتي مجبور مي‌شوند شبي را در دستشويي عمومي به صبح برسانند. اما خستگي براي او معنايي ندارد و پيوسته در جستجوي راهي است تا بتواند خود و پسرش را تامين كند. در پايان كريس در امتحان ورودي دلالي بازار سهام موفق مي‌شود و مي‌تواند منصبي به دست بياورد.

کشتی بادبانی کسب و کارتان را با انگیزه، در تلاطم امواج به مقصد مطلوب هدایت کنید.

stress

Fifty Common Signs and Symptoms of Stress

1. Frequent headaches, jaw clenching or pain

2. Gritting, grinding teeth

3. Stuttering or stammering

4. Tremors, trembling of lips, hands

5. Neck ache, back pain, muscle spasms

6. Light headedness, faintness, dizziness

7. Ringing, buzzing or “popping sounds

8. Frequent blushing, sweating

9. Cold or sweaty hands, feet

10. Dry mouth, problems swallowing

11. Frequent colds, infections, herpes sores

12. Rashes, itching, hives, “goose bumps”

13. Unexplained or frequent “allergy” attacks

14. Heartburn, stomach pain, nausea

15. Excess belching, flatulence

16. Constipation, diarrhea, loss of control

17. Difficulty breathing, frequent sighing

18. Sudden attacks of life threatening panic

19. Chest pain, palpitations, rapid pulse

20. Frequent urination

21. Diminished sexual desire or performance

22. Excess anxiety, worry, guilt, nervousness

23. Increased anger, frustration, hostility

24. Depression, frequent or wild mood swings

25. Increased or decreased appetite

26. Insomnia, nightmares, disturbing dreams

27. Difficulty concentrating, racing thoughts

28. Trouble learning new information

29. Forgetfulness, disorganization, confusion

30. Difficulty in making decisions

31. Feeling overloaded or overwhelmed

32. Frequent crying spells or suicidal thoughts

33. Feelings of loneliness or worthlessness

34. Little interest in appearance, punctuality

35. Nervous habits, fidgeting, feet tapping

36. Increased frustration, irritability, edginess

37. Overreaction to petty annoyances

38. Increased number of minor accidents

39. Obsessive or compulsive behavior

40. Reduced work efficiency or productivity

41. Lies or excuses to cover up poor work

42. Rapid or mumbled speech

43. Excessive defensiveness or suspiciousness

44. Problems in communication, sharing

45. Social withdrawal and isolation

46. Constant tiredness, weakness, fatigue

47. Frequent use of over-the-counter drugs

48. Weight gain or loss without diet

49. Increased smoking, alcohol or drug use

50. Excessive gambling or impulse buying